رشد و دگرگونی سریع روابط اقتصادی، منجر به رقابت شدیدی در عرصه تجارت، صنعت و سرمایهگذاری شده است. لذا شرکتها برای بقاء و گسترش فعالیتهای خود، نیاز به انجام سرمایهگذاریهای مناسب و به موقع دارند. حسابداری نیز در واکنش به این تغییرات به منظور تأمین نیازهای مختلف استفادهکنندگان از اطلاعات، ناگزیر از تغییر میباشد. به بیان دیگر، نیازهای اطلاعاتی جدیدی که بر اثر تغییر در محیط حسابداری برای استفادهکنندگان اطلاعات مالی پدید میآید، تغییر در بنیانهای حسابداری یا تدوین اصول و استانداردهای اندازهگیری، گزارشگری با کیفیتی بهتر و همچنین افزایش میزان اطلاعاتی که لازم است افشا شود را ضروری میسازد. در این راستا، گزارشگری مالی بهطور بالقوه، مکانیزم سودمندی برای مدیران در جهت برقراری ارتباط با سرمایهگذاران و اعتباردهندگان است. با این وجود، این فرآیند تا زمانیکه شرایط زیر وجود دارد، ناقص است:
- مدیران نسبت به سرمایهگذاران و اعتباردهندگان در رابطه با عملیات و راهبردهای تجاری شرکت، اطلاعات بیشتری دارند؛
- انگیزههای مدیران با علایق سرمایهگذاران و اعتباردهندگان بهطور کامل منطبق نیست؛
- ضوابط حسابداری و حسابرسی ناقص هستند (هیلی و پالپو، 1993).
از سوی دیگر، مشکلات نمایندگی در نتیجه تضاد منافعی که میان اعتباردهندگان، سهامداران و مدیران وجود دارد، ایجاد میشود. وجود چنین تضاد منافعی باعث ایجاد مسائل و مشکلات نمایندگی و در نهایت منجر به هزینههای نمایندگی شده که به شرکت و ذینفعان آن منتقل میشود. در همین راستا، هزینههای نمایندگی ناشی از تلاشهای مالکان و اعتباردهندگان برای کنترل مدیران، اغلب قابل توجه و بااهمیت است. از سوی دیگر، مدیران نیز مایلند ثابت کنند که آنان نسبت به منافع سهامداران و اعتباردهندگان مسئول بوده و به دنبال افزایش ثروت سهامداران و بازپرداخت منابع استقراضی از اعتباردهندگان به آنها هستند (جنسن، 1986). بنابراین، با توجه به گسترش شرکتها و نیاز به منابع مالی گسترده برای انجام سرمایهگذاری بهوسیله آنها، وامهایی که شرکتها از اعتباردهندگان دریافت میکنند یکی از منابع اصلی تأمین وجوه مورد نیاز شرکتها است. همانگونه که پیشتر آمد، بین گروههای مدیران، سهامداران و اعتباردهندگان تضاد منافع وجود دارد؛ در همین راستا، اعتباردهندگان برای ارائه منابع مالی به شرکتها معمولاً از آنها وثیقه دریافت میکنند و یا این که میزان داراییهای آنها را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میدهند. از طرف دیگر، شرکتها سعی بر آن دارند تا از طریق گزارشگری مالی شفاف و با کیفیت حسن نظر خود را به سایر گروهها نشان دهند. در همین راستا، این پژوهش با این هدف انجام شده است که این موضوع را بررسی قرار دهد که آیا بین کیفیت گزارشگری مالی و ارزش داراییهای وثیقهای رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟ به عبارت دیگر، این پژوهش این موضوع را مورد بررسی قرار میدهد که آیا شرکتهایی که از وثیقههای کمتری برخوردارند، از کیفیت گزارشگری مالی بهعنوان یک معیار جایگزین استفاده میکنند یا خیر؟ افزونبر این، رابطه بین تغییرات در ارزش داراییهای وثیقهای و تصمیمهای تأمین مالی و سرمایهگذاری شرکتها را در دو گروه شرکتهای با کیفیت گزارشگری مالی بالا و پایین مورد بررسی قرار میدهد.
در ادامه این فصل در بخش (1-2) مسأله پژوهش بیان شده است. بیان مسأله پژوهش در خصوص پی بردن به اهمیت و ارزش پژوهش و شناسایی اهداف پژوهش که به ترتیب در بخشهای (1-3) و (1-4) بیان شدهاند، کمک بسیار مینماید. در ادامه سؤالات پژوهش (بخش 1-5) و فرضیههای پژوهش (بخش 1-6) بیان شده است. در بخش (1-7) روش پژوهش شامل روش گردآوری دادهها، متغیرهای پژوهش، جامعه آماری و نمونه پژوهش و روش آزمون فرضیهها ارائه گردیده است. در بخش (1-8) استفادهکنندگان از نتایج پژوهش، و در بخش (1-9) واژههای کلیدی این پژوهش تعریف شدهاند. در نهایت، بخش (1-10) ساختار کلی این پایاننامه در فصلهای باقیمانده را تشریح میکند.
1-2- بیان مسأله پژوهش
در چند دهه اخیر بررسی چگونگی تأثیرگذاری ظرفیتهای تأمین مالی شرکتها بر فعالیتهای سرمایهگذاری آنها، بخش قابلتوجهی از ادبیات پژوهش را به خود اختصاص داده است (بهعنوان نمونه، هوبارد، 1998؛ استین، 2003). همچنین، اخیراً برخی از پژوهشگران این موضوع را مورد بررسی قرار دادهاند که چگونه کیفیت گزارشگری مالی منجر به کاهش کمسرمایهگذاری ناشی شده از محدودیت در تأمین مالی میشود (بهعنوان نمونه، بیدل و همکاران، 2009). با وجود تعداد زیادی از پژوهشهای انجام شده در این زمینهها، اما پژوهشهای اندکی بهطور مستقیم به بررسی این موضوع پرداختهاند که آیا کیفیت گزارشگری مالی، محدودیت در ظرفیتهای تأمین مالی را کاهش میدهد؟ (بالاکریشنان و همکاران، 2014).
شواهد موجود در پژوهشهای پیشین حاکی از آن است که شرکتهایی که قادر به تأمین وثیقههای بیشتر و ارزشمندتری هستند، میتوانند توانایی خود را در تأمین مالی برونسازمانی افزایش داده و در نتیجه سرمایهگذاری بیشتری نیز داشته باشند (گان، 2007؛ بنملچ و برگمن، 2009؛ و چانی و همکاران، 2012). افزونبر این پژوهشهای پیشینی که به بررسی تأثیر کیفیت گزارشگری مالی بر سرمایهگذاری پرداختهاند، این چنین بیان کردهاند که کیفیت گزارشگری مالی بهوسیله استانداردهای گزارشگری موجود تعیین شده است؛ افزونبر این، آنها بیان میکنند که کیفیت گزارشگری مالی دارای پیامدهایی برای سرمایهگذاریهای آینده است (بالاکریشنان و همکاران، 2014). با این وجود، از دیدگاه بالاکریشنان و همکاران (2014) میتوان یک رابطه پویا در این فیمابین در نظر گرفت؛ بهطوری که افزایش در احتمال کمسرمایهگذاری (بهعنوان نمونه، کاهش در ظرفیتهای تأمین مالی) منجر به افزایش کیفیت گزارشگری مالی شده و در نهایت امکان تأمین مالی شرکت را ایجاد کرده و منجر به کاهش کمسرمایهگذاری میشود (بالاکریشنان و همکاران، 2014). به عبارت دیگر، در پژوهشهای پیشین برای سنجش کیفیت گزارشگری مالی تنها از دیدگاه استفادهکنندگان برونسازمانی و از شواهد خارج شرکت استفاده میشده است اما در پژوهش حاضر همسو با بالاکریشنان و همکاران (2014) از شواهد درونسازمانی برای سنجش کیفیت گزارشگری مالی استفاده شده است.
تغییرات ایجاد شده در ارزش پولی وثیقه شرکتها که از تغییر در قیمت املاک و مستغلات آنها ناشی شده است بهعنوان یک تغییر بیرونی (خارج از کنترل شرکت) مربوط به ظرفیتهای تأمین مالی آنها است. همچنین، تغییرات در قیمت املاک و مستغلات بهعنوان یک تغییر بیرونی مربوط به انتخابهای سرمایهگذاری در سطح شرکت است که منجر به تغییر در ظرفیتهای تأمین مالی است (بالاکریشنان و همکاران، 2014). بهعبارت دیگر، هنگام تغییر (افزایش) قیمت املاک و مستغلات، شرکتها به املاک و مستغلات باارزشتری دسترسی پیدا میکنند، که این تغییر منجر به پیدایش وثیقههای ارزشمندتری برای شرکتها شده و در نتیجه ظرفیتهای تأمین مالی آنها نیز افزایش پیدا میکند.
در پژوهشی چانی و همکاران (2012) به بررسی حساسیت تغییرات خارج از کنترل شرکت در تغییرات ایجاد شده در ارزش وثیقه پرداختند. آنها یافتند که در طول دوره 1993 تا 2007 افزایش در ارزش املاک و مستغلات باعث افزایش بااهمیتی در تأمین مالی برونسازمانی و سرمایهگذاری میشود. همچنین، از دیدگاه بالاکریشنان و همکاران (2104) کیفیت گزارشگری مالی میتواند بر رابطه بین تغییرات در تأمین مالی و سرمایهگذاری و تغییرات در ارزش وثیقه تأثیرگذار باشد (بالاکریشنان و همکاران، 2014). از دیدگاه آنان شرکتهای با کیفیت گزارشگری بالاتر از محدودیت در تأمین مالی کمتری برخوردارند؛ دلیل این موضوع آن است که شرکتهای با کیفیت بهتر گزارشگری مالی، عدم تقارن اطلاعاتی بین خود و تأمینکنندگان بیرونی سرمایه را کاهش میدهند و بنابراین، برای تأمین مالی به وثیقه کمتری وابسته هستند. در نتیجه، انتخابهای تأمین مالی و سرمایهگذاری این دسته از شرکتها، کمتر از تغییرات در ارزش وثیقهای تأثیر میپذیرد (بالاکریشنان و همکاران، 2014).
از دیدگاه استیگلیتز و ویس (1981) و بنملچ و برگمن (2009) کاهش ارزش وثیقه شرکتها دارای دو پیامد بر تأمین مالی آنها است؛ اول این که میزان اعتبارات دریافتی آنها کاهش مییابد، دوم، در غیر اینصورت برای جلوگیری از کاهش میزان اعتبارات دریافتی، نرخ بهره افزایش پیدا میکند. در ایران نیز، نتایج پژوهشهای انجام شده حاکی از آن است که شرکتها در بورس اوراق بهادار تهران تا حدودی در تأمین منابع مالی دارای محدودیت هستند (ستایش و همکاران، 1392). ستایش و همکاران (1392) یکی از دلایل احتمالی این امر را این موضوع میدانند که سازمانهای تأمینکننده منابع مالی احتمالاً به دلیل ریسک بالای سرمایهگذاری در شرکتهای بورسی تمایل چندانی به انجام این کار ندارند. بنابراین، میتوان این چنین تصور کرد که در صورت تأمین وثیقه لازم از سوی شرکتها بهگونهای که اعتماد اعتباردهندگان را جلب کند، آنها میتوانند فعالیتهای تأمین مالی خود را انجام دهند. بنابراین، انتظار بر آن است که در ایران نیز رابطه مثبت بین تغییر در ارزش وثیقه شرکتها و تأمین مالی آنها وجود داشته باشد.
با وجود این که پژوهشهای انجام شده قبلی در خارج از کشور رابطه بین کیفیت گزارشگری مالی، تصمیمهای تأمین مالی و سرمایهگذاری را تأیید کردهاند اما ایران یک کشور در حال توسعه بوده و دارای ساختارهای متفاوت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با کشورهای توسعهیافته نظیر آمریکا است و از همه مهمتر دارای ساختارهای متفاوت نظام بانکی با کشورهای توسعهیافته است. بنابراین، با توجه به مطالب بالا میتوان مسأله پژوهش حاضر را به این نحو بیان کرد که آیا تغییرات ایجاد شده در ارزش داراییهای وثیقهای تأثیری بر کیفیت گزارشگری مالی شرکتها در ایران دارد؟ و این که تأثیر کیفیت گزارشگری مالی بر تصمیمهای تأمین مالی و سرمایهگذاری چگونه است؟ و آیا تغییرات ایجاد شده در ارزش داراییهای وثیقهای اثرهای متفاوتی بر تصمیمهای تأمین مالی و سرمایهگذاری شرکتهای با کیفیت گزارشگری بالا و پایین میگذارد؟
1-3- اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
پژوهش حاضر از سه جهت به ادبیات موجود در ایران کمک میکند. اول، آن که این پژوهش به شناخت رابطه بین کیفیت گزارشگری مالی و سرمایهگذاری کمک میکند. بسیاری از پژوهشهای پیشین نشان دادهاند که کیفیت گزارشگری مالی بهعنوان یک نقش نظارتی مشکل خطر اخلاقی مرتبط با بیشسرمایهگذاری را کاهش میدهد (هوپ و توماس، 2008؛ مکنیچولز و استابن، 2008؛ و فرانسیس و مارتین، 2010). با این حال، پژوهشهای کمی در این زمینه انجام شده است که آیا کیفیت گزارشگری مالی، دارای نقش اطلاعاتی برای کاهش محدودیت در تأمین مالی است؟ (بالاکریشنان و همکاران، 2014). بیدل و همکاران (2009) نشان دادند که در میان شرکتهایی که دچار کمسرمایهگذاری هستند، کیفیت گزارشگری مالی بهصورت مثبت بر سرمایهگذاری تأثیر میگذارد. در این پژوهش از یک تغییر بیرونی در ظرفیتهای تأمین مالی بهمنظور مطالعه سازوکار رابطه بین کیفیت گزارشگری مالی و کمسرمایهگذاری استفاده خواهد شد. بنابراین، پژوهش حاضر از این دیدگاه دارای اهمیت است که برای اولین بار در ایران نشان خواهد داد که آیا میتوان از کیفیت گزارشگری مالی بهعنوان جایگزینی برای وثیقههای مورد نیاز برای تأمین مالی استفاده کرد.
دوم، پژوهش حاضر به شناسایی عوامل تعیینکننده سیاستهای افشای شرکتها کمک میکند (بهعنوان نمونه، هیلی و همکاران، 1999؛ و لئوز و ورچیا، 2000) علیالخصوص در ایران که در راستای اهداف کلان اقتصاد کشور بورس اوراق بهادار تهران نقش قابل توجهی ایفا میکند، شناسایی عوامل تعیینکننده سیاستهای افشای شرکتها میتواند تأثیر شگرفی در بهبود کارایی بورس و در نتیجه پیشبرد اهداف اقتصادی کشور داشته باشد. به بیان دقیقتر، پژوهش حاضر تغییرات در ظرفیتهای تأمین مالی شرکتها را بهعنوان یک رویداد بیرونی در نظر میگیرد که میتواند بر تغییرات سرمایهگذاری، تأمین مالی و تصمیمهای کیفیت گزارشگری مالی شرکت تأثیرگذار باشد.
سومین دیدگاهی که منجر به اهمیت و ضرورت انجام این پژوهش میشود آن است که در راستای ادامه کار پژوهشگران پیشین (بهعنوان نمونه، گان، 2007؛ بنملچ و برگمن، 2009؛ چانی و همکاران، 2012؛ و بالاکریشنان و همکاران، 2014) در خارج از کشور، این موضوع را در ایران بررسی میکند که تأثیر وثیقه بر تصمیمهای سرمایهگذاری و تأمین مالی شرکتها چگونه است.
1-4- اهداف پژوهش
پژوهش حاضر با چهار هدف انجام خواهد شد. هدف اول از انجام این پژوهش بررسی نقش داراییهای وثیقهای در کاهش محدودیتهای تأمین مالی و افزایش ظرفیتهای تأمین مالی شرکتها در بورس اوراق بهادار تهران است. همچنین، هدف دوم از پژوهش حاضر بررسی نقش داراییهای وثیقهای بر سرمایهگذاری شرکتها است. سومین هدف، به بررسی نقش کیفیت گزارشگری شرکتها بر رابطه بین داراییهای وثیقهای و تصمیمهای تأمین مالی و سرمایهگذاری آنها برمیگردد. در نهایت، هدف آخر پژوهش حاضر مطالعه پاسخ کیفیت گزارشگری شرکتها به تغییرات ایجاد شده در ظرفیتهای تأمین مالی آنها است. بنابراین، با دستیابی به نتایج پژوهش در خصوص شرکتهای فعال در بورس اوراق بهادار تهران، میتوان از این طریق به مدیران شرکتها و بانکها در خصوص تصمیمهای تأمین مالی و مسئولان اقتصادی کشور، علیالخصوص مسئولان بورس اوراق بهادار، در زمینه اتخاذ تصمیمهای منطقی برای قانونگذاری در حسابداری برای شرکتها کمک شایانتوجهی کند.
Healy
Palepu
Jensen
– منظور از ظرفیتهای تأمین مالی شرکتها، امکانات و تواناییهای آنها برای تأمین مالی فعالیتهای خود است. بهعبارت دیگر، ظرفیتهای تأمین مالی شرکتها نشاندهنده آن است که آنها تا چه اندازه توانایی حمایت از تأمین مالی خود را دارند؛ به بیان دقیقتر، آیا شرکتها دارای منابع و دارییهایی برای وثیقه گذاردن در جهت دریافت منابع مالی بهگونه قرض هستند و یا این که دارای امکاناتی (همچون اطلاعات مالی باکیفیت) برای کاهش نیاز به وثیقه هستند.
Hubbard
Stein
Biddle et al.
– منظور از کمسرمایهگذاری (Underinvestment)، صرفنظر کردن شرکتها از فرصتهای سرمایهگذاری با ارزش فعلی خالص مثبت است.
Balakrishnan et al.
Gan
Benmelech
Bergman
Chaney et al.
Collateral Value
Stiglitz
Weiss
Overinvestment
Hope
Thomas
McNichols
Stubben
Francis
Martin
Healy et al.
Leuz
Verrecchia