“
پایایی(SOCRATES): بوسبی[۷۱] وپارکر[۷۲](۱۹۹۷)درمن[۷۳] و همکاران (۱۹۹۷) در مطالعات خود،دامنه ی ضریب های آلفا در مورد سه خرده مقیاس از۶۰درصد(دوسوگرایی)تا۸۵درصد(شناخت) گزارش کردند.مطالعات دیگرهمسانی درونی کمتری درمقیاس دوسوگرایی یافته اند. میلروتونی گان(۱۹۹۶)همسانی درونی مناسبی برای هرمقیاس درمطالعه به روش بازآزمایی (آلفا ها=۸۷/۰تا۹۶/۰)گزارش کردهاند.
روایی(SOCRATES): علی رغم تمایل اصلی آن برای ارائه چهارمرحله اصلی ازمدل فرانظری،نتایج تحلیل عاملی نسخه مقیاس الکل،تنها سه عامل مستقل راموردحمایت قرارمی دهد. ساختارهای سه عاملی مشابهی دردومطالعه منتشرنشده توسط آیزنهارت[۷۴](۱۹۹۴)گزارش شده است.عاملی که باعنوان”اقدامات عملی”نامگذاری شده است شامل آیتم هایی ازهردومرحله ی اصلی یعنی مرحله ی اقدام وحفظ یا نگهداری میباشد.عاملی که باعنوان”شناخت”مشخص شده است دربردارنده آیتم هایی درمقیاس تصمیم گیری و مقیاس پیش تاملی میباشد.عامل”دوسوگرایی”نشان دهنده مقیاس اصلی تفکروتامل میباشد.میلروتونیگان(۱۹۹۶) هم گرایی اعتبار خرده مقیاس ها را با سایر مقیاس های مربوط به سنجش مصرف الکل بررسی کردند.نتایج این بررسی هیچ گونه همبستگی قوی ترازr=0/15 برای مقیاس های دوسوگرایی وگام برداشتن نشان نداد و تردید هایی درمورد توانایی SOCRATES برای ارائه آمادگی تغییریااشتیاق به درمان مطرح ساخت. با این وجود، مقیاس شناخت ،به صورت مثبتی با تعدادمصرف الکل درهرروز(r=0/26)،استانداردکلی مصرف الکل(r=0/23)و ۵ مقیاس استفاده ازالکل (r=0/39)همبستگی داشت.درمن وهمکارانش(۱۹۹۷)نیزشواهد همگرایی درمورداعتبارمقیاس شناخت گزارش دادهاند. آیزنهارت(۱۹۹۷) توانایی سه خرده مقیاس SOCRATESرابرای پیشبینی پاسخ درمان دریک پیگیری یکساله با نمونه ای از۱۲۵مرد مطالعه کرد.اگرچه این مقیاس ها کمیت یا فراوانی الکل مصرف شده راپیش بینی نکرده اند،نمره های مقیاس مرحله اقدام عملی دربین افرادی بیشتر بود که هیچ مصرف الکلی گزارش نکرده بودند. نمره های بالا در مقیاس شناخت وابستگی باافراد بی نام الکلی(AA) راپیش بینی کرد ونمره های پایین درمقیاس دوسوگرایی با گزارش هایی ازداشتن حامی درمرحله پیگیری همبسته بوده اند.
خلاصه(SOCRATES):نسخه الکل مقیاس SOCRATES(5A)روی نمونه بزرگی از افرادی که به صورت سرپایی درحال دریافت درمان مشکلات مربوط به الکل بودند تهیه شد. هرچند آیتم های مقیاس برای نشان دادن مراحل تغییر تهیه شدند،تحلیل عامل ساختارچنین مراحلی راتایید نمی کند.مقیاس های مراحل شناخت و اقدام عملی معتبروثابت به نظرمیرسند،اما شواهد درمورد پایایی مقیاس دوسوگرایی متغیر است.تنها مقیاس شناخت به گونه ای با پیشبینی متغیرهای مصرف و وابستگی مواد همبسته میباشد. شواهد پیشبینی کننده اعتبارتنها دریک مطالعه گزارش شده است وهمبستگی بین مقیاسSOCRATES ومتغیرهای پی آمد نسبتاکم بوده اند.بنابرین مدارک روان سنجی اولیه درمورداین ابزارنوید دهنده میباشد،اماتحقیق دیگری برای تعیین کاربردپذیری عوامل مشتق شده آن ازلحاظ تجربی مورد نیاز میباشد.ویژگی های روان سنجی نسخه استفاده ازمواد مخدربه طورموازی از مقیاس تاکنون گزارش نشده اند.
