سازمانها به عنوان موجود زندهای که دارای هویتی مستقل از اعضای خود بوده، تصور شده به گونهای که با این هویت جدید می توانند، رفتار کارکنان را تحت تاثیر قرار دهند. این شخصیت و هویت می تواند دارای بیماری و یا سلامت سازمانی باشد (ساعتچی، 1385).
انتخاب نامناسب، استفاده نامطلوب از مهارتها، عدم جو مناسب برای شکوفایی خلاقیتها می تواند سلامت و ارتقاء سازمان را به خطر بیاندازد. وقتی که به افراد مقام یا پستی داده می شود که متناسب با شأن آنها نبوده منجر به نافرمانی، غیبت از کار، تاخیر و استعفا می شود. چنانچه در سازمان جریان ارتباطات در تمام سطوح به صورت چند جانبه و باز بر قرار نشود و اعتماد کامل بین بخشهای مختلف وجود نداشته باشد، سوء تفاهم و ناهماهنگی ایجاد می شود. زمانی که اهداف مشخص نباشد، ابهام در هدفها ایجاد شده و در نتیجه تلاش و هماهنگی از طرف کارکنان در جهت تحقق اهداف انجام می پذیرد. مدیریت در نظام اداری، رکن اساسی توسعه و پیشرفت است و حرفه کتابداری و کتابخانه در هیچ دورهای فاقد این ارکان نبوده است (رحیمی، 1390، ص57).
لذا در این پژوهش به بررسی سلامت سازمانی در کتابخانه های شهرداری اصفهان بر اساس مولفه های مایلز به عنوان مکانیزمی که امور مربوط به مدیریت را برای پیشبرد و پیشرفت سازمان و کتابخانه ها به عنوان سازمان هدایت می کند، پرداخته می شود. در این بخش به شرح و بیان مسئله پژوهش پرداخته شده است. سپس به ذکر اهداف، ارزش و کاربرد نتایج آن مبادرت می شود. در ادامه سوالات پژوهش مطرح و در نهایت تعریفهای مفهومی و عملیاتی اجزای مسئله تبیین شده است.
- شرح و بیان مسئله پژوهش
توسعه و تکامل اشکال مختلف زندگی در جوامع انسانی، سازمانهای متنوع و متعددی را بوجود آورده است. توسعه نیازمندیهای متعددی که منشا آن تکامل و تغییر شکل زندگی انسان در جوامع مختلف میباشد، بر اهمیت سازمان افزوده است. تنوع و تعدد وظایف سازمان ایجاب میکند که بر طبق اصول و موازینی تشکیل گردد.
آنچه در کلیه سازمانهای انسانی مشاهده میشود، و به اصطلاح وجه مشترک جمیع آنها محسوب شده، اجتماع گروهی از افراد است که به طور دسته جمعی تحت رهبری سلسله مراتب سازمانی با امکانات محدود به منظور تحقق مقاصد خاصی همکاری میکنند. بدین ترتیب، سازمان عبارت است از یک رشته روابط منظم و عقلایی که بین افرادی که وظایف پیچیده و متعددی را انجام میدهند، و کثرت تعداد آنان به قدری است که نمیتوانند با هم در تماس نزدیک باشند، به منظور تامین هدفهای مشترک خاصی برقرار میگردد (اقتداری، 1370، ص 104).
مدیران در متن سازمانها عمل کرده و تمام سازمانها متشکل از افراد و اشیاء هستند. چستر برنارد، پنج عنصر اصلی را که سازمان از آن تشکیل میشود، شناسایی کرده است: 1. بدنه؛ 2. وابستگی متقابل؛ 3. منابع؛ 4. توان عمل؛ و 5. محصول. با استفاده از این مفاهیم، وی هر دو نفر یا بیش از دو نفر (بدنه) را که به این نتیجه برسند که میتوانند با همکاری (وابستگی متقابل) به اهداف مشترک برسند و منابعی نظیر پول، مواد اولیه، کار و وقت خود (منابع) را در اختیار گیرند و از آن برای انجام فعالیتها (توان عمل) استفاده کنند تا به نتیجه دلخواه (محصول) برسند، یک سازمان میداند. کتابخانهها تمام این مشخصات را دارند، افراد در آنها برای فراهم آوری اطلاعات کار کرده و منابع مختلف را که برای فراهم آوری دسترسی به اطلاعات سازمان داده، به کار میگیرند.
