پیشرفتهای علمی و تكنولوژی در سالهای اخیر، انسانها را با انبوهی فزاینده از مسائل گوناگون مواجه ساخته است. كار، تحصیل و فشارهای روانی- اجتماعی از جمله مسائلی هستند كه اغلب نوجوانان و جوانان با آنها روبرو هستند. توانایی حل مؤثر مسائل مذكور و مشكلات مشابه از جمله مهارتهای مهم و مفیدی هستند كه نقش تعیینكنندهای در تأمین سلامت روانی و موفقیت فرد و در نتیجه زندگی سالم و اثربخش دارند و همه انسانها بهطور فطری توانایی حل مشكلات زندگی را دارند، ولیكن این توانایی باید مطابق با شرایط و موقعیت فرد پرورش یابد بهطوری كه به عنوان مهارتهای كارآمد در آنان درونی شود. متأسفانه طبق بررسیهای انجام شده تواناییها و مهارتهای علمی و سازشی بسیاری از نوجوانان و جوانان كشور ما برای حل مؤثر مسائل زندگی فردی و اجتماعی آنان كفایت نمیكند. بنابراین آموزش مهارتهای زندگی با تأكید بر مهمترین مسائل فردی و اجتماعی نوجوانان به عنوان اصل مهم و انكارناپذیر است كه تاكنون علیرغم توجه خاص بسیاری از كشورهای جهان و تأكید خاص«سازمان بهداشت جهانی» جای آن در برنامههای تحصیلی مدارس كشورمان خالی مانده است. البته اخیراً گامهای برداشته شده است كه نیازمند توجه علمی و تخصصی بیشتر میباشد.(سازمان بهداشت جهانی،1997)
روانشناسان در دهههای اخیر در بررسی اختلالات رفتاری و انحرافات به این نتیجه رسیدهاند كه بسیاری از اختلالات و آسیبها در ناتوانی افراد در تحصیل صحیح و مناسب از خود و موقعیت خویش، عدم احساس كنترل و كفایت شخصی جهت رویارویی با موقعیتهای دشوار و عدم آمادگی برای حل مشكلات و مسائل زندگی به شیوه مناسب، ریشه دارد. بنابراین با توجه به تغییرات و پیچیدگیهای روزافزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی،آمادهسازی افراد به خصوص نسل جوان جهت رویارویی با موقعیتهای دشوار امری ضروری به نظر میرسد. در همین راستا روانشناسان با حمایت سازمانهای ملی و بینالمللی، جهت پیشگیری از بیماریهای روانی و ناهنجاریهای اجتماعی آموزش مهارتهای زندگی را در سراسر جهان و در سطح مدارس آغاز نمودهاند.(طارمیان و همكاران، 1378)
آنچه امروزه تحت عنوان مهارتهای زندگی مشهود است تنها حاصل كار پژوهشگران عصر حاضر نیست بلكه از این مهارتها در لابلای تعالیم الهی بخصوص در قرآن و احادیث معصومین بیان شده است. بهطوری كه تلاش برای برقراری ارتباط مفید و مؤثر با دیگران، خودشناسی و توجه به ارزشها كه از فصول اساسی درس مهارتهای زندگی است به كرات در قرآن، نهجالبلاغه، و صحیفه سجادیه و احادیث منقول از سایر معصومین مورد تأكید قرار گرفته است.(طارمیان و همكاران،1378)
هدف اصلی سازمان بهداشت جهانی از ایجاد طرح مهارتهای زندگی در زمینه بهداشت روانی این است كه جوامع مختلف در سطوح جهان
نسبت به گسترش، به كارگیری و ارزیابی برنامه آموزش مهارتهای زندگی را متمركز بر رشد تونائیهای روانی مانند حل مسئله، مقابله با هیجانات، خودآگاهی، سازگاری اجنماعی و كنترل استرس بین كودكان و نوجوانان اقدام نمایند.(ناستاسیا،1998)
با توجه به نقش مهم مدارس در تأمین بهداشت روانی دانشآموزان،برنامه آموزش مهارتهای زندگی روش مؤثری در جهت رشد شخصیت سالم دانشآموزان و تأمین و حفظ بهداشت روانی دانشآموزان تلقی میشود. به این ترتیب مدارس به جای این كه تنها بر افزایش عملكرد تحصیلی دانشآموزان تمركز نمایند باید بر تأمین و حفظ روان آنان نیز تأكید نمایند و اقدامات لازم را بهمنظور تحقیق هدف مذكور انجام دهند چرا كه اگر هدف فوق تحقق یابد بسیاری از مشكلات تحصیلی و آموزشگاهی نیز خود به خود كاهش مییابد.(ناستاسیا،1998)
