:
امروزه اهمیت بالقوه دانش به عنوان منبع کلیدی ایجاد درآمد پایدار و مزیت رقابتی در اقتصاد دانش مورد توجه بسیاری شده است (گرنت 1996 ودیگران 2003، رنزل ،2008) چرا که منحصر به فرد و غیر قابل جایگزین بوده و به سختی قابل تقلید است ( آمبروسینی و بومن 2001، سحردان ودیگران ،2007)پرتیو و رویلا (2004) نیز معتقدند در محیط پرچالش رقابت های جهانی امروز شکی در خصوص ارزش دانش یادگیری در بهبود شایستگی ها و عملکرد سازمانی وجود ندارد .
با پوز (1994، به نقل از چانگ ولی ما ،2008) معتقدند مدیریت دانش به طور عمده به دنبال استفاده از دانش به منظور دستیابی به یاد گیری سازمانی است . ویژگی شایان توجه به این منبع استراتژیک (( دانش )) بیشتر شدن ارزش آن می توانند به نتایجی فراتر از نتایج انفرادی خود دست یابد .
ویلگ (1994) معتقد است که مدیریت دانش می تواند سازمان را قادر سازد تا عملکرد محول خود را به عملکرد هوشیارانه و توام با خلاقیت تبدیل سازد . بر اساس دیدگاه نوناکو و تاکوچی مدیریت دانش به دنبال ایجاد دانش ضمنی از طریق مارپیچ های دانش ودر نتیجه ایجاد دارایی دانش سازمانی است
1-1 بیان مسئله
با توجه به نقش دانش در تعالی سازمانهای میتوان گفت كه امروزه اغلب ارزش ایجاد شده نه به وسیله تجهیزات و امكانات بلكه به وسیله دانش انباشته شده كسب میشود (چوگزو سارز، 2004). این مهم به دلیل آن است كه روند توسعه دانش، موجب بروز پیچیدگی و انبوهی از اطلاعات شده است كه بهرهبرداری سریع و اثربخش آن را دچار چالش میسازد. در دنیای امروز پاسخ به موقع به تغییرات محیطی به یكی از مهمترین مسائل سازمانها بدل شده است. پاسخگویی به تغییرات نیازمند انعطافپذیری و سرعت عمل بالا است، چنین سرعت عملی از توانمندی سازمان در خلق، حفظ و به كارگیری دانش در جهت گسترش توانمندیهایی منحصر به فرد، ناشی میشود (شاریک، 2003). به همین دلیل چندی است که مبحث مهمی به عنوان مدیریت دانش مطرح شده است. مفهومی که هیجان ایجاد کرده و باعث بحث و مناظری فراوان شده است، مدیریت دانش رویکردی است که به سرعت در حال تکامل است و به چالشهای اخیر برای افزایش کارآیی و بهبود اثربخشی فرآیندهای تجاری، همراه با نوآوری مستمر، توجه زیای دارد. نیاز به مدیریت دانش، از این واقعیت سرچشمه میگیرد که دانش در عملکرد سازمانی و دسترسی به مزیت رقابتی پایدار، عنصری مهم تلقی میشود (داونپورت، گروور، 2001: 4). در آینده جوامعی انتظار توسعه و پیشرفت خواهند داشت که سهم بیشتری از دانش را به خود اختصاص داده باشند، نه سهم بیشتری از منابع طبیعی، سازمان
دانشی به توانمندیهایی دست مییابد که قادر است از نیروی اندک، قدرتی عظیم بسازد (الوانی، 283: 1380).
