یکی از عوامل مهم و تعیین کننده در روند اجرا و یادگیری انسان “توجه” است که یادگیری حرکتی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
پیشینه پژوهش ها و نظریه های مربوط به توجه به قرن نوزدهم (کتل، 1886؛ ولش، 1898) باز می گردد. آنها معتقد بودند که “توجه”نوعی درگیری ذهنی است. در آن زمان تحقیقات بسیاری توسط ویلیام جیمز (1890) انجام گرفت و مفهوم توجه، تمرکز هوشیار جهت انجام فعالیت بیان شد و تمرکز “توجه” تلاش ذهن برای تمرکز بر شی ای از میان اشیا یا رشته ای از اندیشه های همبسته بیان گردید (1). در ادامه تحقیقات مگیل (2001) هوشیاری در توجه را مورد سوال قرار داد و بیان داشت که توجه الزاما فعالیتی هوشیارانه نیست و به نظر می رسد برخی فعالیت های توجه طلب نیازمند هوشیاری نیست (2). این مباحثه از آن زمان آغاز شد و هنوز هم تلاش برای شناخت بیشتر نقش و چگونگی تاثیر آن بر فرآیند اجرا و یادگیری، با سرعت بیشتری ادامه دارد.
به منظور روشن کردن نقش توجه در اکتساب و یادگیری مهارت، در سال های اخیر فرضیه های گوناگونی ارائه شده است. از جمله فرضیه عمل محدود شده (کنترل خودکار) (ولف و همکاران 2001)، فرضیه نقاط گره (هاسنر و ارلن اشپیل 2006) و فرضیه ویس، ریبر و اون (2008) مبتنی بر کانون توجه ترجیحی هر فرد (احترام به خود)، این فرضیه ها در مقابل نظریه های قدیمی تر یادگیری آشکار (اشمیت و لی 1994) ارائه شده است. نیدفر (1967) نقش کانون توجه را در دو بعد: پهنا (وسیع و باریک) و جهت (درونی و بیرونی) مطرح کرد. در ادامه نظرات وی، محققان دیگری این وضعیت را در تکالیف مختلف و با رویکردهای متعددی آزموده اند.
این تحقیقات به نتایج متفاوتی دست یافته اند. برخی به یادگیری از طریق کانونی کردن توجه بر بدن و نحوه اجرای حرکت تاکید داشته اند و بر این باورند که یادگیری به صورت آشکار و از طریق کانونی کردن فراگیر به قوانین حرکت، وضعیت بدن و چگونگی اجرای حرکت افزایش می یابد(سالمونی، 1940؛ سینگر، 1988؛ اشمیت و لی، 1994؛ اشمیت، 1997) (1).
در حالی که پژوهش ها در دو دهه اخیر نظریه های دیگری را ارائه داده اند. ولف، مک نوین، شیا و پارک (2001، 2003) نیز در طرح فرضیه عمل محدود شده به بررسی مکانیسم عمل توجه درونی (توجه به بدن و نحوه اجرای حرکت) و بیرونی (توجه به محیط، اثر حرکت و ابزارهای مرتبط با حرکت) پرداخته اند. آنها معتقدند توجه فراگیر به بدن و نحوه اجرای حرکت سبب محدود کردن فرآیند کنترل خودکار می شود. ولی در کانونی کردن توجه بیرونی خلاف این وضعیت رخ می دهد. فرآیندهای پردازش کمتری درگیر می شوند. نیازهای توجهی کاهش و اجرا و یادگیری حرکت تسهیل می شود، به این ترتیب سرعت یادگیری افزایش می یابد (3).
هاسنرو ارلن اشپیل (2006) نیز به تازگی فرضیه نقاط گره را در توجیه آثار مثبت کانون توجه بیرونی در برابر کانون توجه درونی طرح کرده اند. آنان معتقدند حرکات از توالی سه گانه محرک، پاسخ و اثر تشکیل شده اند و در ابتدای یادگیری باید توجه به اثر حرکت هدایت شود و به عنوان تکیه گاهی برای کانون توجه عمل کند (4).
