:
سلامتی یکی از بنیادی ترین نیازهای زندگی انسان است. سلامتی شالودهای بنیادی برای بالندگی و پیشرفت انسانها بوده، که فقدان آن عاملی مهم و موثر در سستی و فروپاشی ملّی شمرده میشود. آنچه که برای جامعه شناسان در زمینهی سلامتی و بیماری اهمیّت مییابد بررسی تاثیر عوامل اجتماعی-فرهنگی، و روانی-اجتماعی بر فرآیند پدیدآوری، نگهداری،افزایش،توزیع و پی آمدهای سلامتی و بیماری در جامعه است.با درنظر گرفتن سلامتی،به عنوان مفهومی متأثر از مجموعهای پیچیده از عوامل زیستی،روانی-اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی،مذهبی و محیطی باید گفت که در این معنا سلامتی دیگر تنها دغدغهی دست اندرکاران علوم پزشکی نیست، دانشمندان علوم اجتماعی به ویژه جامعه شناسان و روان شناسان نیز به بررسی آن علاقمند میشوند(ریاحی،98:1384).
یکی از مهمترین عوامل تشکیل دهندهی الگوی غذایی جامعه مجموعه عادات و فرهنگ غذا و تغذیه افراد آن جامعه است. این عادات از بدو تولد در درون خانواده شکل میگیرد که خود وابسته به بستری است که جامعه فراهم میکند. بنابراین عادات غذایی از یکطرف پاسخگویی به نیاز غریزی و خواسته ای فیزیولوژیک و از سوی دیگر یک رفتار فرهنگی است. امروزه با پیشرفت علم و فن آوری و صنعت، شیوهی زندگی تغییر کرده است و شاهد کمرنگ شدن سنتها و آداب فرهنگهای بومی در زمینه و آداب و رفتارهای غذایی هستیم. امروزه انگیزه و تمایل افراد به غذا بر اساس نیاز واقعیبدن نیست بلکه معیار انتخاب غذا را خوشمزه بودن آن میدانند (فاضل پور و همکاران،26:1390). غذا یکی از نیازهای اساسی انسان و برای ادامه ی حیات آن لازم و ضروری است و بدون آن تداوم زندگی برای انسان میسر نمیباشد. غذا سوخت انسانی برای هرگونه تحرک و حیات است. دسترسی به غذای کافی و مطلوب و سلامت تغذیهای از محورهای اصلی توسعه و سلامت جامعه است. نقش تغذیه در سلامت،افزایش کارایی،یادگیری انسانها و ارتباط آن با توسعه اقتصادی طی تحقیقات وسیع جهانی به اثبات رسیده است(هزارجریبی و علیزاده اقدم،196:1391).
جامعه شناسی غذا و تغذیه یکی از شاخههای جدید جامعه شناسی است. امروزه توجه به ابعاد تغذیهی انسانی از دیدگاه اجتماعی ذهن پژوهشگران عرصهی سلامت و تغذیه را به خود مشغول کرده است.جامعه شناسی غذا عوامل بیشمار اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی،سیاسی و فلسفی که روی عادتهای غذایی تاثیر میگذارد و این که چه چیزی بخوریم،کی بخوریم،چگونه بخوریم را مطالعه میکند.مطالعات جامعه شناختی عادتهای غذایی و نقشی که محیط اجتماعی در تولید و مصرف موادغذایی ایفا میکنند را بررسی میکنند. در اینجا مفهوم این گفته به منزلهی این نیست که انتخابهای فردی و ذائقههای شخصی هیچ اهمیتی ندارد بلکه به خاطر این است که تبیین جامعه شناختی الگوهای غذایی، تعیینکنندههای اجتماعی،چگونگی غذا خوردن و سبکهای انجام این کار را مشخص میسازند. در کل این گونه رفتارها اشتهای اجتماعی را مشخص می سازند.غذا فقط غذای آماده نیست، انتخاب نوع غذا و مصرف آن در شبکه پیچیدهای از فرهنگ،عوامل فردی و اجتماعی اتفاق میافتد.بنابراین برای برنامه ریزی صحیح و درست در زمینهی رفتار سالم تغذیهای توجه به ابعاد فرهنگی و اجتماعی از اهمیت فراوانی برخوردار است(علی زاده اقدم،286:1390).