سازمانها واحدهای اجتماعی هستند که برای دستیابی به اهداف معین شکل گرفتهاند. انسانها از آن جهت به سازمان پیوسته که اهداف آن را تا حدی با اهداف شخصی و یا حرفهای خود یکی میدانند. سازمان رشد و تغییر کرده و اهداف آن نیز تغییر میکنند. اهداف سازمان ممکن است چنان تغییر کند که بنیانگذاران آن به زحمت بتوانند آن را بازشناسند (اونز، 1388، ص 70).
چالش محوری مدیریت در قرن جاری این است که سازمان، نقش پیشگام در امر دگرگونی داشته باشد. باید توجه داشت که تغییرات و تحولات سازمانی دارای پیامدهایی است و هر سازمانی که با تغییر و تحول مواجه میشود باید با این پیامدها به روش مناسبی برخورد نماید. شاید تغییرات ژرف موثر بر افراد، دگرگونیهایی نظیر تغییر در باورها، ارزشها و مفروضات باشد که نتیجه آن تاثیرگذاری بر عملکرد افراد و در نتیجه، تاثیرگذاری بر سلامت سازمانی است. تغییرات میتوانند انگیزه و شوق و نگرش کارکنان را تحت تاثیر قرار داده و بر عملکرد آنان تاثیر گذاشته و سلامت سازمان را دستخوش تغییر نمایند (توفیقی و همکاران، 1389).
با گستردگی مفهوم سازمانها، سازمان به عنوان ” سیستم باز ” در نظر گرفته شده و به یک موجود زنده که دارای یک سیستم هماهنگ میباشد، تشبیه شده است (اسپکتور 2003). این سیر پیشرونده در مفهوم سازمان باعث شده سازمانها به عنوان موجود زندهای که دارای هویتی مستقل از اعضاء خود بوده، تصور شوند (سید جوادین، 1384) به گونهای که حتی میتوانند با هویت جدید و به خاطر شرایط و اصول حاکم بر خود، رفتار کارکنان را نیز تحت تاثیر قرار دهند. وقتی هویتی منسجم و مستقل به سازمان نسبت داده شد، سیر تفکر به سمت و سویی رفت که این شخصیت و هویت میتواند دارای سلامت سازمانی و یا بیماری سازمانی باشد. یک سازمان سالم قادر است مانند فردی سالم، به حیات خود ادامه دهد، به مقاصد خود برسد، موانع موجود در سر راه خود را بشناسد، برنامهریزی کند، اجرا کند (ساعتچی، 1383) و به عنوان یک سازمان یادگیرنده عمل نماید.
وقتی از سلامت سازمانی صحبت میشود، منظور فقط فقدان بیماری کارمند نیست، بلکه نگرانی از سلامت جسمی تا سلامت ذهنی و احساسات نیروی کار است. توسعه سلامت سازمانی از طریق درگیری مفید کارمندان، احساس خوبی از کار ایجاد میکند و سلامتی نیروی کار، عملکرد را مدام افزایش میبخشد (هاکت و بیسیو، 1996، ص 327).
مایلز (1996) اولین نظریه پرداز سلامت سازمانی در محیط آموزشی است به نظر ماتیو مایلز، سلامت سازمانی عبارت است از دوام و بقای سازمان در محیط خود و سازگاری با آن و ارتقاء و گسترش توانایی خود برای سازگاری بیشتر. مایلز میگوید: ” سلامت سازمانی نه تنها به وضعی فراتر از اثربخشی کوتاه مدت سازمان دلالت دارد، بلکه اشاره آن بر مجموعهای از خصایص سازمانی نسبتا پردوام است. بدین معنی که یک سازمان سالم ضمن پایداری و بقا در محیط، در دراز مدت به قدر کافی با آن سازگار شده، توانایی لازم را برای حفظ و بقای خود در محیط ایجاد کرده و گسترش میدهد ” (توفیقی، 1389). مایلز ویژگیهای سازمان سالم را در تامین سه نیاز اصلی یعنی نیازهای وظیفهای که شامل هدفها، انتقال اطلاعات راههای نفوذ و تاثیرگذاری به منظور تصمیمگیری ارتباط دارد و سه ویژگی اول را در بر می گیرد، نیازهای بقاء شامل سه ویژگی دوم، و نیازهای رشد و توسعه سازمان که شامل چهار مولفه دیگر دانسته و ابعاد سلامت سازمانی به صورت ده مولفه تمرکز بر هدف، کفایت ارتباطات، توزیع بهینه قدرت، کاربرد منابع، اتحاد و همبستگی، روحیه، نوآوری، خودمختاری، سازگاری با محیط، کفایت حل مشکلات بیان میکند (هوی و میسکل، 1378، ص 36).
