: طرح تحقیق و چارچوب نظری
1. بیان مسأله
جهان اسلام در سالهای اخیر شاهد تحولات بنیادینی بوده است. هرچند این تحولات ریشه در یکی دو قرن گذشته دارد، اما از نظر شکل و ساختار، بیسابقه است. مجموعه این تحولات که به سرنگونی برخی از دولتهای وابسته به غرب و سکولار در جهان اسلام انجامید، «بیداری اسلامی» نام گرفت و بار دیگر اسلام به عنوان راهی برای برون رفت از عقبماندگی و رشد و تعالی جوامع اسلامی مطرح گردید. بیشک نقطه عزیمت بیداری اسلامی در جهان اسلام، انقلاب اسلامی ایران است که زمینهساز گسترش گفتمان انقلابی و اسلامی به سایر کشورهای اسلامی شده است.
اما علیرغم این که تحولات اخیر ماهیت اسلامی دارد و حرکتی خوش یمن و امید بخش است، اما یک جریان واحد ومنسجم نیست و در آفرینش آن گروههای مختلف و جریانهای گوناگون حضور داشتهاند. با این حال وجه غالب در بیداری اسلامی حضور پررنگ و کلیدی جریانهای اسلام گرا است که مهمترین نقش را در ایجاد دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی کشورهای مسلمان ایفا کردهاند. در این میان نباید فراموش کرد که خود گفتمان اسلام گرایی دارای گرایشها و جریانهای مختلفی است که از طیف سکولار اسلام گرا گرفته و تا جریانهای سلفی تند رو و رادیکال را شامل میشود. متأسفانه همین قرائتهای گوناگون از گفتمان اسلامگرایی، سبب شده است که خرده گفتمانها، اختلافات نسبتا عمیق و اساسی با یکدیگر پیدا کنند و زمینه همگرایی در میان آنها کاهش یابد. هرچند کانون و دال مرکزی تمامی این خرده گفتمانها به همان اصل« الاسلام هو الحل» اشاره دارد.
در این میان یکی ازمهمترین و تأثیرگذارترین جریانهایی که در دل گفتمان اسلامگرایی در تحولات معاصر، حضور فعالی داشته است، گفتمان سلفیگری است که قرائتی افراطی، فرقه گرایانه و ارتجاعی از اسلام است ونسبتا توانسته است به علل مختلف، مخاطبان زیادی در جهان اسلام بیابد.
البته علل گسترش اندیشه سلفی در جهان اسلام متعدد است که از آن جمله میتوان به سیاستهای غرب در جهان اسلام، حمایتهای کشورهایی مانند عربستان و قطر از این جریان و یأس و سرخوردگی مسلمانان از مدرنیزم غربی و عملکرد غرب در کشورهای اسلامی اشاره کرد. اما آنچه اهمیت دارد این واقعیت است که گفتمان سلفیگری، بیداری اسلامی را به شمشیری دو لب تبدیل کرده است که اگر رهبری آن به دست جریان سلفی به ویژه تکفیری بیافتد، خطر آن کمتر از استیلای غرب بر جهان اسلام نیست.
واقعیت دیگری که در تعامل یا تقابل با جریان سلفیگری باید مورد توجه قرار گیرد، این واقعیت است که خود گفتمان سلفیگری نیز گفتمانی بسیط و منجسم نیست، بلکه در دل خود، خرده گفتمانهای بسیاری دارد که گاه میان آنها تفاوتهای بنیادینی دیده میشود. به عنوان نمونه در حالی که جریان اخوان المسلمین را بسیاری در ردیف جریانهای سلفی قرار میدهند، خود این جریان فکری به سه جریان سکولار،
معتدل و افراطی تقسیم میشود و حتی جریان سلفی موجود در کشوری مانند عربستان نیز خود به جریانهای مختلف فکری همانند ملکیه، نوسلفیان، اخوان التوحید، جامیه و… تقسیم میشود که هرچند تمام آنها به اصول مشترکی پایبندند، اما تفاوتهای بنیادینی در میان آنها دیده میشود.
