تکرار میانی
1-یک صورت زبانی در میانه یک بیت یا سطر، عیناً -و بدون فاصله- تکرار میشود،
«درفش قهر،
نمای انتقام ذلّت عرق یهودی از نظام دهر،
لجن در «لچ و لچ» اندر «خون و خون» در زهر» (اخوان ثالث، از این اوستا، 1379: 204).
اخوان در این شعر، صورت های زبانی (لچ ) و (خون) را در میانه سطر، عیناً -و بطور پیاپی- تکرار کرده است.
«کاروان ساغر و چنگم.
لولیان چنگمان افسانه گوی «زندگیمان، زندگیمان» شعر و افسانه» (همان، آخر شاهنامه، 116).
در این شعر هم، چنان که میبینیم، صورت زبانی (زندگیمان) عیناً و بی فاصله در میانه سطر آمده است.
2- یک صورت زبانی در میانه یک بیت یا سطر، عیناً- و با فاصله- تکرار میشود.
«چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند «آب» و اندر «آب» بیند سنگ،
دوستان و دشمنان را می شناسم من» (همان: 123)
در این شعر صورت زبانی «آب» در میانه سطر و با فاصله –عیناً- تکرار شده است.
«خانهام «آتش» گرفته است. «آتشی» جانسوز.
هر طرف میسوزد این آتش،
پردهها و فرشها را، تارشان با پود» (همان، زمستان، 1388: 67).
در این شعر هم، شاعر صورت زبانی «آتش» را در یک سطر- و به طور جداگانه- تکرار کرده است.
ج: تکرار پایانی
1-یک صورت زبانی در پایان چند بیت یا چند سطر، بطور پیاپی- عیناً- تکرار میشود. چنین تکراری مانند «ردیف» در شعر کهن عمل میکند.
«با تو دیشب تا کجا «رفتم»
تا خدا و آنسوی صحرای خدا «رفتم»» (همان، از این اوستا: 195).
شاعر در این شعر، صورت زبانی «رفتم» را-همچون ردیف- در پایان دو سطر پیاپی- عیناً- تکرارکرده است.
«مگر دیگر فروغ ایزدی آذر مقدس «نیست»؟
مگر آن هفت انوشه خوابشان بس «نیست»؟
زمین گندید، آیا بر فراز آسمان کس «نیست»؟»
(اخوان ثالث، از این اوستا، 1379: 179).
در این شعر هم صورت زبانی «نیست» مانند ردیف در پایان سطرهای متوالی –عیناً- تکرار شده است.
2- یک صورت زبانی در پایان چند بیت یا سطر، با فاصله از یکدیگر- عیناً- تکرار میشود و به گونهای نقش ردیف نیز مییابد.
«این درختان عقیم ریشه تان در خاکهای هرزگی مستور،
یک جوانه ارجمند از هیچ جاتان رست «نتواند».
ای گروهی برگ چرکین تار چرکین پود،
یادگار خشکسالیهای گردآلود،
هیچ بارانی شما را شست «نتواند»» (همان، از این اوستا: 192).
چنانکه دیدیم، اخوان صورت زبانی «نتواند» رادر پایان دو سطر- با فاصله از یکدیگر- عیناً تکرار کرده است.
«راستی آن را چه حالی «بود»
دوش یا دی پار یا پیرار
راست بود آن رستم دستان
یا که سایه دوک زالی «بود»؟» (همان: 162).
در این شعر هم، صورت زبانی «بود» - مانند ردیف- در پایان سطرهای نخست و چهارم شعر بالا عیناً تکرار شده است.
تکرار آغازین و پایانی
در این شیوه، یک صورت زبانی در آغاز یک سطر و در پایان سطر بعدی، عیناً تکرار میشود.
«همچو آن صیاد ناکامی که هر شب خسته و غمگین،
«تور»ش اندر دست،
هیچش اندر «تور»
میسپارد راه خود را دور،
تا حصار کلبه در حسرتش محصور» (اخوان ثالث، آخر شاهنامه، 1379: 125 و 126).
چنان که دیدیم، صورت زبانی «تور» در آغاز سطر دوم و در پایان سطر سوم عیناً تکرار شده است.
تکرار پایانی و آغازین
در این گونه تکرار، یک صورت زبانی در پایان یک سطر و در آغاز سطر بعد، عیناً تکرار میشود.
«هان کجاست.
پایتخت این کج آئین قرن دیوانه؟
با شبان روشنش چون «روز»
«روز»های تنگ و تارش، چون شب اندر قعر افسانه» (همان: 113).
شاعر در این شعر، صورت زبانی «روز» رادر پایان یک سطر و در آغاز سطر بعدی عیناً تکرار کرده است.
«نفس کز گرمگاه سینه برون، ابری شود تاریک.
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت.
نفس کاینست، پس دیگر چه داری «چشم»
ز «چشم» دوستان دور یا نزدیک؟» (همان، زمستان: 99 و 100).
در این شعر هم، صورت زبانی «چشم» در پایان سطر سوم و در آغاز سطر چهارم عیناً تکرار شده است. توجه دوستان را به تکرار صورت زبانی «نفس» در آغاز سطرهای اول و سوم، و تکرار صورت زبانی «چشم» در پایان سطرهای دوم و سوم جلب میکنیم؛ به این ترتیب شاعر در این بخش از شعر زمستان از چند گونه تکرار بهره برده است.