در اواخر دهه 1920 رایج شدن صورتحساب سود و زیان همراه با فشارهای قابل توجه از سوی افراد خارج از حرفه حسابداری و نیز عدم رضایت دستاندرکاران حرفهای و دانشگاهیان از روشهای جاری، تغییرات مهمی را در تفکر و نظریه حسابداری بوجود آورد. یکی از مهمترین این تغییرات تاکید و توجه بیشتر به صورت حساب سود و زیان که پیشتر معطوف به ترازنامه بود، سبب شدهاست تا مقولهای به نام مدیریت سود متولد و مطرح شود.
در دهههای اخیر مطالعات زیادی در خصوص مدیریت سود صورت پذیرفته و ادبیات بسیاری از آنها در مورد انگیزهها، اهداف، ابزارها و روشهای شناسایی آن بوده است. برای نمونه مکنیکولز (2000) شواهدی از افزایش فراوانی نسبی تحقیقات مرتبط با مدیریت سود نسبت به سایر موضوعات در اواخر دهه 90 ارائه نمود. بطوری که در سالهای 1996 الی 1998 تقریبا 20 درصد از کل مقالات انتشار یافته توسط 8 مجله معتبر حسابدری و مدیریت مالی آمریکا به موضوع مدیریت سود اختصاص داشت.تحقیقات اخیر به تعیین مدلی برای شناسایی مدیریت سود میپردازد. در واقع برای کاهش ریسک بحرانهای مالی ناشی از مدیریت سود و کمک به سرمایهگذاران برای اجتناب از زیانهای بزرگ در بازار سهام لازم است تا مدلی برای پیشبینی مدیرت سود توسعه یابد (چی فونگ تسایی و ین چونگ چیو،2009).
1-2.تعریف مساله
گزارشهای حسابداری باید مربوط و قابلاتکا باشد. ولی از منظر حسابداری بین این دو ویژگی باید نوعی موازنه برقرار باشد. این دو ویژگی در دو سر یک طیف میباشند که با توجه به شرایط به یکی از این دو ویژگی توجه بیشتری میشود. بعبارت دیگر هرگاه ویژگی کیفی مربوط بودن اطلاعات افزایش (کاهش) یابد ویژگی قابلیت اتکا کاهش (افزایش) مییابد. در تلاش برای ایجاد توازن بین این دو ویژگی، اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری تا حدی به مدیران شرکتها اجازه میدهد که در تهیه صورتهای مالی، بر مبنای ارزیابیها و قضاوتهای حرفهای خود از شرایط واحد تجاری و محیط اقتصادی عمل کنند. اما متاسفانه این قضاوتها میتواند مورد سوءاستفاده مدیران در جهت منافع خودشان قرار گیرد که موجب کاهش قابلیت اتکای گزارشهای مالی میشود. بطوریکه گراهام و همکاران (2005) طی نظرسنجی خود از چهارصد نفر از مدیران شرکتهای آمریکایی نشان دادند که انگیزه زیادی بین مدیران برای انجام مدیریت سود وجود دارد. این استفاده فرصتطلبانه از قضاوتهای اختیاری در صورتهای مالی را مدیریت سود میگویند.
شواهدی وجود دارد (تئو، ولچ و وانگ،1998؛ اسلون،1996) که نشان میدهد سوء استفاده مدیریت از قضاوتهای اختیاری و مدیریت سود، موجب گمراهی استفادهکنندگان میشود. بدلیل ناتوانی استفادهکنندگان در تشخیص سوء استفاده مدیریت از قضاوت های اختیاری ، عدهای از محققان برای ارائه مدلی جهت شناسایی مدیریت سود پژوهشهایی انجام دادند. از آنجا که مدیریت سود از طریق دستکاری در تعهدات صورت میپذیرد(چن 2009؛ لافوند و لنگ 2007؛ لویز و همکاران 2003؛ تاکر و زارووین 2006 و دچو و همکاران 2003). لذا اکثر این مدلها بر این فرض استوارند که مدیریت سود در قالب تعهدات حسابداری صورت میگیرند. دچو و همکاران(2003)در پژوهش خود در مورد مدیریت سود عنوان میکند منطقیترین راه برای مدیریت سود توسط مدیران بوسیله دستکاری در تعهدات حسابداری صورت میگیرد و یا گوش و اولسن(2009) با بررسی میزان استفاده مدیران از اقلام تعهدی اختیاری در شرایط ابهام، بیان کردند که مدیران برای کاهش نوسانات در سود گزارش شده از اقلام تعهدی اختیاری استفاده می کنند. در ایران نیز نوروش و همکاران در پژوهشی نشان دادند که شرکتهای بزرگ در ایران اقدام به مدیریت سود کردهاند و از اقلام تعهدی برای کمترکردن مالیات استفاده میکنند و با بزرگتر شدن شرکتها، تمایل مدیران به مدیریت سود بیشتر می شود.