توجه جامعه شناسان به امر غذا و تغذیه بازتابی از اهمیت فزایندهی اجتماعی و فرهنگی غذا در جوامع نوین صنعتی است. در جوامع امروزی زمینه های مختلفی از نظر فرهنگی با امر رژیم غذایی و بدن مرتبط گشته است(محسنی،1379:372).
1-2- بیان مسئله:
در طول دهه های اخیر روش بسیاری از مردم دنیا بخصوص در کشورهای توسعه یافته تغییر کرده است و افزایش اخیر در بیماریهای مزمن در دنیا مربوط به محیطی است که سبب کم تحرکی،افزایش دریافت کالری و شیوه های نامناسب زندگی شده است. این تغییرات در شیوه ی زندگی دامنگیر کشورهای در حال توسعه از جمله ایران نیز میباشد. نوع روغن مصرفی، نمک، انواع ترشیها، نوع روش پخت و پز،مصرف چای، استفاده از غذاهای آماده و غیره از جمله عادات غذایی روزانه هستند که در صورت شیوهی مصرف نادرست زمینه ساز بسیاری از بیماریهای مزمن و غیرواگیردار میشود. با گسترش زندگی صنعتی مصرف غذاهای آماده، غذاهای پرچرب و سرخ کردنی افزایش چشمگیری یافته است و میزان اسیدهای چرب ترانس موجود در این محصولات غذایی موجب افزایش شیوع بیماریهای مزمن گردیده است (برزویی و همکاران،158:1389).
در کشورهای در حال توسعه به علت ورود به زندگی ماشینی و صنعتی و توسعه اقتصادی-اجتماعی بسیاری از بیماریهای مزمن – غیرعفونی به ویژه در میان لایههای اجتماعی متوسط و مرفه اندک اندک افزایش یافته است. شاید بنیادیترین گام در جهت کاهش اینگونه بیماریهای مزمن تلاش برای پدیدآوری الگوهای رفتاری مناسب یا دگرگونی سازی الگوهای رفتاری نامناسبی است که مستقیم و غیرمستقیم بر سلامتی و بیماری افراد تاثیر میگذارد(ریاحی،2003:165).
محققان6 دسته از عوامل خطرآفرین رفتاری را ریشهی بیماریهای مزمن و غیرعفونی (بیماریهای زندگی ماشینی) در بزرگسالان و عامل مرگ ومیر زودهنگام آنها میدانند1- دودکشیدن به ویژه سیگار کشیدن 2- آشامیدن بیش از اندازهی نوشابه های مضر 3- بهره نگرفتن یا بهرهگیری اندک از خدمات بهداشتی پیشگیرانه مانند کنترل فشارخون، بازدیدهای پزشکی منظم و دورهای-شناسایی به موقع سرطان- مهار بیماریهای قند 4- پیگیری شیوههای نامناسب زندگی مانند: عادتهای غذایی نامناسب و پویایی اندک بدن 5- عوامل خطرآفرین محیطی مانند: خطرهای محیطی-آلودگی هوا،صدا و آب 6- تنش و فشارهای روانی(Park,2000,27).
امروزه در کشورهای توسعه یافته و نیز در میان لایه های بالا و متوسط کشورهای در حال توسعه، الگوی تغذیه به سوی افزایش مصرف شکر، چربی حیوانی، و پروتئین ها، همراه با کاهش مصرف الیاف گیاهی(میوه وسبزی و دانه های گیاهی) پیش می رود. بیشتر افراد ،سبزی و میوه های تازه و دانههای گیاهی کمی مصرف میکنند و در همان حال مقدار فراوانی گوشت به شکل غذاهای آماده و کنسرو شده و شکر به شکل نوشابهها و شیرینیها در خوراک خود میگنجانند. این روند بر اثر به کارگیری فن آوری های نوین تغذیه شتاب بیشتری به خود گرفته است. فنآوری هایی که بر فرآیند تولید،پخش، فرآوری و مصرف مواد غذایی -که نمودهای بنیادین نقش اجتماعی غذاها است تاثیر میگذارد(ریاحی،102:1384).
