سرمایهگذاری در شرایط ریسک، از مهمترین مقولههایی است كه از دیرباز توجه متخصصین مدیریت مالی را به خود جلب كرده است. سرمایهگذاران هنگام تصمیم به سرمایهگذاری، عوامل مختلفی را در نظر میگیرند، در این میان توجه به بازدهی و عملكرد شرکتهای مورد نظر، تصمیم سرمایهگذار را تحت تأثیر قرار میدهد. لذا شناخت عواملی كه بر عملكرد شرکتها (سودآوری، بازدهی و جریانات نقدی) مؤثر میباشند از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. اعتقاد بر این است كه عملكرد شرکتها، به طور معمول به خبرهای اقتصادی واكنش نشان میدهند. تحقیقات انجام شده از این نظریه كه قیمت دارائیها بهوسیله سطح وسیعی از وقایع پیش بینی نشده خصوصاً وقایعی كه تأثیر سیستماتیك بیشتری دارند تحت تأثیر قرار میگیرند، حمایت میکنند. در تحقیقات انجام شده از دیدگاه مدیریت استراتژیك تدوین سیاستهای شركت و اجرای تصمیمات اتخاذ شده به عنوان عوامل اثرگذار بر عملكرد شرکتها شناخته شدهاند (چاسوس و السن،2007).
گذر از اقتصاد توسعه نیافته به توسعه یافته، نیازمند سرمایهگذاری است. هدایت سرمایههای مردم به سوی بازارهای سرمایه، مستلزم جلب اعتماد سرمایهگذاران است. برای این منظور، سرمایهگذاران نیازمند اطلاعاتی هستند كه به آنها در انتخاب بهترین سرمایهگذاری و مناسبترین سهام یاری رساند.آنچه كه تأمینكنندگان مالی را تشویق می كند تا منابع خود را در فعالیت مشخصی بكار اندازند، عملكرد مطلوب آن فعالیت است كه به دنبال آن، ارزش شركت ودر نتیجه ثروت سهامداران افزایش می یابد. سودآوری و عملكرد مطلوب یك شركت ، ثروت صاحبان سهام و اعتباردهندگان را تحت تأثیر قرار می دهد، این در حالیست كه این دو گروه (سهامداران و اعتباردهندگان) دارای تضاد منافع با یكدیگر بوده و به سودآوری و عملكرد شركت از دیدگاه های متفاوتی توجه میكنند. نخستین عامل، محیط میباشد، انواع ریسک ها و مخاطراتی که موقعیت یک شرکت را تهدید میکند به دلیل عدم اطمینان های ناشی از محیط خارجی و یا داخلی خود شرکت میباشد. ریسک میتواند ناشی از سیاست های کلان اقتصادی یک کشور مانند خصوصی سازی و یا سیاست های اتخاذ شده در سطح خود شرکت مانند نحوه تأمین مالی باشد. دومین عاملی که بر عملکرد شرکت ها میتواند مؤثر باشد استراتژی شرکت است. دو نوع استراتژی مورد نظر در این پژوهش که میتواند توسط شرکت ها اتخاذ شده و پیاده سازی شوند، استراتژی رشد و استراتژی نقدینگی شرکت میباشند. انواع استراتژی های رشد را شرکت ها معمولاً با توجه به وضعیت خود در بازارهای رقابتی اتخاذ میکنند برخی از این استراتژی ها عبارتند از توسعه عملیات و فعالیت اصلی شرکت، انجام تحصیل های تجاری و ترکیب با سایر شرکت ها و توجه به رضایتمندی مشتریان. سومین عامل ساختار سرمایه است. ساختار سرمایه شرکت ناشی از ترکیب بدهی ها و حقوق صاحبان سهام شرکت است، تأثیر ساختار سرمایه بر عملکرد شرکت ناشی از هزینه سرمایه و ریسکی است که از طریق تأمین مالی ایجاد میشود.
عملکرد یک شرکت هنگامی در مقایسه با سایر شرکت ها مطلوبتر خواهد بود که قادر باشد عوامل اثرگذار محیطی را کنترل نموده، استراتژی مناسبی برای خود تهیه کرده و ساختار سرمایهای را انتخاب نماید که متناسب با سیاست های شرکت باشد.تحقیقی که بتواند تأثیر تمامی این عوامل را در نظر بگیرد بهتر خواهد توانست عملکرد شرکت ها را توضیح دهد.