تقریبا یک سوم عمر هر کارمند در محیط کار وی سپری میشود؛ لذا فراهم آوری شرایط مطلوب در محیط کار، میزان غیبت، و ترک خدمت کارکنان را کاهش میدهد و به ماندگاری آنان در سازمان منجر میشود. بیتردید، وجود عوامل رفاهی و تامین معیشت تا حد زیادی آسایش فکری و آرامش خیال کارکنان هر سازمان را تامین کرده و موجب رضایت شغلی میشود (کول، 2005). ماروین فایرمن در سال 1979 شاخصهای تمرکز بر هدف، ارتباطات مناسب، برابری قدرت (تساوی کارکنان در دستیابی و تاثیر گذاری بر رهبر یا رئیس سازمان)، بهرهگیری از منابع (توانایی مدیر برای استفاده از استعدادهای کارکنان)، جاذبه سازمان، روحیه کارکنان، نوآوری، خودگردانی (ظرفیت کارکنان در عدم نیاز به مدیر)، سازگاری با محیط و توانایی حل مسئله را برای ارزیابی سلامت سازمانی معرفی کرد (توفیقی و همکاران، 1389).
کتابخانهها و آرشیوها در اصل به منظور اداری و برای نگاهداری سوابق برای اداره یک امپراطوری ایجاد شدند. با گذشت زمان این موسسات تغییر کردند و کارهای دیگری بر عهده گرفتند. کتابخانه عمومی در طول چندین قرن به تدریج به صورت یک نهاد اجتماعی درآمد. ایدئولوژی هر حرفه باید در بردارنده هسته اصلی ارزشهای اخلاقی نیز باشد. از 1850 ارزشهای اخلاقی مشروعیت بخش کتابخانههای عمومی بوده است. این ارزشها مبتنی بر این فرض بوده که مطالعه منشا پیشرفت فردی و خیر اجتماعی است؛ از این اعتقاد “ایمان” به حکومت و “شهروندان آگاه” برآمد و تامین هزینه تامین کتاب و اطلاعات مجانی را برای تمام اعضای جامعه از محل بودجه عمومی توجیه کرد (ماک، 1994، 76- 77). در دهه1960 پذیرش تغییر را ارزش بنیادی برای کتابخانههای عمومی دانستند. دهه 1970 در ادامه برنامه اجتماعی دهه 1960 بر نقش کتابخانههای عمومی در خدمت به کل جامعه تاکید میشد (اونز، 1388، ص 42).
بین یک موسسه تجاری و یک نظام اطلاعرسانی وظایف مشابه قابل توجهی وجود دارد. هر دو اهداف مشخصی دارند. هر دو وظایف مدیریتی چون برنامه ریزی، استخدام کارکنان، تهیه مواد و پول را بر عهده دارند؛ هر دو اصول و دیدگاه مدیریتی اولیه را برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده خویش به کار میبرند و هر دو در ارتباط با استفاده کنندگان برای ارزیابی، بازنگری یا استقرار اهداف و مقاصد جدید برای سازمان در تعاملاند. تنها تفاوت عمده این است که در یک موسسه تجاری کارآیی در قالب “سود”یا “درآمدهای مالی” اندازهگیری میشود در حالی که در یک کتابخانه و یا نظام اطلاعرسانی کارآیی در قالب “خدمت” ارزیابی میشود. بنابراین در یک موسسه تجاری، اهداف و مقاصد بر محور سودآوری، ولی در یک نظام کتابخانه یا اطلاعرسانی بر محور خدمت استوار است.
برای این که یک سازمان به اهداف خود برسد نیازمند اداره و مدیریت هدف دار است. برای این منظور یک ترکیب سازمانی بر پا میشود، یک صلاحیت و مجوز اداری داده میشود و یک دستگاه مدیریتی منصوب میگردد. همه کتابداران و مدیران اطلاعاتی به طور طبیعی در نقشهای محوله خویش، مدیران و نه تنظیم کنندگان خط مشی اداری هستند، دلیل آن این است که همه کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی بخشی از یک واحد سازمانی بزرگتر (آزمایشگاه، موسسه و یا دانشگاه و غیره) هستند؛ و چنین فرض میشود که آنها باید در قالب اهداف، خط مشی، سیاستها، مراحل اجرایی و مقرراتی که توسط امور اداری وضع شده کار کنند. عملیات موثر در هر نظامی، خواه موسسه تجاری و یا نظام اطلاعرسانی بر وظایفی مشخص بنا شده است، در هر سطحی از یک سازمان، مدیر، شخصی کلیدی است که وظایف مشخصی را برای رسیدن به هدفی معین اجرا میکند. وظایف اصلی هفت گانه مدیر عبارتند از: خلاقیت؛ برنامه ریزی؛ سازماندهی؛ ایجاد انگیزه؛ ارتباط؛ کنترل؛ تصمیم گیری.
