موضوع اکتساب مهارت و عواملی که احتمالا آن را تحت تاثیر قرار میدهد از دیرباز مورد توجه مربیان ورزشی بوده است. به نظر میرسد که عواملی نظیر انگیزش ، توجه ، آمادگی جسمانی و روانی در اکتساب مهارت از اهمیت زیادی برخوردارند. در مباحث یادگیری حرکتی به متغیرها و عوامل زیادی اشاره شده است که در فرایند یادگیری مهارتهای حرکتی و نحوه اجرای آنها تاثیر میگذارند. در این میان توجه یکی از اجزای مهم و اساسی در آموزش مهارتهاست. اگرچه تلاش زیادی برای تعریف واژه توجه صورت گرفته است اما هنوز معنای روشن و قابل فهمی برای آن ارائه نشده است. به طور کلی توجه به معنای قابلیت فرد در پردازش است (مگیل، 1386؛ اشمیت و رایسبرگ، 2008). توجه میتواند به سمت یک عامل درونی و یا یک عامل بیرونی در اجرای حرکات و تکنیکها معطوف شود. در بیشتر تحقیقات تعریف درونی شامل دستورالعملهای متفاوتی برای آزمودنیها، جهت توجه کردن بر چگونگی اجرای یک حرکت میباشد. تعریف بیرونی متفاوتتر است و در آن اغلب از آزمودنیها خواسته میشود که روی موضوعی که در اطراف آنها وجود دارد و یا به بعضی از نتایج عملکردشان توجه کنند (ولف، 1388).
از دیگر عوامل مهم در خصوص یادگیری، تاثیر تفاوتهای فردی است. یکی از مهمترین تفاوتهای فردی سبکهای شناختی و یادگیری افراد است. اکتساب مهارتها در روشهای متفاوت، به علت سبکهای شناختی و یادگیری، متفاوت است. مطالعات انجام شده در این زمینه بیانگر این نکته است که افراد دارای تفاوتهای فردی مهمی در زمینه مسائل شناختی هستند که در حل مشکلات و تصمیمگیری به آنها اتکا میکنند؛ در واقع سبکهای شناختی عبارتاند از طریقی که شخص موضوعات را ادراک میکند، اطلاعات را به خاطر میسپارد، درباره مطالب میاندیشد و مسائل را حل میکند (امامی پور و شمس، 1386).
این روشها بسیار متنوعاند و مهمترین آنها عبارتاند از روشهای وابسته و ناوابسته به زمینه، تکانشی و تاملی روشهای همگرا و واگرا، جذب کننده و انطباق یابنده (ویتکین و گودیناف، 1976؛ کلب، 1985، 2002). یکی از سبکهای شناختی که اخیرا توجه زیادی را به خود جلب کرده است، سبک مستقل از زمینه و وابسته به زمینه است. بنابر مطالب ذکر شده توجه یک فرایند شناختی است که کانونی کردن آن (درونی و بیرونی) برای اجرای موفقیت آمیز در ورزش حائز اهمیت است. لذا با توجه به تاثیر اجتناب ناپذیر سبک شناختی در دریافت و پردازش اطلاعات، در تحقیق حاضر سعی میشود تا دستورالعملهای نوع کانون توجهی در ارتباط با نوع سبک شناختی افراد مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
1-2-بیان مسئله
توجه یکی از مهمترین محدودیتهای اثرگذار بر یادگیری و اجرای انسان است که کانونی کردن آن روشی برای افزایش بازدهی و یادگیری است. کانونی کردن توجه به این اشاره دارد که فرد، در موقعیت اجرا توجه خود را چگونه و به چه جایی متمرکز کند؛ در واقع نظم بخشیدن
به منابع موجود برای معطوف کردن آن به منابع اطلاعاتی خاص است (مگیل، 1380). پرسش مهمی که در ارتباط با موضوع آموزش وجود دارد، این است که توجه هشیار یادگیرنده هنگام اجرای مهارت باید به کجا معطوف شود؟ مطالعاتی که در حوزه کانون توجه بر یادگیری مهارتها انجام گرفتهاند، نتایج متناقضی را در یافتهها نشان داده است. با نگاهی بر تئوریها و فرضیات این ناهمخوانی بیشتر آشکار میشود.
