سلامت روان جامعه است، برداشته میشود.
-4- اهداف تحقیق
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطهی الگوهای ارتباطی خانواده با احساس تنهایی و شادکامی با واسطه گری نیازهای بنیادی در فرزندان می باشد.
1-5- سوال اصلی تحقیق
پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به سوال زیر خواهد بود:
1- آیا الگوهای ارتباطی خانواده، با واسطه گری نیاز های بنیادی، احساس تنهایی و شادکامی را در فرزندان پیش بینی می کند؟
1-6- سوال های فرعی تحقیق
در راستای پاسخگویی به سوال اصلی، سوالات فرعی دیگری قابل بررسی خواهد بود:
1- آیا الگوهای ارتباطی خانواده، می تواند احساس تنهایی و شادکامی را در فرزندان پیش بینی کند؟
2- آیا الگوهای ارتباطی خانواده می تواند نیازهای بنیادی فرزندان را پیش بینی کند؟
3- آیا نیازهای بنیادی فرزندان، پیش بینی کننده ی احساس تنهایی و شادکامی آنها هستند؟
4- آیا تعداد فرزندان با الگوهای ارتباطی خانواده، نیازهای بنیادی روانشناختی، احساس تنهایی و شادکامی خود فرزندان رابطه دارد؟
5- آیا تفاوت سن فرزندان با والدین، با الگوهای ارتباطی خانواده، نیازهای بنیادی روانشناختی، احساس تنهایی و شادکامی فرزندان رابطه دارد؟
1-7- تعاریف مفهومی متغیرها
1-7-1- احساس تنهایی
پپلو و پرلمن (1979، به نقل از ساکلفسکی و همکاران، 1986)، می گویند، احساس تنهایی یک تجربه عاطفی ناخوشایند است که در نتیجهی عدم انطباق بین روابط میان فردی واقعی و روابط آرمانی شخص به وجود می آید.
1-7-2- شادکامی
به اعتقاد آرگایل (2001)، شادکامی شامل سه جزء اساسی است که شامل: هیجانات مثبت، رضایت از زندگی و فقدان عواطف منفی از جمله افسردگی و اضطراب است. در تحلیل مفهوم شادی، نظریه پردازان بیشتر به دو مؤلفهی شناختی و هیجانی اشاره نموده اند. مؤلفهی شناختی بیشتر بر رضایت از زندگی و مؤلفه هیجانی بر حالت هایی مانند خندیدن، شوخ طبعی و تعادل میان هیجان های مثبت و منفی دلالت دارند (آرگایل، 2001؛ سلیگمن، 2002).
1-7-3- نیاز های روانشناختی بنیادی
دسی و ریان (2000) در نظریه خود تعیین گری(SDT) خود فرض می کنند که سه نیاز روانشناختی ذاتی وجود دارد که زیر بنای رفتار است. این نیاز ها شامل نیاز به شایستگی، خودمختاری و وابستگی (ارتباط داشتن) است.
خود مختاری احساس اختیار و اراده داشتن در انجام كارهاست؛ نوعی تمایل ذاتی برای تجربة رفتاری كه خود شخص آن را ترتیب داده است (شلدون، ریان و ریس، 1996). شایستگی به عنوان احساس اثر بخشی و مؤثر بودن روی محیط است ( دسی و ریان، 2000). ارتباط با دیگران، دوست داشتن و حمایت کردن دیگران و هم چنین دوست داشته شدن و حمایت شدن از سوی دیگران است (بامیستر و لیری، 1995؛ بالبی، 1958؛ هارلو، 1958؛ ریان، 1993؛ به نقل از دسی و ریان، 2000).