:
در دنیای کنونی که مدیران نیاز به کارکنانی دارند که بیشازحد وظایف شرح شغل خود فعالیت کنند آنها به دنبال کارکنانی هستند که فراتر از شرح شغل عمل نمایند که این نوع رفتارها در اثربخشی سازمان بسیار مؤثر میباشند. درگذشته محققان مطالعات خود را جهت بررسی رابطه میان رفتارهای شغلی و اثربخشی سازمانی، اکثراً به عملکرد درون نقشی کارکنان توجه میکردند؛ و امروزه علاوه بر توجه به عملکرد درون نقش کارکنان به عملکرد فرا نقشی کارکنان نیز توجه میشود و مفهوم رفتار شهروندی سازمانی در 20 سال اخیر موضوع بسیاری از تحقیقات بوده است و اهمیت آن همچنان در حال افزایش است و تحقیقات صورت گرفته بر سه نوعند یک سری از تحقیقات بر پیشبینی و آزمون تجربی عوامل ایجادکننده رفتار شهروندی سازمانی متمرکز بودهاند. در این زمینه عواملی از قبیل رضایت شغلی، تعهد سازمانی، اعتماد و به عنوان عوامل ایجادکننده رفتار شهروندی سازمانی مطرحشدهاند. از سوی دیگر یک سری تحقیقات بر پیامدهای رفتار شهروندی سازمانی که به عواملی چون عملکرد سازمان و اثربخشی، رضایت مشتری، سرمایه اجتماعی وعدهای از تحقیقات منحصر به روی مفهوم رفتار شهروندی سازمانی توجه نمودهاند و سعی کردهاند تا تعریف جدیدی از رفتار شهروندی سازمانی ارائه نمایند. با توجه به مطالب بالا امروزه اهمیت موضوع رفتار شهروندی بر سازمانها پوشیده نیست سازمانها درصدد هستند که کارکنان را جذب نگهداری
کنند که فراتر از وظایف خود ایفای نقش نموده و سازمان را برای رسیدن به اهداف عالی خود همراهی نمایند از جهت دیگر مدیران سازمانها نیز باید به دنبال سیاستها و روشهایی که موجب پرورش تربیت کارکنان با رفتار شهروندی بالایی باشند.
مفهوم رفتار شهروندی:
مفهوم رفتار شهروندی را برای اولین بار توسط باتمن و اورگان در اوایل دهه 1980 میلادی به دنیای علم ارائه شد. تحقیقات اولیهای که در زمینهٔ ی رفتار شهروندی سازمانی انجام گرفت بیشتر برای شناسایی مسئولیتها و یا رفتارهایی بود که کارکنان در سازمان بروز میدادند اما اغلب نادیده گرفته میشد.
رفتار شهروندی عبارت است از مجموعه رفتارهای داوطلبانه و اختیاری که بخشی از وظایف رسمی فرد نبوده اما با این وجود توسط آنان انجام و باعث بهبود مؤثر در وظایف و نقشهای سازمان میشوند.
اورگان 1998 معتقد است که رفتار شهروندی سازمانی را رفتاری خودجوش و آگاهانه میداند که به طور مستقیم و توسط سیستم پاداش دهی رسمی سازمانی تقویت نشده اما درمجموع اثربخش سازمانی ارتقا داده است و در صورت عدم انجام آن نیز تنبیهی به دنبال نخواهد داشت ولی ازآنجاییکه رفتار شهروندی به عنوان منبع تعاملات رفتاری اجتماعی است و کارکنان با بروز رفتار شهروندی پاداش ارزشمندی را دریافت مینمایند و موجب افزایش سطح رفتار شهروندی سازمان میشوند.
کاتز و کاهن (1960) رفتارهای شهروندی را به عنوان روغنکاری ماشین اجتماعی سازمان تعبیر مینمایند؛ که با تعاملات مثبت مشارکت کارکنان در راستای انجام امور موجب به حداقل رساندن سطح تعارض فردی و کمک به دیگران در رابطه با مشکلات کاری آنان گردیده تا سازمان با همکاری و همدلی کارکنان خود به اهداف مورد نظر دست یابد.
لی پین و جانسون 2002 رفتار شهروندی سازمانی را تحت عنوان تمایل به تشریکمساعی و مفید بود در محیطهای سازمانی تعریف کردهاند.
ویژگیهای رفتار شهروندی عبارتند از:
- یک حس درونی و خودجوش و آگاهانه است
- وابسته به پاداشها نیست و به طور غیررسمی است و در شرح شغل وجود ندارد.
- در بلندمدت استمرار اینگونه رفتارها موجب افزایش کارایی و اثربخشی سازمان میشود.
- رفتار شهروندی موجب افزایش همدلی و مشارکت کارکنان میگردد.
- موجب رضایت شغلی افراد میگردد.
- در صورت عدم انجام رفتارها شهروندی مورد مؤاخذه قرار نمیگیرند.
- این رفتارها در راستای حفظ انواع منابع سازمان صورت میگیرند.