“خسته شدم، هنوز دارم بابت این قضیهی لعنتی حرص میخورم، هر لحظه هم بد و بدتر میشه. حس وحشتناکیه”. این مثالی است از گفتگوی درونی یک شخص که در مسیر راهبرد مقابلهای اجتنابی قرار گرفته است (اشنایدر، 2001). این فرد قصد دارد که از رویارویی با عامل استرسزا بگریزد اما هرچه سعی میکند کمتر به آن توجه کند فضای بیشتری از ذهنش اشغال میشود. راهبردهای مقابلهای که به آنها راهبردهای مدارا نیز گفته میشود، به اقدامات رفتاری و شناختی و نیز راهبردهای آگاهانهای اطلاق میشود که افراد در مواجهه با اتفاقات چالش برانگیز، منفی و دشوار زندگی به کار میگیرند (لازاروس و فلکمن، 1984؛ به نقل از مونِتا و اسپادا، 2009).
مفهوم مقابله برای اولین بار در سال 1966 توسط لازاروس معرفی شد. او معتقد بود که واکنش به استرس شامل سه مرحله میباشد. ابتدا، ارزیابی اولیه که شامل مشاهدهی یک خطر است. مرحلهی دوم شامل ارزیابی ثانویه میباشد که به معنای جستجوی یک پاسخ در ذهن است و در مرحلهی سوم به کارگیری پاسخ یا به عبارتی مقابله، مدنظر است ( کاستا، 1990). فلکمن و لازاروس (1985) بیان میکنند که انتظار میرود که مقابله با مفهوم هرآنچه که میتواند برای تغییر شرایط انجام پذیرد مطابقتکند (پیریو و زلارس، 1999). برای مثال انتظار میرود که مقابلهی مسئله مدار در شرایطی که موقعیت، غیر قابل تغییر به نظر میرسد، به کار گرفته شود (لازاروس و فلکمن، 1980؛ به نقل از پیریو و زلارس، 1999).
امروزه مقابله به یک مفهوم مرکزی در روانشناسی تبدیل شده است، همانگونه که در فرهنگ جامعه نیز اینگونه بوده است. برای مردم عادی، مقابله، آن چیزی است که باید توسط فرد انجام پذیرد تا روال زندگیش در یک سطح منطقی بالا از رضایتمندی باقی بماند (اشنایدر، 2001).
واقعیت این است که واکنش استرس در بدن یک نوع سازگاری زیستی طبیعی است که به انسانها کمک میکند تا در صورت رویارویی با شرایط خطرناک و استرسزا با نشان دادن واکنش سریع و فوری جان خود را حفظ کنند. امروزه بسیاری از تهدیدات محیطی و خطرناک که برای بشر اولیه وجود داشت دیگر وجود ندارد، اما مسائل دیگری جایگزین آن شده است که به همان صورت، واکنش استرسزا را در ما بر میانگیزد (مانند از دست دادن شغل، رد شدن در یک امتحان دانشگاهی، شرکت در یک کنفرانس درسی و…). اجداد اولیهی ما میتوانستند از موقعیتهای خطرناک فرار کنند اما بسیاری از رویدادهای استرسزای کنونی قابل گریز نیستند و ناگزیر در طی روز مکررا با آنها روبهرو میشویم (قهاری، 1386). در دنیای امروز، دانشجویان و دانشآموزان نیز ناچار هستند که دائما با مسائل تحصیلی خوشایند و ناخوشایند دست و پنجه نرم کنند. دانشجویی که دچار مشکل تحصیلی شده است، میبایست راهبرد مقابلهای مناسبی اتخاذ نماید تا
استرس ناشی از مشکل تحصیلی را مدیریت نمایند.
مقابلهی تحصیلی عبارت است از راهبردهای رفتاری و شناختی كه فراگیران به كار میگیرند تا هیجانات منفی ناشی از رویدادهای تحصیلی ناخوشایند مانند عملكرد ضعیف بر روی آزمونها یا شكست در انجام یك تكلیف را كنترل كنند (كامینز و دوئك، 1999؛ به نقل از شیخ الاسلامی و احمدی، 1390).
راهبردهای مقابلهای تحصیلی، به مهارتهایی گفته میشود که افراد در مواجهه با شکست و ناکامی تحصیلی در پیش میگیرند. این مهارتها شامل مقابلهی مثبت، مقابلهی فرافکن، مقابلهی انکاری و راهبرد غیرمقابلهای میباشد (ترو و کانل، 1984؛ به نقل از شیخ الاسلامی و احمدی، 1390).