اکثر تحقیقات برتری کانون توجه بیرونی (آثار حرکت در محیط) را بر عملکرد و یادگیری مهارت حرکتی نشان دادهاند. تبیین آثار یادگیری کانون توجه بیرونی با توجه به دیدگاه ادراک-عمل، در نظریه کدگذاری مشترک پرینز (1997) و فرضیه اثر-عمل او برای اولین بار مطرح شد. پس از آن ولف و ویگلت (1997) نشان دادند آموزشهایی که در حین یادگیری حرکت در شبیهساز اسکی، یادگیرنده را به معطوف کردن تمرکز بر حرکات بدنش وادار کرد (تمرکز درونی) موجب عملکرد ضعیفتر آنها در مقایسه با افرادی شد که هیچ گونه آموزشی ندیده بودند.
برای توضیح مزیتهای تمرکز توجه بیرونی ولف، مک نوین وشی (2001)، و مک نوین، شی و ولف (2003)، فرضیه عمل محدود شده را ارائه دادند که به طور ویژهای چگونگی تاثیرگذاری تمرکز توجه بیرونی را در مقابل درونی نشان میهد. تبیین اصلی فرضیه آنها برای اتخاذ کانون تمرکز بیرونی نسبت به درونی توسعه خودکاری بیشتر در کنترل حرکات است. بر اساس این دیدگاه زمانی که افراد روی حرکات بدن خود تمرکز میکنند (یعنی تمرکز درونی را انتخاب میکنند) تمایل دارند به طور آگاهانه در فرایندهای کنترلی که هماهنگی حرکات را تنظیم میکند، مداخله نمایند. این امر موجب کنترل هشیارانه حرکات میشود و به فرایندهای خودکار که میتوانند حرکات را موثرتر کنترل کنند لطمه میزند. به عکس تمرکز توجه روی پیامد حرکت (تمرکز بیرونی) باعث ارتقای نوعی کنترل خودکار میشود که این نوع پردازش خودکار، فرایندهای غیرآگاهانه، سریع و بازتابی کنترل حرکات را در پی دارد و باعث نتیجه مطلوبی میشود (ولف، 2007).
از سوی دیگر برخلاف نتایج این پژوهشها و نظریهها برخی تحقیقات نیز تفاوت معنیداری بین اتخاذ کانون توجه بیرونی و درونی در یادگیری مهارتهای مختلف مثل ضربه گلف، دریبل فوتبال و یادگیری پرتاب قلاب ماهیگیری یافت نکردهاند (بیلوک و همکاران، 2002 ؛ هارتمن و همکاران، 2002؛ بیلوک و همکاران، 2004). برای مثال بیلوک و همکاران (2002) مشاهده کردند که بازیکنان باتجربه فوتبال تکلیف دریبل را زمانی که به اثرات حرکت (تمرکز بیرونی) توجه میکردند بهتر انجام دادند درحالی که بازیکنان مبتدی با تمرکز روی حرکات پایشان عملکرد بهتری به نمایش گذاشتند؛ بنابراین فرضیه اختلال در خودکاری مهارتبیان میکند که کانون توجه درونی زمانی مشکلآفرین میشود و با فرایندهای خودکار تداخل پیدا میکند که افراد به سطوح بالای مهارت رسیده باشند بنابراین برای افراد مبتدی کانون توجه درونی مناسبتر است.
همچنین طبق فرضیه کیت و همکاران (2014) اثرات کانون توجه بیرونی بر عملکرد قویتر است و یادگیری را کمتر بهبود میبخشد. حجازی دینان وهمکاران نیز (1390) نشان دادند تفاوت معنی داری بین دو گروه کانون توجه درونی و بیرونی در دقت وسینماتیک پرتاب دارت وجود نداشت شجاعی (1390)، نشان داد که RT وضعیت پیش نشانه با کانون توجه درونی به طور معناداری کمتر از دو گروه دیگر بود. سلاجقه و همکاران (1393) نشان دادند تفاوت دو گروه تجربی کانون توجه به صورت خودگفتاری با گروه کنترل معنا دار بود اما تفاوت بین دو نوع کانون توجه درونی و بیرونی به صورت خودگفتاری در مهارت پاس سینه بسکتبال معنادار نبود. این تحقیقات یک چالش روانشناختی را ارائه میدهد زیرا هیچ شواهد قطعی مبنی بر اینکه فرد تحت آزمایش دقیقا دستورات را دنبال کرده باشد وجود ندارد.