از آنجا که در اجرای هر مهارت حرکتی چندین اثر بیرونی و درونی مرتبط و غیر مرتبط با حرکت وجود دارد که تمرکز توجه به هر کدام از آنها می تواند اثر متفاوتی بر اجرا و یادگیری مهارت داشته باشد و هر کدام از این اثرها در فاصله های مختلفی از بدن قرار دارند، لذا این موضوع مطرح است که تمرکز توجه بر چه اثری و در چه فاصله ای از بدن می تواند برای اجرا و یادگیری مهارت مفید تر باشد (5).
هنگامی که یافته ها در مورد اثرات تمرکز درونی و بیرونی ارائه گردید، برخی محققان به مزایا و فواید تمرکز بیرونی افراد مشکوک بودند. برخی محققین این سوال را مطرح می کنند که آیا تفاوت های فردی در برتری و شاید اثر بخشی آن برای انواع تمرکزها وجود دارد. آیا می توان گفت برای یک اجرا کننده تمرکزهای بیرونی می تواند موثر باشد، در حالی که برای اجراکننده دیگر تمرکز درونی بهتر باشد؟ حتی اگر تمرکز بیرونی برای اغلب مردم موثر باشد، ممکن است برخی افراد تمرکز درونی را ترجیح دهند، در حالی که تمرکز بیرونی ممکن است سودمندتر از تمرکز درونی باشد. مزیت تمرکز روی اثرات (پیامد) حرکت نسبت به خود حرکت می تواند نسبتا یک پدیده عمومی باشد. آزمایش این موضوع به نظر موضوع مهمی می رسد. با توجه به نتایج به دست آمده از تحقیقات ولف، شی، پارک (2001)، مارچنت و همکاران (2009) اغلب اجرا کنندگان بیان می دارند که اثربخشی متفاوت تمرکز بیرونی در مقابل درونی می تواند مستقل از تمرکزی باشد که آنها در ابتدا انتخاب می کنند. بنابراین، مزیت های تمرکز بیرونی یک پدیده نسبتا عمومی می باشد و با اختلافات فردی شناخته و تعیین نمی گردد. با توجه به تحقیقات انجام گرفته و اثر بخشی بیشتر ترجیح افراد به توجه بیرونی در مقابل توجه درونی نیاز به انجام مطالعه ای در این زمینه بود که آیا ترجیح افراد در انواع توجه بیرونی به نتایج مشابه با ترجیح افراد در مطالعات مربوط به مقایسه توجه درونی و بیرونی دست می یابد و اینکه ترجیح فرد در دو نوع توجه بیرونی(توجه بیرونی نزدیک و توجه بیرونی دور) در اجرای فرد می تواند تاثیر گذار باشد5).
از دیگر دلایل برتری کانون توجه بیرونی در برابر درونی، کاهش فعالیت عضلانی است که توسط ثبت امواج الکتریکی عضلات گرفته شده از عضله در دو شرایط فوق به دست آمده است. مک نوین و ولف (2002)، مارچنت و همکاران (2008)، ونس و همکاران (2004) در تحقیقات مختلف به ثبت این امواج در حین اجرای فعالیت پرداختند و نتیجه گیری کردند کانون توجه بیرونی سبب ایجاد الگوی حرکتی اقتصادی تر می گردد. بدین معنی که فرد با به کارگیری تعداد کمتری از واحدهای عضلانی و در نتیجه صرف انرژی کمتر به پاسخ مطلوب می رسد (6، 7، 8). در مطالعات نشان داده شده است که الگو فعال شدن EMG عضلات در اثر تمرکز توجه بیرونی نسبت به تمرکز توجه درونی کمتر می باشد و باعث اقتصاد حرکتی بهتر و هم انقباضی کارآمدتری بین عضلات موافق و مخالف می شود. اما در مورد اثر مسافت توجه بیرونی (دور –نزدیک) بر فعال شدن EMG عضلات تحقیقی انجام نگرفته است که مزایای مسافت توجه بیرونی را در کارایی عضلات همانند تحقیقات مربوط به اثر توجه بیرونی در مقابل درونی را ارزیابی کنند.
بیان مسئله
توجه یکی از متغیرهای مهم و اثرگذار بر اجرا و یادگیری مهارت حرکتی است. کیفیت و دقت در اجرای مهارت نیز به میزان زیادی به کانون توجه فرد، بستگی دارد. از این رو، مربیان و درمانگران برای تسهیل فرآیند یادگیری، با ارائه ی بازخورد و دستورالعمل های گوناگون آموزشی موجبات تمرکز توجه افراد را به عوامل موثر در آموزش فراهم می آورند و توجه آنها را از عوامل مخل دور می کنند و در جهت تسهیل و تسریع روند آموزش گام برمی دارند.
