ی آن دو سند آمده است بهبود و ارتقاء سطح زندگی و رفاه مردم کشورهای مختلف بوده است، حصول این هدف را میتوان در تجارت آزاد در سطح جهان دید. پیوستن تعداد روزافزون کشورها به این سازمان و حرکت در جهت آزادسازی رژیمهای تجاری در کشورهای صنعتی و درحالتوسعه، مؤید «این ادعا است که آزادسازی تجارت یکی از عوامل اصلی تسریع روند جهانی شدن در چند دههی اخیر بوده است.» به هر حال به نظر میرسد که «این موج شتابنده پیش میرود و ما نیز ناگزیریم خود را در مسیر این حرکت قرار دهیم و الّا ایستادن در مقابل این جریان، ماحصلی جز محو شدن از صحنهی تجارت جهانی نخواهد داشت.»
با این حال، اصل تجارت آزاد در کنار مزیّتهایی که دارد، همواره اقتصاد کشورها را با خطر افزایش سوء استفاده از آن مواجه ساخته است. هر چقدر که امکان تجارت آزاد بیشتر و سادهتر میشود، امکان استفادهی نادرست از آزادی تجارت، نقض تعهدات تجاری و ایجاد آثار سوء برای صنایع داخلی کشورهای واردکنندهی محصولات خارجی نیز افزایش مییابد. بنابراین مسلّم است که نمیتوان ورود آزاد و بدون محدودیت شرکتهای تجاری به دنیای تجارت بینالملل را صرفاً فرصتی مناسب برای آنها دانست، چراکه ممکن است به همان اندازه که آنها شانس ورود به بازارهای تجاری خارجی را به دست میآورند، فرصتهای خود را در بازارهای داخلی از دست بدهند. از دست دادن بازارهای داخلی، علیالخصوص اگر به دلیل نادیده گرفتن اصول رقابت عادلانه باشد، منجر به تهدید و ایجاد خسارت برای صنایع داخلی و احتمالاً تمایل دولتها برای مداخله و جلوگیری یا جبران این خسارتها خواهد شد.
بنابراین دولتها برای تحقق بازار آزاد مبتنی بر رقابت صحیح و عادلانه، باید از یک سو به اقدامهائی مثبت مانند تشویق به استفاده از فناوری پیشرفته، نوآوری و ایجاد فرصتهای شغلی دست بزنند و از سوی دیگر، با وقوع اقدامهای مخرّب و زیانبار در بازار مقابله نموده، خسارتهای ناشی از آنها را جبران نمایند.
از لحاظ نظری، نحوهی برخورد و اعمال سیاستهای مربوط به این موضوع، در دو مکتب اصلی مطرح شده است. مکتب اول، مکتب اتریشی است. بنا به نظر طرفداران این مکتب، گستردگی دامنهی تجارت بینالملل خدشهای به اصل تجارت آزاد و تئوری اقتصاد بازار وارد نخواهد نمود و صرفاً منجر به گستردهتر شدن قلمرو رقابت خواهد شد. به عبارت دیگر صاحبان صنایع در کشورهای مختلف از یک رقابت محدود خارج شده، وارد در رقابت گستردهتری خواهند شد؛ پس به همان اندازه باید با بالابردن توان خود از فرصتهای موجود در بازار بزرگتر استفاده نمایند. به اعتقاد طرفداران این مکتب، حتّی اگر نظام بازار آزاد منجر به ایجاد خسارتهای موقتی و محو برخی رقبای تجاری و ایجاد انحصار در بازار شود، در نهایت بهترین نتیجه را در پیخواهد داشت. مفهوم کلیدی در چنین بازاری ایجاد ظرفیتهای رقابتی است. در عرصهی این رقابت اشخاص کارآمد حاکم خواهند بود و شرکتهای ناکارآمد هرچند بزرگ، دیر یا زود حذف خواهند شد و این نتیجهای است که در نهایت نفع و رفاه اجتماعی را در پیخواهد داشت. این گروه بر این باورند که آزادی تجارت پیشرفتی مثبت و قابل ملاحظه در حقوق بینالملل تجارت است و هر محدودیت یا اقدام حمایتی که در این راستا صورت پذیرد جلوی این پیشرفت و به تبع آن افزایش سطح رفاه عمومی را خواهد گرفت.
