152
الف- نمونههایی از انتقاد و اعتراض مرجعیت علیه حکومت در مسایل سیاسی داخلی 154
1- از مشروطه تا پهلوی اول از 1285 تا 1304 154
1-1- اعتراضهای آخوند به روند الحادی مشروطیت و فرمان اخراج تقیزاده 154
1-2- اعتراض آیتالله سیدمحمد کاظم طباطبایی یزدی نسبت به مشروطه وارداتی 155
2- دوره پهلوی اول رضاشاه، (از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰) 156
2-1- انتقاد آیتالله اصفهانی به نوسازی دستگاه قضایی 156
3- دوره پهلوی دوم از 1320 تا 1357 157
3-1- اعتراض امام خمینی (ره) به اعدام رهبران فدائیان اسلام 157
3-2- اعتراض مرجعیت به لایحه انجمنهای ایالتی ولایتی 157
3-3- اعتراض امام خمینی (ره) و مراجع به رفراندوم لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی 163
3-4- انتقاد مرجعیت نسبت به واقعه فیضیه 167
3-5- اعتراض آیتالله گلپایگانی به تبعید امام خمینی (ره) 170
3-6- اعتراض آیتالله گلپایگانی به حزب رستاخیز 171
3-7- انتقاد آیتالله گلپایگانی به کشتار مردم در 19دی 172
3-8- انتقاد آیتالله گلپایگانی به کشتار مردم در 17 شهریور 174
ب- نمونههایی از انتقاد و اعتراض مرجعیت علیه حکومت در مسایل سیاسی خارجی 174
1- از مشروطه تا پهلوی اول 174
1-1- اعتراض آخوند خراسانی به اشغالگریهای روس و انگلیس 174
1-2- اعتراض آیتالله سید محمد کاظم طباطبایی به اشغال بیگانگان 179
2- دوره پهلوی اول 179
2-1- اعتراض علما به دولت در رابطه با مسائل فلسطین و رابطه با اسرائیل 179
3- دوره پهلوی دوم 183
3-1- اعتراض علما به دولت در رابطه با مسائل فلسطین و رابطه با اسرائیل 183
3-2- اعتراض مراجع به کاپیتولاسیون 185
ج-نمونههایی از انتقاد و اعتراض مرجعیت علیه حکومت در مسایل فرهنگی و مذهبی 188
1- دوره پهلوی اول 188
1-1- اعتراض مراجع در مقابل قانون نظام اجباری و ابلاغیه ضدمذهبی رییسالوزرا 188
1-2- اعتراض مراجع در تغییر پوشش مردان و کشف حجاب 191
2- پهلوی دوم 194
2-1- مخالفت آیتالله بروجردی با تغییر قانون اساسی 194
2-2- اعتراض آیتالله بروجردی به گسترش بهائیت 195
2-3- اعتراض آیتالله بروجردی به حمل مشعل در مسابقات ورزشی 196
جمع بندی 197
نتیجهگیری 199
منابع 209
پیوستها 218
الف- بیان مسأله
اسلام به خصوص مذهب شیعه، حوزه دین را فراگیر میداند، به گونهای که دین طرز تلقی و شیوه نگرش فرد به همه امور زندگی را تحت تاثیر قرار میدهد(ربانی، 1384: 25). ساختار جامعه ایرانی چه قبل از اسلام و چه پس از گسترش اسلام جامعهای که مذهبی بوده و دارای ویژگیهایی بوده که آنرا با سایر جوامع غیر دینی متمایز میکند. نفوذ روح مذهبی در تمام هنجارها، رفتارها، آداب و سنن و عادات اجتماعی جامعه ایران قابل رویت است؛ نهاد سیاست هم از این قاعده مستثنی نیست.
در بخش سیاست بیشتر نهادهای تحت پوشش آن مانند وزارت، قضاوت، امور دیوانی، اوقاف و بعضی مراکز آموزشی یا به طور مستقیم به دست اولیا مذهبی مدرسه اداره میشدند و یا تحت تاثیر تعالیم دینی قرار داشتند.بدون تردید تعالیم اجتماعی اسلام عامل نیرومندی در نزدیک سازی و پیوند امور اجتماعی و سیاسی با اعتقادات دینی مردم بود.