اولین مدل توسط هیلی (1985) ارائه شد و در ادامه آن مدلهای دیگری نظیر دیآنجلو(1986)، جونز(1991)، دچو و همکاران (1995)، کوتاری و همکاران (2005)، استابن (2010) و اخیرا دچو و همکاران(2012) ارائه گردید. در میان این مدلها، مدل رگرسیون خطی چندگانه جونز و یا مدل تعدیل شده جونز عمومیت بیشتری دارند. بر اساس مدل جونز میزان تعهدات را میتوان با استفاده از تغییرات درآمدها و داراییهای استهلاکپذیر توضیح داد. از این رابطه برای تعیین سطحی از تعهدات که تعهدات غیراختیاری(تعهدات عادی) نام دارد، استفاده میشود. تفاوت بین تعهدات کل و تعهدات غیراختیاری، تعهدات اختیاری (تعهدات غیرعادی) نام دارد که بعنوان معیاری برای مدیریت سود در نظر گرفته میشود.
علیرغم استفاده گستردهای که از مدل جونز و سایر مدلها میشود، اما همواره انتقاداتی هم نسبت به این مدلها وجود دارد. همانطور که میدانید فرض اصلی این مدلها، شناسایی مدیریت سود بواسطه تعهدات حسابداری است. بر اساس این فرض مدلهای مختلف، تعهدات کل را به دو بخش اختیاری و غیراختیاری تقسیم میکنند، که تعهدات اختیاری معیاری برای مدیریت سود است. کارایی این مدلها در شناسایی و استخراج تعهدات اختیاری از تعهدات کل در بسیاری از تحقیقات مورد بررسی قرار گرفت. توماس و ژنگ (2000) در بررسی
خود نشان دادند که این مدلها دارای کارایی خوبی نیستند. یکی از دلایل کارایی پایین این مدلها، ناشی از نامناسب بودن دادههای مورد استفاده برای این مدلها است. دلیل دیگر که عنوان شد این است که این مدل ها از روش رگرسیون خطی برای مدلسازی فرایند شناسایی تعهدات اختیاری استفاده میکنند، درحالیکه تعدادی از بررسیها (دچو، اسلون و سویینی،1995؛ جتر و شیواکمار،1999؛ کوتاری، لئون و وازلی 2005) نشان میدهد این رابطه غیرخطی است. علیرغم نیاز به روشهای غیرخطی برای تعیین تعهدات اختیاری، تاکنون مدلهای خیلی کمی از این دست ارائه شدهاست. مدلهایی نظیر مدل مقایسه عملکرد (کوتاری و همکاران،2005) و مدل رگرسیون خطی چندبخشی (بال و شیواکمار ،2006؛ جتر و شیواکمار 1999) از جمله روشهایی هستند که برای حل مشکل غیرخطی بودن رابطه حاکم بر فرایند تعهدات ارائه شدند. یکی از روشهای جایگزین که برای ویژگی غیرخطی بودن فرایند تعهدات مفید است، مدل شبکه عصبی میباشد. اگر چه این روشها در سایر مطالعات حسابداری کاربرد موفقیت آمیزی داشته است (مراجعه شود به ویلدو، لیسبو و واقان،1999؛پالیوال و کومار،2009)، ولی این روش در مورد شناسایی مدیریت سود بندرت بکار رفته است. در بسیاری از موارد استفاده از شبکههای عصبی در مقایسه با روشهای آماری سنتی نظیر رگرسیون خطی چندگانه، منجر به نتایج چشمگیری شده است که البته دارای مشکلات عدیده روشهای رگرسیونی هم نمیباشند. بطور کلی به چند برتری عمده مدل شبکه عصبی میتوان اشاره کرد: اول از همه اینکه مدلهای شبکه عصبی را میتوان برای مدلسازی روابط غیر خطی بکار برد. دوم، بسیاری از فرضهایی که در استفاده از روشهای رگرسیونی باید برقرار باشند، در استفاده از این شبکهها میتوان نادیده گرفت.سوم، شبکههای عصبی به اندازه مدلهای رگرسیونی تحت تاثیر دادههای پرت و دادههای از دست رفته قرار نمیگیرند.
