امروزه کارآفرینی یکی از موضوعات بسیار مهم بویژه در حیطه اقتصادی بوده که سالانه میزان زیادی از تحولات و شکوفایی اقتصادی به آنان اطلاق می گردد. اما برخی از محققین به آن اشاره دارند، ناکامی بسیاری از این فعالیت ها و یا کسب و کارهای جدید بوده است. در همین راستا بنر 1998 بیان می دارد که هرچند ایجاد کسب و کارهای جدید بسیار رشد شگرفی بویژه در ایالات متحده داشته است و هر سال به تعداد آن ها افزوده می گردد ولی، اطلاعات به ثبت رسیده موید آن است که بسیاری از این کسب و کارهای جدید که اغلب موارد کارآفرینان آن را مدیریت می نمایند به شکست منجر گردیده است. به عنوان مثال، دان و براداستریت گزارش نموده است که تعداد کسب و کار شکست خورده از 71931 در سال 1996 به 83384 در سال 1997 افزایش یافته است، این افزایش میزان 15.9 درصدی را به خود اختصاص داده است(بنر، 1998).
مور (1999) در همین راستا بیان می دارد که شکی نیست که می توان از بروز بسیاری از این شکت ها پیشگری نمود. دلایل امیدوار کننده بسیاری در تبیین علل بروز این شکست ها بیان گردیده اما یک یک فاکتور بسیار مهم در موفقیت بلند مدت در یک سرمایه گذاری جدید، قابلیت ها و توانایی رهبری شخصی بنیانگذار یک فعالیت کارآفرینانه است(مور، 1999).
آن چه که در این میان حائز اهمیت می باشد استفاده از خصوسیات و قابلیت های مهم رهبری کارآفرینان در این زمینه می باشد. به عقیده اسورز و لیدون (2014) نیز شایستگی های رهبری کارآفرینانه نیز یکی از فاکتورهای بسیار مهم در موفقیت کسب و کارهای کارآفرینانه خواهد بود و در صورت برخورداری یک مدیر از این ویژگی ها و صفات می تواند از یک مدیر عادی به یک مدیر موفق تبدیل گردد(اسورز و لیدون ،2014). بر همین اساس در این پژوهش به شناسایی و ارائه قابلیت های رهبری کارآفرینانه در سازمان ها پرداخته شده است و علاوه بر این مهم، پس از شناسایی فاکتورهای مورد بررسی، این معیارها به صورت موردی در سازمان اتوبوسرانی و در بین مدیران این سازمان مورد بررسی قرار گرفته شده است. که در این فصل به منظور تشریح موضوع مورد نظر، به ارائه بیان مسئله، ضرورت تحقیق، اهداف و فرضیات پژوهش پرداخته شده است.
بیان مساله
کارآفرینی مقوله ی بسیار مهمی است که بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه توجه جدی به آن مبذول داشته و می دارند. در این میان، یکی از شاخه های اصلی کارآفرینی، کارآفرینی در سازمان است که بدون شک سهم چشم گیری در توفیق و تعالی سازمان ها دارد(احمدپور، 1383).
امروزه کارآفرینان به عنوان عاملان یا تسهیل گران تغییر در دنیای کسب و کار شناخته شده اند: کسانی که فرصت هایی را که دیگران نمی یابند و یا به عنوان مشکل می شناسند، تشخیص می دهند. با این وجود کارآفرینان به عنوان نوآوران، ایجادکنندگان چشم انداز مشترک، با مساله ی توسعه ی شایستگی های رهبری به منظور رشد کسب و کار و تبدیل شدن آنها به مدیران حرفه ای ( در رهبری کارآفرینانه ) روبرو شده ا ند(جورج و تارابیشی،2009). از آنجا که امروزه دنیای کسب و کار، غیر قابل پیش بینی و بسیار پیچیده شده است به کارگیری رویکردهای سنتی و یا حتی به نسبت جدید رهبری و راهبردی نمیتوانند برای بلندمدت، اثربخش باشند. در چنین شرایطی راهبرد رهبری کاملا جدیدی برای هدایت کسب و کار مورد نیاز است که مک گریث و مک میلان (2002) آن را رهبری کارآفرینانه مینامند.
کلمه قابلیت لغتی لاتین به معنای شایستگی است. بویاتزیس قابلیت یا شایستگی را به عنوان ویژگیهای اساسی یک فرد تعریف میکرد که
منجر به اثر بخشی عملکرد برتر وی در یک شغل می شود.در تعریفی دیگر قابلیت یک ویژگی فردی است که میتواند اندازه گیری شود و میتواند بین کارکنان برتر و معمولی تمایز قائل شود.رهبری نوعی نفوذ اجتماعی است که در آن رهبر مشارکت داوطلبانه کار کنان را در تلاش برای کسب هدفهای سازمانی طلب میکند.رهبران برای ترغیب مشارکت داوطلبانهی کارکنان هر گونه اختیار و قدرتی را که دارند با ویژگیهای شخصی خود و مهارت های اجتماعی تکمیل میکنند.