علاوه بر وظایف تعدادی اصول مدیریت وجود دارد که مدیر را برای اجرای بهتر عملیات مدیریتی کمک و راهنمایی میکند. هنری فایول چهارده اصل را که برای اکثر سازمانها تحت حادترین شرایط، حتی امروزه قابل اجرا است این گونه بیان میکند:
تقسیم کار؛ اختیار و مسئولیت؛ انضباط؛ وحدت فرماندهی؛ وحدت رویه؛ همسو نمودن خواستهای فردی با خواستهای جمعی یا تبعیت علائق فردی از علائق جمعی؛ پاداش؛ تمرکزگرائی؛ خط فرماندهی؛ نظم؛ برابری؛ اثبات شغلی؛ ابتکار؛ روح جمعی.
بنابراین، کتابخانه و مرکز اطلاعرسانی نیز یکی از نهادهای اجتماعی است که همانند همه اندامهای دیگر جامعه نیازمند اداره خوب، کارآ، و اثربخش است. کتابخانه به لحاظ کمی و کیفی و از نظر وظیفه اطلاعرسانی، آموزشی، کمک آموزشی، و تفریحی که بر عهده دارد باید در جامعه مطرح باشد. ادامه زندگی بالنده کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی جز از راه مدیریت صحیح میسر نیست. مدیریت کتابخانه و نظام اطلاعرسانی به ویژه در جهان امروز از چند جهت قابل توجه است:
- معمولا چون کتابخانه و مرکز اطلاعرسانی، واحدی مستقل نیست و تابع واحدهای بزرگتری است لازم است که برای حفظ و گسترش موجودیت خود، اهمیت، و حساسیتهای آن به مدیران ارشد تفهیم شود.
- از جهت گران بودن کتاب و مواد اطلاعاتی، سرمایه گذاری در این گونه مراکز در مقایسه با سایر بخشها فوق العاده چشمگیر و قابل توجه است. بدیهی است انتظار بهره وری و پویایی بیشتر از این نهاد معنوی و فرهنگی دور از انتظار نیست. مدیران کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی با توجه به سرمایه گذاریهای انجام شده باید به این امر تحقق بخشند.
- کتابخانه و مرکز اطلاعرسانی نه تنها ابزار دست مدیران مافوق و موجب سربلندی و افتخار و نشانه توجه عمیق آنان به مسائل آموزشی و فرهنگی یک سازمان است بلکه به لحاظ این که ابزار بلافصل و واسطه تحقیق و پژوهش به شمار میآید، لازم است تا بهره وری و اثربخشی خود را به ویژه در امر تحقیق و پژوهش به اثبات برساند. به هر اندازه پژوهش گرانقدر باشد کتابخانه و مرکز اطلاعرسانی نیز باید در کنارش واجد ارزشهای والا باشد و کتابدار بتواند با اشراف و احاطهای که به مجموعه دارد خود را به عنوان مشاور تحقیق مطرح کند (سینق، 1373).
با توجه به موارد ذکر شده و این که کتابخانه ها اصولا بخشی از سازمان ها و وابسته به سازمان های بزرگتر می باشند و از آن جایی که شهرداری اصفهان دارای کتابخانه های متعدد در سطح این شهر می باشد لزوم بررسی چنین موضوعی مشهود است. بنابراین تحقیق حاضر سعی دارد تا سلامت سازمانی را بر اساس مدل مایلز در کتابخانههای عمومی شهرداری اصفهان مبتنی بر مولفههای تمرکز بر هدف، کفایت ارتباطات، توزیع بهینه قدرت، کاربرد منابع، اتحاد و همبستگی، روحیه، نوآوری، خودمختاری، سازگاری با محیط، کفایت حل مشکلات و در بین کتابداران و با توجه به عوامل جمعیت شناختی (جنسیت، رشته تحصیلی، سطح تحصیلات، سابقه خدمت، و نوع کار) مورد بررسی قرار دهد.
1-2 اهداف پژوهش
هدف اصلی این تحقیق تعیین میزان مولفههای سلامت سازمانی در کتابخانههای شهرداری اصفهان است. بر این مبنا اهداف فرعی به قرار ذیل ترسیم شده است.