نکته دیگری که در مطالعات سلف پژوهی اهمیت بسیاری دارد، اختلاف ماهوی و بنیادی این اندیشه با اندیشه شیعی و نظام سیاسی آن است. به گونهای که معمولا جریانهای سلفی در غیریت سازی و هویت سازی خود از شیعه نام میبرند. به عبارت دیگر امروزه یکی از اجزاء اصلی سلفیگری، شیعه ستیزی است.
همچنین جریان سلفی با تکیه بر قدرت مالی بسیار و حمایت قدرتهای استکباری، توانسته است در فضای سایبری و ماهوارهای و کلا رسانهای، جایگاه خود را تثبیت کرده و با القاء شبهات اعتقادی، سیاسی و… بر طبل فرقه گرایی و ایجاد نفاق و اختلاف در میان امت اسلامی بیافزاید.
از طرف دیگر، از آنجا که از نظر جامعه شناسی، پایگاه گروههای سلفی و تکفیری معمولا در میان عامه مردم بوده و از نظر روانی تبلیغات آنان بیشتر بر جنبههای تحریک احساسات و هیجانات، استوار است، روشهایی که توسط این گروهها در رسیدن به اهداف به کار گرفته میشود، معمولا بسیار خشن بوده و مسایلی از قبیل عملیاتهای انتحاری، بمب گذاری در مراکز و معابر عمومی و قتل عامهای دسته جمعی را شامل میشود.
در مجموع هرچند خاستگاههای سلفیگری به مناطقی همانند شبه قاره، شبه جریزه عرب (عربستان و یمن) شمال افریقا و مصر محدود میشود، اما تراواشات این اندیشه، سایر مناطق جهان اسلام را نیز در نوردیده است و به ویژه با استفاده از هیجانات ناشی از انقلابها و تأثیرگذاری بر روند آنها، در حال تثبیت جایگاه خود در وضعیت موجود است.
با توجه به آنچه گفته شد، تحقیق حاضر ابتدا میکوشد تا رؤوس اندیشه سیاسی سلفیان را با توجه به گرایشات مختلف آن بررسی و نقد نماید و سپس پراکندگی آن در جغرافیای جهان اسلام را تبیین نماید و آنگاه نقش و تأثیر جریانهای سلفی را در روند بیداری اسلامی مورد بررسی قرار دهد و آن گاه راهبردها و راهکارهای جمهوری اسلامی ایران در مقابله با گسترش و نفوذ اندیشه سلفی در جهان سلام را بررسی کند.
چنین تحقیقی علاوه بر آن که تصویری روشن از رقیب اصلی جمهوری اسلامی ایران، در فضای بیداری اسلامی ترسیم میکند، میتواند در دو حوزه اندیشه و عمل راهبردها و راهکارهایی را با توجه به شرایط موجود، در تعامل و یا تقابل با جریان سلفی پیشنهاد نماید.
2. اهمیت و فایده موضوع
همان گونه که گفته شد، یکی از مهمترین جریانهای فعال در تحولات اخیر جهان اسلام، جریان سلفی است، و رشد آن نیز ارتباط مستقیمی با مباحث مربوط به اسلام گرایی دارد. ویژگیهای منحصر به فرد این جریان ایجاب میکند که مبانی، عملکرد و برنامههای آن برای هدایت تحولات جهان اسلام به دقت مورد بررسی و رصد قرار گیرد. ویژگیهایی که ضرورت این موضوع را دو چندان میکند عبارت است از:
الف) این جریان داعیه رهبری بیداری اسلامی را دارد و با تمام وجود در این راستا فعالیت میکند.
ب) این جریان ارتباط مستقیمی با کانونهای قدرت مالی دنیای اسلام مانند عربستان و قطر دارد و این کشورها به شدت از این جریانها در اقصی نقاط عالم اسلامی حمایت میکنند.
ج) با عنایت به این که برخی عملکردهای این جریان با سیاستهای غرب در جهان اسلام همپوشانی دارد، در بسیاری از موارد، این جریانها از حمایتهای مستقیم و غیر مستقیم غرب برخوردارند.