مکتب دیگر، مکتب هاروارد است؛ بنا به نظر این مکتب کارکرد صحیح نظام بازار آزاد و پیشگیری از ارتکاب اعمال زیانبار در آن، مستلزم استفاده از سیاستهای کنترلی میباشد. واقعیت موجود در این بازار این است که، نابرابری قدرت شرکتهای تجاری در آن بسیار بیشتر از آن چیزی است که در بازارهای داخلی یک کشور وجود دارد. این نابرابری باعث میشود که برخی از صاحبان صنایع که از قدرت بیشتری برخوردارند مانع از حضور مؤثر سایرین در این عرصه شوند. در چنین شرایطی دخالت دولتها در روند فعالیّت بازار امری قابل توجیه خواهد بود.
به نظر میرسد که نظریهی مکتب هاروارد با واقعیتهای تجارت بینالملل سازگارتر باشد. به عبارت دیگر، تحقق اهدافی که دولتها با انعقاد موافقتنامههای تجاری و پذیرفتن تجارت آزاد به دنبال آن هستند تنها در صورتی ممکن خواهد بود که راهکارهای لازم برای جلوگیری یا جبران آثار ناشی از سوءاستفادههای احتمالی در خود موافقتنامهها پیشبینی شده باشد. در واقع، موافقتنامههای تجاری باید مانند هر نظام حقوقی دیگری متشکل از مجموعهایی تجزیهناپذیر از قواعد حقوقی باشند که جدای از قواعد ماهوی حاکم بر روابط بینالمللی
(قواعد اصلی و اولیّه)، شامل قواعد تضمین کنندهی وجود نظام، یعنی اصول مسئولیت بینالمللی و جبران خسارت (قواعد فرعی و ثانویه) نیز باشند. چه اینکه «اصلی که طبق آن نقض تعهد نسبت به یک تابع حقوق مستلزم تکلیف به جبران آن است، از ذات حقوق نشأت میگیرد؛ زیرا اگر در حوزهی حقوق میان ایفای تعهد و عدم ایفای آن تفاوتی نباشد، تعهد مفهومی نخواهد داشت.»
در گذشته تنها تضمینی که برای اجرای معاهده وجود داشت، مطرح کردن مسئولیت بینالمللی دولت ناقض تعهداتِ از پیش موجود بود که در صورت اثبات نقض تعهد منجر به الزام دولت متخلف به پرداخت غرامت میگردید. با این حال، پرداخت غرامت به عنوان شیوهی متداول جبران خسارت، نمیتوانست تضمینی کافی و مؤثر برای اجرای تعهدات باشد، زیرا اگر یکی از دولتها تعهدی را نقض میکرد یا آن را رعایت نمینمود، فقط ملزم به این میشد که با پرداخت خسارتی متناسب، یا برابر با زیان وارد شده، خود را از قید تعهد برهاند. به همین سبب، این فکر پدید آمد که در هر معاهدهای تضمینهای مؤثر و متناسب با آن معاهده، برای اجرای معاهده در نظر گرفته شود تا علاوه بر ضمانت اجراهای سنتی، مقرراتی تکمیلی نیز برای اجرای تعهدات به وجود آیند. این مقررات در سیر زمان و در معاهدات مختلف صورتهای متفاوتی داشته است. در سازمان جهانی تجارت نیز علاوه بر تدوین مقررات عام مربوط به شیوههای جبران خسارت، شیوههای جبرانی دیگری پیشبینی گردیده که با ماهیت و نوع روابط تجاری مقرر در این سازمان سازگار بوده، خلاءها و مشکلات ناشی از شیوههای عام جبران خسارت را مرتفع مینمایند. این شیوههای جبرانی که از آنها به عنوان شیوههای خاص جبران خسارت، یاد خواهد شد، راهکارهایی هستند که در برابر تجارت ناعادلانه یا جبران زیان ناشی از آزادسازی تجارت به کار گرفته میشوند. اگر چه در کنار این شیوههای خاص، شیوههای عام جبران خسارت نیز در مقررات سازمان پیشبینی شدهاند، امّا تفاوت چندانی در نحوهی بکارگیری آنها در این حیطه با سایر قلمروهای حقوقی وجود ندارد. از آنجا که محور اصلی و موضوع این رساله بررسی شیوههای خاص جبران خسارت در سازمان جهانی تجارت میباشد، تنها به ضرورت و ضمن بحث در خصوص مسائل کلی مربوط به مسئولیت دولت، به اختصار به شیوههای عام اشاره خواهیم نمود.