اهداف فرعی
- تعیین میزان مولفه ” تمرکز بر هدف ” در کتابخانههای شهرداری اصفهان؛
- تعیین میزان مولفه ” کفایت ارتباطات ” در کتابخانههای شهرداری اصفهان؛
- تعیین میزان مولفه ” توزیع بهینه قدرت ” در کتابخانههای شهرداری اصفهان؛
- تعیین میزان مولفه ” کاربرد منابع ” در کتابخانههای شهرداری اصفهان؛
- تعیین میزان مولفه ” اتحاد و همبستگی ” در کتابخانههای شهرداری اصفهان؛
- تعیین میزان مولفه ” روحیه ” در کتابخانههای شهرداری اصفهان؛
- تعیین میزان مولفه ” نوآوری ” در کتابخانههای شهرداری اصفهان؛
- تعیین میزان مولفه ” خودمختاری ” در کتابخانههای شهرداری اصفهان؛
- تعیین میزان مولفه ” سازگاری با محیط ” در کتابخانههای شهرداری اصفهان؛
- تعیین میزان مولفه ” کفایت حل مشکلات ” در کتابخانههای شهرداری اصفهان؛
- تعیین تفاوت بین نظرات کارکنان کتابخانههای شهرداری اصفهان در مورد میزان مولفههای سلامت سازمانی و متغیرهای جمعیت شناختی (جنسیت، رشته تحصیلی، سطح تحصیلات، سابقه خدمت، و نوع کار) آنان.
1-3. اهمیت و ارزش پژوهش
سلامت سازمانی در اقتصاد پویای معاصر از ضرورتهای اساسی محسوب می شود، از طرفی کتابخانههای عمومی در کشورهای مختلف به سرعت در حال پیشرفت بوده و باید از سلامت سازمانی برخوردار بوده تا بتوانند از توان خود در جهت تحقق اهداف سازمان بهره جویی کنند. بنابراین سازمانها روشهای مناسب و جدیدی را جستجو کرده تا بهترین مفهوم از سلامت سازمانی را در آینده نشان دهند. تغییرات سریع و دنباله دار در اقتصاد، فناوری، مشاغل و ساختارهای سازمان همچنان ادامه دارد، اما هرگز روانشناسی سلامت سازمانی برای فهم استرس در محل کار آنقدر ضروری در نظر گرفته نشده است. انجام پژوهشهایی در زمینه سلامت سازمانی، موجب فهم رفتارهای سالم در محیطهای کاری شده و مشکلات بیماری سازمانی را شناسایی می کند (الکساندر استاماتیوس، 2005). سلامت سازمانی، فرصتهایی را برای استفاده از منابع و امکانات مهم و مطلوب در سازمان، ارائه میدهد و به آسیبشناسی سازمان پرداخته و دلایل موفقیت و شکست سازمان را در برنامهها بررسی میکند (هیلتون براون، 1997).
سلامت سازمانی میتواند از طریق بهبود روابط کاری و اثربخشی کارکنان بر عملکرد آنها تاثیرات مثبتی بگذارد. از طریق سلامت سازمانی میتوان استعدادهای اعضا را شناسایی کرد تا با استفاده از آنها، اهداف سازمانی به شکل مطلوبی تحقق پیدا کند (کاترین، 2007). در واقع اگر در کتابخانهها، سلامت سازمانی در سطح بالایی قرار داشته باشد، با استفاده از منابع موجود میتوان استعدادهای بالقوه کارکنان را در زمان مناسب و با صرف حداقل هزینهها به فعلیت تبدیل کرد و از آنها در جهت افزایش بهره وری کتابخانهها استفاده نمود. به نظر میرسد که در سازمانهای موفق و سالم کارکنان از تمام تلاش خود در جهت اهداف سازمان استفاده میکنند و هویت شکلیافته آنها موجب افزایش احساس مسئولیت پذیری فرد خواهد شد (امیدیان و شکرکن، 1382). پس این موضوع اهمیت تحقیق را نشان میدهد. اهمیت و ارزش این پژوهش در کتابخانههای عمومی به شناسایی بنیادهای سلامت سازمانی کمک کرده و میتواند جنبههای سلامت سازمان را مورد شناسایی قرار دهد.
- کاربرد نتایج پژوهش
- استفاده مدیران سازمان فرهنگی تفریحی، و معاونت کتابخانههای شهرداری اصفهان به منظور بهبود مدیریت سازمانی کتابخانهها؛
- استفاده مدیران نهاد کتابخانههای عمومی شهر اصفهان به منظور تأکید بر حوزههای مدیریت کتابخانههای مزبور؛
- استفاده مدیران نهاد کتابخانههای عمومی کشور در سطح کلان کشور.
