با گذشت زمان تمایل به افزایش روابط بین دولتها و برقراری و حفظ صلح میان آنها باعث شد تعداد موافقتنامههای بینالمللی روز به روز افزایش پیدا کند.
جهت فراگیر شدن این معاهدات دولتها برآن شدند ترتیبی اتخاذ کنند تا دولتهایی که در انعقاد معاهده و مراحل مذاکره حضور نداشتهاند و نظراتشان در تنظیم آن معاهده مدنظر قرار نگرفته و همچنین دولتهایی که بندهایی از معاهده با برخی از قوانین داخلی آنها مغایرت دارد و یا برخی از منافع اساسی آنها را به خطر میاندازد نیز بتوانند بدون خدشه به منافع اساسی و یا تعارض با قوانین داخلیشان به عضویت معاهده مذکور درآیند.
در راستای رسیدن به اهداف مذکور و جلوگیری از به هم خوردن شکل ظاهری معاهده اعمال حق شرط بر معاهدات بینالمللی ، توسط دولتها پذیرفته شد.
لازم به ذکر است حق شرطی مؤثر است که شرایط اعتبارش رعایت شده باشد اگر شرایط مذکور رعایت نشود این امکان وجود دارد که این حق شرط به عنوان حق شرط نامعتبر مورد اعتراض دولتهای عضو معاهده قرار گیرد و آثاری برآن بار شود.
اعمال حق شرط بر معاهدات بینالمللی از اواخر قرن 19 به کار گرفته شد.
اولین بار دولت فرانسه در 2 ژوئیه 1890 حق شرطی را ارائه نمود که در آن حق بازرسی کشتیها استثناء میشد.
فصل اول : کلیات
1- بیان مسئله
ضرورت وجود رابطه میان کشورها و همبستگی بین آنها منجر به انعقاد معاهدات بینالمللی میشود اعتبار، ارزش و اقتدار معاهدات بینالمللی از پیوستن هر چه بیشتر کشورها به آن سرچشمه میگیرد و این خود بیانگر ضرورت پیوستن کشورهای دیگر به این معاهده است.
وجود تفاوتهای مختلف بین دولتها نظیر تفاوتهای فرهنگی، سیاسی ، دینی ، تفاوت در منافع ، موجب اختلال در مسیر ایجاد همبستگی بین آنهاست و به ندرت میتوان معاهدهای را یافت که همة دولتها در خصوص تمام مواد آن با هم اتفاقنظر داشته باشند.
هر دولت یا سازمان بینالمللی که مایل به التزام در قبال معاهدهای باشد که موضوع ، هدف و محتوای آن را در کل برای خودش مناسب بداند، اما برخی از مقررات را نامناسب بداند حق انتخاب بین دو رفتار را دارد:
اول اینکه از طرف معاهده شدن خودداری کند تا بتواند از اجرای مقررات آن معاهده رهایی یابد.
دوم اینکه به التزام در قبال چنین معاهدهای رضایت دهد اما اعلام نماید که خواستار مستثنی شدن تعهدشان نسبت به مقرراتی است که مطابق با میل و رضایتبخش نیست و در تعارض با منافعش است .
لذا هرگاه دولتی یا سازمان بینالمللی ای رفتار دوم را انتخاب کند و طبق اعلامیهای خواستار مستثنی شدن برخی مقررات معاهده نسبت به خود شود درواقع براین مقررات حق شرط انشاء نموده است .
مساله مشروعیت حق شرط ، مساله انتخاب یکی از دو هدف زیر است :
- نزدیکی و همبستگی ملتها از طریق گسترش دامنه تعداد دولتها و سازمانهای بینالمللی طرف معاهده
- یکنواخت سازی مقررات بینالمللی
حقوق موضوعه با مجاز داشتن حق شرط ، راه حل اول را مناسب دانسته است.
2- سوالات تحقیق
ارائه حق شرط نسبت به معاهدات توسط دولتها یا سازمانهای بینالمللی در حقوق موضوعه پذیرفته شده اما سوالاتی دراین باره مطرح میشود به عنوان مثال:
الف- عوامل مؤثر برای تعیین حق شرطهای نامعتبر چیست ؟
ب – معیار تشخیص حق شرطهای نامعتبر چیست ؟
ج) مرجع صلاحیت دار برای تشخیص حق شرط نامعتبر کدام مرجع است؟