امروزه میزان سرمایه گذاری در امر پژوهش، مهمترین شاخص توسعه یافتگی جوامع برای رسیدن به جامعهی دانایی محور است. پژوهش، خلاقیت و نوآوری اساسی ترین نیاز یک جامعه برای رسیدن به پیشرفت، توسعه، رفاه اجتماعی و استقلال واقعی میباشد. از نظر حیات اجتماعی نیز پژوهش راهی برای بوجود آوردن فناوری، توسعه، پیشرفت و افزایش توان تولید کشورها است (رضانیا، 1384؛ معروفی، 1387). از طرفی، دانشگاه سازمانی است که با تولید فکر، دانش و راهکارها به بهینه سازی صنعت مبادرت می ورزد، به طوری که دانشگاه و صنعت شاخص ترین مبانی توسعه هر کشور محسوب می شوند به گونه ای که ارتباط مستحکم این دو نهاد، ارمغان آور توسعه پایدار خواهد بود (حمیدی زاده، 1386). در سایه چنین ارتباطی توسعه علمی در مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی، توسعه فناوری در صنایع به طور همزمان اتفاق می افتد. گذشته از این، نقش مهم دیگر مراکز تحقیقاتی و دانشگاهها بر اساس ماده 45 قانون برنامه چهارم توسعه کشور ایجاد علم و فناوری با نگاه و هدف گسترش بازار محصولات دانایی محور و دانش بنیان است. این مهم در قالب تجاری سازی و کاربردی نمودن دستاوردهای پژوهشی و نوآوریها ممکن می گردد (گزارش ملی آموزش عالی ایران، 1390). از این رو همکاری موثر دانشگاه و صنعت در گشودن این راه و نهادینه کردن آن مداخله آگاهانه و هوشمندانه دولت است. این مداخله باید در جهت بهبود وضع نهادهای سیاستگذار مثل دفاتر ارتباط با صنعت و دانشگاه، انجمن های علمی پژوهشی کمیسیون های ستادی دولت، برنامه ریزان، مجلس شورای اسلامی و سایر نهادهای واسط باشد (شفیعی،1388).
ارتباط دانشگاه و صنعت از سابقه طولانی به ویژه در کشورهای توسعه یافته برخوردار است. در مطالعهی انجام شده توسط هالسی (1995) اشاره شده است که بریتانیا بیش از سایر مناطق در جهان نسبت بهبرقراری ارتباط بین دانشگاه و صنعت ازخود تمایل و جدیت نشانداده است. هالسی علت پیشگامی بریتانیا در این زمینه را انقلاب صنعتی میداند که از نیمه دوم قرن هیجدهم ابتدا از انگلستان آغاز و در زمانی کوتاه به فرانسه، و بلژیک سپس به آلمان و آمریکا گسترش یافت و در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 با فراهم آوردن رقابت صنعتی بین کشورها وصنایع داخلی به ایجاد دانشگاههای فعال در ارتباط با نیاز به وجود آمده، منجر شد. بدین منظور دانشکده های تربیت بدنی وعلوم ورزشی کشور به عنوان مراکز آموزشی، علمی و پژوهشی در حیطه ورزش و تربیت بدنی و با هدف توسعه و گسترش پژوهش در این حیطه و به منظور کمک به پیشرفت ورزش کشور، فعالیت می نماید. از این رو تعامل، همکاری و ارتباط علمی این مراکز با بخش های صنعتی مختلف و مرتبط با ورزش نظیر نهادها و سازمان های ورزشی، مراکز و موسسات آموزشی و پژوهشی، مراکز تولیدی و صنعتی مرتبط با ورزش و همچنین نهادهای ورزشی و پژوهشی بین المللی، رسالت بزرگی برای آنها محسوب می شود. با توجه به مطالعات انجام شده در کشور، به دلیل نبود یک نظام جامع در دستگاههای دولتی و ضعفهای زیادی که در برقراری رابطه بین دانشگاه و صنعت وجود داشته
است، برنامهریزی از ابتدا و تجدید ساختار، ضروری میباشد. با این حال ارتباط بخش صنعت خدمات ورزش با دانشگاهها میتواند موضوع جدیدی باشد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است و با توجه به این موضوع که پیشرفت هر جامعه ای به گونه ای در گرو پیشرفت دانشگاهها و صنایع خدماتی و تولیدی آن جامعه می باشد و نیز با توجه به اهمیت صنعت ورزش که در حال حاضر یکی از صنایع برتر جهانی بشمار می رود و اقتصاد بسیاری از کشورها بر پایه آن میچرخد.
2.1بیان مسأله
امروزه سرمایههای فکری بیش از هر زمان دیگر به عنوان اصلی ترین سرمایه در هر کشور شناخته میشوند. این داراییها در قالب سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و سرمایه سازمانی خود را آشکار میسازند. سرمایه انسانی مبین انباشت دانش، توانایی، مهارت و شایستگیهای خاص در اشخاص است (کوته، 2001). از این رو واضح است که تعلیم و تربیت به ویژه آموزش عالی از نقش تعیین کننده در تولید این گونه سرمایهها بــرخـوردار اسـت؛ زیرا تـولید علم وتربیت افراد از جمله کارکردهای اساسی آموزش عالی و دانشگاهها است (من کیو، 1992). سرمایه اجتماعی از این جهت از اهمیت برخوردار است که اولا حل مسائل اجتماعی را به صورت جمعی میسر میسازد و ثانیا وجود اعتماد و همکاری مبتنی بر آگاهی، هزینه مبادلات را بر اساس نظریه مبادله به حداقل میرساند (جونز، 1998). زیرا همکاری موجب جلوگیری از هدر رفتن انرژی، زمان و هزینه میگردد.
