سرمایه گذاری از عوامل اساسی اقتصادی بویژه در کشورهای در حال توسعه است. مساله اساسی در سرمایه گذاری تخصیص بهینه منابع مالی در فعالیتهایی است که بهترین سود آوری را دارندو نقش مهمی دررشد اقتصادی ایفا می کنند. یکی از ابزارهای مهم برای تخصیص بهینه این منابع بازار بورس اوراق بهادار هر کشور است، این بازارمکانی است برای تجمیع سرمایه های خرد برای استفاده در طرحها و فعالیتهایی که نیازمند سرمایه های کلان می باشند. خریداران سهام برای خرید سهام نیاز به اطلاعاتی جهت کسب سودهای بالاتر دارند برای کسب این اطلاعات لازم است که بازار سرمایه دارای کارایی اطلاعاتی باشد.
شرکت کنندگان در معاملات بازار بورس اوراق بهادار به اطلاعات شفاف کافی وبموقع نیازمند هستند که یکی از نقش های سازمان بورس اوراق بهادار می باشد در صورتی که این نقش بدرستی ایفا نشود گروهی بخاطر داشتن اطلاعات بیشتر از دیگران به سودهای غیرمتعارف و فراتر از حد معمول دست می یابند، بررسی کارایی اطلاعاتی بازار بورس میزان دستیابی سازمان بورس را به این هدف اشکار می سازد ودر صورت ایفای درست این نقش وایجاد امنیت سرمایه در بازار بورس سرمایه گذاران با اطمینان بیشتر به سرمایه گذاری در این اوراق بهادار تشویق می شوند و این موضوع باعث جذب سرمایه های سرگردان و هدایت آن بسوی تولید و و متعاقب آن افزایش سطح تولید ودر آمد ملی خواهد شد که نتیجه این روند بهبود شرایط اقتصادی کشور است. (سلیمی فر, مصطفی; شیرزور, زهرا, 1389)
12) بیان مساله
هدف نهایی بورس اوراق بهادار رسیدن به کارایی در تخصیص بهینه منابع اقتصادی است، هدف منطقی سیاست دولت ترغیب و تشویق استقرار «بازار کارای تخصیصی» است که در آن شرکتهایی که دارای محتملترین فرصتهای سرمایه گذاری هستند به وجوه مورد نیاز دسترسی داشته باشند، برای تحقق این هدف بازار باید دارای کارایی درونی و بیرونی باشد؛در کارایی بیرونی اطلاعات به سرعت و به طور وسیع منتشر شده و بدین وسیله امکان تعدیل سریع و بدون تورش قیمت هر ورقه بهادار در مقابل اطلاعات جدید فراهم میشود به طوری که قیمت آن ارزش سرمایه گذاری را منعکس میکند، در مقایسه بازار کارای درونی بازاری است که در آن کارگزاران و معامله گران به صورت منصفانه با یکدیگر رقابت می کنندبطوری که هزینه مبادلات کم و سرعت انجام آن زیاد باشد، کارایی بیرونی بازار از دهه 1960موضوع بسیاری از تحقیقات بوده است، در بازار کارا مجموعه اطلاعات بطور کامل و بلافاصله در قیمتهای بازار منعکس میشود. (شارپ, ویلیام اف; الکساندر, گوردون جی; بیلی, جفری وی, 1390)
کارایی اطلاعاتی بازار در سه سطح، از نظر مفروضات و پیامدهای آن مطرح است که عبارتند از (سینایی, حسنعلی, 1372):
شکل ضعیف کارایی: در این سطح از کارایی قیمت های اوراق بهادار فقط اطلاعاتی که در گذشتۀ قیمتها نهفته است و از توالی تاریخی قیمتها حاصل میشود را منعکس می کند، که این اطلاعات بلافاصله در قیمتهای جاری منعکس میشود، در این حالت فرض میشود که قیمت اوراق بهادار فقط منعکس کننده اطلاعات تاریخی باشد؛ بدین معنا که قیمت سهام روند خاصی نداشته وبازار سهام حافظه ای ندارد، یعنی قیمت سهام دربازار کارابه شکل تصادفی تغییر می کند این همان نظریه گشت تصادفی است.
شکل نیمه قوی کارایی: این سطح از فرضیه می گوید که قیمت سهام منعکس کننده همه اطلاعات عام و منتشرشده است. در اینجا اطلاعات عام محدود به اطلاعات گذشته نیست بلکه در برگیرنده هر اطلاعاتی دربارۀ عملکرد شرکت و مشخصات صنعتی است که شرکت در آن فعالیت دارد.