اگر چه نقش ژنتیک به عنوان عامل خطر در ابتلا به سرطان موثر میباشد امّا مطالعات مختلف نشان می دهند که فاکتور محیطی اصلی در ارتباط با سرطان تغذیه است. مطالعات انجام شده ثابت کرده است که تغذیه در بروز 30 تا 40 درصد انواع سرطانها موثر می باشد. بسیاری از رفتارهای تغذیه ای مانند: نوع غذا،روش آماده کردن غذا،میزان تعادل در کالری دریافتی و تنوع غذایی میتوانند به عنوان عامل خطر در ابتلا به سرطان تاثیر گذار باشند.شواهد نشان میدهند که مصرف غذاهای پرچرب،کم فیبر و مصرف نکردن روزانه میوه و سبزی منبع غنی از ویتامینها هستند که با افزایش بروز سرطان های مختلف در ارتباط میباشند(میربازغ و همکاران،109:1391).
بشر امروزی بر خلاف گذشته با خوردن انواع مواد لازم و غیر لازم و حتی گاهی اوقات مضرو زیان آور موجب ناکارآمدی بدن خود شده است.در حالی که در گذشته عامل بسیاری از بیماریها و مرگ و میرها و عفونت بوده است ، در اواخر قرن 19 با تغییراتی که در سبک زندگی سلامت محور با تاکید بر تغذیه به طور خاص اتفاق افتاد، این نوع بیماریها کاهش یافته و جای خود را به بیماریهای مزمن داده است. بر اساس آمار منتشر شده انستیتیو تحقیقات 20 درصد افراد در ایران دچار سوء تغذیهاند و علی رغم داشتن درآمد کافی به سبب عدم آگاهی تغذیهای ناصحیح از تغذیه خوب برخوردار نمیباشند.بدن آدمی یک مجموعه پیچیده و متنوعی از کارکردهاست و توانایی این را دارد که بدون کمک خارجی خود را از ارزیابی کند اما شرط بازسازی آن است که نیازهای آن به درستی مرتفع گردد و این فرآیند پیچیده تحت عنوان تغذیه نام دارد. گرچه طبقهی اجتماعی، درآمد و میزان دستیابی افراد به کالاها وخدمات اهمیت فراوانی در تعیین کیفیت زندگی آنها
دارد اما سرانجام وضع سلامتی شان عامل بنیادی برای بالندگی وپیشرفت انسانهاست و فقدان آن عامل مهم و موثری در سستی و فروپاشی ملّی شمرده میشود(قاسمی،1388 :183)
جداول مربوط به میزان هدر دادن منابع در ایران به خوبی یکی از علل عدم توسعه واقعی و کیفی کشور را نشان میدهد. عاملی که اتفاقا بر عهده دولتمردان یا سیاست های آنان نیست، بلکه زاییده نگرش مردم در زندگی فردی و اجتماعی خود است. رویکرد مردم به استفاده از منابع که بتدریج در خلال سالیان شکل گرفته، به آسانی هم از بین نخواهد رفت اما بررسی و یادآوری آن، همواره تلنگری است بر این که حرکتی برای اصلاح آن از سوی مردم انجام گیرد.
تصویر زیر مصرف سالانه چند ماده غذایی برای هر نفر و رتبه هر ماده را در هرم غذایی را نشان میدهد. در واقع نگاهی است اجمالی به فرهنگ و رویه مصرفی مردم ایران.
بررسیهای مختلف نشان میدهند که در بخشهایی از جمعیت کشور ما سوءتغذیه وجود دارد .کمی وزن کودکان زیر5 سال،کمبود پروتئین،کم خونی ، فقرآهن واختلالات ناشی از کمبود ید و …بسیاری از افراد کشور را دچار مشکل کرده است. بر اساس آمارهای منتشر شده توسط انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور حدود 20 درصد از جمعیت ایران دچار سوءتغذیه هستند و 20 درصد دیگر علی رغم داشتن درآمد کافی به سبب عدم آگاهی و سواد تغذیهای از تغذیهی مطلوب برخوردار نمیباشند(جهانگیری و رجبی،76:1380). بررسی رشید خانی و همکارانش بر روی زنان شمال شهر تهران نشان داد که ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی چون: تحصیلات دانشگاهی، شاغل بودن، میزان درآمد زن در ماه، میزان درآمد کل خانواده و ویژگیهای جمعیتی نظیر:سن، تأهل، داشتن فرزند، تعداد فرزندان و ابعاد خانواده و قومیت بر روی الگوهای غذایی زنان موثراست(رشید خانی و همکاران،1387). هچنین بررسی علیزاده اقدم بر روی شهروندان تبریزی نشان داد که بین سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی و سرمایه اقتصادی، جنس و تأهل و سبک غذایی رابطه وجود دارد(علیزاده اقدم،1390).