سازمانهایی موفق و کامیاب امروز ما، سازمانهایی هستند که دانش جدید را خلق کرده و یا کسب نموده و آن را به طرق و شیوههای کاربردی برای بهبود فعالیتهایش تبدیل کردهاند، آنها از شیوههای نو و خلاق برای اصلاح ساختار و عملکردشان بهره گرفتهاند و از این رو میتوانند برای ما سرمشق و الگو باشند. مطالعاتی که در مورد همراستایی رهبری دانش با یادگیری سازمانی انجام میشود، علت پایداری و کامیابی سازمانهای موفق را به خوبی آشکار میسازد. اگرچه دانش اعضای سازمان برای توسعه دانش سازمانی ضروری است، دانش سازمان چیزی فراتر از مجموع ساده دانش افراد است. دانش سازمانی از طریق الگوهایی تعاملی منحصر به فرد میان فناوریها، روشها و افراد در سازمان نتایج و پیامدهای عمیقی برای مدیریت دانش دارد و این بدان علت است که الگویی تعاملی بین فناوریها، روشها و فراد سازمان منحصر به فرد بوده (مختصر همان سازمان بوده) و نمیتوان به آسانی آن را در بازار به فروش گذاشت. بنابراین قابل تقلید توسط سازمانهایی دیگر نیست (اسفیدانی، کرمی، 1383). آنچه مسلم است توجه به مقوله دانش و مدیریت دانش و کارکنان دانشی در سازمانهای قرن 21 در اولویت قرار گرفته است. دانشگاه علوم انتظامی به عنوان دانشگاه تخصصی پلیس و بازوی علمی ناجا، از اهمیت ویژهای بر خوردار است مخصوصا که کیفیت و آثار فکری و دانشی آن به سرعت در نیروی انتظامی و جامعه متجلی میشود ایفای نقش شایسته و بایسته دانشگاه در تحقق اثربخشی و موفقیت نیروی انتظامی، کمک به توسعه و نظم و امنیت ملی به بهبود کیفیت زندگی مردم مستلزم آن است که دانشگاه بتواند سطح دانشی سازمانی خود را متناسب با شرایط و اقتضاعات محیطی، در حد مطلوبی حفظ کند و ارتقاء دهد (ترکزاده، 1385) رهبری دانش و یادگیری هر دو نقش اساسی و استراتژیک در موفقیت دانشگاه دارند و دانشگاه را قادر میسازند تا سریعتر و موثرتر از رقبای خود به تحصیل و بکارگیری دانش بپردازند که این منهم منجر به خلق مزیت رقابتی پایدار برای ناجا میشوند. دانشگاه علوم انتظامی با توجه به مقدار ایجاد کسب و نشر ضمنی و صریح، میتواند تشخیص دهد که چه نوع یادگیری وجود دارد تا برای کسب و استفاده از دانش سطح یادگیری خود را ارتقاء دهد. هدف این تحقیق بررسی و شناخت تأثیر همراستا یی استراتژیهای رهبری دانش و یادگیری بر عملکرد دانشگاه علوم انتظامی میباشد.
1-2 ضرورت و اهمیت تحقیق
واقعیتهای پیرامون دانشگاه علوم انتظامی گویای آن است که فضای فعالیت آنها سرعت بیشتر را نسبت به گذشته تجربه میکند. الگوهای کاری مجرمین و متخلفین، از قوانین تغییر یافته است. از طرفی میزان اطلاعات که مأموران پلیس در طول دوران خدمت خود با آن روبرو میشوند در حال افزایش است. این گونه اطلاعات به شکلهای مختلف در پلیسهای تخصصی حفظ و نگهداری میشوند، یکی از مشکلات دانشگاه علوم انتظامی، بررسی این اطلاعات و تبدیل آن به دانش و استفاده بهینه و بجا از آن و نحوه مدیریت آنها در جهت مواجهه معظلاتی است که مأموران پلیس با آن مواجه میشوند (گاتچالگ 2007: 5)
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران سازمانی است که هدف از تشکیل آن استقرار نظم و امنیت، تأمین آسایش عمومی و فردی و نگهبانی و پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی در چارچوب قانونی در قلمرو کشور جمهوری اسلامی ایران است. برقراری نظم و امنیت و تأمین آسایش عمومی و فردی در هر جامعهای از اعتبار و اهمیت خاصی برخوردار است در پرتو این نعمت الهی است که مردم میتوانند با خیال راحت و آسوده به کسب و کار پرداخته و زندگی اجتماعی و فردی خود را با آرامش خاطر پشت سر گذارندو اصولاً امنیت و آسایش عمومی نیز از مقولاتی هستند که اگر کشوری نتواند مشکلات و معظلات مربوط به آنها را حل نماید دستخوش حوادث اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حاد و متعدد شده که در نهایت جامعه را بسوی هرج و مرج و از هم گسیختگی سوق خواهد داد و همین امر است که جایگاه و موقعیت ویژه نیروی انتظامی را در تثبیت امور مشخص مینماید. با توجه به حساسیت ویژهای که در ناجا وجود دارد میطلبد کلیهی کارکنان در ناجا خصوصا دانشگاه علوم انتظامی با دانش و آگاهی قدم در راه رسیدن به اهداف گذارند. بسیاری از مشکلات مبتلا به ناجا ناشی از عدم بهرهمندی برخی مدیران از مدیریت دانش سرچشمه میگیرد هنگامی که مدیران ناجا به سرمایه دانش مجهز باشند با گامهای استوار این راه را میپیمایند. دانش همانند چراغی است که راهنما و روشنایی بخش برای مدیران است. دانشگاه علوم انتظامی نیز به عنوان تنها متولی آموزش پلیش کشور در جهت دستیابی و تولید دانش نو در خصوص موضوعات مرتبط با دانش پلیسی کشور نه تنها از این امر مستثنی نیست بلکه مستلزم توجه ویژه میباشد، بدیهی است در جهان امروز که سرعت تغییرات بسیار چشمگیر میباشد دور ماندن دانشگاه علوم انتظامی از دانشهای جدید منجر به ایجاد اختلال در فرآیند برقراری امنیت عمومی در جامعه خواهد شد. دانش، موتور محرکه توسعه دانایی محور بوده، توجه به آن نقش فزایندهای در رشد سازمانها و جوامع خواهد داشت. برای دستیابی به این مهم بهره جستن از کلیه علوم و دانشهای روز جهان میتواند ضروری باشد و در اینجاست که همراستایی استراتژیهای رهبری دانش و یادگیری بر عملکرد دانشگاه علوم انتظامی لازم به نظر میرسد.