با در نظر گرفتن این دوگانگیها در حوزه کانون توجه، از دیگر منابع دخیل در فرایند پردازش اطلاعات سبکهای شناختی افراد است. ویتکین و همکاران (1971) متوجه تفاوت افراد در زمینه موقعیتهای دیداری یک مسئله شدند و آزمون گروهی اشکال نهفته را طراحی کردند بر اساس نظریه تمایز روانشناختی ویتکین، افراد در پاسخ به طرحهای ادراکی ، به دو دسته مستقل از زمینه و وابسته به زمینه تقسیم میشوند.
افراد مستقل از زمینه بین خود و غیر خود تمایز بیشتری قائلاند، درک بدنی واضحتری دارند و زمینه برای آنها یا تاثیر ندارد یا تاثیر آن بسیار کم است؛ همچنین بدون تاثیرپذیری از محیط اطراف، اطلاعات را پردازش میکنند و تمایل بیشتری به استفاده از منابع درونی دارند؛ درحالی که افراد وابسته به زمینه در تمایز خود از غیر خود، آنها را تابع سازمان یافتگیهای بیرونی میسازد. این افراد در پردازش اطلاعات از محیط پیرامون خود سود میجویند و در قضاوتهای ادراکی به اطلاعات کلی توجه دارند و در نتیجه به زمینه وابستهترند (ویتکین، 1979). پالادینو و همکاران (1997) سبکهای شناختی را شیوههای تخصصی پردازش اطلاعات در افراد میدانند.
به علاوه تشخیص داده شده که یادگیری مهارت حرکتی به وسیله یک فرایند در چند مرحله اتفاق میافتد. برای مثال مدل کلاسیک فیتز و پوسنر (1967) یادگیری حرکتی را در سه فاز توصیف میکند: شناختی، تداعی و خودکاری؛ همچنین دستورالعملهای اولیه ارائه شده در مرحله اکتساب، طبق مدل جنتایل (1972) درک اینکه چه انجام شود تا یک ایده عمومی از الگوی حرکتی لازم شکل بگیرد را ممکن می سازد؛ با توجه به نظریههای ذکر شده درمییابیم که یاگیرندگان در مراحل اولیه یادگیری دارای درجه بالایی از فعالیت شناختی هستند بنابراین سبک شناختی یک فرد به شکل قابل ملاحظهای بر شیوه پردازش اطلاعات وی اثر میگذارد به طوری که هر فرد متناسب با سبک شناختی خود مطالب را اخذ میکند (حسینی، 1390).
با وجود ابهاماتی که در خصوص اثر نوع کانون توجه وجود دارد و با توجه به اینکه به طور منطقی رجحان شناختی افراد در پردازش اطلاعات متفاوت است ، مطالعه حاضر بر آن است تا اثر دستورالعملهای کانون توجه درونی و بیرونی را در عملکرد، یادگیری و انقال افراد با سبکهای شناختی مستقل از زمینه و وابسته به زمینه، در مهارت حرکتی پرتاب دارت مقایسه و ارزیابی کند. به عبارت دیگر سوال این است که هریک از دو سبک مستقل از زمینه و وابسته به زمینه با چه نوع دستورالعمل کانون توجهی یادگیری بهتری خواهند داشت؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
وجود تنوع در میان پدیدههای عالم یکی از واقعیتهای مهم هستی است و انسانها نیز جزئی از موجودات عالم میباشند، ضمن اینکه تشابهات زیادی با هم دارند تفاوتهایی نیز به لحاظ تواناییهای ذهنی، واکنشهای عاطفی، سبک شناخی و سرعت یادگیری و علاقه و انگیزش به انجام فعالیتها دارند. استقلال/وابستگی به زمینه یکی از مهمترین سبکهای شناختی است و به عنوان صفتی شخصیتی در نظر گرفته میشود. استقلال یا وابستگی به زمینه میتواند بر تعداد زیادی از حیطهها مانند حیطههای ورزشی تاثیر بگذارد.