از دید تاریخی خطر نادیده گرفتن اصول رقابت عادلانه با آزادسازی تجارت قرین بوده است. یعنی از همان هنگام که بشر به مدد جسارت و زیاده خواهیهایش مرزهای داخلی را درهم نوردید و تجارت بینالملل پایهگذاری شد، همواره امکان نقض مقررات و استفاده از ترتیبات نادرست توسط بازرگانان برای کسب عایدات بیشتر وجود داشته است. بنابراین میتوان گفت که پیشبینی شیوههای جبران خسارت به زمان شکلگیری همکاریهای بینالمللی برای به نظم درآوردن اقدامهای ملّی مؤثر بر تجارت بینالملل بر میگردد. گسترش تجارت بینالملل در قرن نوزدهم و درآمدهای قابل ملاحظهی این نوع تجارت، منجر به افزایش موارد نقض تعهدات و نادیده گرفتن اصول تجارت عادلانه گردید. در این میان میتوان به اقدامهای کشور انگلستان اشاره نمود که با مناسب تشخیص دادن بازار ایالات متحده و اتخاذ سیاستهای تجاری ناعادلانه، حذف تولیدکنندگان آمریکایی و انحصار بازار این کشور را مدّنظر قرار داد. ادامهی این روند باعث شد که دو کشور انگلیس و آمریکا به انعقاد معاهدهای مبادرت نمایند که به موجب آن صادرکنندگان انگلیسی مکلّف به رعایت مصالح اقتصادی تولیدکنندگان آمریکایی شدند.
با توسعهی معاهدات دوجانبهی مودّت، بازرگانی و کشتیرانی طی قرون 17 و 18 گام مهمّی در جهت تنظیم روابط اقتصادی بین کشورهای نوظهور برداشته شد؛ امّا تحولات جامعهی بینالمللی و حرکت به سوی چندجانبهگرایی جدید برای ضابطهمند کردن تجارت بینالملل عمدتاً از اواخر قرن 19 آغاز گردید. در سال 1890 معاهدهی راجع به «تأسیس اتحادیهی بینالمللی جهت انتشار تعرفههای گمرکی» منعقد گردید. جلسات و کنگرههای بینالمللی متعدّدی در سالهای 1900 و 1908 و 1913 برای بررسی مشکلات مرتبط با همکاری گمرکی و به دنبال آنها کنفرانسهای دیگری راجع به همین موضوع در سالهای 1920 تا 1933 برگزار گردید. با این حال، ابتکارات عمدهی منتهی به تاسیس گات در طول جنگ جهانی دوّم توسط ایالات متحدهی آمریکا با همکاری متحدانش به ویژه دولت انگلیس صورت گرفت.
در سالهای بین دو جنگ جهانی، به ویژه پس از امضای قانون زیانبار 1930 ایالاتمتحده راجع به تعرفهها، تعداد دیگری از کشورها نیز مبادرت به تصویب مقررات حمایتی از جمله ایجاد محدودیتهای کمّی نمودند، این امر به رکود بیشتر تجارت بینالمللی انجامید. از این رو رهبران سیاسی آمریکا و متّحدانش با صدور بیانیههای سیاسی بر اهمیّت نقش نهادهای اقتصادی برای دورهی پس از جنگ و جلوگیری از وقوع مجدد این اشتباهات تأکید ورزیدند. این تلاشها در نهایت منجر به تصویب موافقتنامهی عمومی تعرفه و تجارت در سال 1945 و سپس تشکیل سازمان جهانی تجارت در سال 1995 گردید.