1-5. سوالات پژوهش
سوال اصلی
به چه میزان مولفههای سلامت سازمانی در کتابخانههای شهرداری اصفهان به کار گرفته میشود؟
سوالات فرعی
- به چه میزان مولفه ” تمرکز بر هدف ” سلامت سازمانی در کتابخانههای شهرداری اصفهان به کار گرفته میشود؟
- به چه میزان مولفه ” کفایت ارتباطات ” سلامت سازمانی در کتابخانههای شهرداری اصفهان به کار گرفته میشود؟
- به چه میزان مولفه ” توزیع بهینه قدرت ” سلامت سازمانی در کتابخانههای شهرداری اصفهان به کار گرفته میشود؟
- به چه میزان مولفه ” کاربرد منابع ” سلامت سازمانی در کتابخانههای شهرداری اصفهان به کار گرفته میشود؟
- به چه میزان مولفه ” اتحاد و همبستگی ” سلامت سازمانی در کتابخانههای شهرداری اصفهان به کار گرفته میشود؟
- به چه میزان مولفه ” روحیه ” سلامت سازمانی در کتابخانههای شهرداری اصفهان به کار گرفته میشود؟
- به چه میزان مولفه ” نوآوری ” سلامت سازمانی در کتابخانههای شهرداری اصفهان به کار گرفته میشود؟
- به چه میزان مولفه ” خودمختاری ” سلامت سازمانی در کتابخانههای شهرداری اصفهان به کار گرفته میشود؟
- به چه میزان مولفه ” کفایت حل مشکلات ” سلامت سازمانی در کتابخانههای شهرداری اصفهان به کار گرفته میشود؟
- آیا بین نظرات کارکنان کتابخانههای شهرداری اصفهان در میزان کاربرد مولفههای سلامت سازمانی و متغیرهای جمعیتشناختی (جنسیت، رشته تحصیلی، سطح تحصیلات، سابقه خدمت، و نوع کار) آنان تفاوت وجود دارد؟
- تعاریف مفهومی و عملیاتی
سلامت سازمانی
الف. تعریف مفهومی: از نظر ماتیو مایلز عبارت است از دوام و بقای سازمان در محیط خود و سازگاری با آن و ارتقاء و گسترش توانایی خود برای سازگاری بیشتر. سلامت سازمانی نه تنها به وضعی فراتر از اثربخشی کوتاه مدت سازمان دلالت دارد، بلکه اشاره آن بر مجموعهای از خصایص سازمانی نسبتا پردوام است. بدین معنی که یک سازمان سالم ضمن پایداری و بقا در محیط، در دراز مدت به قدر کافی با آن سازگار شده، توانایی لازم را برای حفظ و بقای خود در محیط ایجاد کرده و گسترش میدهد (توفیقی، 1389، ص173-179).
ب. تعریف عملیاتی: میزان کاربرد مولفههای سلامت سازمانی با پرسشنامه محقق ساخته که شامل 36 سوال است و در بخش پیوست مشاهده می شود، اندازه گیری شده است.
تمرکز بر اهداف
الف. تعریف مفهومی: در سازمان سالم، هدف یا هدفهای سیستم برای اعضای آن کاملا روشن و قابل پذیرش است. با وجود این، روشنی هدف و پذیرش آن را باید برای سلامت سازمانی شرطی لازم و ناکافی دانست. همچنین، هدفها باید با توجه به منابع موجود و در دسترس، قابل حصول و مناسب و کم و بیش همخوان و موافق با خواستها و تقاضاهای محیط باشند (علاقه بند، 1378، ص 18-22).
ب. تعریف عملیاتی: میزان کاربرد مولفه تمرکز بر هدف است که بر اساس پرسشهای شماره 1 تا 4 پرسشنامه سنجیده شده است.
کفایت ارتباطات
الف. تعریف مفهومی: چون سازمانها مثل گروههای کوچک، سیستمهای رویاروی همزمان نیستند، گردش و انتقال ارتباطات در آنها اهمیت زیادی دارد. کفایت ارتباط، بدان معنا است که ارتباطات نسبتا عاری از تخریب در جهت افقی و عمودی و همچنین متقابلا بین سازمان و محیط آن وجود دارد و اطلاعات به خوبی در گردش است. در یک سازمان سالم، فشارهای درونی موجود، بیدرنگ حس میشوند. اطلاعات کافی برای تشخیص دشواریهای آن موجود است و کارکنان سازمان، اطلاعات مورد نیاز را بدون انجام تلاشهای زاید یا مراجعه به این و آن، یا تشکیل جلسات مکرر، به راحتی بدست میآورند (علاقه بند، 1378، ص 18-22).