در پژوهشهای متعدد مشخص شده است که مهارتهای مقابلهای، نقش موثری در افزایش تابآوری دارند (پرسکات، سکندور، بایلی و هوشینو، 2008؛ کمپبل، کوهن و استین، 2006). به طور کلی واژهی تابآوری، به عوامل و فرایندهایی اطلاق میشود که رشد جسمی و روانشناختی را از خطر گرفتاری به رفتارهای مشکل زا و آسیب روانشناختی حفظ کرده و علیرغم وجود شرایط ناگوار، به پیامدهای سازگارانه منتهی میشوند (جعفری، اسکندری، سهرابی و دلوار، 1389). تابآوری به زبان ساده عبارت است از تطابق مثبت در واکنش به شرایط ناگوار (والر، اوکاموتو، مایلز و هوردل، 2003؛ به نقل از جعفری و همکاران، 1389).
تانوم و مالت (2001)، بیان داشتهاند تابآوری، که مقاومت در برابر استرس یا رشد پس ضربهای نیز نامیده شده است، در امتداد یک پیوستار با درجات متفاوتی از مقاومت در برابر آسیبهای روانشناختی قرار میگیرد (بشارت، نادعلی و عزیزی؛ 1389). بنابر این تعریف تابآوری فراتر از به سلامت پشت سر گذاشتن استرس و ناملایمات زندگی است و در واقع کیفیات فردی و اجتماعی را شرح میدهد که فرد میتواند به وسیلهی آن هم از شرایط ناگوار به سلامت رد شود و هم پس از آن رشد نموده و برتر از گذشته شود (اسشاپ، ون گالن، دی رویجتر و اسمیتس، 2006).
تابآوری باعث میشود که افراد در شرایط دشوار از ظرفیتهای موجود خود برای دستیابی به موفقیت و رشد زندگی فردیشان استفاده کنند. بونانو راههای به دست آوردن تابآوری را داشتن سرسختی، خود افزایی، مقابله سرکوب گرایانه، داشتن خلق و خو و احساسات مثبت میداند ( بونانو، 2004؛ به نقل از اسشاپ و همکاران، 2006).
اگرچه راهبردهای مقابلهای بر تابآوری تاثیرگذار است، خود نیز از عوامل مختلفی تاثیر میپذیرد؛ از جمله این عوامل جهتگیری هدف یا هدف پیشرفت است. جهتگیری هدف بیانگر الگوی منسجمی از باورهای فرد است که سبب میشود فرد به روشهای مختلف به موقعیتها گرایش پیدا کند، در آن زمینه به فعالیت بپردازد و در نهایت پاسخی را ارائه دهد (ایمز،1992 به نقل از زارع و سامانی، 1387). جهتگیری هدف، اساس تفاوت های فردی در موقعیتهاست؛ و بر اساس آن میتوان میزان موفقیت فرد را پیشبینی نمود (دوئک و لگت، 1988). در ارتباط با اهداف پیشرفت یکی از تقسیمبندیهای متداول عبارت است از جهتگیری هدف تسلطی و جهتگیری هدف عملکردی (ایمز و آرچر، 1988). در جهتگیری هدف تسلطی، فرد به دنبال تکوین شایستگیهای خود در یک تکلیف یا فهم بیشتر موضوع است. در این جهتگیری، یادگیری و ارتقاء توانایی از طریق تلاش، ذاتا ارزشمند است. در جهتگیری هدف عملکردی، فرد تمایل به نمایش تواناییهای خود دارد، برتری یافتن بر دیگران به ویژه با کمترین تلاش و رقابت، نگرانیهای عمدهی فرد هستند. در واقع، اثبات توانایی خود به دیگران و دوری جستن از قضاوت نامطلوب دیگران، هدف اصلی فرد است (جوکار، 1384). الیوت و مک گریگور(2001)، اهداف عملکردی و تسلطی را نیز هرکدام به دو حالت گرایشی و اجتنابی تقسیم میکنند. بر این اساس آنان چهار نوع جهتگیری هدف را در میان دانشآموزان شناسایی کردهاند.
الف. اهداف تسلطی- گرایشی: افراد دارای این اهداف، به دنبال بهبود شایستگی های خود در تکالیف هستند. آنان به یادگیری برای خود یادگیری علاقه دارند و خود را درگیر تکالیف چالش برانگیز میکنند (الیوت و مک گریگور، 2001).
ب. اهداف تسلطی- اجتنابی: در این اهداف، شایستگی به صورت دستیابی کامل به تکلیف تعریف میشود و تمام تلاش افراد معطوف دوری گزیدن از خطا و اشتباه است. ترس از نفهمیدن مطالب، شکست در یادگیری و فراموشی از ویژگیهای این نوع جهتگیری است (الیوت و مک گریگور، 2001).