در طراحی و ارائه آموزش، اغلب این فرضیه مطرح است که همه یادگیرندگان به شیوه یکسان وشبیه به هم یاد میگیرند. حاکمیت چنین دیدگاهی بر آموزش و یادگیری وجود موضوع مهم تفاوت در سبکهای شناختی را نادیده میگیرد. این سبکها عادات یا رفتارهای ذهنی منظمی هستند که به راه حل مسئله ، پردازش اطلاعات یا نقشههای ذهنی میپردازند؛ و توانایی بالقوه دائمی هستند که از فردی به فرد دیگر متغیراند و ممکن است بر یادگیری، بخصوص بر نحوه عملکرد فرد تاثیر بگذارند (رایدینگ، 1997). به دلیل اهمیت این مسئله پژوهشگران تلاشهای زیادی را برای درک تاثیرات آن بر یادگیری و رفتار انجام دادهاند.
تحقیقات نشان میدهد که اگر سبک آموزشی و سبک یادگیری، با هم هماهنگ باشند، یادگیرندهها به طور موثرتری قادر به پردازش اطلاعات هستند در نتیجه یادگیری بهتر و بیشتری خواهند داشت (برونر و هیل، 1999). از اینرو سازگار کردن مواد آموزشی برای برآورده کردن نیازهای گوناگون یادگیری فراگیرندگان ضرورت دارد. این امر مستلزم آن است که سبکهای شناختی را شناسایی کرده و بدانیم که برای هر سبک چه نوع دستورالعملی مورد نیاز است. بنابراین شایسته است با در نظر گرفتن سبکهای شناختی فراگیرندگان، در شناسایی ویژگیهای آنها در پردازش اطلاعات، به یادگیری هر چه بهتر آنان کمک شود.
به عبارت دیگر اگر در فرایند یادگیری به توان سبکهای شناختی افراد توجه شود و فرایند یادگیری را مطابق با آن تطبیق داد تجربه موفقیت بیشتر شده و فرد از یادگیری خود احساس رضایت خواهد کرد. بنابراین پژوهش حاضر درصدد است اثر کانون توجه بیرونی و درونی را بر اساس رویکرد سبکهای شناختی استقلال/وابستگی به زمینه بررسی کند. نتایج این پژوهش احتمالا میتواند بین دو فاکتور مهم یادگیری یعنی سبک ترجیحی پردازش اطلاعات افراد (استفاده از منابع بیرونی در مقابل منابع درونی) و جهتدهی مناسب کانون توجه آنها ارتباط برقرار کند و شکاف موجود در زمینه اثربخشی کانون توجه درونی یا بیرونی را پر کند. این موضوع میتواند به تسهیل فرایند یادگیری و کم کردن زمان و هزینه کمک کند.
1-4- اهداف
- بررسی اثر دستورالعمل کانون توجه درونی و بیرونی در افراد مستقل/وابسته به زمینه بر اجرای مهارت پرتاب دارت
- بررسی اثر دستورالعمل کانون توجه درونی و بیرونی در افراد مستقل/وابسته به زمینه بر یادداری مهارت پرتاب دارت
- بررسی اثر دستورالعمل کانون توجه درونی و بیرونی در افراد مستقل/وابسته به زمینه بر انتقال مهارت پرتاب دارت
1-5- فرضیه ها
- اختلاف معناداری در نتایج پسآزمون گروههای مستقل از زمینه و وابسته به زمینه با دستورالعمل کانون توجه درونی و بیرونی وجود دارد.
- اختلاف معناداری در نتایج آزمون یادداری گروههای مستقل از زمینه و وابسته به زمینه با دستورالعمل کانون توجه درونی و بیرونی وجود دارد.
- اختلاف معناداری در نتایج آزمون انتقال گروههای مستقل از زمینه و وابسته به زمینه با دستورالعمل کانون توجه درونی و بیرونی وجود دارد.
1-6- پیش فرض های تحقیق
- شرکتکنندگان در شرایط نسبتا یکسان تمرین کردند.
- شرکتکنندگان در هنگام اجرای تکلیف تمام سعی خود را بکار گرفتند.
- شرکتکنندگان به پرسشنامه اطلاعات شخصی خود صادقانه جواب دادند.
- تعداد و موقعیت نمونه نماینده خوبی برای جامعه است و ویژگیهای جامعه را به خوبی معرفی میکند.
1-7- متغیرهای تحقیق
متغیرهای این تحقیق عبارتند از
متغیر مستقل:
متغیرهای مستقل پژوهش حاضر کانون توجه و سبکهای شناختی میباشد.
متغیر وابسته:
متغیرهای وابسته این تحقیق اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت میباشد.