در فصل اول این پژوهش، نخست کلیات پژوهش شامل مسأله، هدف، فرضیهها و روش پژوهش توضیح داده میشود و در ادامه جامعه آماری و واژگان کلیدی پژوهش ارائه شده است.
- بیان مسئله :
آنچه كه تأمینکنندگان مالی را تشویق میکند تا منابع خود را در فعالیت مشخصی بكار اندازند، عملكرد مطلوب آن فعالیت است كه به دنبال آن، ارزش شركت و در نتیجه ثروت سهامداران افزایش مییابد. یكی از ویژگیهای بازارهای نو ظهور امروز، توجه به پارامتر سرمایه و روشهای مؤثر بر حفظ و ایجاد ارزش شركت و مدیریت ریسك شركت در بازارهای تأمین مالی است. ضرورت این امر داشتن آگاهی جامع نسبت به جایگاه شركت در بازارهای مالی و نیز محیط پیرامون اثرگذار بر عملكرد شرکتهای مختلف است. به لحاظ متفاوت بودن پارامترهای درونی شرکتها و صنایع مختلف نظیر وضعیت دارائیها، اندازه شركت، میزان سودآوری و فرصتهای رشد، نوع تأمین مالی و ساختار مالی و بالطبع آن ریسك این شرکتها متفاوت است (سینائی، 1386). بنابراین تصمیمات تأمین مالی، اصلیترین حوزههای تصمیمگیری مدیران مالی شرکتهای سهامی در راستای افزایش ثروت سهامداران به شمار میروند. برای تعیین اینكه مدیران تا چه اندازه در دستیابی به این هدف موفق عمل کردهاند، شاخصهای عملكرد، مورد ارزیابی قرار میگیرند. بنابراین، مدیران باید تلاش نمایند تا بازدهی مورد انتظار تأمینکنندگان را تأمین كنند (بیگلر، 1385). عملکرد یک شرکت هنگامی در مقایسه با سایر شرکتها مطلوبتر خواهد بود که قادر باشد عوامل اثرگذار محیطی را کنترل نموده، خطمشی مناسبی برای خود تهیه کرده و ساختار سرمایهای را انتخاب نماید که متناسب با سیاستهای شرکت باشد. تحقیقی که بتواند تأثیر تمامی این عوامل را در نظر بگیرد بهتر خواهد توانست عملکرد و بازدهی شرکتها را توضیح دهد.
پژوهش حاضر به بررسی این موضوع میپردازد که اگر شرکت ها به نحو صحیح موقعیت های سرمایهگذاری خود را با توجه به محیط فعالیت انتخاب نموده و در پی آن سیاست های خود را به نحوی تنظیم نمایند که منابع را به بهترین موقعیت ها تخصیص دهند در آن صورت قادر خواهند بود به نتایج رضایت بخشی دست یافته و به دنبال آن رضایت صاحبان سهام و اعتبار دهندگان خود را جلب نمایند. مفاهیم مالی و اصول نظری مدیریت استراتژیک بیانگر این موضوع می باشند که شرکت ها قبل از اتخاذ تصمیم در مورد سرمایهگذاری های خود باید منابع مالی خود را مورد بررسی قرار داده و وجوه خود را به نحوی تخصیص دهند که ضمن گردش عملیات شرکت در کوتاه مدت، موفقیت بلند مدت خود را نیز در نظر گرفته باشند. در این راستا بررسی همه جانبه و کلی عوامل اثرگذار بر عملکرد شرکت ضروری به نظر می رسد، برخی از این عوامل1- ناشی از محیط فعالیت شرکت می باشند که در سطوح کلان، صنعت و خود شرکت می توانند مؤثر بر کارایی و سودآوری شرکت شوند. 2- به دنبال محیط فعالیت شرکت، سیاست های تدوین شده توسط مدیریت عالی نیز مؤثر می باشند. 3- ساختار سرمایه نیز از طریق هزینه سرمایه و ریسک ناشی از وام گیری می تواند بر عملکرد شرکت تأثیرگذار باشد(چاسوس و السن،2007). عامل نخست یعنی ریسک عبارتست ازاحتمال از دست دادن تمام یا قسمتی از سود و یا اصل سرمایه، یا بهطورکلی، نوسان پذیری بازده سرمایهگذاری، ریسک نامیده میشود(شارپ، 1985، ص23).