وقتی کارآفرینان قادر به فروش ایده هایشان میگردند تبدیل به رهبر میشوند. هدف از رهبری کار آفرینانه عبارت است از :
- الهام بخشی
- انگیزش سریع یک گروه صاحب ایدههای جدید
- هدایت آنهادر تبدیل این دیدگاه مشترک به واقعیت است
رهبری کارآفرینانه پنج تفاوت عمده با رهبری کسب و کارهای دیگر دارد:
– جهتدهی استراتژیک
– کشف فرصتها
– جمعآوری منابع
– کنترل منابع
– ساختار مدیریتی
رهبری کارآفرینانه نوعی رهبری در سازمانها است که پایه و اساس آن را کارآفرینی تشکیل میدهد و بر عواملی نظیر ریسک پذیری، نوآوری، پشتکار و نوسازی تأکید میکند. (صفات و ویژگیهای رهبری کارآفرینانه- سیدعلیرضا هاشمینکو- دانشگاه علامه طباطبایی-1391)
در رهبری کارآفرینانه تمرکز بر فرصت و ایجاد کسب و کار جدید یا توسعه ی کسب و کار موجود است(تورنبری،2006). اما تارابیشی، فرنالد و سولمون (2000) رهبری کارآفرینانه را، شناسایی فرصت های سودمند در بازار پویا می دانند. در این مقاله رهبری کارآفرینانه چنین تعریف می شود: فرآیند نفوذ در دیگران (از جمله مدیران و کارکنان) به منظور شناسایی و بهره برداری و یا کمک به شناسایی و بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه و مزیت های داخلی سازمان. اما پژوهش های مربوط به رهبری کارآفرینانه به ویژه تا سال 2005 دارای نارسایی های عمده ای بوده اند.
تحقیق های کم وحتی ضعیفی درباره ی قابلیتهای کارآفرینانه رهبران که به سازمان ها و شرکت هایشان برای تبدیل شدن به سازمان کارآفرین کمک می کنند، انجام شده است. برای مثال در مطالعه ای میدانی پیرس، کارمر و رابینز (1997) رفتارها و شایستگی های رهبران کارآفرین را شناسایی و تحلیل کرده اند (1997) . برخی از این قابلیت ها عبارتند از: (1) رهبران کارآفرین اقدام های خود را با حذف تشریفات زائد اداری، به طور کارآمد انجام می دهند، (2) آنها ایده های خوب دیگران را رصد می کنند، (3) دیگران را به بهره برداری خلاق از ایده هایشان تشویق می کنند، (4) افراد را برای مواجه با یک چالش گرد هم می آورند و (5) محیطی ایجاد می کنند که در آن افراد برای ایجاد بهبود برانگیخته می شوند و …
البته مهمترین ایراد این تحقیق این است که این رفتارهای یازده گانه تنها بیانگر مشارکت غیر مستقیم و غیر فعال رهبر کارآفرین در فرآیند کارآفرینی است.
در تحقیق دیگری ایکولز و نک (1998) جنبه های دیگری از رفتارهای کارآفرینانه را تبیین کردند. به زعم آنها رفتارهای کارآفرینانه سه نوع هستند: کشف فرصت، تسهیل فرصت و انگیزه ی بهره برداری از فرصت (اچلوز و نیک،1998) اما از آنجا که کارآفرینی، فرآیند شناسایی، ارزیابی و بهره برداری از فرصت ها(بارن و شین،2008) است، از این رو رهبران می توانند نقش کلیدی در این فرآیند داشته باشند. به زعم ترنبری (2006) رهبر کارآفرین یا نقش فعال در این فرآیند ایفا می کند یا تسهیل گر این فعالیت ها خواهد بود. رهبران کارآفرین فعال، عامل ایجاد ارزش بوده و آماده ی شناسایی، توسعه و کسب فرصت های ایجاد کسب و کار جدید، هستند. این فرصت ها در واحدها، و یا در بین مرزهای سازمانی و یا در محیط کسب و کار یافت می شوند. اما رهبرانی که نقش تسهیل گری ایفا می کنند، به طور مستقیم، عامل شناسایی و پیش برنده ی فرصت ها نیستند بلکه شرایطی را در سازمان ایجاد یا فراهم می کنند که نوآوری و فرصت های کارآفرینانه را می توان در آن شرایط به طور دائم پیگیری کرد.(تورنبری،2006).
با توجه به تعاریف متعددی که از کارآفرینی و رهبری کارآفرینانه و برخی از قابلیتهای رهبری کارآفرینانه ارائه شد و همچنین مد نظر قرار گرفتن این موضوع که کارآفرینی از جنس هنر، نوآوری و خلاقیت است با رهبری که از قماش اداره و مدیریت سازمان است این تحقیق در پی آن است که در وهله اول قابلیتهای رهبری کارآفرینانه را در بین مدیران سازمان اتوبوسرانی کرج شناسایی کرده و در گام بعدی میزان بهره مندی مدیران سازمان اتوبوسرانی کرج را از این قابلیتها مورد بررسی قرار دهد و میزان قوت و ضعف قابلیت های رهبری کارآفرینانه را در میان آنها مشخص کند.
