افزایش سطح تولید ملی از جمله اهداف مهم کشورهای مختلف و به ویژه کشورهای در حال توسعه است؛ که زمینهساز دستیابی به اهداف توسعه و شکوفایی اقتصادی در هر کشور است. بنابراین، مشخص کردن عوامل مؤثر بر تغییرات تولید ناخالص داخلی و ارتباط آن با دیگر متغیرهای اقتصادی لازم است.
به طور کلی نوسانات نرخ ارز بخش تقاضای کل اقتصاد را از مجرای خالص صادرات و تأثیرگذاری ذخایر ارزی بانک مرکزی و بخش عرضه اقتصاد را از مجرای کالاهای واسطهای وارداتی، تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران یکی از متغیرهای مهم و تأثیرگذار بر متغیرهای کلان اقتصادی است. بنابراین در این پژوهش سعی بر این است که تأثیر نوسانات نرخ ارز و قیمت نفت بر رشد اقتصادی در ایران بررسی شود. به این منظور در ادامه توضیحاتی در مورد ضرورت و اهمیت موضوع ارائه میشود.
1-2- بیان مساله و ضرورت پژوهش
نرخ ارز یکی از مهمترین متغیرهای اقتصاد کلان شناخته میشود که تغییرات آن به طور گسترده بر وضعیت تراز پرداختها و قدرت رقابت بینالمللی یک کشور تاثیر میگذارد. با توجه به ادبیات موضوع، کاهش ارزش نرخ ارز موجب افزایش صادرات و کاهش واردات میشود. همچنین افزایش ارزش نرخ ارز باعث کاهش صادرات و افزایش واردات میگردد. بنابراین تغییر نرخ ارز منجر به انتقال درآمد از کشورهای واردکننده به کشورهای صادرکننده و یا برعکس، میشود. این فرایند رشد اقتصادی را هم در کشورهای صادرکننده و هم در کشورهای واردکننده تحت تاثیر قرار میدهد.
در این میان انحراف نرخ واقعی ارز از سطح تعادلی بلند مدت و بادوام معمولا عدم تعادلهای شدید در اقتصاد کلان به جا میگذارد. چنانچه نرخ ارز واقعی به طور مناسب و در مسیر تعادلی تنظیم گردد، میتواند آثار مثبتی بر اقتصاد ایجاد کند.
نرخ واقعی ارز پدیدهای است که قیمت نسبی دو کالا را ارزیابی میکند. این پدیده همچنین معیاری است که سطح رقابتپذیری اقتصادی
یک کشور در بازارهای جهانی را نشان میدهد. این متغیر به صورت نسبت قیمت کالاهای قابل تجارت به قیمت کالاهای غیر قابل تجارت تعریف میشود. گرچه این تعریف به لحاظ نظری سودمند است، اما محاسبه آن به علت عدم دسترسی به اطلاعات مربوطه بسیار دشوار است. در چند دهه گذشته اقتصاددانان و سیاستگذاران، مطالعات زیادی درباره عملکرد نرخهای واقعی ارز در کشورهای در حال توسعه داشتهاند و اغلب آنان به این نتیجه رسیدهاند که اعمال سیاستهای نامناسب نرخ ارز توسط برخی از کشورها موجب تشدید بحران بدهکاریهای بینالمللی و عدم موفقیت سیاستهای اصلاحی و تعدیلی در رفع مشکلات اقتصاد شده است (بروجردی، 1379).
به طور کلی نوسانات نرخ ارز بخش تقاضای کل اقتصاد را از مجرای خالص صادرات و تأثیرگذاری ذخایر ارزی بانک مرکزی و بخش عرضه اقتصاد را از مجرای کالاهای واسطهای وارداتی، تحت تأثیر قرار میدهد.
