کارآفرینی به عنوان یک پدیده نوین در اقتصاد نقش مؤثری را در توسعه و پیشرفت اقتصادی کشورها یافته است. بهطوریکه میتوان گفت امروزه کارآفرینی در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار نقش کلیدی و بسزایی داراست. به عبارت دیگر در یک اقتصاد پویا، ایدهها، محصولات و خدمات همواره در حال تغییر میباشند و در این میان کارآفرین است که الگویی برای مقابله و سازگاری با شرایط جدید را به ارمغان میآورد. با توجه به اهمیت روزافزون این پدیده و نقش فزاینده آن در اقتصاد جهانی شناسایی عوامل موفقیت کارآفرینان و تسهیل امر کارآفرینی ضرورت دو چندان پیدا میکند.
این فصل به بررسی کلیات پژوهش اختصاص یافته است. ابتدا مسأله تحقیق و ضرورت انجام تحقیق بیان میگردد. سپس بهطور مختصر به اهمیت و ضرورت انجام تحقیق و اهداف و سؤالات پژوهشی پرداخته شده، و در ادامه بهطور خلاصه به نوع تحقیق، روش انجام تحقیق، جامعه آماری تحقیق، ابزار گردآوری دادهها و به روشهای تجزیه و تحلیل اطلاعات اشاره میشود.
1-2- بیان مسأله تحقیق
این امر مسلمی است كه پژوهشهای كاربردی مسألهمدار هستند، بدین معنی كه تمام فرایند پژوهش از اولین گامهای مشاهده تا آخرین مراحل نتیجهگیری میباید حول محور یك یا چند مسأله دور بزند. بنابراین روشن كردن مسأله در یك تحقیق علمی كاربردی یكی از ضروریترین و اولین گامهای پژوهش است. اگر مسأله خوب روشن یا تبیین نشود، تمام مراحل بعدی فرایند تحقیق از جمله جمعآوری اطلاعات و نتیجهگیری دچار اشكالات و نواقصی خواهند شد كه ناشی از خود آن مراحل نیست، بلكه ناشی از روشن نبودن و بیان نادرست مسأله است. بنابراین شاید اغراق نباشد كه بعضی محققان معتقدند كه خوب و درست روشن كردن مسأله معادل نیمی از فعالیتهای
پژوهشی است (میرزایی اهرنجانی، 1371،ص5).
از طرف دیگر، نخستین گام جهت شناخت و تبیین درست هر مفهوم یا پدیده، ارائه تعریف روشنی از آن است. به طور کلی در تعاریفی که از کارآفرینی ارائه شده است، تناقضها و مغایرتهایی به چشم می خورد. وجود تفاوت در تعاریف کارآفرینی از سویی نشاندهنده گستردگی و اهمیت و از سوی دیگر نشاندهنده پویایی آن است (پورداریانی، 1381). ژوزف شومپیتر میگوید: کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است و نقش کارآفرین نوآوری با ایجاد ترکیب های تازه ای از مواد می باشد (خنیفر ، 1385).
در شرایطی که توسعه سریع اقتصادی اجتماعی، یک هدف کلان و آرزوی دیرینه برای تمامی کشورهاست، تحقق توسعه منوط به تولید انبوه و صادرات و به تبع آن افزایش درآمد ملی، توسعه عدالت اجتماعی و گسترش اشتغال مولد در کشورها میباشد. دستیابی به این هدف نیز در گرو ایجاد و توسعه فعالیتهای اقتصادی و افزایش بهره وری و خلاقیت است. تجربه موفق کشورهای صنعتی و کشورهای شتابدار در توسعه اقتصادی، نشان میدهد که مدیران کارآفرین، خلاق و ریسکپذیر در بخش های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور میتوانند هدف های فوق را محقق سازند (امور مشاورین وزارت صنایع، 1376).
