در طی سالهای گذشته پژوهشگران مختلف با عنایت به ناتوانی بتا در توضیح بازده سهام، به بررسی توان مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای در تبیین و پیشبینی بازده سهام و یافتن متغیرهای دیگری مانند بتا که معرف خطرپذیری باشند، پرداختهاند. در این میان با توجه به اهمیت اطلاعات حسابداری به ویژه خطرپذیری اطلاعاتی در ارزیابی عملکرد و تخمین بازده مورد انتظار سرمایهگذاران، كیفیت و دقت تهیهی این اطلاعات دغدغه استفادهکنندگان بوده و تحقیقات زیادی را به خود اختصاص داده است.
البته بحث روزافزون در این زمینه كه آیا كیفیت اطلاعات حسابداری (خطرپذیری اطلاعاتی) به طور مستقل بر هزینه سرمایه شركت تأثیر میگذارد، همچنان به صورت یك مسئله بحثبرانگیز باقی مانده است. بسیاری از این مناظرهها و بحثها نیز بر كیفیت اقلام تعهدی متمركز است و سوال مهم و حل نشده این است كه آیا شاخص كیفیت اقلام تعهدی (که معمولاً بر اساس معیار تعدیلشده كیفیت اقلام تعهدی دیچو و دچو (2002) کمّی میشود) به عنوان جنبهای از خطرپذیری اطلاعاتی، یك عامل صرف خطرپذیری محسوب میشود یا خیر. برخی این عامل را بر مبنای مفهوم خطرپذیری تفسیر میكنند (برای مثال فرانسیس و همكاران 2005، ابودی و همكاران 2005، اگنوا 2008، كیم و كی 2010). درحالیکه برخی دیگر این دیدگاه را رد میكنند (مانند كور و همكاران 2008 و ماشرووالا و ماشرووالا 2011). با وجود این ابهام درباره
وضعیت خطرپذیری شاخص كیفیت اقلام تعهدی، همچنان در بخش وسیعی از ادبیات حسابداری استنتاج بر مبنای این فرض صورت میگیرد كه كیفیت اقلام تعهدی معیاری برای خطرپذیری اطلاعاتی است. بنابراین ارائه درك بهتری از اینكه آیا قیمتگذاری شاخص كیفیت اقلام تعهدی با تفسیری بر مبنای خطرپذیری سازگار است، مهم به نظر میرسد (ماشرووالا و ماشرووالا 2011، ص. 1349).
- بیان مسئله
همان طور که پیشتر بیان شد، ارائه درك بهتری از اینكه آیا قیمتگذاری شاخص كیفیت اقلام تعهدی با تفسیری بر مبنای خطرپذیری سازگار است، مهم به نظر میرسد و یكی از مسائل اساسی در این بحث این است كه آیا رابطه مثبت و قوی بین بازده آتی و شاخص كیفیت اقلام تعهدی وجود دارد.
بنابراین چنانچه شركتهایی با شاخص كیفیت اقلام تعهدی زیاد به طور متوسط نسبت به شركتهایی با شاخص كیفیت اقلام تعهدی کم عملكرد بهتری نداشته باشند، بنابراین شاخص كیفیت اقلام تعهدی نمیتواند نشاندهنده خطرپذیری و آزمونی اضافی برای قیمتگذاری داراییها باشد (كور و همکاران 2008). با این حال، شواهد قبلی مربوط به رابطهی بین شاخص كیفیت اقلام تعهدی و بازدههای غیرعادی آتی، غیرقطعی است به طوری که متناسب با مطالعات انجامشده، دورههای مورد مطالعه و متدولوژیهای استفادهشده، متفاوت بوده است. به عنوان مثال، كور و همکاران (2008) نتیجهگیری كردند، رابطهی مثبت بااهمیتی بین شاخص كیفیت اقلام تعهدی و بازدههای غیرعادی آتی سهام پس از كنترل انحرافهای (سو گیریهای) مربوط به ساختار خرد بازار و یا هزینههای معاملات وجود ندارد. از سوی دیگر، اگنوا (2008) و كیم و كی (2010) استدلال كردند كه شركتهایی با شاخص كیفیت اقلام تعهدی زیاد پس از كنترل شوك جریان نقدی یا حذف سهام كم ارزش، عملكرد بهتری نسبت به شركتهایی با شاخص كیفیت اقلام تعهدی پایین دارند (ماشرووالا و ماشرووالا 2011، ص. 1350).