ج. اهداف عملکردی- گرایشی: بر دستیابی به ارزیابی مطلوب شایستگی تاکید دارند. در واقع فراگیرانی که جهتگیری هدف عملکرد- گرایشی دارند، میخواهند که توانایی خود را نسبت به دیگران به اثبات برسانند یا ارزش خود را در نزد عموم به نمایش گذارند (پینتریچ و شانک، 2002).
د. اهداف عملکردی- اجتنابی: اشخاص دارای این نوع جهتگیری، از بیکفایت یا ناتوان به نظر آمدن نزد دیگران، هراس دارند و تمام تلاش خود را برای اجتناب از شکست به کار میبرند (حسینی و لطیفیان، 1388).
1-2- بیان مسأله
یکی از ضروریات انکارناپذیر جامعهی ما و هر جامعهی در حال تحول، تحصیلات و آموزش است. قرار گرفتن در دوره تحصیلی، غالبا با فشارها، نگرانیها و هیجانهای خاص این دوره، توأم است (یوسفی، براتعلی و عرفان، 1388). دانشجویان و دانشآموزان در مقابل چالشها و گاه شکستهای تحصیلی که با آنها مواجه میشوند، نیاز به برخوردی مناسب دارند تا بتوانند بر مشکلات فائق آمده و این شرایط تهدید آمیز را تبدیل به فرصتی برای رشد نمایند. در دوره تحصیلی دانشگاه این نیاز بیشتر نمایان میشود، چرا که به واسطهی حضور عوامل متعدد، دورهای فشارزا است. به عبارتی ورود به دانشگاه، مقطعی بسیار حساس در زندگی نیروهای كارآمد و فعال در هر كشوری است و غالباً با تغییرات عمدهای در زندگی افراد، به خصوص در روابط اجتماعی و انسانی آنها همراه است. از این رو آنچه که محصل در دوران مدرسه و در دوران دانشگاه باید بدان مجهز باشد، تابآوری است. به همین جهت، مهم است که عوامل موثر بر تابآوری محصلان شناخته شود. در خصوص عوامل پیشایندی و یا حفاظتی موثر در شکل گیری تابآوری باید اشاره کرد که بخشی از آنها میتواند نقش ساختاری و برخی دیگر نقش فرآیندی داشته باشند. بررسی مطالعات پیشین نشان میدهد بیشتر با نگاه ساختاری به بررسی عوامل حفاظتی متعدد فردی و خانوادگی و اجتماعی موثر پرداخته شده و بین عوامل حفاظتی ساختاری و فرآیندی کمتر تمایز درنظر گرفته شده است. پیشینهی پژوهشی مربوط به تابآوری نشانگر آن است که راهبردهای مقابلهای و مولفههای آن یکی از عوامل مهم تشکیل دهندهی تابآوری است (جعفری و همکاران، 1388).
از سوی دیگر راهبردهای مقابلهای نیز از عوامل مختلفی، از جمله عوامل انگیزشی تاثیر میپذیرند. در واقع از عواملی که میتواند نقش بنیادی در کیفیت مقابله داشته باشد باورها و جهتگیریهای انگیزشی است. با توجه به تاثیر جهتگیریهای هدف بر موفقیت تحصیلی، این جهتگیریها میتوانند با راهبردهای مقابلهای دانشجویان در برخورد با عوامل فشارزای تحصیلی، مرتبط باشند (دورون، استفان، مایانو و اسکانف، 2011).
بر اساس جهتگیریهای هدف افراد، میتوان رفتارهای آنان را در موقعیتهای گوناگون، از جمله موقعیتهای تحصیلی پیشبینی نمود. جهتگیری هدف علاوه بر آن که به عنوان یک متغیر انگیزشی، بر استفاده از راهبردهای مقابلهای اثرگذار است، تابآوری را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. با توجه به نتایج پژوهشهای پیشین مبنی بر رابطهی میان جهتگیریهای هدف و تابآوری و همچنین اثر راهبردهای مقابلهای بر مقاومت و تابآوری در موقعیتهای استرسزا و همچنین با توجه به آنکه راهبردهای مقابلهای تحت تاثیر متغیرهای انگیزشی نیز قرار میگیرد، پژوهش حاضر بر آن است که دریابد آیا راهبردهای مقابلهای تحصیلی میتواند نقش واسطهای در رابطهی بین جهتگیریهای هدف پیشرفتی و تابآوری دانشجویان ایفا نماید؟ مدل مفهومی پژوهش حاضر در شکل شمارهی 1 نشان داده شده است.