بطور کلی مدل فرهنگ سنتی جامعه ایرانی مدلی مذهبی بوده که تمامی شئون اجتماعی را تحت نفوذ خود داشته است. بالطبع نهاد سیاست و تمام عناصر و نهادهای وابسته بدان نیز نمیتوانستند از قلمرو نفوذ دین خارج باشند و در سیطره آن قرار نگیرند.
اگر در اسلام سنی قدرت سیاسی خلفا شام و بغداد قدرتی مشروع و حتی دینی تفسیر میشد، اسلام شیعی از روزگار نخست هرگونه قدرتی خارج از محدوده امامت را غیرمشروع میدید و سر ناسازگاری با آن داشت. از نقطه نظر فقهای شیعه و بهویژه از عصر شیخ طوسی، مشروعیت دینی جامعه مؤمنان با حضور فقیهانی تضمین میشد که در عصر غیبت کبرای امام عصر (عج) محل مراجعه مؤمنان در امور دینی خویش قلمداد میشدند و آن هم به دلیل اجازهای بود که آنان در عصر غیبت از ناحیه امام عصر (عج) بدان نائل آمده بودند.
مرجعیت یکی از نهادهای دیرینه متعلق به حیطه جامعه ایران است که در فرایندی انتخابی، کاملا طبیعی و مردمی بر اساس ضوابط و شرایط خاصی به وجود میآید و تداوم مییابد. به همین دلیل نهادی پایدار بوده و در همه زمانها تا حدودی از تعرضهای بنیاد برافکن در امان مانده است(باقی، 1383: 185).
در تمام دورهی تاریخ مذهبی ایران، به ویژه از عصر صفویه به بعد که مفهوم تازهای از مرجع شکل گرفت، جامعه مذهبی ایران تابعی از مرجعیت دینی به شمار میآمد. بدین معنا که در تصمیمگیریهای عمومی جامعه غیر از آنچه که به حکومت مربوط میشد، قدرت مرجعیت در آنها به ایفای نقش میپرداخت. این بخش به لحاظ تاثیرگذاری در جامعه سازوکار مخصوصی داشت و همان گونه که ساختمان دارالحکومه و دارالاماره در اختیار نماینده دولت مرکزی بود، «بیت مرجعیت» به عنوان مرکز ثقل این بخش از تصمیمگیریها عمل میکرد.
افزون بر این، آنکه به طور طبیعی در جوامع دینی میان سررشتهداران دین با عامه متدینین رابطهای وجود دارد که در جامعه شیعی بر اساس مفهوم تقلید شکل میگیرد. لزوم زنده بودن مجتهد، مسلمان شیعه معتقد را در ارتباطی نزدیک با رهبر مذهبی زنده خود قرار میدهد و طبعا او را به عنوان عضوی از یک مجموعه متشکل و متحد در میآورد(جعفریان، 1387: 35).
درباره اجتهاد در اندیشه شیعه، تعریفهای زیادی ارائه شده است، اجتهاد گفتمان ویژهای است که با پیوند نظاموار بین عناصر چهارگانه کتاب، سنت، اجماع و عقل، چونان دستگاهی به تولید و آفرینش احکام و قواعد زندگی و طبعا زندگی سیاسی شیعه میپردازد؛نوعی فرایند فکری است که با گذار از نظام معنایی ایجاد شده، احکام مشروع و الزام آوری برای زندگی سیاسی شیعه تولید میکند و لاجرم، شرایط امکان و نتایج خاصی در اندیشه و عمل سیاسی شیعیان بر جای مینهد(فیرحی، 1388: 291).
اهمیت اجتهاد تا جایی است که فیرحی اجتهاد را به مثابه یک گفتمان در جامعه شیعی تعریف کرده است.«اجتهاد به مثابه گفتمانی است که در یک سوی آن توده بیشمار مقلدان و در سوی دیگر آن مرجع تقلید قرار دارد و مناسبات بین این دو کانون قدرت همواره در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران حایز اهمیت بوده است.» (فیرحی، 1388: 291).
