موضوع سود سهام و درصد سود تقسیمی همه ساله با پایان یافتن سال مالی شرکتها و نزدیک شدن به زمان برگزاری مجمع عمومی عادی سالانه یکی از مباحث فراگیر نزد سهامداران و مدیران شرکتها میباشد. اصطلاح سود تقسیمی به وجه نقدی اطلاق میشود که از بابت سود سهام به سهامداران پرداخت میشود. سود تقسیمی از عمدهترین جریانهای نقدی خروجی بسیاری از شرکتها محسوب میشود. موضوع سیاست تقسیم سود همواره به عنوان یکی از بحث برانگیزترین مباحث علم مالی مطرح بوده، به طوری که علاقه اقتصاددانان قرن حاضر و بیش از پنج دهه اخیر را به خود معطوف کرده و موضوع الگوهای نظری جامع و بررسیهای تجربی بوده است (فرانکفورتر، ۲۰۰۲). مدیران عمدتاً نسبت پرداخت سود خود را با توجه به عوامل مختلفی از جمله وضعیت نقدینگی، دیون شرکت، توانایی شرکت در دستیابی به بازارهای پول و سرمایه، علایق سهامداران، سود شرکت به عنوان منبع تأمین مالی، محتوای اطلاعاتی تقسیم سود، هزینه انتشار، فرصتهای سرمایهگذاری، محدودیتهای قرارداد وام و اوراق قرضه، ثبات سودآوری، محدودیتهای قانونی و منافع مدیریت تعیین میکنند. از دیدگاه مالی رفتاری، مدیران را میتوان به دو دسته «عقلایی» و «فرااعتماد» طبقهبندی کرد (سانجای، ۲۰۱۲). در این پژوهش بر آنیم تا از طریق ایجاد یک مدل رگرسیونی بین فرااعتمادی مدیریت و تصمیمات تقسیم سود، این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم. در این راستا در این فصل به بررسی کلیات تحقیق پرداخته شده است. ابتدا مساله اصلی تحقیق بیان گردید و سپس اهمیت و ضرورت تحقیق مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه به اهداف اساسی تحقیق، فرضیات و سوالات تحقیق، مدل مفهومی و جنبه نوآوری و قلمرو تحقیق پرداختهشده و در انتها نیز واژهها و اصطلاحات تخصصی تحقیق تعریف شد. تشریح و بیان مسئله سیاست تقسیم سود هر شرکتی نقش مهمی در ارزش سهام آن شرکت دارد. شرکتها پس از پایان سال مالی درصدی از سود بدست آمده را تقسیم میکنند و سود تقسیمشده به عنوان یکی از منافعی است که سهامداران بدست میآورند (تهرانی، ۱۳۸۲). تئوریهای مختلفی درباره سیاست تقسیم سود ارائه شده است که هر یک بر موارد خاصی تمرکز کرده و آن جنبه را مورد توجه قرار دادهاند. برخی از این تئوریها عبارتند از: تئوری نامربوط بودن تئوری پرنده در دست تئوری اولویت مالیاتی گوردون و والتر (۱۹۵۰) معتقدند که سیاست تقسیم سود بر ارزش شرکت مؤثر است و بستگی به جایگاه مؤسسات از نظر رشد دارد. آنها مؤسسات را به لحاظ رشد به سه گروه تقسیم میکنند: ۱) مؤسسات در حال رشد (Growing Firms): مؤسساتی که در آنها نرخ هزینه سرمایه کمتر از نرخ بازده مورد انتظار میباشد و از فرصتهای رشد مناسبی برخوردار هستند، سود خود را انباشته میکنند. ۲) مؤسسات بالغ یا عادی (Normal Firms): در این مؤسسات نرخ هزینه سرمایه و بازدهی مورد انتظار برابر است و لذا در پرداخت یا انباشتن سود بیتفاوت هستند. ۳) مؤسسات در حال افول (Declining Firms): این مؤسسات در انتهای منحنی عمر خود قرار دارند و نرخ هزینه سرمایه آنها از نرخ بازده مورد انتظار بیشتر است و بنابراین عدم تقسیم سود منجر به کاهش قیمت سهام آنها میشود. ﺑﺮرﺳﻲ ﺗﺄﺛﻴﺮ مقادیر ﻣﺨﺘﻠﻒ نرخ هزینه سرمایه و نرخ بازده مورد انتظار در ﺗﻌﻴﻴﻦ ارزش شرکتها ﻧﺸﺎن میدهد ﻛﻪ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺗﻘﺴﻴﻢ سود بهینه دﻗﻴﻘﺎً ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ رواﺑﻂ ﺑﻴﻦ ﻧﺮخ ﺑﺎزده مورد انتظار و ﻧﺮخ هزینه سرمایه دارد. در شرکتهای رﺷﺪی ﺑﺎﻛﺎﻫﺶ ﺳﻮد ﻧﮕﻬﺪاری ﺷﺪه ارزش ﺷﺮﻛﺖ ﻧﻴﺰ ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ و در شرکتهای در حال افول ﻋﻜﺲ اﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺻﺎدق اﺳﺖ. در ﻣﻮرد شرکتهای ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﭘﺮداﺧﺖ ﺳﻮد و ﻳﺎ ﻧﮕﻬﺪاری ﻋﺎﻳﺪات در ارزش ﺷﺮﻛﺖ بیتأثیر اﺳﺖ (معاونت مطالعات اقتصادی بورس تهران، ۱۳۸۹). با وجود دامنه وسیعی از ادبیات تجربی و عملی در مورد سیاست تقسیم سود، به دلیل تنوع روشهای تقسیم سود در طول زمان و در بین شرکتهای مختلف، مسئله تقسیم سود کماکان یکی از معماهای پیچیده در علوم مالی شرکتی میباشد. توضیح جایگزین این موارد میتواند بر اساس تقسیمبندی مدیران بر اساس اعتقاداتشان باشد. مدیران را میتوان به دو دسته «عقلایی» و «فرااعتماد» طبقهبندی کرد (سانجای، ۲۰۱۲). در این پژوهش بر آنیم تا از طریق ایجاد یک مدل رگرسیونی بین فرااعتمادی مدیریت و تصمیمات تقسیم سود، این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم. پیشبینی اصلی این مدل این است که مدیران دارای فرااعتمادی نسبت به مدیران عقلایی به این دلیل که تأمین مالی خارجی را بسیار پرهزینه میدانند، سود کمتری پرداخت میکنند تا از این طریق سود را در شرکت انباشته کرده و برای سرمایهگذاریهای آتی منابع کافی در اختیار داشته باشند. با عنایت به مطالب فوق میتوان اذعان نمود که فرااعتمادی یکی از عواملی است که میتواند بر سیاست تقسیم سود شرکتها تأثیر داشته باشد. لذا مسئله اصلی این تحقیق بررسی رابطهی فرااعتمادی مدیریت و سیاست تقسیم سود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار میباشد. ضرورت و اهمیت تحقیق با وجود اینکه مطالعات فراوانی در مورد تأثیر فرااعتمادی مدیریت بر مسائلی از جمله تصمیمات سرمایهگذاری، ادغام و تصمیمات تأمین مالی صورت پذیرفته است؛ تأثیر آن بر سیاست تقسیم سود تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده است. مطالعات انجامگرفته در مورد سیاست تقسیم سود، به وضوح نشان میدهد که سرمایهگذاری و تصمیمات تأمین مالی به تنهایی قادر به تعیین سود سهام نمیباشند؛ بنابراین یک مدیر دارای فرااعتمادی ممکن است از یک طرف سود سهام را کاهش دهد اگر اعتقاد داشته باشد که در آینده نیازهای سرمایهگذاری بالایی دارد؛ و از طرف دیگر ممکن است به دلیل اعتقاد به بالا بودن وجه نقد حاصل از سرمایهگذاری فعلی سود سهام را افزایش دهد؛ بنابراین تأثیر اعتقادات یک مدیر دارای فرااعتمادی بر سیاست تقسیم سود به عنوان یک پرسش باقی مانده است که باید هم از لحاظ مفهومی و هم از نظر تجربی پاسخ داده شود. اهداف علمی تحقیق هدف این تحقیق بررسی رابطهی فرااعتمادی مدیریت و سیاست تقسیم سود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار میباشد. در این تحقیق به دنبال پاسخگویی به این سؤال هستیم: “که فرااعتمادی مدیریت چه تأثیری بر میزان سود تقسیمی شرکتها دارد”. این مطالعه بر موارد زیر تمرکز خواهد کرد: بررسی تأثیر فرااعتمادی مدیران بر سیاست تقسیم سود شرکتها؛ بررسی تأثیر رشد شرکت بر رابطه بین فرااعتمادی مدیر و سیاست تقسیم سود شرکتها؛ بررسی تأثیر جریانهای نقدی عملیاتی بر رابطه بین فرااعتمادی مدیر و سیاست تقسیم سود شرکتها؛ بررسی تأثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطه بین فرااعتمادی مدیر و سیاست تقسیم سود شرکتها؛ بررسی تأثیر نسبت مالکیت نهادی بر رابطه بین فرااعتمادی مدیر و سیاست تقسیم سود شرکتها؛ بررسی تأثیر نسبت اهرم مالی بر رابطه بین فرااعتمادی مدیر و سیاست تقسیم سود شرکتها؛ اهداف کاربردی سازمان بورس، شرکت بورس اوراق بهادار تهران، شرکتهای سرمایهگذاری، کارگزاریها، سرمایهگذاران، مدیران ارشد و مالی شرکتهای بورسی و غیربورسی، دانشجویان و محققان میتوانند از نتایج این پژوهش جهت شناخت و پیشبینی سیاست تقسیم سود شرکتها و ارزشگذاری آنها استفاده نمایند. فرضیههای تحقیق فرضیه اصلی بین فرااعتمادی مدیران و سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود دارد. فرضیههای فرعی رشد شرکت بر رابطه بین فرااعتمادی مدیر و سیاست تقسیم سود تأثیر میگذارد؛ جریانهای نقدی عملیاتی بر رابطه بین فرااعتمادی مدیر و سیاست تقسیم سود تأثیر میگذارد؛ عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطه بین فرااعتمادی مدیر و سیاست تقسیم سود تأثیر میگذارد؛ نسبت مالکیت نهادی بر رابطه بین فرااعتمادی مدیر و سیاست تقسیم سود تأثیر میگذارد؛ نسبت اهرم مالی بر رابطه بین فرااعتمادی مدیر و سیاست تقسیم سود تأثیر میگذارد؛ روش تحقیق تحقیق حاضر از نظر هدف، از نوع تحقیقات بنیادی محسوب میشود. تحقیق بنیادی، پژوهشی است که به کشف ماهیت اشیاء پدیدهها و روابط بین متغیرها، اصول، قوانین و ساخت یا آزمایش تئوریها و نظریهها میپردازد و به توسعه مرزهای دانش رشته علمی کمک مینماید. هدف اساسی این نوع پژوهش تبیین روابط بین پدیده ها، آزمون نظریه ها و افزودن به دانش موجود در یک زمینه خاص است. همچنین از نظر نحوه گردآوری دادهها این تحقیق توصیفی (از آن جهت که به شناخت بیشتر شرایط موجود و یاریدادن به فرایند تصمیمگیری میانجامد) و از نوع همبستگی میباشد؛ زیرا میزان وابستگی متغیر وابسته و متغیر مستقل را نسبت به هم بررسی میکند. متغیرهای پژوهش و تعریف عملیاتی آنها در این پژوهش ابتدا یک مدل رگرسیون یک متغیره برای بررسی تأثیر فرااعتمادی مدیریت بر سیاست تقسیم سود ایجاد میشود و سپس متغیرهای تعدیلی را برای بررسیهای تکمیلی وارد مدل رگرسیون مینماییم و در واقع یک مدل رگرسیون چند متغیره جزء به کل به شرح زیر ایجاد میشود: Y=α+β۱ X۱+ βi Xi (فرمول 1-1) متغیرهای مدل رگرسیون به شرح زیر میباشند: متغیر مستقل (۱X): متغیر مستقل همان فرااعتمادی مدیران است که روشهای مختلفی برای ارزیابی آن ارائه شده است. مالمِندیِر و تِیت (۲۰۰۵ و ۲۰۰۸) تصمیمات مربوط به اعمال اختیار معامله سهام شرکت را به عنوان معیار ارزیابی اعتقادات بارز مدیران مورد استفاده قرار دادند. از آنجایی که مدیران به خاطر ویژگیهای اختیار معامله سهام در معرض ریسک بالایی قرار دارند، مدیران ریسک گریز نسبت به نگهداری اختیار سهام بیعلاقه هستند و تمایل دارند که اختیار معامله را سریعتر اعمال کنند؛ بنابراین مدیرانی که اختیارهای معامله را برای مدت طولانی تری نگهداری میکنند، نسبت به عملکرد آینده دارای فرااعتمادی هستند. در ایران اختیار معامله سهام تاکنون به وجود نیامده است بنابراین از معیار لین و همکاران (۲۰۰۵) در مقالهی ایشیکاوا (۲۰۱۰) به شرح زیر استفاده میشود: (فرمول1-2) میانگین قیمتی ۶ ماهه منتهی به پایان سال مالی/ (سود واقعی– سود پیشبینی) چنانچه