۲-۸-بحث:
ازدیاد ابزارهای مربوط به سنجش آمادگی برای تغییر( RTC) چالش هایی برای متخصصان ومحققانی که باید یک راهبرد اندازه گیری راانتخاب کنند به وجود آورده است. همان گونه که در قسمت پیشینه بررسی شد این ابزارها از لحاظ روش های سنجش ،شالوده نظری ،جمعیت مورد نظر وحمایت روان سنجی متفاوت هستند.
۲-۹-تلویحات بالینی :
همان گونه که درادبیات پژوهش آمده است بررسی ها نشان میدهد که علاقه ی فزاینده ای در مورد سنجش انگیزش افراد در درمان مصرف مواد به وجود آمده است(میلروهیتر،۱۹۹۸؛میلرورولینک،۱۹۹۱) . نظریه انگیزش به عنوان یک پیش نیاز ومشخصه ی مراجع به عنوان “حالت آمادگی “جهت درمان از اهمیت خاصی برخوردار است .منظور از انگیزش به عنوان یک حالت(تا نسبتا صفت) تلویحات بالینی چندی دارد. نخست، یکی ازمحاسن مدل فرانظری یاد آوری این نکته است که افراد با سطوح متفاوتی ازآمادگی برای تغییر وارد درمان میشوند.مقیاس های آمادگی برای تغییر که دراینجا بررسی شدند قادرند تا میان مراجعان سوء مصرف کننده مواد به طور نظام مندی تمایز قایل شوند وباسایرمتغیرهای بالینی روابط همزمان معناداری رانشان دهند.همچنین تلویحات این ناهمگنی ها درمیان مراجعان در دوره درمان به وضوح بیان شده است. برای مثال چندمقیاس آمادگی برای تغییر(RTC )توانسته اندفرآیند درمان(CMRS، TCU،RAATE،TMQ ، SOCRATES) وتلاش های مراجعان برای تغییر(الگوریتم ها،RTCQ) را پیشبینی کنند.
دوم ، آمادگی برای تغییر عامل وابسته ای است تادرزمان انتخا ب مدل های درمان در نظر گرفته شود. مقیاس های آمادگی برای تغییر ممکن است درفرآیند برنامه ریزی درمان ،احتمالا حتی برای تسهیل منطبق کردن درمان – بیمار مفید باشد(URICA،RTCQ،الگوریتم ها). سوم ،افزایش انگیزه (یعنی افزایش امادگی برای تغییر ) میتواند خود هدفی برای درمان باشد.سودمندی آمادگی برای تغییر به عنوان یک متغیر پی آمد افزایش مییابد ،در صورتی که این عامل به روش پیوسته وبا حداکثر حساسیت برای تغییراندازه گیری شده باشد. هرچند که مقیاس های زیادی برای سنجش آمادگی برای تغییر در میان سوء مصرف کنند گان مواد ساخته شده است اما تعداد کمی ازآن ها دارای ویژگی های روان سنجی قابل قبولی میباشند.از این رو، متخصصان بالینی باید این ابزارها را به صورت آزمایشی مدنظر قراردهند.پژوهشگران و متخصصان بالینی باید دربه کاربردن این ابزارها در مورد جمعیت،اهداف سنجش وروش سنجش دقت کنند.
فصل سوم : روش پژوهش
۳-۱-مقدمه:
در این فصل مواد وروش پژوهش توضیح داده می شود.ابتدا به جامعه ی آماری ،نمونه وروش نمونه برداری، ملاک های ورودو خروج آزمودنی ها ،نوع مطالعه و روش اجرا، سپس به ابزارهای اندازه گیری ،روایی وپایایی آن ها وبالاخره به روش تحلیل داده ها پرداخته می شود.
۳-۲-جامعه آماری،تعیین حجم نمونه وروش نمونه گیری
جامعه آماری این مطالعه شامل معتادین وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کرمانشاه بود. در این پژوهش با بهره گرفتن از شاخص های آماری (d=%5, P=%5,Z=1/96)حداقل حجم نمونه مورد بررسی با بهره گرفتن از فرمول آماری روش تعیین حجم نمونه (n= ) تعداد ۳۸۴ نفر برآورد گردید، اما به منظور دقت نمونه گیری و جلوگیری از افت احتمالی آزمودنی ها ، عملا با بهره گرفتن از نمونه گیری در دسترس تعداد۵۰۰ نفر از معتادان که به صورت سرپایی جهت درمان سوء مصرف مواد به مراکز ترک اعتیاد در سطح شهر کرمانشاه مراجعه کرده بودند به عنوان نمونه مورد بررسی انتخاب شدند.
۳-۳-ملاک های ورود و خروج آزمودنی ها
در این پژوهش معیار ها ی مورد نظر در انتخاب نمونه ی مورد بررسی عبارت بود از:
-
- آزمودنی ها واجد ملاک های تشخیصی DSM-IV برای سوء مصرف یا وابستگی مواد در یک ماه یا یک سال گذشته باشند.
“