تنها گروهی که در ایران توانستند با از بین بردن قدرت حاکمه دست به انقلاب بزنند و پس از آن حکومتی بر مبنای احکام اسلام بنا نهند روحانیون بودند. با وجود اینکه عوامل بیشماری در پیروزی انقلاب ایران دخیل هستند یکی از عوامل مهم و تأثیر گذار را باید حضور مراجع عظام و در رأس آنها امام خمینی(ره) بدانیم.
اگر در جامعه فقه سنی و حکومتهای معتقد به تسنن، فقیهان آرزومند تحقق و عمل سیاسیون به احکام سلطانی مطابق با شرع بودند و گاه تنها این هدف در حد نظری جلوه میکرد، در تشیع و دست کم از عصر صفوی به بعد، مشروعیت حکومتها با ولایت فقیهان پیوندی استوار داشته است یا دست کم قدرتهای سیاسی نمیتوانستند آنها را در نظر نیاورند.
این امر به دلیل آموزههای اندیشه دینی سیاسی تشیع بوده است. در جنگهای ایران و روس، در قضیه تنباکو، ملی شدن صنعت نفت، مخالفت آیتالله مدرس با قرارداد 1919 و نیز در انقلاب مشروطه تأثیر تمام عیار این اندیشه به روشنی دیده شد و در انقلاب اسلامی تجلی کامل آن هویدا گشت.
در واقع در طول تاریخ اندیشه سیاسی ایران مراجع تقلید به خصوص از عصر صفویه به بعد نقشی اساسی و مهم در کنشهای سیاسی مردم ایفا کردهاند، میتوان گفت در وقایع تاریخی و کنشهای سیاسی مراجع در مرکز توجه مردم قرار داشتهاند و آنها بودند که مردم را تحریک، سازماندهی و بسیج میکردند. بسیاری از این کارکردها را در سایر کشورها احزاب سیاسی ایفا میکنند.
نگاهی به تاریخچه احزاب سیاسی در ایران که از سالهای مشروطه با تشکیل حزب اجتماعیون عامیون اشکال سازمان یافتهای به خود گرفت تا به امروز بیانگر این مهم است که تشکیل احزاب در کشور دارای موانع ساختاری، تاریخی، فرهنگی و قانونی جدی است. تجربه تحزب در ایران به خوبی نشان میدهد که این پدیده نتوانسته به طور مطلوب کارویژهها و اهداف مورد نظر را تأمین کند و معمولاً در نحوه شکلگیری، تداوم حیات حزب، کارویژههای عضوگیری و تعیین خط مشیها و… با نقصانهایی همراه بوده است (اخوان کاظمی،1388: 5).
احزاب در غرب صورت تکوین یافته شوراها و سندیکاهای کارگری و گروههای نفوذ هستند(نوذری،1381: 27). اما در کشور ما هیچ گاه چنین احزابی به وجود نیامد، یکی از عوامل ناپایداری احزاب سیاسی در ایران، نقش فرهنگ سنتی، اعتقادات مذهبی و نهادهای وابسته آن است.
جامعه ایران جامعهای حزب گریز است و ما در تاریخ اجتماعی ایران نتوانستهایم به تحزب در معنای غربی آن دست یابیم. و برخی از تحلیلها حاکی از این است که فرهنگ ایرانی مغایر با کنش جمعی سازمان یافته است در حالی که در چارچوب مرجعیت و در شبکه مرجع – مقلد در انقلاب اسلامی ایران کنشی جمعی از نوع سازمان یافته آن منجر به پیروزی انقلاب ایران شد. سوالی که مطرح است این است که مرجعیت چگونه کارکردهای احزاب در بستر تاریخ تحولات سیاسی معاصر ایران را انجام داده است؟
مرجعیت به عنوان رهبری مذهبی همواره در تاریخ سیاسی ایران دارای نقشها و کارکردهای متفاوتی بودهاست. تحقیق حاضر در نظر دارد به تبیین و توصیف این نقشها و کارکردها بپردازد.
ب- اهمیت و ضرورت تحقیق
فواید نظری
1- توسعه ادبیات علمی مربوط به نقش و جایگاه سیاسی مرجعیت.
2- مطالعه مناسبات قدرت بین مراجع، تودهها و حکومت.
3- بررسی کارکردهای حزبی مراجع در ایران.