ریسک میتواند ناشی از سیاست ها و عوامل کلان اقتصادی یک کشور مانند خصوصی سازی، تولید ناخالص داخلی و… و یا سیاست های اتخاذ شده در سطح خود شرکت ها از قبیل نحوه تأمین مالی، سیاست های نقدینگی، رشد بالقوه شرکت و غیره باشد.
در مورد عامل دوم یعنی استراتژی شرکت، از دیدگاه مدیریت استراتژیک تعاریف متعددی صورت گرفته است بعنوان مثال از نگاه مینتزبرگ (1981)، مفهوم استراتژی ناشی از نظریات و نگرشهای مختلفی است که در خصوص استراتژی مطرح شده و بر مبنای مکاتب استراتژی توسعه یافته است. این در حالی است که برخی از این تعاریف با مکتوبات و تعاریف سنتی استراتژی که از ادبیات نظامی یا تجاری سرچشمه گرفته است، متفاوت می باشد.
چندلر ( 1962)، استراتژی را چنین توصیف میکند:”تعیین اهداف بلند مدت شرکت، اتخاذ تصمیم های متناسب و مطابق با این اهداف و تخصیص منابع به نحوی که اهداف مورد نظر حاصل شوند.”همچنین او چنین بیان میکند که استراتژی عبارت است از یك طرح واحد، همه جانبه و تلفیقی كه نقاط قوت وضعف سازمان را با فرصتها و تهدیدهای محیطی مربوط ساخته و دستیابی به اهداف اصلی سازمان را میسر میسازد. عامل سوم یعنی ساختار سرمایه بیانگر آنست كه شركت چگونه منابع مالی مورد نیاز خود را تأمین میكند: بدهی یا حقوق صاحبان سهام؟برای مدیران اهمیت دارد كه ساختار سرمایه را به صورتی تعیین كنند كه ضمن حداكثر نمودن ارزش شركت، هزینه تأمین سرمایه نیز حداقل باشد، البته باید توجه شود كه تصمیمات تأمین مالی شركت ها تحت تأثیر محیط خارجی شركت و خط مشی شركت می باشد. ساختار سرمایه تأثیر به سزایی در سودآوری و عملکرد بهینه شرکت ها دارد. امروزه درجه بندی شرکت ها از لحاظ اعتباری تا حدود زیادی به ساختار سرمایه آنان وابسته است و در واقع مبنای تولید و ارائه خدمات، به نحوه تأمین و مصرف وجوه مالی وابسته است. از طرفی ساختار سرمایه هرشرکت هشدار اولیه ای درباره میزان مضیقه مالی شرکت است و لازم میباشد در برنامه ریزی استراتژیک شرکت ها و تعیین عوامل موثر بر کارایی تأمین مالی آنان مورد توجه جدی باشد (رس و همکاران،1999).
سودآوری و عملكرد مطلوب یك شركت ، ثروت صاحبان سهام و اعتباردهندگان را تحت تأثیر قرار می دهد، این در حالیست كه این دو گروه(سهامداران و اعتباردهندگان) دارای تضاد منافع با یكدیگر بوده وبه سودآوری و عملكرد شركت از دیدگاههای متفاوتی توجه می كنند(كاپن و همکاران،1990).