1-2 بیان مسئله
رشد انسان در زمینههای روانی، اجتماعی، جسمانی، جنسی، شغلی، شناختی، الگو«خود» اخلاقی و عاطفی صورت میگیرد هریك از زمینهها نیازمند مهارت و توانایی میباشد. در واقع میتوان گفت كه تكامل مراحل رشدی وابسته به مهارتهای زندگی است. زمانی كه افراد مهارتهای زندگی اساسی را كسب نمایند در عملكرد بهینه خود پیشرفت میكنند. آموزش مهارتهای زندگی نقش اساسی را در بهداشت روانی ایفا میكند و البته زمانی كه در یك مقطع رشدی مناسب ارائه شود نقش برجستهتری خواهد داشت. بهطور تعیین میتوان گفت كه بسیاری از نوروزها و سایكوزها ناشی از نقص در رشد مهارتهای زندگی اساسی است. درواقع آموزش مهارتهای زندگی نقش درمانی دارد.(گینتر، گازداوداران،1996)
همانگونه كه بروكز اشاره كرده است رویكرد مهارتهای زندگی یك چارچوب سازمانیافتهای را برای مراكز مشاوره و بهداشت روانی فراهم میكند و یك عنصر آموزشی و یكسوی و مهم برای مدارس ابتدایی و دبیرستان میباشد.(بروكز،1984)
سازمان بهداشت جهانی«WHO» بهمنظور افزایش سطح بهداشت روانی و پیشگیری از آسیبهای روانی- اجتماعی، برنامهای تحتعنوان آموزش مهارتهای زندگی تدارك دیده و در سال 1993 در«یونیسف» (صندوق كودكان سازمان ملل متحد)مطرح نمود.(سازمان بهداشت جهانی،1377)
براساس پژوهشهای انجام شده، عواملی نظیر عزتنفس، مهارتهای بین فردی برقراری ارتباط مطلوب، تعیین هدف، تصمیمگیری، حل مسأله، تعیین و شناسایی ارزشهای فردی در پیشگیری و یا كاهش ابتلاء نوجوانان به انواع ناهنجاریهای رفتاری و اختلالات روانی و افزایش سطح سلامت روان آنان نقش مؤثری دارند. بنابراین با توجه به اهمیت و ارزش آموزش مهارتهای زندگی با اهداف گوناگون پیشگیرانه و ارتقاء سطح سلامت روان، فقدان این مهارتها موجب میشود كه فرد در برابر فشارها و استرسها به رفتاری غیرمؤثر و ناسازگارانه روی آورد. آموزش چنین مهارتهایی در كودكان و نوجوانان، احساس كفایت، توانایی مؤثر بودن، غلبه كردن بر مشكل را به وجود میآورد.(طارمیان،1378)
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش
امروزه در سراسر جهان بر اهمیت بهداشت روانی تأكید و روز به روز با انجام تحقیقات وسیع و گوناگون اهمیت و نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی آشكارتر میگردد. بهطوری كه سال 2001 میلادی از طرف سازمان بهداشت جهانی، تحت عنوان سال جهانی«بهداشت روانی» اعلام گردید. سازمان مذكور در این سال شعار«غفلت بس است، مراقبت كنیم» را جهت آشكارتر ساختن موضوع مطرح نمود.(سازمان بهداشت جهانی،2001)
این امر نشاندهنده آن است كه بهداشت روانی موضوعی است كه باید در سطح جهان موردتوجه قرار گیرد. یكی از دلایلی كه در اهمیت این موضوع مطرح است، شیوع روزافزون ابتلاء به انواع اختلالات روانی است. درواقع میتوان گفت، عمدهترین هدف بهداشت روانی پیشگیری است و از سه نوع پیشگیری كه در بهداشت روانی مطرح میشود پیشگیری اولیه مورد توجه قرار میگیرد. در پیشگیری اولیه جمعیت سالم در جامعه موردنظر هستند و تمام اقداماتی كه در این حیطه صورت میگیرد، در جهت آمادهسازی افراد و فراهم نمودن شرایط مناسب برای زندگی سالم از تمامی جنبههای جسمانی، روانی و اجتماعی میباشد بنابراین هدف، افزایش آگاهی و توانایی افراد در برخورد صحیح و مناسب با رویدادهای زندگی میباشد. آموزش، اساسیترین روش پیشگیری اولیه است. از طرفی دیگر مهمترین و مؤثرترین دوره سنی جهت آموزش پیشگیرانه، دوره نوجوانی است.