4- ارتقا دانش سیاسی موجود و لزوم توجه به ساز و کارهای مذهبی در پیشبرد اهداف سیاسی.
فواید عملی
1- ایجاد زمینه برای سایر پژوهشگران برای ادامه تحقیقات مفصل و مستقل در این حوزه.
2- استفاده از نتیجه تحقیق در ارائه راهکار و پیشنهاد به سیاستگذاران کشور.
3- توصیف جایگاه مرجعیت در نظام سیاسی ایران.
پ-هدف های تحقیق
هدف اصلی
شناخت کارکردهای حزبی مرجعیت از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی
اهداف فرعی
1- شناخت مبانی نظری مربوط به فرهنگ سیاسی تشیع، مرجعیت و احزاب سیاسی.
2- شناخت جایگاه مرجعیت به عنوان واسطه بین مردم و حکومت از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی.
3- شناخت ابزارهای مرجعیت در جامعه پذیری سیاسی مردم از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی.
4- شناخت نقش مرجعیت در سیاستگذاری و تصمیم سازی سیاسی نظام حاکم از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی.
5- شناسایی نقش مرجعیت در انتقاد از حکومت و اعتراض علیه آن از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی.
ت-سوال های تحقیق
سوال اصلی
کارکردهای حزبی مرجعیت از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ایران چیست؟
سوالات فرعی
1- مبانی نظری مربوط به فرهنگ سیاسی تشیع، تاریخچه مرجعیت و احزاب سیاسی در ایران چیست؟
2- مرجعیت به عنوان واسطه بین مردم و حکومت از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ایران چه نقشی داشته است؟
3- مرجعیت از چه ابزارهایی برای جامعهپذیری سیاسی مردم از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی استفاده کرده است؟
4- مرجعیت در سیاستگذاری و تصمیم سازی سیاسی نظام حاکم از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی چه نقشی داشته است؟
5- مرجعیت چه نقشی در انتقاد علیه حکومت و اعتراض علیه آن از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی داشتهاند؟
ث-تعریف مفاهیم
مقلد: مقلد کسی است که رای مجتهد را بدون آن که مطلع باشد و بر او لازم باشد که از آن اطلاع یابد، اخذ میکند( جعفریان،1387: 170).
مرجع تقلید: مرجع تقلید در مذهب فقهی امامیه به مجتهد جامع الشرایطی گفته میشود که توضیح المسائل (رساله عملیه) یا کتاب استفتائات داشته باشد و دارای پیروانی باشد که در فروع دین و احکام فقهی اسلامی از وی پیروی کنند.
نهاد مرجعیت: نهاد مرجعیت تنها شخص مرجع نیست بلکه نهادی متشکل از مقلدان، روحانیون و مراجع است که در شبکه مرجع – مقلد فعالیت میکنند.
حزب: در این تحقیق حزب نهادی متشکل و سازمانمند است که به عنوان واسطه بین مردم و حکومت ظاهر شده، به جامعه پذیری سیاسی مردم میپردازد و در فرایند نظام سازی سیاسی نقش دارد و در شرایط لزوم به انتقاد و اعتراض علیه سیاستهای دستگاه حاکمه میپردازد.
کارکرد:.کارکرد در معانی فعالیت سودمند، کار، وظیفه، فایده، انگیزه، غایت، نیت، نیاز، نتیجه و پیآمد به کار میرود؛ اما جامعه شناسان بیش از همه بر سه معنای کار، وظیفه و نقش تاکید دارند. (توسلی، 1371: 216 – 217)
تصمیمسازی: فرایندی که در آن شخص یا گروه بر روند تصمیمات اتخاذ شده اثر میگذارد و این روند را تغییر میدهد.
سیاستگذاری: فرایندی که در آن شخص یا گروه بر سیاستهایی که از سوی دستگاه حاکم اتخاذ شده تاثیر میگذارد و روند و نتیجه این سیاستها را با تصمیمات خود تغییر مید
6- مقاله «نهاد مرجعیت شیعه و نقش آن در تحولات اجتماعی ایران معاصر» در 24 صفحه نقش نهاد مرجعیت را در تحولات اجتماعی ایران معاصر بررسی کرده است . در این مقاله، ضمن اشاره به جریان تاریخی شکلگیری نهاد مرجعیت شیعه، تلاشهای حکومت پهلوی برای تضعیف حوزه و روحانیت به بحث گذارده شده، سپس فعالیت سیاسی نهاد مرجعیت دینی در رهبری انقلاب اسلامی ایران و فعالیتهای فرهنگی حوزه علمیه قم در مقابله با جریان غیردینی شدن ایران ارائه گردیده است.