در مطالعات اولیه برای فراهم کردن توضیحی در مورد تاثیرات مختلفی از جهت تمرکزهای گوناگون، تئوری رمزگذاری مشترک ادراک و عمل استفاده شد. بر طبق این تئوری بازنمایی های ذهنی مشترک برای ادراک و عمل وجود دارد. هر دو به رخ دادهای بیرونی اشاره دارد، هم چنین تنها شکلی است که اجازه کدگذاری مناسب را می دهند. حرکات وقتی که در رابطه با نتیجه مورد نظر( به عنوان مثال با تمرکز بیرونی ) نسبت به زمانی که در رابطه با الگوهای خاص حرکتی (به عنوان مثال با تمرکز درونی) برنامه ریزی می شدند موثرتر بودندکه این یافته ها با فرضیه کدگذاری مشترک همسو میباشد (9، 10). با این حال به دلیل اینکه این نظریه نسبتا انتزاعی است و تفاوت های اثر یادگیری از کانون توجه بیرونی در مقابل توجه درونی را به طور خاص نمی تواند پیش بینی کند و این نظریه همچنین هیچ کدام از مکانیسم های زیربنایی این اثر را توضیح نمیدهد، پس فرضیه «عمل محدود شده» یا «عمل خودکار» و «منابع محدود ظرفیت حافظه» ولف، مک نوین و شیا (2001) (11)، و فرضیه «نقاط گره» هاسنر و اهرلن اشپیل (2006)، به عنوان فرضیه های آزمون پذیر پیشنهاد شد(4). بر طبق فرضیه عمل محدود شده، تمرکز درونی باعث یک نوع کنترل آگاهانه می شود که افراد در سیستم کنترلی خود به وسیله تداخل با فرایندهای کنترل خودکار محدود می شوند. در مقابل تمرکز بیرونی خودکاری بیشتر را از طریق کنترل به وسیله به کار بردن فرآیندهای کنترل رفلکسی، سریع و ناخودآگاه ترویج می دهد. بر طبق این فرضیه ها راهبردهای بیرونی تمرکز توجه (توجه به ابزار فعالیت و محرک های خارجی) را در مقایسه با راهبردهای درونی (وضعیت و چگونگی حرکت اندام) در اجرا و یادگیری مهارت، کارآمدتر می دانند و معتقدند دستورالعمل های تمرکز توجه بیرونی در افراد مبتدی مفید تر است. مطالعات ارتباط دستورالعمل تمرکز بیرونی و اندازه های مختلفی از خودکاری را که شامل نمایشی از کاهش دامنه ظرفیت توجه تنظیمات مکرر حرکتی و کاهش زمان پیش حرکتی می باشد را نشان می دهدکه به برنامه ریزی حرکتی کارامدتری منجر می شود (12، 13). از جمله تحقیقات حامی فرضیه های فوق می توان به تحقیقات آزمایشگاهی در تکالیف تعادلی از قبیل پژوهش لندرز، ولف، والمن وگوادوگنلی (2005) (14)، ولف (2008) در تکلیف بالانس آکروبات (15)، مقدم (1384) (16)، شفیع نیا (1385) (17)، و در تحقیقات میدانی به پژوهش های ال بود و بنت در پرتاب آزاد بسکتبال (2004) (18)، کاستاندئا و گری (2007) در ضربه بیسبال (19)، طهماسبی (1382) درضربات فوتبال (20)، دانغیان وشجاعی (1386) در پرتاب آزاد بسکتبال (21)، اشاره کرد.