اهمیت و ضرورت تحقیق
با وجود رشد روزافزون اطلاعات و گرایشات كارآفرینی و همچنین بالا رفتن سطح حمایتی دولت ها از فعالیت های كارآفرینانه ضرورت انجام تحقیقات گسترده و مبتنی بر محتوا در این زمینه احساس می شود. قابلیت های رهبری کارآفرینانه، سبك رهبری مشاركتی در كارآفرینی ، مدیریت دانش در بدنه سازمان و ایجاد جو مناسب برای خلاقیت سازمانی از چالش های جدید رهبری هستند كه در عصر كارآفرینی شناخته شده اند. با توجه به رشد شتابدار و چشمگیر صنعتی و تجاری در سال های اخیر عوامل زیر به عنوان علل این رشد برشمرده شده اند:(کوراتکو و هودگیتز، 2007).
مهمترین چالشی كه كارآفرینان با آن مواجهند متقاعد كردن افراد دیگر جهت همراهی با آنهاست . این افراد می توانند یك جامعه سرمایه گذار و یا خود افراد درون سازمان باشند ، در مراحل پس از تولید و تجاری سازی ایده ، كارآفرین با جامعه بزرگتری به نام بازار و مشتریان بالقوه و بالفعل مواجه است و این ارتباط به دلیل جدید بودن محصول فراتر از ارتباط بازاریابان و مدیران فروش با مشتریان است(کوراتکو و دونالد،2007).
این باور وجود دارد که اعمال کارآفرینی میان مدیران یک سازمان طیف وسیع و گسترده ای است (هرینونن و کرولا،2003) که نیل به درجات متعالی آن امری بسیار خطیر قدم گذاری و حرکت مثبت به سوی مدارج بالای این طیف، موجب اثرگذاری مستقیم بر عملکرد سازمان و بهبود محسوس آن می شود(هورنزبای و همکاران،1993). بر همین اساس بسیاری از دانشمندان اوایل دهه 1980 میلادی در پی آن بودند تا به جست و جوی « مولفه هایی » بپردازند تا به مدد آنها بتوانند میزان رویکرد مدیران بالقوه ی یک سازمان به کارآفرینی را اندازه گیری و بر همین مبنا، اثرگذاری این پدیده را در عملکرد سازمان ارزیابی کنند.
وجود مدیر یا رهبر کارآفرین موجب افزایش خلاقیت و نوآوری می شود که به دنبال آن بهره وری به وجود می آید هرچه قدر تفکر کارآفرینی در میان مدیران سطوح مختلف پر رنگ تر باشد، موجب انتقال آن به نیروهای زیر دست شده و کل سازمان را فرا می گیرد.
لذا با توجه به نقش و جایگاهی که کارآفرینی در موفقیت یک سازمان دارد از یک طرف و نیز تاثیرگذاری مستقیم کارآفرینی بر متغیرهای اصلی سازمان نظیر اهداف، کارکنان، عملکرد و موارد مشابه و هم چنین وجود موانع و دشواری هایی که از عدم صحیح شناخت و رهبری کارآفرینانه، گریبانگیر مدیریت سازمان ها می شود انجام چنین تحقیقی ضرورت می یابد. از سوی دیگر با تعیین قابلیت های رهبری کارآفرینانه در سازمان اتوبوسرانی موجب افزایش این فرهنگ در این سازمان ها می شویم و زمینه مناسبی در جهت طرح ریزی برنامه ها و اقدامات مدیریت سازمان ها در جهت گام برداشتن به سوی سازمانی با فرهنگ کارآفرینی بالا می گردد.
اهداف تحقیق
هدف اصلی:
این پژوهش به دنبال شناسایی و سنجش قابلیت های رهبری کارآفرینانه در بین مدیران سازمان اتوبوسرانی کرج می باشد.
اهداف فرعی:
1- تعریف و شناسایی مهم ترین قابلیت های رهبری کارآفرینانه متناسب با سازمان های حمل ونقل
2- شناخت ابعاد و زیرمعیارهای قابلیت های رهبری کارآفرینانه متناسب با مدیران سازمان اتوبوسرانی
3- ارائه ابزار معتبر جهت ارزیابی و سنجش قابلیت های رهبری کارآفرینانه در بین مدیران سازمان اتوبوسرانی
4- شناسایی نقاط قوت و ضعف مدیران بر اساس ارزیابی قابلیت های رهبری کارآفرینانه و ارائه پیشنهادهایی برای بهبود نقاط ضعف مدیران
Benner
Dun & Bradstreet
Moore
George, Tarabishy
Thornberry
.Tarabishy, Frenald & Solomon
Hornsby et al
Baron & Shane
Thornberry
Kuratko , Hodgets
Kuratko , Donald
Hrinonen & Korvela
Hornsby et al