نفت از جمله کالاهای استراتژیک جهان و به عنوان یکی از نهادههای مهم تولید هر کشور به شمار میرود. در نتیجه، نوسانات شدید قیمت نفت تاثیرات بسیار زیادی در اقتصادکشورها، چه در حال توسعه و چه توسعه یافته دارد. علاوه بر این، درآمدهای نفتی، بخش بزرگی از درآمدهای صادراتی کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) را تشکیل میدهند.
اقتصاد جهان در سالهای مختلف نوسانات مثبت و منفی زیادی را در قیمت نفت خام تجربه کرده است. این نوسانات و تغییرات قیمت نفت بر متغیرهای کلان اقتصادی در کشورهای جهان تأثیر گذاشته و اقتصاد این کشورها را با چالشی جدی روبرو کرده است؛ و موجب شده که اقتصاددانان سراسر دنیا برای در امان ماندن از تأثیرات منفی ناشی از این شوکها تدابیر مختلفی اتخاذ کنند. به طوری که کشورهای صادرکننده نفت، که در مقابل شوکهای منفی قیمت نفت بسیار آسیب پذیرند، نهادهایی را برای ذخیره مازاد درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت خام به هنگام قیمتهای بالای نفت، تأسیس کردهاند تا در هنگام بروز شوکهای منفی قیمت نفت برای پیشبرد اهداف خود از این نهادها استفاده کنند.
معمولاً در کشورهای صادرکننده نفت، درآمدهای صادرات نفت به عنوان درآمد بخش دولتی محسوب و از طریق خزانه وارد بودجه میشود. این موضوع سبب میگردد که درآمدهای نفتی از طریق ردیف هزینههای دولت به دو صورت جاری و عمرانی به اقتصاد کشور تزریق شود. در کشورهای صادرکننده نفت به دلیل ساختار و مسائل سیاسی، دولت به عنوان بزرگترین کارگزار اقتصادی کشور در اغلب بخشهای تولیدی و خدماتی حضور فعال دارد. انتظارات سیاسی و اجتماعی از دولت که عموماً فاقد مبنای اقتصادی است، سبب میشود که اغلب تأثیرات هزینههای سرمایهای دولت نیز مانند هزینههای جاری باشد. سرمایهگذاری عمده دولتی از برنامه زمانبندی مدون خود تبعیت نمیکند، حجم سرمایهگذاری از رقم پیشبینی شده فراتر میرود و مدیریت دولتی غیرکارآمد نیز سبب میشود که اثرات توسعهای این قبیل سرمایهگذاریها ضعیف باشد. از آنجا که درآمدهای نفتی نتیجه عملکرد فعالیت بخشهای اقتصادی نبوده، بنابراین افزایش آنها نشاندهنده رونق واقعی اقتصاد نیست. بنابراین افزایش این درآمدها و تزریق آنها به جامعه، منجر به افزایش قیمتها میشود (عباسیان وهمکاران 1386).
درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران یکی از متغیرهای مهم و تأثیرگذار بر متغیرهای کلان اقتصادی است. بخش نفت نه تنها به عنوان یکی از فعالیتهای مهم اقتصادی بر سایر متغیرهای اقتصادی تأثیر میگذارد، بلکه درآمدهای حاصل از آن نقش مهمی را به عنوان منبع مهم مالی دولت و درآمد ارزی کشور ایفا میکنند (همان).
حال در چنین وضعیتی که اقتصاد ایران وابستگی زیادی به درآمدهای نفتی دارد، تغییرات قیمت نفت که از تحولات برونزا سرچشمه میگیرد و از کنترل سیاستگذاران اقتصادی خارج است، درآمدهای نفتی کشور را با نوسانات زیادی مواجه میکند. این درآمدهای ناپایدار، به عامل اصلی انتقال مستقیم بیثباتیها و نااطمینانی به تولید ناخالص داخلی کشور تبدیل شدهاند، به طوری که هر گونه تغییر در قیمت نفت، موجب تغییر تولید ناخالص داخلی و در نتیجه بیثباتی این متغیر مهم اقتصادی شده است. علاوه بر این، بودجه دولت نیز که زبان مالی اهداف و برنامههای اقتصادی است، بر این درآمدهای ناپایدار، نوسانی و ناشی از فروش سرمایه ملی، متکی شده است (عباسیان وهمکاران 1386).