با پذیرش این موضوع که جامعه امروز، جامعه سازمانهاست (پیتر هس، 1996)، سرمایه سازمانی از جمله اشکال دیگر سرمایه فکری محسوب شده و نشان دهنده ذخیره بلند مدت سرمایه انسانی و اجتماعی در داخل نظامهای اجتماعی یا سازمانها هستند و در بهترین شکل تحت عنوان سازمانهای یادگیرنده تبلور مییابند (ساندرا و بلیک الیسا، 2002). از جمله ویژگیهای سازمانهای یادگیرنده وجود حساسیت زیاد آنها به محیط و برقراری ارتباط سازنده با آن است (سنگه، 1999). دانشگاهها نیز به عنوان مراکز یادگیری میبایست از پیشگامی در این راستا برخوردار باشند. از این رو توفیق در این زمینه ها در صورتی محقق می شود که ساختار آموزشی و پژوهشی به صورتی منسجم و همراه با سیاست ها و استراتژی های مشخص ایجاد و تقویت شود.
در این راستا، نظام آموزش و پژوهش در تربیت بدنی و علوم ورزشی نیز از این موضوع مستثنی نیست. نگاهی اجمالی به کشورهای توسعه یافته در زمینه ورزش، گویای سرمایه گذاری و برنامه ریزی های دقیق آنان در زمینه آموزش و پژوهش این حوزه است. کشورهایی همچون استرالیا، ایالات متحده آمریکا، انگلستان، کانادا و نیوزلند با تدوین برنامه های راهبردی در حوزه علوم ورزشی به رشد و توسعه انواع ورزش های همگانی و قهرمانی خود کمک شایانی کرده اند (علیزاده و الهی، 1387)، بطوریکه هدف عمده ایجاد دانشگاههای کشورهای فوق، ضمن تربیت نیروی کار، فراهم کردن زمینه همکاری مشترک بین صنعت و دانشگاه، ارتقاء سطح علمی و فراهم ساختن زمینه برای توسعه اقتصاد و صنعت در سطح محلی و منطقهای به عنوان رسالت ویژه این دانشگاهها بود. همچنین تاکید بر تربیت نیروی کار مورد نیاز صنایع به تدریج به شکلدهی موسسات آموزش عالی تحت عنوان “پلی تکنیکها” منجر گردید و ارتباط بین دانشگاه و صنعت را بیشتر معنی بخشید(شفیعی،1388).
بر این اساس پایکز، بیورلی و کواتر من (1998) صنعت ورزش را دارای فرصت های بسیار برای مدیران ورزش معرفی کرد و وجود شناخت و درک تنوع خیره کننده فرصت ها در صنعت ورزش را برای مدیران ورزش مهم دانستند. آنها صنعت ورزش را به سه بخش اجرایی (خدماتی)، تولیدی و ترویج تعریف می کنند. در بخش اجرا مخاطب امور ورزشی هستند، در بخش تولیدی مخاطبان فراورده های تجهیزاتی و تولیدی در اجرا معرفی می شوند و در نهایت در بخش ترویج، جامعه مخاطب را رسانه ها، تبلیغات و تصدیق شامل می شود. از این رو آنچه که به عنوان ورود دانشگاه و بخش آکادمیک ورزش کشور در صنعت ورزش باید مورد توجه قرار گیرد، شناسایی بخش اول صنعت یعنی بعد اجرایی و یا خدماتی بودن ارائه ورزش هستند که بیش از هر بخش نیازمند دانش علمی و بهره گیری از دانش دانشگاهیان می باشند.
لذا بدنبال احساس نیاز به پژوهش برای توسعه خدماتی صنعت ورزش کشور، دانشکده های تربیت بدنی و علوم ورزشی با بهره گیری از نیروی کارآمد و شایسته می بایست از نتایج پژوهش و تحقیقات اساتید، صاحبنظران و پژوهشگران خود در جهت رشد و توسعه توان علمی و ترویج صنعت ورزش از جمله سلامت، تندرستی و گسترش ورزش قهرمانی کوشا باشند. از آنجا که نیازسنجی و درصدد برآمدن در جهت رفع تقاضا جوامع هدف از جمله نقش های بازاریابی محصوب می شود، بر این اساس، به نظر می رسد بهره گیری از علم نوین بازاریابی ورزشی راه گشای مفیدی در شناسایی راه های ورود به صنعت ورزش باشد. بی شک بازاریابی با فراهم آوردن بستر لازم، دانشگاهها را در برخورد با چالشهای موجود در محیط توانمند میسازند و از این جهت با بحث حاضر یعنی ارتباط دانشگاه با صنعت از همسویی برخوردارند. از آنجا که کانون توجه نظریه بازاریابی به مفهوم مراوده یا مبادله معطوف میباشد پس در صورتی صنعت اصطلاحا از مزیت بازاریابی بهره می برد که عرضه کننده یک کالا یا یک خدمت برای چیزی که عرضه میکند، متقاضی داشته باشد. از این رو اگر درک درستی از نیاز بازار وجود نداشته باشد ، مزیتی نیز وجود نخواهد داشت (کاتلر، 1388).
Investment
Research
Industry
Halssi
. Service sector of the sport industry
– Human Capital
– Social Capital
– Organizational Capital
–Cote
– Mankiw
– Exchange Theory
– Jonse
– Peter,Hess
– Sandra, E, Black Elisa, Lynch
– Senge
–Poly technic
– Parks, Beverly & Quarterman
–Sport Industry
–Promotion
–Need Assessment
–Sport Marketing
– Transaction or Exchange
– Marketing Advantage