1-3.ضرورت انجام تحقیق
نقش اصلی اطلاعات حسابداری در بازارهای مالی فراهم کردن زمینههای لازم برای تخصیص منابع است. در میان اطلاعات حسابداری سود بعنوان یک عامل مهم در تعیین اعتبار و قابلیت اعتماد اقلام گزارش شده پدیدار گشته است. در نتیجه، تعیین کیفیت سود، مورد علاقه سرمایه گذاران، مدیران، قانونگذاران و تدوین کنندگان استانداردها است. همچنین کیفیت سود، اغلب بیشتر از کیفیت جریانهای نقدی می باشد، زیرا اقلام تعهدی منتج در سود رابطه پایدارتر، دارای نوسان کمتر و رابطه قویتری با جریان نقد آتی داشته و همچنین نسبت به جریانات نقدی دارای ارتباط قویتری با قیمت جاری سهام میباشد. حال با توجه به اینکه یکی از جنبههای کاهنده کیفیت سود، مدیریت سود است لذا ارائه مدلی که بتواند به بهترین نحو در شناسایی مدیریت عمل کند، کمک شایانی را برای استفادهکنندگان به ارمغان میآورد.
1-4.اهداف
هدف از انجام این بررسی، ارزیابی این مساله است که آیا رابطه حاکم بر فرایند تعهدات یک رابطه غیر خطی است. بعبارتی آیا مدل شبکه عصبی بر مدلهای خطی و مدل خطی چندبخشی، در شناسایی مدیریت سود برتری دارد. در این بررسی به مقایسه یک مدل رگرسیون خطی، یک مدل رگرسیون خطی چندبخشی و مدل شبکه عصبی پرسپترون خواهیم پرداخت.
1-5.سوالات تحقیق
1.آیا مدل رگرسیون خطی چند بخشی بر مدل رگرسیون خطی در شناسایی مدیریت سود برتری دارد؟
- آیا مدل شبکه عصبی پرسپترون بر مدل رگرسیون خطی در شناسایی مدیریت سود برتری دارد؟
- آیا مدل شبکه عصبی پرسپترون بر مدل رگرسیون خطی چند بخشی در شناسایی مدیریت سود برتری دارد؟
1-6. فرضیات تحقیق:
- مدل رگرسیون خطی چند بخشی بر مدل رگرسیون خطی در شناسایی مدیریت سود برتری معناداری دارد.
- مدل شبکه عصبی پرسپترون بر مدل رگرسیون خطی در شناسایی مدیریت سود برتری معناداری دارد.
- مدل شبکه عصبی پرسپترون بر مدل رگرسیون خطی چند بخشی در شناسایی مدیریت سود برتری معناداری دارد.
1-7.کاربردهای تحقیق
این تحقیق که از نوع تحقیقات کاربردی میباشد میتواند مورد استفاده سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران، تحلیلگران مالی، دانشجویان و سایر علاقمندان به مسائل مالی قرار گیرد. همچنین این تحقیق میتواند در زمینه تجزیه و تحلیلهای مالی در ارتباط با مدیریت سود چه در دانشگاهها و چه در سایر محیطهای آموزشی مورد استناد قرار گیرد.
1-8.جامعه آماری
جامعه آماری مورد استفاده در این تحقیق مجموعه شرکتهای پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار تهران میباشد که از ابتدای سال 83 لغایت پایان سال90 در بورس فعال بودهاند. نمونه گیری از این جامعه با اعمال محدودیت های زیر صورت گرفت.
- اطلاعات مورد نیاز جهت انجام تحقیق و صورتهای مالی حسابرسی شده در طی سالهای مورد رسیدگی را ارائه کرده باشند.
- شرکتها در گروه بانکها ، بیمهها ، شرکتهای سرمایهگذاری ، واسطهگری مالی و شرکت های غیرتولیدی نباشند.
2.شرکتهایی که نسبت تعهدات کل به کل داراییهای پایان سال قبل در آنها بزرگتر یا مساوی یک نباشد.
4.سال مالی آنها پایان اسفند ماه هر سال باشد و طی دوره بررسی تغییری در سال مالی ایجاد نکرده باشند.
از آنجاییکه در این پزوهش به حجم بالایی از نمونه نیازمندیم لذا پس از اعمال محدودیت های فوق، شرکتهای باقیمانده مبنای تحلیلهای ما قرار میگیرند.