ب. تعریف عملیاتی: میزان کاربرد مولفه کفایت ارتباطات است که بر اساس پرسشهای شماره 5 تا 8 پرسشنامه سنجیده شده است.
توزیع بهینه قدرت
الف. تعریف مفهومی: در سازمان سالم، توزیع قدرت نفوذ و تاثیرگذاری نسبتا عادلانه است. زیردستان میتوانند در جهت بالا تاثیرگذار باشند و مهمتر از آن هر مافوقی میتواند بر مافوق تاثیر بگذارد در چنین سازمانی، گرچه بدون تردید تعارض میان گروهی مثل هر گروه انسانی مشاهده میشود، ولی مبارزات میان گروهی برای دستیابی به قدرت تلخ و ناخوشایند نیست. همکاری بین افراد جایگزین اعمال اجبار آشکار یا پنهان میشود. همبستگی در روابط متقابل به جای رئیس – مرئوسی مورد توجه قرار میگیرد. در سازمان سالم نفوذ و تاثیرگذاری، نه از مقام شخصیت یا سایر عوامل نامربوط، بلکه از دانایی، شایستگی و داشتن اطلاعات مرتبط با کار سرچشمه میگیرد (علاقه بند، 1378، ص 18-22).
ب. تعریف عملیاتی: میزان کاربرد مولفه توزیع بهینه قدرت است که بر اساس پرسشهای شماره 9 تا 11 پرسشنامه سنجیده شده است.
کاربرد منابع
الف. تعریف مفهومی: وقتی یک شخص سالم در حد استعداد و قابلیت خود کار میکند؛ به عبارت دیگر، نظام اداری او را در جهت هدف و در سطح مقتضی به همکاری برمی انگیزد. در سطح سازمان، سلامت تلویحا میرساند که دروندادهای سیستم، بویژه کارکنان آن، به نحوی اثربخش مورد استفاده قرار میگیرند. هماهنگی کلی در سازمان چنان است که افراد نه بیشتر از حد کار کنند و نه بیکار و باطل میمانند. در سازمان سالم، افراد ممکن است زیاد کار کنند ولی احساس نمیکنند که خلاف میل خود یا علیه خود و سازمان عمل میکنند. میان خواستهای افراد و انتظارات شغلی آنان تناسب وجود دارد. افراد در حد معقولی احساس خودیابی میکنند، به عبارت دیگر، نه تنها در انجام کار خود احساس خوبی دارند بلکه در جریان همکاری با سازمان حس میکنند که شخصا یاد میگیرند، رشد میکنند و شکوفا میشوند (علاقه بند، 1378، ص 18-22).
ب. تعریف عملیاتی: میزان کاربرد مولفه کاربرد منابع است که بر اساس پرسشهای شماره 12 تا 15 پرسشنامه سنجیده شده است.
اتحاد و همبستگی
الف. تعریف مفهومی: شخص سالم، کسی است که معنای روشنی از هویت خود دارد و خود را میشناسد و علاوه بر آن خود را دوست دارد. موضع و نگرش او نسبت به زندگی طوری است که حتی وقتی که پارهای از رفتارهایش ناخوشایند یا غیرموثر است، احساس حقارت و خواری نمیکند. بنابراین، سلامت سازمانی بدان معناست که سازمان خود را میشناسد، اعضای آن به عضویت در آن جذب شده میخواهند در سازمان باقی بمانند، تحت تاثیر آن قرار گیرند و آن را تحت تاثیر قرار دهند (علاقه بند، 1378، ص 18-22).
ب. تعریف عملیاتی: میزان کاربرد مولفه اتحاد و همبستگی است که بر اساس پرسشهای شماره 16 تا 19 پرسشنامه سنجیده شده است.
روحیه
الف. تعریف مفهومی: سابقه این مفهوم در ادبیات روانشناختی و جامعهشناسی چنان مبهم است که کاربرد آن را با تردید روبرو میسازد. معنای ضمنی آن رفاه، خوشی یا رضایت است. البته، رضایت برای وجود سلامت کافی نیست. شخص ممکن است ضمن این که با موفقیت، هیجانات، کینهها و تعارضهای درونی خود را نفی کند، اما اظهار کند که احساس رضایت و خوشی میکند. با وجود این، کاربرد مفهوم روحیه در سطح سازمان سودمند است. روحیه عبارت است از حالتی حاصل از احساسات فردی که بر حول آن احساسهای رفاه، رضایت و انبساط خاطر قرار دارد. فقدان روحیه حاصل احساسهای ناراحتی فشارهای ناطلبیده و نارضایتی است (علاقه بند، 1378، ص 18-22).
