:
شیوه های عملی که محققین به عنوان مطالعات شعری،ادبی مطرح نموده اند؛در یک نظام پیچیده از روابط سیاسی،فرهنگی، اجتماعی،اقتصادی شکل گرفته اند. پس عملکردهای تحصیلی و روابط درونی متفاوت،به مشارکتهای خاص در سخنرانی و اهداف نویسندگان و مخاطبین وابسته است. آنچه که ریچارد اوهمان[2](1987) آنرا سواد نام گذاشته همانند هر فعالیت یا عملکرد دیگر انسانی ،روابط اجتماعی را در درون خود شکل می دهد. این روابط همیشه شامل تعارضات و مشارکتهایی می شوند.سواد همچون زبان تبادلی است بین ادوار، نژادها، جنسها و … ص 226 . دیدگاه اوهمان با مین زان لو[3] (1992) که استدلال می کند ” آگاهی فردی ضرورتا منحصر به فرد و متناقض، و در یک فرایند شکل می گیرد” سازگار است ص 889. او برعلیه فرضیاتی درباره زبان حرکت می کند. (فرضیاتی که پیشنهاد می کنند:ماهیت معنا،مستقل از زبان شکل می گیرد)و نیز علیه دیدگاه مربوط به جوامع شهری پر آشوب و بی نظم که در آن یک صدای واحد و ثابت، به طور مطلق و مستقیم آثار اعضای جامعه را تعیین می کند ص889. عملکردهای سواد(تحصیلی) برای معلمینی که یادگیری را به عنوان بخشی از تجربه می بینند، حیطه ای فراتر از محدوده کلاس می باشدو زمینه های جایگزین تجربیات دانش آموزان بواسطه این عملکردها و آگاهی از ماهیت خاص متون را در بر می گیرد.(دیویی،1938،فرییر،1968، گیروکس، 1992، مک لارن و دا سیلوا،1993،هووکس،1994[4])
پس در این مقاله استدلال ما بر آن است که دانستن چگونگی استفاده دانش آموزان از تجاربشان و رشد هماهنگ مهارتهای سواد انتقادی در سراسر ادوار زندگی باعث افزایش آگاهیشان از ملزومات اجتماعی،سیاسی،اقتصادی وفرهنگی برای تعلیم و تربیت می شود.
ما روی بخش(سرخ کردن یک پیراشکی) متمرکز شدیم تا نشان دهیم، چگونه تجارب مختلف یا ادبیات و معلوماتی که دانش آموزان به کلاس می آورند، می تواند باعث رشد رویکردهای مختلفی نسبت به تفکر انتقادی مربوط به مطالعه و نوشته های انتقادی گردد.
نتیجه آنکه معلمین نیاز دارند تا استراتژیهای آموزش خلاقیت را برای فراهم آوردن فرصتهای آموزشی برای دانش آموزان در تمام سطوح آموزشی،بکار برند تا مهارتهای سوادآموزیشان بسط داده شود.بخش پایانی مقاله، شیوه های احتمالی را فراهم می آورند؛ بطوریکه در آن
معلمان می توانند از متون ادبی در سطوح مختلف برای تعامل دانش آموزان با مجموعه مواد آموزشی،محتوای متون و تجارب شخصی و حرفه ای، استفاده نمایند.بیشتر مواد درسی تخصصی موجود در قالب متون و نوشته های در باب متون مختلف ، تفسیر و ترجمه های بدیع ، فصیح و ادبی که ویژه گروههای سنی خاص تهیه شده، نشان می دهد(نیوول ، دورست مارشال 1993 ، راما گورینسکی و اسمیت 1994)،[5]اگر چه مطالعات دقیق زیادی در مورد شباهت های میان رویکردهای تعبیری بوسیله دانش آموزان راهنمایی ، دبیرستانی و دانشگاهی موجود نیست و توجه زیادی هم به ملزومات تربیتی در مطالعات و نوشته های انتقادی برای تقویت شیوه های تفکر انتقادی ارائه نشده است؛در این مقاله تلاش ما بر آن بوده تا شکافی( فاصله) را که اغلب میان معلمان راهنمایی و دبیرستان از تفسیر رویکردهای نوشتاری و خواندنی با همکارانشان در دانشگاه موجود است،رفع شود.مطالعات عکس العمل های دانش آموزان نسبت به کتاب جادوگران، بر آن است که با وجود سطوح متفاوت عکس العمل دانش آموزان متوسطه و دانشجویان به متن،آموزش با تأکید بر تفکر انتقادی اهمیت تجربه مشابهی از پاسخهای این دو گروه را بر اساس ویژگی های فرهنگی و تفکر قالبی و مسائل جنسیتی و شیوه های بدیع و فصیحی که نویسنده استفاده کرده، مشخص نمود.