1-9.روش تجزیه و تحلیل
پس از اعمال محدودیتهای اشاره شده بر جامعه، آن را بر اساس هر یک ازمتغیرهای ورودی، مرتب کرده و با ضریب یک درصد نمونه را پیراسته میکنیم مینماییم. دادههای انتخاب شده را به دو بخش آموزش و آزمون تقسیم میکنیم(شش سال بعنوان دادههای آموزش و دو سال پایانی بعنوان دادههای آزمون). با استفاده از بخش آموزش به تعیین ضرائب مدلهای رگرسیونی و آموزش شبکه عصبی خواهیم پرداخت. دادههای آزمون نیز برای تعیین اقلام تعهدی اختیاری و مقایسه بین مدلهای شناسایی مدیریت سود در نظر گرفته شده است. در مورد مدلهای رگرسیونی باید گفت که ابتدا در دادههای آموزش با تعیین میزان کل تعهدات (با استفاده از روش جریان وجه نقد) و قرار دادن آن به همراه سایرمتغیرها در معادلات رگرسیونی، ضرایب آنها بدست میآید. سپس این معادلات که حالا دارای ضرائب مشخص هستند در دادههای آزمون بکار گرفته میشوند تا میزان تعهدات غیراختیاری را تعیین کنند.در نهایت میزان تعهدات اختیاری با کم کردن تعهدات غیراختیاری از تعهدات کلی بدست می آید. در مدل شبکه عصبی نیز ابتدا با استفاده از دادههای آموزش پارامترهای آن تعیین شده و سپس برای تعیین تعهدات اختیاری در دادههای آموزش بکار میرود. برای مقایسه بین این مدلها، نمونههای آموزش را براساس معیارهای جریان نقد حاصل از عملیات(CFO)، کل دارایی(SIZE)، بازده دارایی(ROA) و فروش(Revenue) ردیف می کنیم. سپس در هر گروه از این معیارها یکچهارم ابتدایی و انتهایی را در نظر گرفته و میانگین تعهدات اختیاری را محاسبه میکنیم. در نهایت به هر مدل در هر یک از معیارها بر اساس نزدیکی به صفر امتیازی بین یک و سه (مدلی که نزدیک ترین میانگین را به صفر دارد امتیاز سه و مدلی که بیشترین فاصله را دارد امتیاز یک را کسب میکند) میدهیم. در نهایت مدلی که بیشترین امتیاز را کسب کند بهترین کارایی را دارا است. محاسبات مورد نیاز روی دادهها با استفاده از نرمافزارهای Excel، Spss و Matlab صورت می گیرد.
1-10.روش گردآوری اطلاعات
برای جمعآوری اطلاعات مربوط به مبانی نظری و ادبیات تحقیق از روش کتابخانهای استفاده میشود. همچنین اطلاعات و دادههای مورد نیاز تحقیق از صورتهای مالی و یادداشتهای پیوست شرکتها و پایگاههای اطلاعاتی سازمان بورس و اوراق بهادار، به ویژه نرمافزار رهآورد نوین، و سایت مدیریت پژوهش، توسعه و مطالعات اسلامی بورس استخراج میگردد.
1-11.جنبه جدید بودن و نوآوری:
همانطور که در صفحات قبل هم اشاره شد، نوآوری این مطالعه مقایسه بین عملکرد شبکههای عصبی و روشهای خطی در شناسایی مدیریت سود است.
1-12.تعریف اصطلاحات تخصصی
- مدیریت سود:
اسکات در سال 1997 مدیریت سود را چنین تعریف کرده است: انتخاب خطی مشیهای (سیاستهای) حسابداری ازسوی یک شرکت به نحوی که برخی اهداف ویژه مدیریت برآورده گردد (مشایخی،1385، ص 37).
- اقلام تعهدی:
اقلام تعهدی را بیشتر بدین صورت تعریف کردهاند که گویای تفاوت بین سود حسابداری و جزء نقدی آن است؛ بهبیان دیگر، تفاوت میان زمانبندی جریانهای نقدی و زمانبندی شناخت معاملات است (علیآبادی و نوریفرد،1388). اما تعریفی که با آن بتوان ماهیت اقلام تعهدی را توصیف کرد، این است که اقلام تعهدی به معنی اقلام ایجادشده ولی موعد نرسیده هستند (تیموری، 1386).
- اقلام تعهدی غیراختیاری:
سطح قابل انتظار (عادی) از اقلام تعهدی که در شرایط عادی براساس اطلاعات قابل دسترس سرمایهگذاران برآورد میشود (مهرآذین ،1387 ،ص34).
- اقلام تعهدی اختیاری:
سطحی از اقلام تعهدی که مدیریت روی آن کنترل داشته و قابلیت دستکاری توسط مدیریت را دارد (مهرآذین ،1387،ص34) .
در ادامه در فصل دوم به تعاریف متفاوت ارائه شده از مدیریت سود، انگیزهها، تکنیکها و الگوهای مدیریت سود میپردازیم. همچنین در این فصل مبانی نظری در رابطه با مدلهای مختلف شناسایی مدیریت سود و مدلهایی که در این بررسی مورد استفاده قرار گرفته آورده میشود. در فصل سوم آزمونها و روشهای آماری مدنظر جهت آموزش و آزمون مدلها و نیز روش تحلیل جهت انتخاب مدل برتر عنوان میگردد. در فصل چهارم با استفاده از روشهای بیان شده در فصل سوم به تجزیه تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها میپردازیم. درنهایت در فصل پنجم به بحث و نتیجهگیری پرداخته میشود.