در نظام گات و سازمان جهانی تجارت، تا قبل از مذاکرات دور اروگوئه، دولتهای عضو تلاش چندانی برای وضع مقررات دقیق در خصوص شیوههای خاص جبران خسارت ننموده و به بیان کلیات بسنده کردند. البته باید گفت که پیشبینی شیوههای جبران خسارت در گات 1945 به گونهای بود که با ماهیت مقررات آن سازگار مینمود. گات 1945 برگرفته از الگوی بکار رفته توسط ایالاتمتحده در موافقتنامههای دوجانبه این کشور بعد از جنگهای داخلیاش بود که بیشتر نظام کاهش متقابل تعرفهها را مدّ نظر داشت. بنابراین این الگو بیش از هر چیز به دنبال حفظ تعادل شکنندهای بود که در مقرراتی مانند مواد 2 و 3 در خصوص الزامات تعرفهای ایجاد شده بود. در این موافقتنامه نقض تعهدات جدی گرفته میشد. امّا نه به خاطر آنکه تعهدی نقض شده است، بلکه به دلیل آنکه این نقض تعهد تعادل دقیقی که میان امتیازات تعرفهای ایجاد شده را از میان میبرد و این برهم خوردن تعادل، منافع دیگر طرفین متعاهد را نقض یا خدشهدار مینمود. به مرور زمان و با کاهش بیشتر تعرفهها، موافقتنامههای تجاری، دیگر چندان درگیر در حفظ تعادل میان امتیازات تعرفهای نبودند. به این ترتیب نظام سازمان جهانی تجارت روز به روز پیچیدهتر شد و تعهدات مندرج در آن بسیار فراتر از توافقهای متقابل برای کاهش تعرفهها رفت، بالطبع شیوههای جبران خسارت نیز باید از این تحولات تبعیت مینمودند.
وقتی که گات در اوّل ژانویهی 1948 به اجرا گذاشته شد، فقط 23 طرف متعاهد داشت که تقریباً نیمی از آنها کشورهای در حال توسعه بودند. اکنون تعداد اعضای سازمان به حدود 150 عضو رسیده است. این افزایش عظیم اعضاء برداشت واقعی جامعهی جهانی از ارزش این سازمان را نشان میدهد.
نیکبخت، حمیدرضا، «نظام حقوقی سازمان تجارت جهانی(WTO)»، مجلۀ تحقیقات حقوقی دانشگاه شهید بهشتی، 1382، شمارهی 37، ص79
هر چند که همواره نگرانیهایی برای کشورهای درحالتوسعه در زمینهی آزادسازی تجارت خارجی وجود داشته و دارد، ولی مطالعات انجام شده حاکی از آن است که برآیند اثرات این تصمیم برای اکثر کشورهای درحالتوسعه مثبت میباشد. چراکه درماندن از جریان اقتصاد و تجارت جهانی آثار به مراتب مخربتری بر اقتصاد این کشورها دارد.
فتحی، یحیی، «وضعیت تجارت خارجی ایران در چارچوب مقررات سازمان جهانی تجارت، (پیامدهای احتمالی عضویت در WTO بر صادرات و واردات کشور)»، مجموعهی مقالات همایش راهبردی توسعهی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و عضویت در سازمان جهانی تجارت «فرصتها و چالشها»، موسسهی مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، چاپ اوّل 1383، ص457
صادقی، محسن، شهیکی تاش، محمدنبی، «دامپینگ و تجارت جهانی (با نگاهی به نارسایی های حقوقی و چالش های اقتصادی ایران پس از الحاق به WTO)»، مجموعه مقالات راهبرد توسعۀ اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و عضویت در سازمان جهانی تجارت «فرصت ها و چالش ها»، مؤسسۀ مطالعات و پژوهش های بازرگانی، چاپ اوّل تیرماه 1383، ص. 403
جکسون، جان، «نهادهای بینالمللی تجارت: گات و سازمان جهانی تجارت»، قنبری جهرمی، محمد جعفر، مجلهی حقوقی، دفتر خدمات حقوق بینالمللی جمهوری اسلامی ایران،1382، شمارهی 28، ص 158
[6]این نظر در حقوق بین الملل تجارت با مخالفتهای جدی مواجه بوده است. مخالفان برای اثبات نظر خود در مخالفت با آزادسازی تجارت و حذف حمایتها به سابقهی تاریخی کشورهایی مثل انگستان، آمریکا و آلمان اشاره مینمایند که برای توسعهی صنایع خود از حمایتهای سیاسی استفاده نمودهاند. از جمله مخالفان جدی این نظر هاجون چانگ است. او میگوید که کشورهای توسعهیافته هرگز تاکنون به آنچه که برای کشورهای در حالتوسعه، دربارهی سیاست آزادی تجارت و حذف موانع تجاری موعظه میکنند، عمل نکردهاند. این کشورها که خود در اوایل دورهی صنعتی شدنشان از اقدامهای گوناگون حمایتی و مداخله برای ارتقاء صنایع داخلیشان بهره بردهاند، امروز برای به دست آوردن بازارهای کشورهای در حالتوسعه از هر ابزار تبلیغاتی برای ترویج آزادی تجارت و ممنوعیت بکارگیری اقدامهای حمایتی و جبرانی، استفاده مینمایند.