پدیدهی سوءتغذیه تمام افراد جامعه را به شکلی همگون متأثر نمیسازد. پیش بینیها و مطالعات در این زمینه نشان میدهندکه اقشار فقیر،زنان و سالمندان بیشتر از گروههای دیگر در معرض سوءتغذیه خود وخانواده هایشان قرار دارند.
عاملی که تاکنون در امر سوءتغذیه بدان توجه چندانی مبذول نگردیده است عدم آگاهی از شیوهی مناسب غذایی و وجود باورهایی در زمینه ی شیوه تغذیه است که موجب نابسامانی در امر تغذیه مناسب وکافی میگردد. بنابراین شناخت عوامل نشأت گرفته از فرهنگ مانند: آداب و رسوم، ارزشها و عادات نادرست غذایی امکان شناسایی و رفع کاستیهایی را که در فرهنگ عمومی تغذیه وجود دارد به ما میدهد(همان:77).
بنابراین تحقیق حاضر الگوهای غذایی زنان شاغل و خانه دار شهر کرمان را مورد بررسی قرار میدهد. هدف پژوهش حاضر بررسی الگوهای غذایی شهر کرمان است اما از آنجا که اکثر زنانالگوهای غذایی خانواده را اجرا میکنند، لذا این پژوهش زنان شهر کرمان را هدف قرار داده تا بتوانند الگوهای موردنظر خانواده هایشان را انعکاس دهند. همچنین از آنجا که شاغل و خانه دار بودن زنان ممکن است بر الگوهای غذایی خانواده هایشان موثر واقع شود سعی شده نمونه موردنظر از بین این دو گروه انتخاب گردد. همچنین تلاش شده با توجه به چارچوب نظری تعارضات شغل و تفاوتهای نقش زنان شاغل و تاثیر آن بر الگوهای غذایی خانواده هایشان مورتوجه قرار گیرد.
1-3-موضوع تحقیق:
بررسی جامعه شناختی الگوهای غذایی خانوادههای شهر کرمان و عوامل موثر بر آن.
1-4- اهداف تحقیق
اهداف پژوهش حاضر را می توان به دو قسمت اهداف کلی و جزئی تقسیم کرد.
هدف کلی:
شناسایی الگوهای خانواده های شهر کرمان و عوامل موثر بر آن.
اهداف جزئی:
1-تعیین رابطه سرمایهی فرهنگی زنانو الگوهای غذایی خانواده.
2-تعیین رابطه سرمایهی اقتصادی و الگوهای غذایی خانواده.
3-تعیین رابطه تعارض کار-خانواده زنانشاغل و الگوهای غذایی خانواده.
4-تعیین رابطه تعارض زمانی زنان شاغل و الگوهای غذایی خانواده.
5-تعیین رابطه تعارض فشاریزنان شاغلو الگوهای غذایی خانواده.
6-تعیین رابطه بین تعارض فشاری زنان شاغلو الگوهای غذایی خانواده.
7-تعیین رابطه ی بین حمایت اجتماعی زنان شاغل و الگوهای غذایی خانواده.
8-تعیین رابطهی بین اثرپذیری ازتبلیغات تلویزیونی و الگوهای غذایی خانواده.
9-تعیین رابطه بین نوع شغل زنان شاغلو الگوهای غذایی خانواده.
10-تعیین رابطه بین طبقهی اجتماعی خانوادهو الگوهای غذایی خانواده
11-تعیین رابطه سن زنان و الگوهای غذایی خانواده.
12-تعیین رابطه بین سطح تحصیلات زنان و الگوهای غذایی خانواده.
13-تعیین رابطه بین میزان درآمد خانواده زنان خانهدار و الگوهای غذایی خانواده.
14-تعیین رابطه بین درآمد زنان شاغل و الگوهای غذایی خانواده.
15-تعیین رابطه بین درآمد همسر زنان شاغل و الگوهای غذایی خانواده.
16-تعیین رابطه بین ابعاد خانواده و الگوهای غذایی خانواده.