د) اصل غیریت سازی اندیشه سلفی، در تقابل با شیعه معنا پیدا میکند و این جریان برای هویت بخشی به خود، دشمنی با شیعه و نظام سیاسی شیعه را یکی از ملاکهای اصلی قرار داده است. به همین سبب نیز فعالیتهای آنان در تقابل مستقیم با مبانی اعتقادی شیعه از یک سو و اهداف و راهبردهای جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام از سوی دیگر قرار دارد.
ه) این جریان برای نیل به اهداف خود بیشترین استفاده را از فضای سایبری و ماهوارهای کرده و استیلای زیادی بر رسانههای جمعی دارد و همین امر نیز بر تأثیر گذاری بیشتر آن بر جهان اسلام افزوده است.
و) با عنایت به این که از نظر جامعه شناسی، مهمترین پایگاه این جریان تودههای جوامع اسلامی هستند و از نظر روانی ، روش تبلیغ آنان مبتنی بر روشهای هیجانی و احساساتی است، این جریان سبب رشد و گسترش خشونت، فرقه گرایی و شیعه ستیزی در جهان اسلام میشود و عملیاتهای انتحاری، دلیل محکمی بر این مدعاست.
بیتردید چنین وضعیتی ایجاب میکند که جریان سلفی با تأکید بر مبانی اندیشه سیاسی، به دقت مورد بررسی قرار گیرد، تا عملکرد آنان در جهان اسلام بهخوبی فهم گردد. از طرف دیگر برآورد ظرفیتها، توانمندیها و مرزهای گسترش این اندیشه در جهان اسلام، جهت برنامه ریزی و سیاست گذاری در تقابل یا تعامل با این جریان، ضرورت دارد.
از طرف دیگر پس از شناخت کامل، باید راهکارهایی که جمهوری اسلامی ایران در تحدید و خنثیسازی فعالیتهای سلفیان میتواند به کار گیرد، به دقت بررسی شود و دستگاهها، نهادهای فعال در این حوزه شناسایی و وظایف آنان مشخص شود و همچنین ظرفیتهای دیپلماسی عمومی در عرصه تقابل و تعامل با آنان مورد بررسی و ارزیابی دقیق قرار گیرد.
بنابراین چنین موضوعی، علاوه بر این که موجب شناسایی کامل یکی ازمهمترین جریانهای فعال در جهان اسلام میشود، از نظر کاربردی نیز راهکارهای عملی را برای مقابله یا تعامل با این جریان پیشنهاد میدهد.
چنانکه مشاهده میشود این آثار کوشیدهاند تا با نگاهی استعلایی، جنبش اسلامی در جهان اسلام را مورد ارزیابی قرار داده و در میان آنها قرائت سلفی را شناسایی کنند. البته تعابیر مختلفی در مورد سلفیگری در ادبیات سیاسی اجتماعی به چشم میخورد. برخی سلفیگری را به بنیادگرایی اسلامی، برخی اصول گرایی اسلامی، برخی به رادیکالیزم اسلامی و برخی به ویژه در ادبیات غربی به اشتباه مترادف اسلام گرایی گرفتهاند.
در این میان هرچند این آثار نسبتا به ابعاد سلفیگری پرداختهاند، اما از چندین مشکل اساسی رنج میبرند. این آثار اشارهای به مبانی اعتقادی که موجب اتخاذ سیاستهای افراط گرایانه توسط سلفیها شده است، نکردهاند، در حالی که بدون توجه به این مبانی و زیرساختها، فهم اندیشه و عملکرد آنها امکان پذیر نخواهد بود و ثانیا با زاویه دید منافع جمهوری اسلامی ایران و سیاستهای حاکم بر اهداف جمهوری اسلامی ایران در هدایت تحولات اخیر، به آن ننگریستهاند. به عبارت دیگر این آثار معمولا فاقد نگاه هنجاری و کارکردگرایانه هستند و بیشتر رویکرد جامعهشناسانه و در پی تحلیل شرایط موجود و نهایتا آینده پژوهی بر اساس نظریه قدرت میباشند.
ب) دسته دیگر از آثاری که به بررسی جریان سلفی پرداختهاند، در قالب مصداق پژوهی بودهاند. به این معنا که جریانهای خاص سلفی را در مناطق مختلف جهان اسلام مورد بررسی قرار دادهاند و کوشیدهاند خط و ربط آن را با جریان عام سلفیگری مورد تحلیل قرار دهند. این آثار نیز از آن جهت که هویت و شناسنامه خرده جریانهای سلفی را مورد ارزیابی قرار میدهد و پازل جریان عام سلفی را کامل میکند، دارای ارزش و اعتباراست. برخی از این آثار عبارتند از:
- السلفیون فی لبنان: تداخل العلاقات و التمویل، قاسم قصیر، در المقطف الاسلامی، شماره 19 بیروت.
- تأثیر اندیشههای نوسلفیسم بر روند فکری ـ ایدئولوژیک القاعده، محمد محمودیان، مقاله، پژوهشنامه علوم سیاسی، تابستان 1391.
- Roland Jacquard, in the name of Osama bin ladan,(Duck university press,2002)
- الزمن الامریکی: من نیویورک الی کابل، محمد حسنین هیکل، قاهره، 2002.
- جنگ نامقدس ترور به نام اسلام، اسپوزیتو، مترجم ماری هجران، تهران، 1384.
- الحرکات الاسلامیه فی لبنان، عبدالغنی عماد، بیروت 2006.
- اخوان المسلمین، بهمن آقایی و خسرو صفوی، تهران، 1365
- شکوفایی انقلاب اسلامی در مصر، محمد علی نقوی، تهران، 1361
- اولویه روا، افغانستان از جنگ مقدس تا جنگ داخلی.
- سلفیگری در عراق و تأثیر آن بر جمهوری اسلامی ایران، سید باقر سید نژاد، فصلنامه مطالعات راهبردی، بهار1389
- سیاسی گرایی اسلام در دوره پس از شوروی، شیرین آکینز، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، تهران1383
همان گونه که در این نوع آثار مشاهده میشود، هر یک از این آثار با تکیه بر نقطه خاصی از جهان اسلام، روند افراط گرایی و سلفگرایی را در آن منطقه مورد بررسی قرار دادهاند. اما مشکلی که معمولا این دسته از آثار از آن رنج میبرند این واقعیت است که اولا صرفا رویکردی جامعه شناسانه دارند و ثانیا تحلیل آنها ناظر به اختلافات میان راهکارها و راهبردهای جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام نمیباشند.
در مجموع آثاری که در حوزه سلف گرایی ارایه شده است، یا به ابعاد جامعه شناسانه و عملکرد آنها بدون توجه به مبانی فکری پرداختهاند و یا مبانی اعتقادی را مورد بررسی قرار دادهاند و به ایستارهای سیاسی که مبتنی بر عقاید اعتقادی میباشند، توجه نکردهاند و مهمتر از همه به ارایه راهکار برای تحدید، تقابل و یا تعامل با این جریانها با توجه به منافع ملی ومذهبی ج.ا.ا. نپرداختهاند.
همچنین از آن جا که گاه میان اسلامگرایی و سلفگرایی خلط شده است، در صورت ارایه طریق نیز، راهکار واحدی جهت مقابله با تمامی جریانهایی که زیر مجموعه جریان سلفی شناخته میشوند، ارایه شده است و این در حالی است که در دل گفتمان اسلامگرایی، جریانهای گوناگونی وجود دارد که بسیاری از آنها اختلافات بنیادینی با اندیشه سلفی دارند و هرگز نمیتوان آنها را هم ردیف جریان سلفی قرار داد. حتی خود جریان سلفی نیز به گروههای مختلفی مانند سلفیگری تکفیری، سلفیگری جهادی، سلفیگری تنویری و… تقسیم میشود که هر یک ویژگیها، روشهای تعامل خاص به خود و اهداف و سیاستهای گوناگونی دارند که با توجه به این عوامل باید به تحلیل و بررسی آنها پرداخت.
. خود ایشان در سال 1392 در دمشق توسط سلفیها در مسجد ترور شد و به شهادت رسید.