هر شرکتی برای شکل گیری و فعالیت، نیاز به سرمایه دارد بنابراین برای ایجاد این میزان سرمایه از دو طریق تامین مالی انجام میدهد: 1- از طریق بدهی 2- از طریق سهام عادی
بدهی پولی است که معمولاً در مقابل یک وثیقه به مالک کسبوکار داده میشود، مشروط بر این که اصل بدهی به همراه بهرهای ثابت یا متغیر در زمانی خاص باز پرداخت شود.
دومین روش، تأمین مالی از طریق سهام عادی میباشد.این روش سرمایه پولی است که از طریق انتقال مالکیت شرکت، تهیه میشود. سرمایه گذار سهام، درصدی از مالکیت شرکت را به دست میآورد که به طور ایده آل متناسب با رشد شرکت، قیمت گذاری میشود. همچنین سرمایه گذار ممکن است بخشی از سود سالانه شرکت را دریافت نماید که سود تقسیمی نام دارد که بر مبنای درصد مالکیت تعیین میگردد.
به عبارت دیگر به ترکیب بدهیها و حقوق صاحبان سهام ساختار سرمایه شرکت گفته میشود که شامل اقلام سمت چپ ترازنامه میباشد.(جهانخانی و یزدانی،1374) ساختار سرمایه یک شرکت ترکیبی از بدهیهای کوتاه مدت،بدهیهای بلند مدت و حقوق صاحبان سهام میباشد که به وسیله آن داراییهای شرکت تامین مالی شده)
نظریههای نوین ساختار سرمایه در سال 1958 توسط فرانکو مودیلیانی و مرتون میلر شکل گرفت.از زمانی که این نظریه مطرح شده است تحقیقات گوناگونی در این زمینه صورت گرفته است .نظریات مطرحشده را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد.گروه اول که مربوط به گزینش روش تامین مالی یعنی استفاده از بدهی یا سهام میباشد و گروه دوم که مربوط به انتخاب نوع بدهی(خصوصی یا عمومی) میباشد.کانون توجه همه این تحقیقات تأثیر ساختار سرمایه بر ارزش شرکت میباشد.
امروزه تحقیقات بسیاری بر روی عوامل تأثیرگذار بر ساختار سرمایه انجام شده است.در واقع نتایج این تحقیقات میتوانند سازمانها را برای پیشبینی ساختار سرمایه و انتخاب راه و روش مناسب تامین سرمایه در شرایط مختلف کمک میکند.
1-2بیان مسئله
شرکتها برای ایجاد شدن، انجام پروژهها و ادامه حیات به تامین مالی نیاز دارند. محیطی که شرکتها اکنون در آن فعالیت میکنند محیطی در حال رشد و بسیار رقابتی است بسیاری از شرکتها برای ادامه حیات مجبور به رقابت با عوامل متعددی در سطح ملی و بین المللی و بسط فعالیتهای خود از طریق سرمایهگذاریهای جدید میباشند(متان و همکاران،1389). تامین مالی به دو شکل کلی تامین مالی با استفاده از بدهی و افزایش سرمایه صورت میگیرد.ترکیب منابع استفادهشده برای تامین مالی ساختار سرمایه را تشکیل میدهد(روجرز،2009).ساختار سرمایه موضوع بسیار مهمی میباشد ،در واقع تصمیمگیری در خصوص استفاده از منابع مختلف مالی و تعیین ساختار مطلوب سرمایه که موجب حداکثر شدن ثروت سهامداران میگردد،یکی از مهمترین مسایلی است که مدیران همواره با آن روبرو هستند.شرکتها میتوانند نیازهای مالی خود را از منابع مالی مختلف تامین کنند که هر یک هزینه خاص خود را دارد.در نظریههای مدیریت مالی،مفهوم هزینه سرمایه از جایگاه مهمی برخوردار است.از این رو مدیران باید هنگام اتخاذ تصمیماتی مانند بودجهبندی سرمایهای،استقرار ساختار بهینه سرمایه،تصمیم در مورد اجاره بلندمدت،جایگزینی اوراق قرضه و مدیریت سرمایه در گردش،در مورد هزینه سرمایه اطلاعات کافی داشته باشند. (نصیرزاده و مستقیمان،1389) در واقع هزینه سرمایه همان نرخی میباشد که پروژهها توسط آن تنزیل شده پذیرفته یا رد میشود،و حیات سازمانها به انتخاب و اجرای پروژههای سودآور وابسته است.