1-3- اهداف پژوهش
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر نوسانات نرخ ارز و قیمت نفت بر رشد اقتصادی در ایران طی دوره زمانی 1367 – 1387 است. لازم به ذکر است که در این پژوهش تاثیر نوسانات نرخ ارز و قیمت نفت بر رشد اقتصادی ایران و محاسبه سهم هرکدام به صورت همزمان مورد توجه قرار میگیرد.
1-4- سوالات پژوهش
سوالات اساسی که در این پژوهش به دنبال پاسخ برای آنها هستیم عبارتند از:
- تاثیر نوسانات قیمت نفت بر رشد اقتصادی در ایران طی دوره زمانی 1367 – 1387 چگونه است؟
- تاثیر نوسانات نرخ ارز بر رشد اقتصادی در ایران طی دوره زمانی 1367 – 1387 چگونه است؟
1-5- فرضیههای پژوهش
- نوسانات (تغییرات) قیمت نفت موجب تغییرات همجهت در رشد اقتصادی میشود.
- نوسانات (تغییرات) نرخ ارز واقعی، تاثیر منفی بر رشد اقتصادی ندارد.
1-6- روش پژوهش
روش تحقیق مورد استفاده در این تحقیق بر حسب هدف کاربردی و بر حسب روش از نوع روش توصیفی و علی است. تحقیق توصیفی شامل جمعآوری اطلاعات برای آزمون فرضیهها یا پاسخ به سوالات مربوط به وضعیت فعلی موضوع مورد مطالعه میشود و با استفاده از تحلیل علی، رابطه علت و معلولی بین دو متغیر بررسی میشود. ابزار جمع آوری دادهها به صورت کتابخانهای، اسنادی و پایگاه های اطلاعاتی در اینترنت است و با استفاده از الگوهای اقتصاد سنجی به آزمون فرضیهها پرداخته میشود.
از آنجایی که اغلب متغیرهای کلان اقتصادی ناپایا هستند، مدلهای هم انباشتگی ابزار مناسبی برای تحلیل روابط بین این متغیرها به شمار میروند. مدلهای همانباشتگی و تصحیح خطا همچنین ما را قادر میسازند تا بین نوسانات کوتاه مدت و تعادل بلند مدت تمایز قائل شویم.
در این پژوهش از یک الگوی تصحیح خطای برداری استفاده میشود. مراحل استفاده از این مدل به این صورت است که، ابتدا بایستی آزمونهای مانایی انجام شود تا درجه جمعی متغیرها مشخص گردد. سپس بایستی با استفاده از آزمون یوهانسون- جوسیلیوس (در صورت وجود) تعداد روابط بلند مدت بین متغیرهای مورد بررسی مشخص گردد. در مرحله بعد، نتایج تخمین ارائه میگردد و نهایتاً با استفاده از توابع واکنش آنی و تجزیه واریانس، به تحلیل روابط بلند مدت متغیرهای مورد بررسی بر یکدیگر پرداخته میشود.
1-7- قلمرو پژوهش
1-7-1- قلمرو مکانی
قلمرو مکانی پژوهش، کشور ایران است.
1-7-2- قلمرو زمانی
قلمرو زمانی پژوهش از سال 1367 تا سال 1387 است.
1-8- خلاصه فصل
در این فصل، پس از شرح و بیان مسأله پژوهشی، اهمیت، اهداف و فرضیههای پژوهش ذکر گردید. در ادامه، روش پژوهش و نحوه برآورد الگو بیان شد. سپس قلمرو پژوهش از جهات مکانی و زمانی بیان شد. در فصل دوم نیز به مبانی نظری و پیشینه پژوهش پرداخته میشود.
-Cointegration
-Error Correction Model