1-5-اهمیت وضرورت تحقیق
عادات غذایی نامطلوب در شیوهی زندگی مردم کشورهای در حال توسعه و همچنین جامعه ما علاوه بر این که تهدیدی برای سلامتی کودکان و نوجوانان محسوب می شود سایر افراد را نیز در معرض خطر ابتلا به بیماریهای غیرواگیردار قرار داده است. مشکل تغذیه از یک طرف ناشی از تقلید ناآگاهانه از فرهنگ غذایی غرب و از طرف دیگر حاکی از پیشرفت صنعت تهیه ی غذاهای فرآوری شده است. در دنیای امروز که کار و تحصیل بیش از پیش مورد توجه اقشار مختلف جامعه به ویژه زنان و جوانان قرار گرفته است فرصت آشپزی سنتی را محدود کرده و مصرف غذاهای آماده را بیش از پیش در جامعه افزایش داده است(صادقی،18:1391).
امروزه متخصصان، به طور فزایندهای لزوم تحقیق روی الگوهای غذایی را بیان میکنند تا با شناسایی عوامل خطر قابل تغییر بیشمار بیماریها راه را برای ابداع شیوههای مبتکرانه جهت پیشگیری از بیماریها هموار نمایند.(علی زاده و همکاران،63:1388).
تجزیه و تحلیل الگوهای غذایی به ما کمک میکند تا برای مردم توصیههای غذایی داشته باشیم تا آنها برای مردم آسانتر باشد. ارزیابی الگوهای غذایی که بیانگر مصرف واقعی افراد است می تواند راه را برای شناسایی تغییرات در دریافتهای غذایی در طی زمان هموار ساخته و انتقال یافته های تحقیقات را به عموم جامعه در قالب توصیههای غذایی تسهیل نماید(همان:64).
توجه به الگوهای غذایی که پیچیدگیهای دریافت های غذایی را دربرمیگیرد تصویر مناسبی از رژیم غذایی و عادات تغذیهای افراد جامعه را به ما میدهد و به ما کمک میکند تا افرا در معرض خطر در با بیماری های مزمن وابسته به تغذیه را شناسایی کرده وسپس برای آنها توصیههای تغذیه ای داشته باشیم، چرا که مردم در انتخاب غذاهایشان کمتر به محتوای موادغذایی توجه میکنند. در واقع با توجه به آنکه درنظر گرفتن ترکیب غذاهای مختلف که مردم غالبا با یکدیگر مصرف میکنند برای توصیهها و راهنمای رژیمی ضروری است. توجه به الگوهای غذایی به ما کمک می کند تا پیامدها و مفهوم راهنماهای رژیمی را به راحتی در قالب الگوهای غذایی برای جامعه بیان کنیم(حسینی اصفهانی و همکاران،24:1387).
1-6-پرسشهای اساسی تحقیق:
سوال اصلی در تحقیق حاضر:
چه عواملی بر الگوهای غذایی خانواده های شهر کرمان تاثیر می گذارند؟
آیا بین متغیرهایی مانند سرمایه فرهنگی، سرمایه اقتصادی، تعارض کار-خانواده و میزان درآمد زنان و الگوهای غذایی خانواده هایشان رابطه وجود دارد؟
همچنین آیا بین متغیرهایی مانند طبقه اجتماعی، تبلیغات تلویزیونی، ابعاد خانواده، سن و تحصیلات زنان ، میزان درآمد و الگوهای غذایی خانواده هایشان همبستگی مشاهده می شود؟
1-7 -تعریف اصطلاحات و مفاهیم اساسی تحقیق
الگوهای غذایی: الگوی غذایی به این معنی که چه غذایی،چگونه و چه وقت خورده شود(قنادی اصل و ایران پرور،257:1388).
زنان شاغل:زنی که در خارج از محیط خانه در یکی از ارگانها و نهادهای دولتی و غیر دولتی مشغول به کار است و در قبال میزان کار خود ماهیانه حقوق دریافت میکند.
زنان خانه دار:خانه داری در لغت به معنای تدبیر زمان، مواظبت زن در کارهای خانه است. از نظر لغوی زنی که امور خانه را با نظم و اقتصاد اداره میکند خانه دار نامیده میشود.
شهر کرمان: کرمان یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان کرمان در جنوب شرق ایران است. در مدارک تاریخی و جغرافیایی از کرمان با نام های دیگری چون: کارمانیا، گواشیر، ژرمانیا و کریمان نام برده شده است. دارای آب و هوای خشک وکویری با مساحت 546 کیلوتر مربع می باشد وجمعیتی بالغ بر 515114 نفر دارا می باشد.