تکرار چند صورت زبانی
1-تکرار واژههای هم آوا- هم نویسه (جناس تام)
یعنی دو واژه که هم در گفتن یکسانند (هم آوا) و هم در نوشتن (هم نویسه). دارای دو معنی متفاوت باشند، مثل (شیر و شیر). این شیوه در ادب سنتی، جناس تام دارد.
«این شکسته «چنگ» قانون
رام «چنگ» چنگی شوریده رنگ پیر
گاه گویی خواب میبیند»
(اخوان ثالث، آخر شاهنامه، 1379: 112).
در این شیوه نیز واژه «چنگ» در دو معنای متفاوت -یکی به معنای ساز چنگ و دیگری به معنای پنجه-آمده است.
2- تکرار واژههای هم آوا (جناس لفظ)
یعنی دو واژه که گفتن یکسان و نوشتن متفاوتی دارند، در کنار هم قرار میگیرند، مانند (خاستن و خواستن). این شیوه در ادب فارسی، جناس لفظ نام دارد.
«من امشب آمدستم وام «بگزارم»
حسابت را کنار جام «بگذارم»» (همان، زمستان: 101).
در این شعر، دو فعل «بگزارم و بگذارم» -که در نوشتن متفاوت و در گفتن یکسانند- به عنوان تکرار هم آوا در کنار هم قرار گرفتهاند.
«سر کوه بلند آهوی خسته
«شکسته» دست و پا، غمگین نشسته.
«شکست» دست و پا در دست، اما
نه چون درد دلش کز غم شکسته»
(اخوان ثالث، آخر شاهنامه، 1388: 120).
در این شعر، «شکسته» در سطر دوم و «شکست…» در سطر سوم تلفظ و گفتن یکسان، اما نوشتار متفاوتی دارند و میتوانند به عنوان نمونهای از تکرار هم آوا (جناس لفظ) به شمار آیند.
تکرار آوایی ناقص
در این شیوه واژههایی تکرار میشوند که عیناً مثل یکدیگر نیستند، اما از نظر آوایی و تلفظ شباهتهایی با هم دارند. این شیوه گونههایی از جناس را شامل میشود.
1-قافیه
در شعر اخوان به واژههای بسیاری بر میخوریم که نقش قافیه دارند و به این شکل موسیقی شعر را کاملتر میکنند.
«اینک من، بهمین فرزند دریاها،
شمارا، ای گروه تشنگان، «سیراب» هم کرد،
چه لذت بخش و مطبوع است مهتاب پس از باران،
پس از باران جهان را غرفه در «مهتاب» خواهم کرد»
(اخوان ثالث، زمستان، 1379: 55).
در این شعر «سیراب» و «مهتاب»، در نقش و جایگاه قافیه قرار گرفتهاند.
«من اینجا بس دلم «تنگ» است.
و هر سازی که میبینم بد «آهنگ»ست.
بیا ره توشه «برداریم»،
قدم در راه بی برگشت «بگذاریم»:
ببینیم آسمان «هر کجا» آیا همین «رنگ»ست؟» (همان: 93).
اخوان در این شعر، از یک سو «تنگ، آهنگ و رنگ» و از سوی دیگر «برداریم و بگذاریم» را با یکدیگر قافیه قرار داده است. چنان که در نمودار توازن واژگانی دیده میشود، قافیه به سجع متوازی (شمار هجای متشابه) و سجع مطرف (شمار هجای متفاوت) تقسیم میشود.
آرایههای وابسته به قافیه
قافیه برحسب تعداد به دو گروه قابل تقسیم است.
1- کلماتی که در ادب سنتی «سجع متوازی» نامیده میشود، واژههایی را شامل میشود که در وزن و حرف روی مشابه یکدیگرند، مانند: «نام و جام» یا «رود و دود».
«… بده… بدبد… ره هر پیک و پیغام و «خبر» بسته ست.
نه تنها بال و پر، بال «نظر» بسته ست» (اخوان ثالث، زمستان، 1379: 90).
واژههای «خبر و نظر» در این شعر به عنوان قافیههایی با تعداد هجای مساوی بشمار میروند.
«من خواب میدیدم که بی شک از «چگور» او
میآمد آن اشباح رنجور و سیه بیرون
وز زیر انگشتان چالاک و «صبور» او» (همان، از این اوستا: 201).
دو واژه «چگور و صبور» در این شعر نقش قافیه داشته و دارای هجاهای یکسانی هستند.
2- واژههایی که قافیه شدهاند، تعداد هجاهای متفاوتی دارند.
این حالت که در ادب کهن، سجع مطرف نام دارد، شامل واژههایی است که وزن آن ها متفاوت اما حرف رویشان یکسان است.