به همین دلیل متخصصین روانی، آموزش پیشگیرانه در دوره نوجوانی را مورد توجه بسیار قرار میدهند و همچنین پژوهشها نشان میدهند که آموزش مهارتهای زندگی به ارتقاء بهداشت روانی کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف زندگی کمک میکند و اساسیترین برنامه پیشگیرانه در سطح اولیه به شمار میرود. سلامتی بخش اصلی یک برنامه زندگی شاد است.
و مدارس نقش مهمی در آگاه ساختن نوجوانان پیرامون مسائل بهداشتی و سلامتی و آموزش علوم زندگی به آنان دارند.(حسینی،1378)
آموزش مهارتهای زندگی فرد را قادر میسازد تا دانش، ارزشها و نگرشهای خود را با تواناییهای بالفعال تبدیل کند. بدین معنا که فرد بداند چه کاری باید انجام دهد و چگونه آن را انجام دهد.
مهارتهای زندگی منجر به انگیزه در رفتار سالم میشود. همچنین بر احساس فرد از خود و دیگران و همچنین ادراک از وی مؤثر است. در ضمن منجر به افزایش اعتماد به نفس میشود.
بنابراین بهطور کلی میتوان گفت منجر به«سلامت روان» افراد میشود و در پیشگیری از بیماریهای روانی و مشکلات رفتاری نقش مؤثری دارد.(نوری و خانی، 1377)
با توجه به مطالب فوق و اهمیت و نقش ارزنده آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان افراد به خصوص نوجوانان، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان میپردازد.
1-3-1 اهداف آموزش مهارتهای زندگی
مجموعه مهارتهای زندگی یک رویکرد متمرکز بر فرد است که هدفش کمک به افراد جهت رشد مهارتهای خود کمکدهی میباشد. مجموعه مهارتهای زندگی فرض میکند که همه افراد تواناییها و ضعفهایی در مهارتهای زندگی دارند. احساسات، تفکر و اعمال نامؤثر به ناتوانی و ضعف در مهارتهای زندگی مربوط است. اهداف مجموعه مهارتهای زندگی، کمک به افراد، جهت کمک به خودشان است. بدین معنا که افراد، برخی مهارتهای جدید را برای زندگی به دست آورند، نسبت به زندگیشان احساس تعهد و مسئولیتپذیری داشته باشند. مجموعه مهارتهای زندگی نه تنها به توانمند ساختن افراد در زندگی حال میاندیشد بلکه به توانمندی آنان جهت زندگی آینده نیز تأکید میورزد. در ضمن متمرکز بر شکوفایی تواناییهای بالقوهی افراد است. بهطور کلی هدف از مجموعه مهارتهای زندگی، کمک به فرد جهت حرکت از ناتواناییها و ضعفهای مهارتی به سوی مهارتهای توانمند و قوی و سازنده میباشد.
چنین مهارتهای زندگی تصمیمات متعهدانه فردی را در برمیگیرد. مسئولیتپذیری یا تعهد فردی یک مفهوم مثبتی است که طبق آن افراد نسبت به سلامتیشان و اتخاذ تصمیماتشان در مسائل زندگی خویش متعهد هستند. درواقع هدف نهایی مهارتهای زندگی این است که افراد مسئولیت برتری شایستگی فردی خویش را بپذیرند. این شایستگی فردی شامل احساس کفایت و شایستگی سطح بالا، سلامت روانی،خود شکوفایی و پذیرش مسئولیت فردی میباشد. در نتیجه میتوان گفت مجموعه مهارتهای زندگی هم اهداف پیشگیرانه دارد و هم کنترل و مدیریت مشکلات و همانند یک رویکرد آموزشی، هم برای مداخلات گروهی و هم فردی مناسب است.(نلسون،جونز،1992)
برنامه مهارتهای زندگی بر این اصل استوار است که کودکان و نوجوانان حق دارند توانمند شوند و نیاز دارند که بتوانند از خودشان و علایقشان در برابر موقعیتهای سخت زندگی دفاع کنند. مهارتهای زندگی، مهارتهایی هستند که برای افزایش تواناییهای روانی- اجتماعی افراد آموزش داده میشوند و افراد را قادر میسازند که بهطور مؤثر با مقتضیات و کشمکشهای زندگی روبهرو شود. هدف از آموزش مهارتهای زندگی، افزایش تواناییهای روانی- اجتماعی و در نهایت پیشگیری از ایجاد رفتارهای آسیبزننده به بهداشت و سلامت و ارتقای سطح سلامت روان افراد است.(سازمان بهداشت جهانی،1377)
برنامه آموزش مهارتهای زندگی از رویکردهای پیشگیرانه نشأت میگیرد و این رویکردها پیشگیرانه مبتنی بر روانشناسی پیشگیری اجتماعی میباشد که هدف آن آموزش و ترویج شایستگیهاست.(کلینگمن،1998)
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)