روایت تاثیرگذاری كه شامل تجربه و خلاقیت در تفسیر جادوگران شد:
بسیاری از معلمان فرض می نمایند که دانش آموزان از نقطه نظرهای مناسبی به متون نزدیک می شوند. ما انتظار داریم تا پاسخ های خاصی به سؤالاتی که در مورد متن می پرسیم بدست آوریم. پس بر اساس پاسخ مناسبی که در ذهن داریم، تمرین های نوشتاری خاصی تعبیه می نمائیم، و همچنین با امتحاناتی، اهمیت مطالعات خاص و معلم پرور یک متن را، تحت الشعاع قرار می دهیم. گر چه ما بر این مسئله واقفیم که دانش آموزان تجارب مختلفی را با خود به کلاس درس می آورند و این که ما اغلب این تجارب را فراموش می کنیم که چگونه این تجارب بر دیدگاه دانش آموزان و نوشته های آنها درباره یک متن، تأثیر می گذارد. اگر چه قبل ازآن جان دیویی در سال 1938 اشاره کرده که، مراقبتهای دقیق بایستی به شرایطی اختصاص یابد که به تجربه کنونی معنایی ارزشمند دهد.(ص 49) جهت تحقق چنین مفهومی، دیویی ، این مسأله را مهم دانسته که باید کنترل از جامعه گرفته شود و تمام افراد در فعالیت ها شرکت کنند و در فرایند معنا سازی سهیم باشند. (ص56) آموزش در این جایگاه یک فرایند اجتماعی است(ص58). فرایندی چند سویه که توسط گروهی از فراگیران مشارکت می شود.علاوه براین دیویی استدلال می کند فعالیت هایی که برای رسیدن به یک هدف معین مورد استفاده قرار می گیرد به بلوغ فراگیران بستگی دارد؛ بنابراین، این بیان اشاره می کند که اگر تجربه در عمل آموزنده و مؤثر باشد؛ مهارت های تفکری و استدلالی با تجربه توسعه می یابد(ص88). هنگامی که مصمم شدیم بر این پروژه کار کنیم ، متوجه شدیم بحث دیویی در سال 1938 درباره اهمیت تجربه در فرایند آموزشی و بعدها رشد و توسعه علمی و ادبی (فریر 1988 ، هلث 1983 ، براندت 1990 ، گیروکس 1992 ، موبلاچ و برانون 1993[6]) نقطه شروع ایده آلی را برای تجربه کردن فراهم می آورد؛ در حالیکه متنی را برای دانش آموزان دبیرستانی و فارغ التحصیلان دانشگاه بکار می بریم؛ با در نظر گرفتن این که دیدگاهها تقریبا آشنا هستند؛در صددیم در یابیم آیا مفهوم آموزش و تجربه از نظر دیویی می تواند در جایگاه خاصی به کار رود؟و نیز در پی تاثیرش بر دانش آموزان هر دو گروه بودیم. اینکه چگونه مطالعه کنند، بخوانند،تفسیر کنند و درباره یک متن چگونه بنویسند و همچنین آنچه را که دانش آموزان برای یک متن ارزش تلقی می کنند،تحت تاثیر واقع می شود. برای مثال، دانش آموزان متوسطه (14-10 ساله) ممکن است خودشان را در ارتباط نزدیک و دقیقی با یک شخصیت اصلی ببینند که ازلحاظ سنی مشابه آنها است و بایستی با بسیاری از مسائلی که بزرگسالان در زندگی واقعی با آن روبرو می شوند ، سروکار داشته باشد.تفسیر و تعبیر آنها از داستان ،تا حد زیادی به یکی کردن خودشان با شخصیت اصلی مرتبط می شود. از طرف دیگر ،دانش آموزان فارغ التحصیل که همان متن را مطالعه می کنند باز ممکن است با یک شخصیت جوانتر متحد شوند چرا که دوران کودکیشان تداعی می شود. علاقه آنها به تصاویر ساختگی – تخیلی از تمثیل ها و اندیشه های رو به رشد و تفسیرشان از آن، هر چند تحت تأثیر تجاربی خواهد بودکه آنها در سال های بعد از کودکی و نوجوانی جمع آوری کرده اند؛ به منظور اهداف روش شناسانه،اطلاعاتی را از مباحث کلاسی جمع آوری و تجزیه و تحلیل نمودیم. و مشاهدات ، مصاحبه ها ، مباحث و یادداشت های مکتوب از دانش آموزان گروه های خاص ، جمع آوری و تجزیه و تحلیل شدند (گروبر و جی بورین). اولین گروه شامل 27 نفر از دانش آموزان کلاس هشتم 14 ساله که کتاب جادوگران رولدداهل را در کلاس انگلیسی شان می خوانند می باشد. والدین آن ها در سطوحی که از سطح پایین تر از متوسط تا سطح بالاتر از متوسط گروهبندی شدند، می باشند[7]. اکثریت دانش آموزان آمریکایی انگلیسی بودند(60 درصد) و آمریکایی های آفریقایی و آسیایی هر کدام 15% جمعیت و عده ای از دانش آموزان هم از کشورهایی مثل عربستان سعودی و پاکستان.