در حالیکه همواره تمرکز بیرونی بسیار موثرتر از تمرکز درونی نشان داده شده است، اولین پرسشی که تحقیق کنونی در پی پاسخ گویی به آن است، فاصله کانون توجه بیرونی است. با توجه به اینکه هر مهارت می تواند بیشتر از یک اثر بر محیط داشته باشد و هرکدام از این اثرات در فاصله های متفاوتی از فرد قرار دارند، و توجه به هریک می تواند اثر متفاوتی بر اجرای حرکتی داشته باشد، لذا تحقیق کنونی در صدد است تا به این سوال پاسخ دهد که چه فاصله ای از کانون توجه بیرونی برای اجرای مهارت حرکتی در افراد مبتدی می تواند مفیدتر باشد. نتایج پژوهش های آزمایشگاهی مرتبط با تکلیف تعادلی عمدتا حاکی از آن است که توجه بیرونی به فواصل دورتر از بدن برای اجرا و یادگیری مهارت های حرکتی در افراد مبتدی مفیدتراست (22،23). اما نتایج در تکالیف میدانی همچنان که ولف (2007) بیان می دارد، سوال بر انگیز است (24)، برخی فواصل نزدیک تر به بدن را مفیدتر می دانند مانند تمرکز برچوب گلف در مقایسه با مسیر توپ (25) و تمرکز بر مسیر قوس سر چوب گلف در مقایسه با مسیر پرتابی توپ و هدف (26) و برخی تمرکز توجه به فاصله دورتر را مفیدتر می دانند برای مثال ال ابود و بنت تمرکز توجه بر حاشیه حلقه بسکتبال را در مقابل توجه به دست مفیدتر دانستند (18) و پورتر و همکاران در تکلیف پرش طول نشان دادند تمرکز توجه بیرونی دور نسبت به تمرکز توجه بیرونی نزدیک، موجب افزایش مسافت پرش شد (27). بنابراین نمی توان فاصله مشخصی از کانون توجه بیرونی را برای اجرا و یادگیری مهارت های حرکتی ذکر کرد و تحقیق بیشتری نیاز است تا بتوان به نتایج قطعی
در این زمینه دست یافت.
دومین پرسشی که در تحقیق حاضر به دنبال بررسی آن هستیم این است که آیا تفاوت های فردی (ترجیح افراد) در انتخاب کانون توجه، در برتری و شاید اثر بخشی آن برای انواع تمرکز ها تاثیر دارد؟ در مطالعات قبلی که هدف تعیین این مطلب بود که آیا یادگیرندگان به اثر بخشی تمرکزهای مختلف حساس می باشند اگر به آنها این شانس را بدهیم که به طور مستقیم مقایسه شوند؟ در مطالعات این انتخاب در اختیار شرکت کنندگان قرار گرفت تا تمرکزهای درونی یا بیرونی را که خود ترجیح می دهند انتخاب کنند. به عبارت دیگر از شرکت کنندگان خواسته شد تا خود اعلام نمایند که کدام نوع از تمرکزها برای آنها بهتر می باشد و نتایج نشان داد که افراد تمرکز بیرونی را نسبت به درونی ترجیح میدهند (12). در مورد اینکه افراد در حین اجرا بیشتر کدام نوع از تمرکز بیرونی را ترجیح میدهند انتخاب کنند تنها یک مطالعه توسط مک کی و ولف صورت گرفته است که نشان دادند افراد تمرکز دیستال را نسبت به تمرکز پروگزیمال ترجیح می دهند (28). اما با توجه به اینکه تنها یک مطالعه در این زمینه انجام شده است هنوز اثر نوع ترجیح فرد در تمرکز بیرونی بر اجرا ثابت نشده است. در حالی که اثرات مسافت توجه بیرونی و الگو ترجیهی مبهم می باشد ما در این تحقیق به دنبال این موضوع هستیم که آیا اثر فاصله بر اجرا به تمرکز ترجیهی فرد بستگی دارد یا به طور ضمنی تر افراد مبتدی برای اجرا بهینه، تمرکز بیرونی دور را در مقابل تمرکز بیرونی نزدیک ترجیح می دهند انتخاب کنند یا برعکس.