1-3 اهداف تحقیق
1-3-1اهدف اصلی: بررسی و شناخت تأثیر همراستایی استراتژیهای رهبری دانش و یادگیری بر عملکرد دانشگاه علوم انتظامی.
1-3-2 اهداف فرعی:
- شناسایی انواع استراتژیهای رهبری دانش دانشگاه علوم انتظامی.
- شناسایی انواع یادگیری در دانشگاه علوم انتظامی.
- شناسایی و چگونگی تأثیر استراتژیها ویادگیری بر عملکرد دانشگاه علوم انتظامی.
- شناسایی تأثیر رهبری دانش بر عملکرد دانشگاه علوم انتظامی.
- شناسایی تأثیر همراستایی استراتژیهای رهبری دانش و یاد گیری بر عملکرد دانشگاه علوم انظامی.
1-4 سؤال اصلی تحقیق
1-4-1 سوال های اصلی
تأثیر همراستایی استراتژیها رهبری دانش و یادگیری بر عملکرد دانشگاه علوم انتظامی چگونه است؟
1-4-2 سوال های فرعی:
- استراتژیهای رهبری دانش در دانشگاه علوم انتظامی چگونه است؟
- تأثیر استراتژیها بر عملکرد دانشگاه علوم انتظامی چگونه است؟
- یادگیری در دانشگاه علوم انتظامی چگونه است؟
- تأثیر رهبری دانش بر عملکرد دانشگاه علوم انتظامی چگونه است؟
– همراستایی استراتژیهایی رهبری دانش و یادگیری بر عملکرد دانشگاه علوم انتظامی چگونه است؟
1-5 دانشگاه علوم انتظامی
دانشگاه علوم انتظامی به عنوان دانشگاه تخصصی پلیس و بازوی علمی ناجا، از اهمیت ویژه ای برای مجموعه نیروی انتظامی برخوردار است. خصوصاً كه كیفیت و آثار فكری و دانشی آن به سرعت در نیروی انتظامی و جامعه متجلی می شود. ایفای نقش شایسته و بایسته دانشگاه در تحقق اثر بخشی و موفقیت نیریو انتظامی، كمك به توسعه نظم و امنیت ملی و بهبود كیفیت زندگی مردم، مستلزم آن است كه دانشگاه بتواند سطح دانش سازمان خود را متناسب با شرایط و اقتضائات محیطی، در حد مطلوبی حفظ كند و ارتقا دهد (ترك زاده، 1385). مدیریت دانش با پشتوانه غنی نظری و تجربی و قابلیت های عملی ویژه خود، می تواند چنین امكاناتی را برای دانشگاه علوم انتظامی، فراهم آورد؛ به طوری كه با تأكید بر ضرورت و اهمیت مدیریت و تأمین همین شایستگی محوری دانشگاه علوم انتظامی مسیر رشد و برتری سازمان را برای آن به ارمغان می آورد؛ به عبارت دیگر، دانشگاه علوم انتظامی به عنوان سازمان دانش محور كه سعی در تربیت نیروی متخصص برای مجموعه نیروی انتظامی دارد، با جهت گیری راهبردی فعالیت های خود را به سوی كسب برتری در حوزه آموزشی و پژوهشی جهت دهی می نماید. بر این اساس دانشگاه علوم انتظامی بایستی با استفاده از منابع غیر مملوكی خود (مانند سرمایه فكری، انسانی و دانشی) و به كار گیری صحیح آن در برنامه راهبردی خود شایستگی های خود را شكل دهد به طوری كه از دیگر سازمان های رقیب یا همكار ممتاز باشد. ضرورت اثر بخشی مدیریت دانش در این دانشگاه ناشی از این موضوع است كه تأثیر مستقیم و مهمی بر عملكرد كاركنان آینده پلیس و در نتیجه عملكرد سازمان دارد. از این رو در راستای پیاده سازی موفق مدیریت دانش در دانشگاه علوم انتظامی بایستی به این نكته توجه نمود كه هدف از به كارگیری نظام مدیریت دانش چیست و در چه راستایی سرمایه دانش دانشگاه علوم انتظامی را بایستی سازماندهی نمود. هدفمند نمودن مدیریت دانش در این دانشگاه نیازمند توجه به ایجاد گوناگون مدیریت دانش از یك طرف و عوامل و مولفه های زمینه ای از طرف دیگر است.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)