ایدههای مدیران کارآفرین در صورتی بر تولید، اشتغال و بهره وری عوامل تولید بنگاه اثرگذار هستند که شرایط اجرای آنها نیز فراهم گردد. شرط اینکه یک بنگاه تولیدی بتواند ایجاد و راهاندازی گردد و با اجرای ایدههای کارآفرینی فعالیت خود را تداوم بخشد و از این طریق امکان رشد و توسعه را بیابد، فراهم بودن بسترهای لازم در عرصه اقتصاد کشور است. از جمله نهادهایی که بر بسترسازی فعالیتهای اقتصادی نقش بارز و بی چون و چرایی دارد، نهاد دولت میباشد. دولت میتواند با قانون گذاری بستر لازم را برای موفقیت فعالیتهای تولیدی فراهم نماید و قوانین مصوب نیز میتوانند نقشی متفاوت را در عرصه اقتصاد ایفا نمایند. اگر درست به کار گرفته شوند بسترها و شرایط فعالیت و رقابت در عرصه اقتصادی را تسهیل و مهیا مینمایند و در غیر این صورت به عنوان مانعی برای بازیگران اقتصاد عمل میکنند. علاوه بر قوانین و مقررات، عواملی چون چگونگی شرایط اقتصادی، سیاسی حاکم بر کشور، بوروکراسی اداری، عوامل فرهنگی چون: فرهنگ خانواده و نگرش جامعه به کار و تولید، نگرش مصرفکنندگان نسبت به محصولات داخلی، بالا بودن میزان مخاطره پذیری برای ایجاد کسب و کار، سطح موفقیت طلبی در جامعه و عوامل آموزشی مانند: ارتباط بین دانشگاه و صنعت، تناسب بین آموزشهای دانشگاهی بر حسب نیازهای بازار کسب و کار، توانایی دانش آموختگان دانشگاهی، و … نیز بر موفقیت فعالیت کارآفرینان تأثیرگذار هستند که در فصل دوم به بررسی این عوامل می پردازیم.
این پژوهش نیز یك تحقیق مسألهمدار كاربردی است كه درصدد شناسایی عوامل موفقیت کارآفرینان در صنایع تولیدی استان هرمزگان میباشد. شناسایی این عوامل و ارائه راهکارهایی کاربردی در جهت توسعه آنها، میتواند برای متولیان کارآفرینی و صنعت در سطح استان و حتی در سطح کشور در امر برنامهریزی و قانونگذاری راهگشا باشد.
1-3- ضرورت و اهمیت انجام پژوهش
اهمیت كارآفرینی و ایجاد شغل جدید در اقتصاد، موضوعی می باشد كه در سالهای اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته است. به طور كلی اقتصاددانان كارآفرینی را از منظر سودمحوری، سرمایه گذاری و ریسك ودیدگاهی كه از گسترش اقتصاد حمایت می كند، مورد توجه قرار داده اند، اما به نظر می رسد در یك جامعه مدرن نقش كارآفرینی فراتر از بعد اقتصادی است (Henry & et al, 2003).
وقتی از موفقیت و ماندگاری كسب و كار سخن به میان می آید، پاسخ به این سئوال كه موفقیت و معیار آن چیست، ضروری به نظر می رسد. اما باید توجه داشت هنگامی می توان كارآفرین موفق را شناسایی كرد كه از شاخص های معتبری برخوردار باشد تا بتوان بر اساس این شاخص ها موفقیت افراد كارآفرین را اندازه گیری كرد. متأسفانه موفقیت كار آفرینان همواره از نقطه نظر شاخصهای سنتی و مالی سنجیده شده و از دیدگاه خود كارآفرینان كم تر به موفقیت پرداخته شده است، در حالی كه مطالعات نشان می دهد، موفقیت می تواند تعاریف متعددی در كارآفرینی داشته باشد. موفقیت كارآفرینان یك ساختار چند بعدی است كه می تواند شامل عناصر شخصی، حرفه ای، محسوس و نامحسوس نیز باشد و باید توجه داشت كارآفرینان ضرورتاٌ موفقیت كاریشان را با واژه های مالی ارزیابی نمی كنند. لذا چگونگی درك موفقیت از دیدگاه كارآفرینان مسأله مهمی است كه باید در مطالعات كارآفرینی به طور اساسی به آن توجه شود . از سوی دیگر توسعه و گسترش موفقیتهای کارآفرینان یکی از راهکارهای اساسی برای رسیدن به توسعه اقتصاد پایدار میباشد. اولین گام برای این منظور شناسایی عوامل موثر بر موفقیت کارآفرینان و سپس ارائه راهکارهایی در راستای ایجاد بسترهای لازم برای توسعه این عوامل، میباشد.
1-4- اهداف تحقیق
هدف کلی از اجرای این تحقیق فراهم نمودن بسترهای لازم برای تسریع روند رشد کارآفرینان در ایجاد و توسعه واحدهای صنعتی استان و در نتیجه کمک به رشد اقتصادی استان میباشد. همچنین این تحقیق دارای اهداف فرعی دیگر به شرح زیر است :
- شناسایی عوامل موفقیت کارآفرینان در ایجاد و توسعه واحدهای صنعتی
- کمک به عملی شدن ایده های کارآفرینان و در نتیجه افزایش اشتغال در استان
- کمک به ایجاد محیطی پویا برای رشد کارآفرینان
- ارائه راهکارهایی عملی برای کارآفرینان برای توسعه این عوامل
Devi R. Gnyawali
Daniel S. Fogel
1– Joseph Schumpeter