سومین پرسشی که در تحقیق حاضر به دنبال پاسخ گویی به آن هستیم این است که آیا ارتباطی در سطح عصبی عضلانی به وجود می آید که بتواند تفاوت های عملکردی تحت شرایط تمرکزهای مختلف بیرونی را پاسخ دهد؟ طبق فرضیه عمل محدود سازگاری به توجه بیرونی باعث کارایی حرکت بیشتر شده و فعالیت عضلانی (EMG) کاهش مییابد. همواره تحقیقات نشان داده اند تمرکز بیرونی باعث کاهش فعالیت عضلانی نسبت به تمرکز درونی می شود (29)، اما مطالعه ای روی اثر مسافت و الگو فعال شدن EMG عضلات انجام نگرفته است و اینکه اگر طبق فرضیه عمل محدود تکیه بر تمرکز بیرونی باعث کارایی بیشتر و اقتصاد حرکت در اجرا نسبت به تمرکز درونی می شود، آیا الگو فعال شدن عضلات در اثر مسافت توجه متفاوت است؟ به بیان دیگر کدام نوع از تمرکز بیرونی (دور یا نزدیک) باعث کاهش فعالیت عضلانی، کارایی و اقتصاد حرکتی بیشتری در اجرا می شود.
در نهایت با توجه به مطالب ذکر شده، تلاش تحقیق حاضر در جهت پاسخ گویی به چند پرسش اساسی است: اول اینکه آیا بین دستورالعمل های فواصل گوناگون تمرکز توجه بیرونی در اجرا مهارت حرکتی افراد مبتدی تفاوتی وجود دارد؟ دومین سوال تحقیق حاضر این است که آیا تفاوت های فردی در انتخاب کانون توجه بیرونی و ترجیح افراد در برتری و شاید اثر بخشی آن بر انواع تمرکزها تاثیر دارد؟ سومین سوال تحقیق حاضر این است که آیا ارتباطی در سطح عصبی عضلانی به وجود می آید که بتواند تفاوت های عملکردی که تحت شرایط تمرکزهای بیرونی مختلف به وجود می آید را پاسخ دهد؟ پژوهش حاضر در راستای فرضیه های ذکر شده و پاسخ گویی به سوالات مطرح شده فوق انجام گرفته است.
ضرورت واهمیت تحقیق
در حال حاضر شواهد برای برتری تاثیر کانون توجه دور از بدن نسبت به کانون توجه نزدیک به بدن فقط به تعداد کمی از مطالعات و مهارت ها (گلف، صفحه تعادل، پرتاب دارت) محدود شده و در زمینه انتخاب کانون توجه بیرونی ترجیحی افراد در حین اجرا تنها یک مطالعه توسط مک کی و ولف (2012) انجام شده است (28). به دلیل کمبود تحقیقات و به اثبات نرسیدن اثر ترجیحی تمرکز بیرونی و مبهم بودن اثر مسافت تمرکز بیرونی بر اجرا نیاز به تحقیقات بیشتری در این زمینه می باشد (5). در مطالعات قبلی یک مشکل بالقوه این بود که ترجیحات اجرا کننده ممکن است مبتنی بر بازخورد در مورد نتیجه ای از عمل باشد، به این معنی که افراد ممکن است کانون تمرکزی (به عنوان مثال بیرونی) را ترجیح داده اند، که منجر به عملکرد موثرتر شده است. پس نیاز می باشد اجرای شرکت کنندگان در شرایطی که هیچ آگاهی از نتیجه اجرا برای آنها فراهم نشده است سنجیده شوند تا نتایج مربوط به اثر بخشی کانون تمرکز توجه با دقت بیشتری بررسی شود. تمام مطالعات در مورد الگوی فعال شدن عضلات در وضعیت های مختلف کانون توجه، مربوط به برتری کانون توجه بیرونی در مقابل کانون توجه درونی و کاهش فعالیت عضلانی در حین اجرا و اقتصاد حرکت بهتر می باشد. اما مطالعه ای در مورد اثر مسافت توجه بیرونی، انواع مختلف توجه بیرونی و الگوی فعال شدن EMG عضلات صورت نگرفته است پس نیاز به انجام مطالعه در این زمینه و مشخص کردن کارایی بهتر عضلانی و اقتصاد حرکت در اجرا با توجه به مسافت و نوع تمرکز بیرونی می باشد (29).