از آنجا كه آزمونهای سنتی قیمتگذاری داراییها (مانند مطالعات فوق) نتایج متفاوتی را در قیمتگذاری شاخص كیفیت اقلام تعهدی و در نتیجه در بحث خطرپذیری داشتهاند. در این تحقیق، مطابق با پژوهشهای قبلی(کور و همکاران، 2008 و ماشرووالا و ماشرووالا، 2011) كیفیت اقلام تعهدی مورد بررسی قرار میگیرد تا مشخص شود آیا شاخص كیفیت اقلام تعهدی میتواند معیاری برای خطرپذیری باشد یا خیر.
- اهمیت و ضرورت تحقیق
اهمیت بررسی قیمتگذاری كیفیت اقلام تعهدی به این دلیل است که فرانسیس و همکاران (2005) با بررسی اثر كیفیت اقلام تعهدی بر هزینه سرمایه نتیجهگیری كردند كه “خطر اطلاعاتی (كه براساس كیفیت اقلام تعهدی کمّی میشود) یك عامل خطرپذیری قیمتگذاری شده است”. اما، كور و همكاران (2008) به این نتیجه رسیدند كه رگرسیونهای فرانسیس و همكاران (2005) ارتباط همزمان بین بازده اضافی و بازده عوامل را بررسی میكنند و نه آزمون این فرضیه كه شاخص کیفیت اقلام تعهدی یك عامل خطرپذیری قیمتگذاری شده است، بنابراین شواهدی دال بر اینكه شاخص كیفیت اقلام تعهدی یك عامل خطرپذیری قیمتگذاری شده است و بازار كیفیت اقلام تعهدی را در قیمت سهام وارد میكند، ارائه نمیدهند (کور و همکاران 2008، ص 2). با استفاده از بازدههای ماهانه، كور و همكاران (2008) دریافتند كه یك رابطه مثبت بین شاخص کیفیت اقلام تعهدی و بازدههای آتی سهام در دوره مورد آزمون ابودی و همكاران (2005) وجود دارد، اما هیچ رابطهای در دوره مورد بررسی فرانسیس و همكاران (2005) وجود ندارد. (ماشرووالا و ماشرووالا 2011، ص 1353-1352).
برخلاف كور و همكاران (2008)، دو مطالعه اخیر وجود رابطه مثبت بین شاخص کیفیت اقلام تعهدی و بازده آتی سهام و همچنین صرف خطرپذیری مثبت در رابطه با شاخص کیفیت اقلام تعهدی پس از كنترل شوكهای جریان نقدی (اگنوا 2010) و سهام كم ارزش (كیم وكی 2010)، را نشان داده است.
اِكر[12] و همكاران (2006) به طور مستقیم این موضوع كه آیا شاخص کیفیت اقلام تعهدی بازدههای آتی را پیشبینی میكند یا خیر را آزمون نكردند. اما، پرتفوی عامل تقلیدی آنها (با استفاده از بازدههای روزانه) به طور متوسط بازدههای بیشتری كسب نمود كه نشان میدهد در دوره نمونه مورد بررسی آنها شاخص کیفیت اقلام تعهدی و بازدههای آتی سهام دارای همبستگی مثبت زیادی هستند.
با وجود چنین شواهد در هم ریختهای در خصوص خطرپذیری کیفیت اقلام تعهدی، هنوز اجماعی در مورد اینکه کیفیت اقلام تعهدی (به عنوان عامل خطرپذیری اطلاعاتی) یک عامل خطرپذیری است یا خیر وجود ندارد و همچنان در بخش بخش بزرگی از ادبیات مالی تصور بر این است که خطرپذیری اطلاعاتی (كه توسط شاخص کیفیت اقلام تعهدی نمایندگی میشود) قیمتگذاری میشود که تكیه بر نتایج فرانسیس و همكاران (2004 و 2005) دارند كه بیان میكند خطرپذیری اطلاعاتی، قیمتگذاری شده است.
Modified Dechow and Dichev (2002) Accruals Quality Measure (AQ).
Francis et al.
Aboody et al.
Ogneva
Kim and Qi
Core et al.
Christina A. Mashruwala & Shamin D. Mashruwala.
شاخص کیفیت اقلام تعهدی بزرگتر دلالت بر کیفیت پایین اقلام تعهدی دارد. توجه کنید که در کل این مطالعه، شاخص کیفیت اقلام تعهدی بطور خاص اشاره به معیار تعدیل شده كیفیت اقلام تعهدی دیچو و دچو (2002) دارد و عموماً اشاره به کیفیت اقلام تعهدی ندارد.
Market Microstructure
Transaction Costs
Francis, LaFond, Olsson, and Schipper
Ecker