هاجون چانگ، چرا کشورهای درحال توسعه به تعرفه نیاز دارند؟، ترجمه سید حمیدرضا اشرف زاده، موسسۀ مطالعات و پژوهش های بازرگانی، چاپ اول، 1389
CH. Dominice, Methodology of International Law, London, Stevens & Sons, 1967, P.173
در: زمانی، سید قاسم، حقوق سازمان های بین المللی، شخصیت، مسئولیت، مصونیت، مؤسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش، چاپ دوّم، 1387، ص 122
فلسفی، هدایت اللّه، حقوق بین الملل معاهدات، فرهنگ نشر نو، چاپ دوّم، 1383، ص 368
برای مثال در معاهدۀ 1959 جنوبگان، این امکان برای هر یک از دولت های متعاهد فراهم شده است که بتوانند با اعزام ناظرانی به آن منطقه، ایستگاه ها و تأسیسات یا نحوۀ عملکرد هیأت های تحقیق علمی را مورد بازرسی قرار دهند.
صادقی، محسن، شهیکی تاش، محمدنبی، همان منبع، ص.401
جکسون، جان، همان منبع، ص. 158
وزیران تجارت کشورهای عضو گات در اجلاس ویژهی مورخ 15 تا 20 سپتامبر 1986 خود در پونتا دل استه اروگوئه اعلامیهی را تصویب کردند که طبق آن دور جدیدی از مذاکرات گات معروف به دور اروگوئه شروع گردید. در این دور از مذاکرات که از لحاظ موضوعات مورد مذاکره در تاریخ گات بیسابقه میباشد 15 مسألهی تجاری مورد بررسی قرار گرفت و مدت این مذاکرات 4 سال تعیین گردید که به دلیل پیچیدگی و تنوع موضوعات مطرح شده بیش از آن به طول انجامید.
– امیدبخش، اسفندیار، از موافقتنامهی عمومی تعرفه و تجارت تا سازمان جهانی تجارت، سازمان جهانی تجارت ساختار، قواعد و موافقتنامهها، شرکت چاپ و نشر بازرگانی، چاپ اوّل 1385، ص15
[13]از دید مقررات گات، اهمیت حفظ این تعادل تا حدی بوده که تنظیمکنندگان مقررات گات را بر آن داشته است که به رغم مقررات عام مربوط به شیوههای جبران خسارت، حتّی در جایی که این منافع بدون نقض مقررات خدشهدار شده است بتوانند از شیوههای جبرانی استفاده نمایند. به همین ترتیب مفهوم نقض یا خدشه دار شدن منافع نیز تا حدودی دچار تحول گردید این تحول را می توان دستاورد تفسیر نهادهای حل اختلاف دانست. در تفسیر ماده 23 پنل اعلام میدارد که در مواردی که اعمال ارتکابی ناقض مقررات گات باشند، فرض بر این خواهد بود که نقض منافع اتفاق افتاده است. این تفسیر بیش از آنکه بر اثر نقض تعهدات تاکید داشته باشد به نقض مقررات می پردازد و به این ترتیب بار اثبات دعوی را تغییر می دهد.