البته ساختار سرمایه یک سازمان میتوانند سازمانهای دیگر را هم تحت تأثیر قرار دهد مثل شرکتهای سرمایهگذاری ،بانکها و…،چون که ادامه حیات این سازمانها هم به این بستگی دارد که بتواند در تامین مالی سازمانهای دیگر شرکت کنند و از این طریق کسب درآمد نموده و در نتیجه به حیات خود ادامه دهند.پس ساختار سرمایه نقش اساسی در ادامه حیات سازمانها بازی میکند،چنانکه
مشخصکننده هزینه سرمایه میباشد که اهمیت آن بیان شد. اما در شرایط پیچیده امروز ساختار سرمایه چگونه باید انتخاب شود که بهینه باشد و هزینه سرمایه را بهینه کند؟ تعیین ساختار سرمایه شرکت تابع تصمیمگیری مدیران است که با در نظر گرفتن شرایط صورت میگیرد،بعضی از روشهای تامین مالی برای شرکتها ریسک زیاد به همراه دارد و هزینه کم و در مقابل بعضی روشهای تامین سرمایه ریسک کمتر و هزینه بیشتر دارند و مدیران سعی در انتخاب ساختاری دارند که بهینه باشد و حداقل هزینه و ریسک را برای سازمانها در پی داشته باشد(تهرانی،1387،ص:418-406).سازمانها در موقعیتهای مختلف ساختارهای سرمایه مختلف را برمیگزینند،آنها گاهی روشهای پر هزینه و کم ریسک و گاهی روشهای کم هزینه و پر ریسک را انتخاب میکنند (تهرانی،1387،ص:206-175). سازمانها برای تصمیمگیریهای خود با توجه به تواناییها و محدودیتهای خود و همچنین سایر عوامل و محدودیتهایی که در محیط خارج وجود دارد تصمیم میگیرند.اما با این حال آنها برای انتخاب ساختار بهینه سرمایه با مشکل روبرو هستند و نمیتوانند به سرعت خود را با تغییرات عوامل گوناگون تطبیق دهند.متأسفانه این عدم تطبیق تغییرات ساختار سرمایه با تغییر سایر عوامل در شرکتهای ایرانی شدیدتر از سایر کشورهاست رگه باعث شده است که ساختار سرمایه و در نتیجه هزینه سرمایه غیر بهینه باشد،و در نتیجه باعث افزایش هزینهها و ریسک بالای شرکتهای ایرانی و کاهش قدرت آنها در رقابت با شرکتهای بینالمللی گشته است.این عدم تطابق به موقع از عدم شناخت رابطه سایر متغییرها با ساختار سرمایه ناشی میشود.پس برای حل این مشکل و انتخاب ساختار سرمایه مناسب در شرایط گوناگون باید رابطه متغیرهای گوناگون را با ساختار سرمایه دانست،کاری که این تحقیق در پی آن میباشد. این تحقیق سعی بر بررسی رابطه بین ساختار سرمایه با عوامل شرکتی و عوامل کشوری دارد؛در واقع هدف این پژوهش مشخص کردن پاسخ این سؤال است که: آیا رابطه معناداری بین ساختار سرمایه با عوامل شرکتی و کشوری وجود دارد؟و سازمانها تحت شرایط مختلف عوامل شرکتی و کشوری چگونه ساختار سرمایهای انتخاب کنند؟
1-3اهمیت و ضرورت تحقیق
1-3-1ضرورت نظری
- عدم بررسی رابطه عوامل کشوری با ساختار سرمایه در ایران
- کمک به غنای ادبیات تحقیق در زمینه ساختار سرمایه و عوامل مرتبط با آن .
1-3-2ضرورت عملی
- زمینهسازی پیشبینی ساختار سرمایه مناسب برای شرایط آتی برای مدیران شرکتها
- کمک به پیشبینی هزینه سرمایه شرکت و تصمیمگیری در مورد پروژههای آتی
- زمینهسازی شناسایی منابع مناسب برای تامین مالی توسط مدیران شرکت با توجه به پیشبینیهایی که در مورد ساختار سرمایه صورت گرفته است.
- کمک به توان پیشبینی برای افراد حقیقی و حقوقی فعال در بخشهای سرمایهگذاری برای شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری و آماده شدن برای شرایط آتی
1-4 فرضیهها و سؤالات تحقیق
فرضیات و سؤالات تحقیق به شرح زیر است
1-4-1سؤالات تحقیق
سؤال اصلی1
آیا عوامل شرکتی بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارند؟
سؤال فرعی1-1
آیا ریسک سیستماتیک بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد؟
سؤال فرعی1-2
آیااندازه شرکت بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد؟
سؤال فرعی1-3
ایا سودآوری بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد؟
سؤال فرعی1-4
آیا نقدینگی بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد؟
سؤال فرعی1-5
ایا نرخ مالیات بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد؟
سؤال اصلی2
آیا عوامل کشوری بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارند؟
سؤال فرعی 2-1
آیا نرخ بهره بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد؟
سؤال فرعی2-2
آیا بازده بازار بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد؟
سؤال فرعی 2-3
آیا نرخ رشد GDP بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد؟
سؤال فرعی 2-4
آیا نرخ تورم بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد؟
سؤال فرعی2-5
آیا درآمدسرانه بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد؟
1-4-2فرضیات اصلی
فرضیه اصلی1
عوامل شرکتی بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارند.
فرضیه فرعی 1-1
ریسک سیستماتیک بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد.
فرضیه فرعی 1-2
نقدینگی بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد.
فرضیه فرعی 1-3
سودآوری بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد.
فرضیه فرعی 1-4
اندازه شرکت بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد.
فرضیه فرعی1-5
نرخ مالیات بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد.
فرضیه اصلی 2
عوامل کشوری بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارند.
فرضیه فرعی 2-1
نرخ بهره بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد.
فرضیه فرعی2-2
بازده بازار بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد.
فرضیه فرعی2-3
نرخ رشد GDP بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد.
فرضیه فرعی 2-4
نرخ تورم بر ساختار سرمایه تاثیر معنا دار دارد.
فرضیه فرعی2-5
نرخ رشد درامد سرانه بر ساختار سرمایه تاثیر معنادار دارد.
[1] Appreciate
[2] Dividends