در تحقیقات مختلف برای ارزیابی عملکرد شرکت از معیارهای حسابداری مثل بازده حقوق صاحبان سهام، بازده دارائی ها، بازده فروش و بازده سرمایه و از معیارهای مالی مثل جریان های نقدی استفاده میشود، دراین تحقیق از بین معیارهای حسابداری و مالی، بازده حقوق صاحبان سهام و جریان نقدی آزاد هر سهم به عنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد شرکت انتخاب شده اند. لذا مسئله اصلی در این پژوهش این است که آیا عوامل محیطی، سیاستها و نحوه تأمین مالی شرکت بر بازدهی و عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تأثیر دارد؟
- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
با نگاهی كوتاه به تاریخچه بورس در جهان، مشخص میشود كه قریب پانصد سال از تشكیل اولین بورس میگذرد، ولی كشور ما دارای تجربهای سی و چند ساله است. لذا باید از تجربیات بازارهای سهام موفق جهانی استفاده كرد. پرداختن به امر تحقیقات و انجام تجزیه و تحلیلهای همه جانبه در خصوص بازارهای اوراق بهادار جهانی، سرعت رشد و شكوفایی این بازار را كه یكی از ابزارهای اصلی و پر اهمیت مقوله خصوصی سازی است، تحقق میبخشد. سوابق بورسهای معروف جهان نشان میدهد كه در طی عمر خود توانستهاند خدمات ارزندهای به اقتصاد ملی خود و در جهت اهداف اقتصادی ارائه دهند و حتی در جهت اهداف سیاسی و مقاصد استعماری از اینگونه بازارها استفاده شده است. همه مسائل پیش گفته در راستای داشتن بورسی قوی و قابل اعتماد میسر میشود. سرمایهگذاران در صورتی كه اطمینان پیدا میکنند سرمایهگذاری آنها نتیجه بخش است، اقدام به این كار میکنند. رشد و شکوفایی اقتصاد هر کشور به سرمایهگذاری و برنامهریزی مناسب بستگی دارد، هدایت صحیح جریانات نقدی به سمت سرمایهگذاریهای مناسب، رشد اقتصادی، افزایش تولید ناخالص ملی، ایجاد اشتغال، افزایش درآمد سرانه و نهایتاً رفاه عمومی را در پی خواهد داشت. بدون شك عمدهترین اقدام در جهت تشویق مردم به سرمایهگذاری یا خرید سهام شرکتها، بهبود عملكرد و كاهش ریسك شرکتها میباشد. در این میان عوامل مختلفی وجود دارند كه میتوانند بر عملكرد شرکتها تأثیرگذار باشند (درخشنده دشتی،1382).
سرمایهگذاران جهت انجام سرمایهگذاریهای خود نیاز به اطلاعات مالی دارند تا بتوانند سرمایهگذاریهای مناسبی انجام دهند. صورتهای مالی نقش عمدهای در تشریح وضعیت مالی و عملكرد مالی شرکتها دارند. تجزیه و تحلیل درست عوامل مؤثر بر عملكرد مالی شرکتها میتواند سرمایهگذاران را در جهت اتخاذ تصمیمات بهینه كمك كند، علاوه بر این آشنایی مدیران با عوامل مؤثر بر عملكرد شرکتها نیز موجب خواهد شد تا آنان تصمیماتی را اتخاذ نمایند كه بهترین تصمیم برای شركت تابعه آنان باشد. در این پژوهش تأثیر متغیرهای محیطی، خطمشی شركت و نوع تأمین مالی بر عملكرد شرکتها مورد بررسی قرار خواهد گرفت. یکی از ویژگیهای بارز این تحقیق جامع بودن آن است بدین صورت که تحقیقات پیشین انجام شده در زمینه ی عوامل مؤثر بر بازدهی و سودآوری شرکتها تنها تأثیر یکی از این عوامل محیطی یا درونی شرکتها را در نظر گرفتهاند ولی پژوهش حاضر ضمن بررسی اثرگذاری محیط، استراتژی شرکت و ساختار سرمایه بر روی همدیگر، تأثیر مجموعه این عوامل را بر عملکرد شرکتها از جنبه جریانات نقدی و بازدهی سهام مورد بررسی قرار داده است، لذا انتظار میرود از طریق انجام این پژوهش بتوان بخش عمدهای از انحرافات در عملكرد شرکتها را توضیح داد.
- اهداف تحقیق:
هدف اصلی این پژوهش تعیین میزان تأثیر ریسك محیط، استراتژی شركت و ساختار سرمایه بر روی عملكرد شركت میباشد. بنابراین برای تحقق هدف فوق اهداف فرعی زیر مطرح میشوند:
1) تعیین میزان رابطه میان ریسك محیط،استراتژی شرکت و ساختار سرمایه با نرخ بازده حقوق صاحبان سهام
2) تعیین میزان رابطه میان ریسك محیط،استراتژی شرکت و ساختار سرمایه با جریان نقد آزاد هر سهم
– Chathooth and Olsen
-chandler
– Capon et al