سبک خراسانی
ویژگی دیگر شعر اخوان که با کهن گرایی زبانی او پیوند مییابد، بهره گیری از مختصات سبک خراسانی (سامانی) است. بسیاری از کهن گراییها واژگانی و دستوری شعر او از ویژگیهای سبک خراسانی ریشه میگیرد؛ به گونهای که میتوان گفت، شعر او از نظر واژگانی، تعبیرها، ترکیبها، ساختهای آوایی و دستور زبان، نماینده سبک خراسانی در شعر نو نیمایی است.
خود او در مقدمهی چاپ اول مجموعه زمستان میگوید: «من کوشیدهام از راه میان بری از خراسان به مازندران (زادگاه نیما) بروم. از خراسان دیروز به مازندران امروز…» (اخوان ثالث، 1383: 12).
به این اعتبار اخوان را میتوان شاعری «نئو کلاسیک» دانست: شاعری نو پرداز که بنا به تسلط و چیرگیاش به شعر کهن، و گرایش به دلبستگی خاصی که به میراث هزار ساله شعر کلاسیک ایران دارد، در شعر نو دارای اسلوب خاصی است که بر ویژگیهای شعر کهن استوار است.
او در این باره میگوید: «پرورش من، یک نوع پرورش به اصطلاح کلاسیک- مدرن است» (کاخی،1371: 463).
ویژگیهایی مانند افعال پیشوندی، جهش (رقص)، ضمیر، آنواع «را»، حروف اضافهی دو گانه، به کارگیری صفت برتر به جای صفت برترین، کاربرد «یکی» به جای «یک»، حذف کسرهی اضافی و وصفی و تغییرهای آوایی به ضرورت وزن شعر، همه از مختصات سبک خراسانی هستند که در شعر اخوان کاربرد فراوانی دارند.
جابجایی (جهش) ضمیر، از ویژگیهای سبک خراسانی در شعر اخوان است.
«سپرده با خیالی دل،
«نهش» از پیمودن دریا و کوه و دشت و دامانها»
(اخوان ثالث، از این اوستا، 1379: 172)
«هر پنجه کانجا میخرامانی
بر پردههای آشنا با درد
گویی که «چنگم» در جگر میافکنی، اینست
«که م» تاب و آرام شنیدن نیست
این است» (همان، آواز چگور: 201).
در سبک خراسانی گاه کسره اضافه (ی اضافه) بعد از (های غیر ملفوظ) ساکن تلفظ میشود، که در شعر اخوان به نمونههای آن بسیار بر میخوریم.
«ای درختان عقیم ریشهتان در خاکهای هرزگی مستور،
یک جوانه ارجمند از هیچ جاتان «رست نتواند» (همان، پیوندها و باغ: 192)
***
«در این تصویر،
فلان با «تازیانهی» شوم و بیرحم خشایر شا
زند دیوانه وار، اما نه بر دریا؛
به «گردهی» من، به رگهای «فسرده» من.
به «زندهی» تو به «مردهی» من» (همان، زمستان، چاوشی: 97).
حرف اضافه دو تایی (دو گانه) هم که در شعر اخوان میبینیم، ریشه در سبک خراسانی دارد.
««بر به» کشتیهای خشم بادبان از خون،
ما، برای فتح سوی پایتخت قرن میآییم»
(اخوان ثالث، آخر شاهنامه، آخر شاهنامه، 1379: 114).
«سه ره پیداست.
نوشته بر سر هر یک «به سنگ اندر »
حدیثی کهش نمیخوانی بر آن دیگر» (همان، زمستان، چاوشی: 192).
به کار بردن «یکی» به جای «یک» نیز از ویژگیهای خراسانی شعر اخوان است.
«و ز آن سو، سوی رستنگاه ماه و مهر هم، کس را پناهی نیست.
«یکی» دریای هول هایل است و خشم توفانها.
… … …
«یکی» آواره مرد ست این پریشانگرد.
همان شهزاده از شهر خود رانده…»
(ر. ک. همان، از این اوستا، قصه شهر سنگستان: 173 تا 175).
«پنجره باز است، و آسمان پیداست.
چون «یکی» برج بلند جادویی، دیوارش از اطلس…» (همان، آخر شاهنامه، طلوع: 134).
آنچه گفته شد نمونههای اندکی از کاربرد ویژگیهای سبک خراسانی در شعر اخوان بود.
«پاره آنبانی که پنداری
هرچه در آن «بوده بود»
افتاده بود و باز میافتاد» (همان، از این اوستا، مرد و مرکب: 154).
«بیچاره خان امیر
که سالهای سال در آن دخمه «بوده بود»»
(همان، در حیاط کوچک: 268).
«من امشب «آمدستم» وام بگذارم
حسابت را کنار جام بگذارم» (همان، زمستان، 101).
«در این آفاق من گردیدهام بسیار
«نماندستم» پیموده بدستی هیچ سویی را»
(ر. ک. اخوان ثالث، از این اوستا: 172 و 173).
فعلهای «بوده بود، آمدستم، نماندستم» ساختهای دستوری کهنی هستند که اگر چه از رواج افتادهاند، در بخشهایی از خراسان مانند توس و تربت حیدریه و اطراف نیشابور همچنان به کار میروند و میتوان آن ها را «فعلهای نیشابوری» نامید. بنابراین اخوان گذشته از کهن گرایی زبانی به کارگیری ویژگیهای سبک خراسانی، از گویش خراسانی نیز- که برخی شکلها وساختهای کهن خود را حفظ کرده -بهره برده است.