از 27 دانش آموز هم 15 نفر زن و 12 نفر مرد بودند.
گروه دوم شامل 14 دانش آموز فارغ التحصیل که در یک برنامه مهارتی جهت شعر و نگارش اسم نویسی کرده بودند ، می شدند. از این گروه خواسته شد تا به یک برنامه زنده درباره جادوگران گوش دهند. 8 دانش آموز زن و 6 مرد در این کلاس بود که از گروه های سنی 22 تا 54 ساله رده بندی شده بودند. آن ها هم به علت این که بتوانند شهریه تحصیلشان را بپردازند؛ یا دستیاران فارغ التحصیل بودند یا مشاغل نیمه وقت داشتند. 4 نفر از آن ها خواهان تداوم مشاغل و حرفه های آموزشی شان بودند طوری که به برنامه های تخصصی ادامه بدهند و 6 نفر از آن ها می خواستند عضو هیأت علمی دانشگاه باشند و 3 نفر از آن ها خواهان این بودند که به عنوان نویسندگان حرفه ای کار کنند و یک نفر از آن ها قصد داشت برای رضایت شخصی، مدرک بگیرد.
ما از یک رویکرد مطالعاتی موردی در واقع استفاده کردیم، چون «دن زین[8]» 1989 استدلال می کند که نظری به عنوان یک تفسیر باید در جهانی با تجارب زنده ریشه داشته باشد. (ص 33)
برای مثال مهم است که رفتار متقابل هم در دیدگاه نظری هم در موقعیت های خاص و عینی مورد بررسی قرار بگیرد.واکنش داوطلبان تحقیق و شرکت کنندگان فرصتی جهت توضیح تفسیری تجارب بدست می دهد. این که رویدادها را در متن مورد مطالعه قرار دهیم مهم است. چون، همان گونه که “راگون گو با ویووان لنکیون”[9] در سال (1981) استدلال می کنند، محال است تصور کنیم که رفتار انسان وابسته به متنی که رفتار بر آن واقع است، مورد تامل قرار نگیرد. فرد می تواند به راحتی نتیجه بگیرد که تعمیمات قصد شده در زمینه و محتوا، مطالب کمی برای بیان رفتار بشر در اختیار می گذارد(ص 62). این در واقع منطبق با دیدگاه و نظر گریرتز در سال 1973 است که می گفت یک تفسیر خوب از هر چیز یک شعر ، یک شخص ، یک تاریخ ، یک مراسم عبادی مذهبی و تشریفات آئینی یک سازمان و مؤسسه، یک جامعه، ما را به قلب آن مسئله می رساند. که در واقع منجر به تفسیر و تعبیرمان از آن مسئله می شود (ص18). با دنبال کردن این قیاس های منطقی ما می خواهیم، ساختار فردی- اجتماعی انسان را از معانی، مورد ملاحظه قرار دهیم. وقتی که مطالعه ما در مورد تفسیرمان از مطالعه دانش آموزان، در مورد جادوگران ارائه می شود؛ قطعا،کتاب جادوگران فرصت خوبی برای معلمان در جهت به تصویر کشیدن تجارب دانش آموزان، فراهم می کند تا دیدگاههای انتقادی و کلام تعبیری خودشان را پیدا کنند.
جان در پژوهش خود به نقل از اولین شخص(یک پسر 18 ساله) که والدینش را گم کرده و هم اکنون با مادربزرگش زندگی می کند نشان می دهد؛ در طول تعطیلات در جنوب انگلستان که جلسه سالانه انجمن سلطنتی برای ممانعت از سوء رفتار و بی رحمی در مورد کودکان تشکیل شده است؛ اگر چه پسر در نظر اول و با توجه به ظاهر یک معنای مبهم را ارائه می دهد،اما آنها شبیه زنان معمولی است. نهایتا او می فهمد که آن ها در حقیقت جادوگران انگلیسی اند که جلسات سالانه خود را با رهبر خود -جادوگر بزرگ- تشکیل داده اند. بواسطه توانایی های حسی شگفت انگیز جادوگران (کسانی که احساس بچه ها را تحمل نمی کنند)، پسر تسخیر و مبدل به یک موش می شود ، اما نه به یک موش معمولی.چراکه قادر به تکلم وتفکر است. او در ارتش، به واسطه حمایت مادربزرگش نام نویسی می کند و نقشه مرگ تمام انسان های شرور ، تبه کار و جادوگر را می کشد. با استفاده از فرمول مرموز خویش، جادوگران را تبدیل به موش می کند و بعد از خوردن سوپ از آنها انتقام می گیرد.
با آموزش تفکر انتقادی نهایتا در یک جفت سازی طعنه آمیز آنها قطعه قطعه می شوند و با چاقوهای متفاوتی مورد استفاده آشپزان رستوران قرار می گیرند.