در بخشی از این مقاله آمده است: مردی که مقام « مرجعیت کل» را احراز میکند باید دانشمندترین همه هم قطاران خویش باشد. یک فرد ممکن است مجتهد و یا حتی «مرجع تقلید» نامیده شود، ولی اگر در او ویژگی های مجتهدان دیگر نباشد، ممکن است قدرت، نفوذ و پیروان کمتری داشته باشد. هنگامی که فردی به عنوان مرجع شناخته میشود از او انتظار میرود که فتوای خود را در مسائلی که مورد نیاز مردم میباشند در کتابی به نام کلی «رساله عملیّه» بنویسد و در آغاز هر رساله عملیّه، معمولاً مجتهد بیان میکند که هر مسلمانی باید یا مجتهد باشد و یا مقلّد و یا اینکه به احتیاط عمل کند. کسی که به احتیاط عمل میکند باید مطمئن شود که آنچه انجام میدهد خلاف فتوای هیچ یک از مجتهدان صاحب رساله عملیّه نیست. این شیوه کار کم و بیش تا زمان حاضر ادامه یافته است.
گرچه مراجع کلی تقلید از نظر معلومات و شرایط دیگر مرجعیت، که معمولاً مورد انتظار بوده، مانند وارستگی و تقوا به شیوه ای بسنده، شایستگی مقام احراز شده را داشته اند، ولی نباید تصور کرد که هیچ مجتهد دیگری به شایستگی مجتهدان یاد شده گام بر جهان روحانیت ننهاده است. بسیاری از مجتهدان بوده اند که به هیچ وجه جامعیت و شایستگی شان کمتر از رهبران مزبور نبوده، ولی پرهیز از قبول مسئولیت، مانع پذیرش مرجعیت آن ها شده است.
این مقاله در تابستان 1383 در شماره دهم مجله شیعهشناسی به قلم علی ربانی خوراسگانی به چاپ رسیده است.
7- کتاب «جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران» تالیف حجت الاسلام رسول جعفریان است که به دوره 1320 تا 1357 از روی کار آمدن محمد رضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته است؛ در این کتاب نویسنده جرایان و سازمان های مذهبی و سیاسی ایران را از نظر منشا پیدایش و اثرگذاری در انقلاب مورد بررسی قرار داده است.
کتاب حاضر، گزارش کوتاهی از چگونگی رشد و برآمدن جریانهای مذهبی ـ سیاسی در روزهای پس از شهریور 1320 (زمان تبعید رضا شاه) تا پیروزی انقلاب اسلامی است، دورهای که روحانیان، دینداران و گروههایی که به نوعی در اندیشه احیای دین یا هماهنگ ساختن آن با دنیای جدید بودند، کوشیدند با اقدام به نوعی خانهتکانی، دین را که در دوره رضاخان گرفتار انزوا شده بود، احیا کنند و آن را در پیوند بیشتری با جامعه و سیاست قرار دهند.
آنها سعی داشتند تجربه جدیدی را در رویارویی با دنیای نو، عملی سازند؛ تجربهای که در نهایت به تأسیس جمهوری اسلامی ایران منجر شد.
این تلاشها در کتاب حاضر در دو بخش بررسی شدهاند. نخست، تلاش تشکلهای منظم اعم از گروهها، احزاب، انجمنها و سازمانها و در بخش دوم، تلاش جریانهای فکری که طیفی از نیروهای اجتماعی را تحت تأثیر قرار دادند و با ایجاد موجهای فکری، آنان را به سمت و سوی خاصی هدایت کردند.