تمرکز توجه فرد می تواند اثر معنادار و چشمگیری روی اجرا مهارت حرکتی داشته باشد. هنگامی که فردی مهارتی را اجرا می کند تمام چیزهایی که توجه وی را معطوف می کند، تعیین کننده چگونگی روانی و سیالی حرکت، همسانی حرکت، دقت پاسخ و در نهایت نحوه اجرای مهارت می باشد (5). دانستن اینکه به چه چیز توجه شود، چگونه بنا بر نیاز توجه از یک مساله به مساله دیگر معطوف گردد و دانستن چگونگی شدت بخشیدن به میزان توجه یا تمرکز یک فرد، مهارت های اساسی برای اجرا و عملکرد مطلوب است. این مهارت ها را می توان به ورزشکاران آموخت و مسئولیت انجام آن با مربیان می باشد (30).
توجه در زمینه های متعددی همچون مربی گری، کاردرمانی و آموزش به کارگرفته می شود. اهمیت توجه در علوم ورزشی به دستورالعمل دهی مربوط می شود. دستور العمل به فرد اجرا کننده برای متکی شدن به موثرترین نوع توجه، باعث بهترین عملکرد در حین اجرا و رسیدن به هدف حرکت با اقتصاد حرکتی بالا می شود. مربی می تواند با آموزش هایی در مورد چگونگی اختصاص دادن ظرفیت توجه به یادگیرنده، بر یادگیری مهارت و عملکرد تاثیر داشته باشد. مربیانی که از این جنبه پیشرفت مهارت آگاه هستند، ممکن است قادر باشند ابزارهای موثرتری برای هدایت توجه کارآموزان بکارگیرند(31). پس شناخت روابط و عوامل زیر بنایی توجه مربی را در هدایت بهتر شاگرد برای رسیدن به هدف حرکت کمک خواهد کرد.
اهداف تحقیق:
هدف کلی:
تعیین تاثیر افزایش مسافت توجه بیرونی و الگوی ترجیحی انتخابی فرد بر دقت اجرا ومیزان فعالیت EMG عضلات.
اهداف اختصاصی:
- تعیین تاثیر افزایش مسافت توجه بیرونی بر دقت اجرا در پرتاب دارت.
- تعیین تاثیر الگوی ترجیهی توجه بیرونی فرد بر دقت اجرا در پرتاب دارت.
- تعیین تاثیر افزایش مسافت توجه بیرونی بر میزان فعالیت EMG عضلات در پرتاب دارت.
- تعیین تاثیر الگوی ترجیهی توجه بیرونی فرد بر میزان فعالیت EMG عضلات در پرتاب دارت.
فرضیه های تحقیق:
فرض کلی:
افزایش مسافت توجه بیرونی و الگوی ترجیحی انتخابی فرد بر دقت اجرا ومیزان فعالیت EMGعضلات در پرتاب دارت تاثیر دارد.
فرضیات اختصاصی:
- افزایش مسافت توجه بیرونی بر دقت اجرا تاثیر مثبت دارد.
- افزایش مسافت توجه بیرونی بر میزان فعالیت EMG عضلات تاثیر مثبت دارد.
- الگوی ترجیهی توجه بیرونی فرد بر دقت اجرا تاثیر مثبت دارد.
- الگوی ترجیهی توجه بیرونی فرد بر میزان فعالیتEMG عضلات تاثیر مثبت دارد.
پیش فرضهای تحقیق
- آزمودنیها همگی در مهارت مورد آزمون (پرتاب دارت) مبتدی بودند.
- آزمودنیها انگیزه لازم برای شرکت در آزمون را دارند.
- آزمودنی دستورالعمل اجرای کار را درک کرده و در خلال آزمایش آنرا رعایت میکنند.
محدودیتهای تحقیق
محدودیت های این تحقیق شامل دو دسته هستند:
محدودیت های تحت کنترل پژوهشگر
- انتخاب افراد راست دست به عنوان گروه آزمودنی
- انتخاب پسران دانشجوی تربیت بدنی 19 تا 24 سال
- انتخاب افرادی که در مهارت پرتاب دارت مبتدی بوده
محدودیت های غیرقابل کنترل پژوهشگر
- توجه ناخواسته آزمودنی ها به علائمی که مد نظر محقق نیستند.
- عدم کنترل جریان برق شهری
- عدم کنترل شرایط تغذیه و خواب آزمودنی ها
- عدم کنترل سایر فعالیت های بدنی آزمودنی ها در دوره زمانی اجرای آزمون
. Attention
. Constrained Action Hypothesis
. .Nodal Point Hypothesis
. Electromyography
. Common –coding theory