ب. تعریف عملیاتی: میزان کاربرد مولفه روحیه است که بر اساس پرسشهای شماره 20 تا 23 پرسشنامه سنجیده شده است.
نوآوری
الف. تعریف مفهومی: سازمان سالم به ایجاد رویههای جدید، حرکت به سوی هدفهای تازه، تولید فرآوردههای نو، دگرگون سازی خود و متفاوت شدن به مرور زمان گرایش دارد. به عبارتی در مورد چنین سازمانی، میتوان گفت که به جای ثابت و یکنواخت ماندن، رشد و توسعه پیدا کرده و تغییر مییابند. بازسازی و نوسازی خویش، از خصیصه سلامت سازمانی است (علاقه بند، 1378، ص 18-22).
ب. تعریف عملیاتی: میزان کاربرد مولفه نوآوری است که بر اساس پرسشهای شماره 24 تا 26 پرسشنامه سنجیده شده است.
خودمختاری
الف. تعریف مفهومی: شخص سالم، با میل و اراده درونی عمل میکند تقریبا از وابستگی به بیرون و متابعت از منابع همچنین از طغیان علیه نهادهای بیرونی نیز بینیاز است. به همین ترتیب، سازمان سالم، به طور منفعل به خواستههای بیرونی عمل نمیکند، و خود را ابزار محیط نمیداند و در عین حال واکنش آن نسبت به محیط، خرابکارانه و طغیان گرانه نیست. به داشتن نوعی استقلال از محیط گرایش دارد و در ضمن این که با محیط تعادل دارد، واکنشهای آنها را تعیین کننده رفتار خود نمیداند (علاقه بند، 1378، ص 18-22).
ب. تعریف عملیاتی: میزان کاربرد مولفه خودمختاری است که بر اساس پرسشهای شماره 27 تا 29 پرسشنامه سنجیده شده است.
سازگاری با محیط
الف. تعریف مفهومی: ویژگیهای خودمختاری و نوآوری حاکی از آن است، که شخص، گروه یا سازمان در ارتباط واقع گرایانه و اثربخش با محیط قرار دارند. وقتی تقاضاهای محیطی و منابع سازمانها با هم همخوانی ندارند، یک رویکرد حل مشکل بازسازی پدید میآید که در آن هر دو محیط و سازمان، از جهاتی تفاوت دارند (علاقه بند، 1378، ص 18-22).
ب. تعریف عملیاتی: میزان کاربرد مولفه سازگاری با محیط است که بر اساس پرسشهای شماره 30 تا 33 پرسشنامه سنجیده شده است.
کفایت حل مشکلات
الف. تعریف مفهومی: بالاخره هر ارگانیسم سالمی همیشه دارای فشارها و مواردی از عدم کارایی و اثربخشی است. مسئله بودن یا نبودن مشکلات نیست بلکه نحوه عمل سیستم در رویارویی حل این مشکلات است. آرگریس معتقد است که در یک سیستم اثربخش، حل مشکل با حداقل صرف انرژی صورت میگیرد و مکانیسمهای حل مشکل تضعیف نمیشود، بلکه حفظ و تقویت میشوند. پس یک سازمان با کفایت برای فهم مشکلات موجود، یافتن راه حلهای ممکن، تصمیمگیری از میان راه حلها، اجرا و ارزیابی اثربخشی آنها، ساختار و رویههای مناسبی در اختیار دارد. چنین سازمانی، عملیات خود را (چه در جهت تحقق هدفها باشد، یا در جهت حفظ و صیانت سیستم، یا برای حل مشکلات انطباق و سازگاری) قابل کنترل تلقی کرده و فعالانه بر مشکلات مربوط فایق میآید. سازمان ضمن تغییر خود باید توانایی انطباق با محیط یا با آن بخش مرتبط با خود از محیط را داشته باشد یا بتواند اختلاف و تفاوت موجود بین خود و محیط را به نحو موثری حل کند (علاقه بند، 1378، ص 18-22).
ب. تعریف عملیاتی: میزان کاربرد مولفه کفایت حل مشکلات است که بر اساس پرسشهای شماره 34 تا 36 پرسشنامه سنجیده شده است.