کتاب حاضر، شامل هشت فصل با عنوانهای؛ بازگشت دین به عرصه جامعه و سیاست، فعالیتهای حوزوی از اواخر دهه 30 تا انقلاب اسلامی سال 57، جریانهای مذهبی ـ سیاسی فعال دهه 40 تا اوائل50، اسلام انقلابی سازمان مجاهدین خلق، حسینیه ارشاد و دکتر شریعتی، گروهها و جریانهای فعال مذهبیـ سیاسی در آستانه انقلاب اسلامی، نویسندگان برجسته آثار دینی ـ سیاسی در آستانه انقلاب اسلامی و جریانهای تجدید نظر طلب در عقاید شیعه است.
چ- روش انجام تحقیق و ابزار گردآوری اطلاعات
روشی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است، روش کیفی توصیفی از نوع مطالعات اسنادی و تاریخی است که با استفاده از این روش سعی میشود جایگاه مرجعیت در نظام سیاسی ایران توصیف شود. برای انجام تحقیق و گرد آوری اطلاعات از ابزار فیش برداری از اسناد و مدارک تاریخی، مقالات و کتاب های منتشره داخل و خارج کشور، مصاحبه، جستجو در اینترنت و غیره استفاده شده است. این تحقیق با رویکری جامعه شناسی سیاسی انجام شده و هدف از آن مطالعه حوادث تاریخی و تاریخ نگاری نیست به همین خاطر تمام موارد تاریخی برای عناوین ذکر نشده و تنها شواهد مهم مورد استفاده واقع شده است.
ح-محدوده زمانی و مکانی
این تحقیق از سال وقوع انقلاب مشروطه(1285) تا سال وقوع انقلاب اسلامی ایران(1357) را مورد بررسی قرار داده است.
خ-فصول و سازمان دهی تحقیق
این پایان نامه در قالب 6 فصل به بررسی کارکردهای حزبی مرجعیت در ایران در بازه زمانی انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ایران میپردازد.
فصل اول این تحقیق در بردارنده کلیات تحقیق است در این فصل اهمیت و ضرورت، هدفها و سوالات تحقیق بیان شده و برخی از مفاهیم مورد استفاده تعریف شده است؛ همچنین در قسمت پیشینه تحقیق خلاصهای از مقالات، کتب و تحقیقات درباره مرجعیت در ایران ذکر شده است.
در فصل دوم این پایان نامه چارچوب نظری احزاب سیاسی و تاریخچه مرجعیت مورد بررسی قرار گرفته است؛ در این فصل در ابتدا تعاریفی از احزاب سیاسی و کارکردهای آنها در جامعه عنوان شده است، سپس جایگاه مرجعیت در فرهنگ سیاسی تشیع و تاریخچه آن طرح شده است.
در فصل سوم نقش مرجعیت به عنوان واسطه بین مردم و حکومت از مشروطه تا انقلاب اسلامی بررسی میشود؛ نقش ساختاری مرجعیت در اسلام به عنوان واسطه، دلایل واسطه بودن مرجعیت بین مردم و حکومت از جمله عناوینی هستند که در این فصل به آنها پرداخته شده است.
در فصل چهارم ابزارهایی که مرجعیت برای جامعه پذیری سیاسی مردم از آنها بهره بردهاند از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. در این فصل جامعه پذیری سیاسی مردم از طریق خطابه، فتوا، بیانیه، تجمعات سیاسی، شاگردپروری، رسانهها، مهاجرت و نظریه پردازی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
در فصل پنجم نقش مرجعیت در سیاستگذاری و تصمیم سازی سیاسی نظام حاکمه از مشروطه تا انقلاب اسلامی بررسی شده است.در این فصل موضوعاتی همچون تصمیم سازی سیاسی مردم از طریق تماس با رجال سیاسی و تاثیرگذاری در سیاستگذاری از داخل نظام بررسی شده است.
در فصل ششم و آخر این پایان نامه نقش مرجعیت در انتقاد از حکومت و اعتراض علیه آن از مشروطه تا انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفته و موضوعاتی همچون نمونههایی از انتقاد و اعتراض مرجعیت از حکومت در مسایل سیاسی داخلی، مسایل سیاسی خارجی و مسایل فرهنگی و مذهبی مورد بررسی قرار گرفته است.
در انتهای این پایان نامه نتیجهگیری نهایی از تحقیقات در مورد کاکردهای حزبی مراجع عنوان شده و منابع و پیوستها ذکر گردیده است.