مقدار عبارت فوق مثبت باشد نشاندهنده مدیریت فرااعتماد و در غیر اینصورت مدیریت محافظهکار و یا به عبارتی عقلایی میباشد. متغیر وابسته (Y): متغیر وابسته در این تحقیق میزان پرداخت سود میباشد که به صورت نسبت سود پرداختی به سود هر سهم (D/E) اندازهگیری میشود. متغیرهای تعدیلی: رشد شرکت (X2): درصد تغییر داراییهای شرکت در انتهای دوره نسبت به ابتدای دوره. جریان نقد عملیاتی (X3): نسبت درآمدهای عملیاتی قبل از کسر استهلاک به ارزش دفتری داراییها. سطح عدم تقارن اطلاعاتی (X4): عدم تقارن اطلاعاتی را از طریق داراییهای مشهود میسنجیم که عبارت است از نسبت داراییهای ثابت و تجهیزات به کل داراییها. هر چه سطح داراییهای مشهود بیشتر باشد نشاندهندهی عدم تقارن اطلاعاتی کمتری است (مالمندیر و تیت، 2008). نسبت مالکیت نهادی (X5): نسبت مالکیت نهادی عبارت است از نسبت مجموع سهام در اختیار بانکها و بیمهها، هلدینگها، شرکتهای سرمایهگذاری، صندوقهای بازنشستگی، شرکتهای تأمین سرمایه و صندوقهای سرمایهگذاری، سازمانها و نهادهای دولتی و شرکتهای دولتی در پایان سال مالی به کل سهام منتشره شرکت ( روبین (2007) ،کوئتو (2009)). اهرم مالی (X6): عبارت است از نسبت مجموع داراییها به حقوق صاحبان سهام. ابزار گردآوری اطلاعات و روش تجزیه و تحلیل آن در این تحقیق برای جمعآوری اطلاعات از روش کتابخانهای استفاده شده است. در این روش از مقالههای موجود در نشریات معتبر که از سایتهای علمی اینترنتی اخذ گردیده است، به علاوه مجلههای علمی، نمایهها، پایاننامههای دکترا و کارشناسی ارشد و کتابهای مرتبط با موضوعات استفاده شده است. در این تحقیق برای جمعآوری اطلاعات از سایت سازمان بورس اوراق بهادار، نرمافزارهای رهآورد نوین و تدبیر پرداز استفاده میگردد. تجزیه و تحلیل دادههای بدست آمده از تحقیق حاضر شامل دو بخش به شرح زیر میباشد: ۱) آمار توصیفی: به منظور توصیف یافتهها، از جداول فراوانی و همچنین نمودارهای هیستوگرام استفاده میگردد. ضمن این که به منظور توصیف بهتر دادهها از شاخصهای مرکزی نظیر میانگین و مد و همچنین شاخصهای پراکندگی نظیر انحراف معیار بهره گرفته خواهد شد. ۲) آمار استنباطی: تحلیل استنباطی با توجه به دادههای بدست آمده از سایت سازمان بورس اوراق بهادار، نرمافزارهای رهآورد نوین و تدبیر پرداز در محیط نرمافزاری SPSS و EViews با اعمال آزمونهای آماری مناسب و با توجه به فرضیات تحقیق تجزیه و تحلیل خواهد گردید. در این تحقیق برای جمعآوری اطلاعات از روش کتابخانهای استفاده شده است. در این روش از مقالههای موجود در نشریات معتبر که از سایتهای علمی اینترنتی اخذ گردیده است، به علاوه مجلههای علمی، نمایهها، پایاننامههای دکترا و کارشناسی ارشد و کتابهای مرتبط با موضوعات استفاده شده است. در این تحقیق برای جمعآوری اطلاعات از سایت سازمان بورس اوراق بهادار، نرمافزارهای رهآورد نوین و تدبیر پرداز استفاده میگردد. قلمرو تحقیق قلمرو موضوعی تحقیق رابطهی فرااعتمادی مدیریت و سیاست تقسیم سود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار. قلمرو زمانی تحقیق قلمرو زمانی این تحقیق شامل اطلاعات مربوط به سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۱ (دوره پنج ساله) میباشد. قلمرو مکانی تحقیق مکان این تحقیق بورس اوراق بهادار تهران میباشد. جامعه آماری و نمونه جامعه آماری شامل کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۱ میباشد. روش نمونهگیری حذفی سیستماتیک با اعمال شرایط زیر میباشد: ۱) اطلاعات مالی شرکتهای مورد آزمون در دوره زمانی پژوهش در دسترس باشد. ۲) شرکتها از ابتدای سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۱ در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفتهشده باشد و وقفه معاملاتی بیش از ۳ ماه نداشته باشد. ۳) شرکتها در فاصله زمانی تحقیق تغییر دوره مالی نداده و سال مالی آنها منتهی به ۲۹ اسفند باشد. ۴) جزء موسسههای مالی، سرمایهگذاری و بانکها نباشد. تعریف واژهها و اصطلاحات تخصصی بکار رفته در تحقیق فرااعتمادی: تمایل به ارزیابی خود بسیار بالاتر از دیگران (آلیک و همکاران، ۱۹۹۵). فرااعتمادی را میتوان به عنوان «بالا دانستن احتمال وقوع رخدادهای مطلوب در آینده بیش از واقع» و یا «داشتن اطلاعات دقیق از وقایع آینده» تعریف کرد (هکبرات، ۲۰۰۸). منشأ اصطلاح فرااعتمادی، علوم روانشناسی میباشد لیکن در سالهای اخیر با ادبیات مالی و اقتصادی ترکیبشده و جایگاه ویژهای در بررسی ویژگیهای غیر عقلایی انسان پیدا کرده است (بِنویت، ۲۰۰۹). سیاست تقسیم سود: سیاست تقسیم سود به اتخاذ تصمیمات در مورد چگونگی پرداخت سود سهام مربوط میشود. اینکه شرکت در حال حاضر سود را به صورت نقدی پرداخت کند و یا اینکه آنرا ذخیره کرده و مبالغ بیشتری در آینده پرداخت نماید. علاوه بر این شرکت میتواند سود سهام را به شکل سهام جایزه پرداخت کند. انتظارات سهامداران در مورد سود سهام به آنها در ارزشگذاری سهام شرکت کمک میکند. مالی رفتاری: مالی رفتاری، مطالعه چگونگی تأثیرگذاری روانشناسی بر تصمیمگیریهای مالی و بازارهای مالی است (شفرین، ۱۹۸۵). مالی رفتاری را به سادگی میتوان به عنوان «نگرش به دانش مالی با ذهن باز» دانست (تالر ۱۹۹۳). مالی رفتاری مطالعه اثرات روانشناسی بر روی رفتار افراد در بازارهای مالی است. مالی رفتاری مورد توجه است زیرا به توضیح «چرایی و چگونگی بازارهایی که ممکن است کارا نباشد»، میپردازد (سِوِل، ۲۰۱۰). عدم تقارن اطلاعاتی: عدم تقارن اطلاعاتی بدین معنی است که یکی از طرفین معامله تجاری در مورد دارایی مورد مبادله از مزایای اطلاعاتی نسبت به طرف دیگر برخوردار است. دو نوع اصلی عدم تقارن اطلاعاتی عبارتند از: ۱) انتخاب نادرست (adverse selection) و ۲) مخاطرات اخلاقی (moaral hazard). انتخاب نادرست به این دلیل اتفاق میافتد که برخی از افراد داخل شرکت همانند مدیران نسبت به سرمایهگذاران خارج از شرکت اطلاعات بیشتری در مورد وضعیت فعلی و یا چشم اندار آتی شرکت داشته باشند. مخاطرات اخلاقی شکل دیگری از عدم تقارن اطلاعاتی است که به دلیل جدا بودن مدیریت از مالکیت ممکن است ایجاد شود. در واقع به این دلیل امکان کنترل مستقیم تلاش مدیریت در جهت منافع مالکان وجود ندارد (ویلیام اسکات، ۲۰۰۵). ساختار تحقیق این تحقیق شامل ۵ فصل به شرح زیر میباشد: فصل اول: کلیات تحقیق فصل دوم: چارچوب نظری و پیشینه تحقیق فصل سوم: روششناسی تحقیق فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادهها فصل پنجم: نتیجهگیری و پیش نهادها در پایان نیز پیوستها و نگارهها ارائه میشود. – Overconfident – Dividend Irrelevance Theory – Bird in the Hand – Tax Priority
پایان نامه رابطهی فرااعتمادی مدیریت و سیاست تقسیم سود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران