لرزهنگاری مطالعه علمی گسترش امواج الاستیک در زمین میباشد و به عنوان یکی از شاخههای ژئوفیزیک شناخته میشود. از آنجا که امکان دسترسی به لایهها و ساختارهای درون زمین همواره میسر نمیباشد، امواج الاستیک امکان تصویرسازی آنچه در زیر سطح زمین قرار دارد را با استفاده از اطلاعات بهدست آمده از این امواج را فراهم میکند. بدین صورت لرزهشناسی به زمینشناسی و اکتشاف معدن مرتبط میشود. لرزهشناسی در ابتدا، لرزهنگاری برای مطالعه علمی پیدایش زلزله و امواج حاصل از آن پدید آمد و به دنبال آغاز جنگ سرد قدرتهای جهانی رو به سرمایه گذاری بیشتری در این علم آوردند تا از وقوع آزمایشهای هستهای طرف مقابل و محل و شدت آن مطلع شوند. پس از دهه شصت و هفتاد میلادی با گران شدن نفت و بحران انرژی بار دیگر نظرها متوجه این علم شد، تا با ابداع دستگاهها و روشهای نوین اقدام به اکتشاف منابع جدید کنند. امواج لرزهای، امواج صوتی با طیف فرکانسی گستردهای هستند که به دو نوع امواج حجمی[1] و امواج سطحی[2] طبقه بندی میشوند. سرعت انتشار امواج بستگی به جنس محیط انتشار دارد. علم لرزهشناسی خود به دو گروه زلزلهشناسی و لرزهنگاری اکتشاف نفت تقسیم میشود که مورد اول موضوع بحث این تحقیق نمیباشد، در شاخه لرزهنگاری اکتشاف نفت اطلاعات لرزهای با ایجاد موج مصنوعی در سطح زمین و دریافت بازتاب این امواج از درون لایههای زیر سطحی بهدست میآید، به دلائل
اقتصادی و اهمیت اکتشاف و تولید نفت، علم لرزه کاربردهای فراوانی پیدا کرده است. از نظر کاربرد علم لرزه در صنعت نفت خود به دو گروه لرزهنگاری اکتشافی و لرزهنگاری توسعهای تقسیم میگردد، لرزهنگاری اکتشافی به صورت دو بعدی و لرزهنگاری توسعهای میادین بهصورت سهبعدی و چهاربعدی انجام میگردد. در طی چند دهه اخیر، ژئوفیزیکدانان و نیز زمینشناسان هر کدام با ارائه نظریات نوین و فرمولهای جدید سعی کردند تا دادههای لرزهای را از منظری خاص مورد بررسی قرار داده تا اطلاعات مورد نظر خود را استحصال کنند. در این میان نقش نشانگرهای لرزهای، مقاومت صوتی، بررسیهای ساختمانی و مطالعات چینهشناسی لرزهای از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. در این تحقیق لرزهنگاری دوبعدی بازتابی موضوع بحث میباشد.
1-2 مهاجرت
فرآیند افزایش وضوح[3]، تصحیح شکل و جابهجایی در تصاویر، به اصطلاح مهاجرت نامیده میشود که اغلب با تصویرسازی ساختاری هم معنی است. ].. در نتیجه باز تابندههای شیبدار به مکان درست آنها منتقل میگردند و امواج پراش هم فرونشانده میشوند. مهاجرت را میتوان بر دو اساس طبقهبندی کرد: یکی بر اساس حیطهای که در آن عمل میکند و دیگری بر اساس دستورالعملی که مورد استفاده قرار میگیرد. پس میتوان بین روشهای مختلف انجام آن تفاوت قائل شد؛ مهاجرت دوبعدی و سهبعدی، زمانی و عمقی، پیش از برانبارش و پس از برانبارش. این عملیات به صورت دو بعدی بر رویدادهای لرزهای در فضای دوبعدی عمل میکند، در حالی که در حالت سهبعدی رویدادهای لرزهای را در محیطی سهبعدی مورد بررسی قرار میدهد. در مهاجرت دوبعدی فرض بر این است که مقطع برانبارش شده حاوی هیچ انرژی خارج از صفحه ثبت شده نمیباشد. در صورتی که در حالت سه بعدی تصویرسازی صحیحتری از انرژیهای خارج از صفحه ثبت شده صورت میگیرد. مزیت دیگر حالت سهبعدی این عملیات، تمرکز انرژی است که باعث افزایش نسبت سیگنال به نوفه در دادهها میگردد. مهاجرت زمانی برای حالتی که تغییرات قائم سرعت داریم درست عمل میکند، اما اگر تغییرات جانبی سرعت یا ساختارهای پیچیده زیرسطحی وجود داشته باشد، دیگر به درستی عمل نمیکند و در نتیجه از مهاجرت عمقی استفاده میشود[Sherwood., 1978] مهاجرت پس از برانبارش زمانی، معمولاً تصویری مناسب از بازتابندههای زیر سطحی ساده را ارائه میدهد. زیرا هنگامی که ساختارهای زیر سطحی ساده باشند رویدادهای بازتابی هذلولی هستند و عمل برانبارش به خوبی به انجام میگردد. هنگامی که ساختارهای زیرسطحی پیچیده باشند، عملگر برانبارش به خوبی عمل نمیکند و در نتیجه بهتر است از مهاجرت پیش از برانبارش استفاده شود. مهاجرت عمقی پیش از برانبارش در مواجه با تغییرات جانبی سرعت و ساختارهایی با زمین شناسی پیچیده، کیفیت تصاویر را به صورت قابل ملاحظهای افزایش میدهد (شکل1-1) و (شکل1-2). شکل 1-3 یک ساختار زیر سطحی شیبدار در حوزه زمان (الف) و در حوزه عمق (ب) پس از اعمال کوچ را نشان میدهد.
[1] Body wave
[2] Surface wave
[3]Sharpening
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)