شکل قوی کارایی:در این حالت فرض بر این است که تمام اطلاعات مربوط و موجود، اعم از اطلاعات محرمانه و اطلاعات دردسترس عموم در قیمت اوراق بهادار انعکاس می یابد. (Strong, 2000)
در تحقیق حاضر کارایی بازار بورس تهران در سطح نیمه قوی مورد بررسی قرار می گیرد، در سطح نیمه قوی کلیه اطلاعاتی که در دسترس عموم است و شامل؛اطلاعات مالی منتشر شده شرکتها، اطلاعات دولتی، وضعیت اقتصاد، تخمینهای انجام شده در مورد سودها که شرکت ها و تحلیل گران اوراق بهادار منتشر کردهاند، مورد استفاده قرار می گیرد (راعی, رضا; پویانفر, احمد, 1391)،بعضی از مطالعات بابررسی الگوهای فصلی و تقویمی به آزمون کارایی بازار در سطح نیمه قوی اقدام مینمایند،در این گروه مطالعات بنام بررسی وقایع به این امر می پردازند که قیمت سهام با چه سرعتی نسبت به وقایع مهم و خاص اقتصادی تعدیل می شود. حامیان فرضیه بازار کارا در سطح نیمه قوی انتظار دارند که قیمت سهام تحت شرایط فوق به سرعت تعدیل شود به نحوی که غیرممکن است با سرمایه گذاری بعد از انتشار رسمی هرگونه اطلاعات مهم در مورد سهامی بازده بالای بدست آورد،گرچه بسیاری از مطالعات از این استدلال که بازار سریعا نسبت به اطلاعات عمومی شده جدید تعدیل می شود حمایت می کنند اما شمار دیگری از آنها استدلال مزبور را تایید نمی نمایند.سوال اصلی درمورد این دسته از آزمونهای نیمه قوی کارآیی بازار این است که آیاقواعدوالگویی هایی وجود دارد که سهامداران از طریق استفاده از این الگوها به بازده غیرعادی دست یابند،بعبارت دیگر آیا قواعدی در قیمت سهام در طول سال تقویمی وجود دارد که به سرمایه گذاران در پیش بینی قیمتهای آتی سهام کمک کند؟جواب مثبت به این سوال نشان دهنده عدم کارایی بازار از نوع نیمه قوی است که پیرامون آن تحقیقات گسترده ای صورت گرفته است،این نوع پژوهشهای تجربی یعنی آزمون نیمه قوی کارایی بازار تحت عنوان حادثه کاویاغلب به مطالعه یک رویداد خاص میپردازد و در آن بازده سهام یک شرکت به منظور تعیین تاثیر یک حادثه معین بر روی قیمت سهام مورد آزمایش قرار می گیرد (راعی , رضا; شیرزدای, سعید;, 1392).با بررسی متون مربوط به آزمونهای کارایی بازار ملاحظه میگردد که محققان این آزمونها را به دو شیوه بررسی نموده اند؛دسته اول آزمون ها را مطابق با شکل های مختلف کارایی بازار (ضعیف، نیمه قوی، قوی) تفکیک نموده اند، دسته دیگری از محققان آزمونهای کارایی بازار را به صورت موضوعی تقسیم نموده اند. در این تحقیق از دسته بندی نوع اول استفاده شده است که به نقل از روبرت هاگنمی توان چنین نمایش داد (راعی, رضا; پویانفر, احمد, 1391)
با توجه به دسته بندی صورت گرفته توسط هاگن در این تحقیق سطح نیمه قوی کارایی با روش پیش بینی نرخ بازده سهام شرکتهای مورد مطالعه و با استفاده از «ضریب قیمت به سود»که یکی از متغییرهای بنیادی شرکت ها می باشد، موردبررسی قرارمی گیرد.
در این تحقیق «ضریب قیمت به سود» بعنوان متغییر مستقل انتخاب شده است، برخی «ضریب قیمت به سود» را شاخصی برای تبیین میزان رشدموردانتظار بازار ازسود آتی شرکت دانسته وبرخی ازآن بعنوان ورودی مدل های قیمت گذاری استفاده کرده اند، از انجا که این نسبت حاصل تلفیق دو متغییر قیمت و سود هر سهم می باشد در نظر تحلیل گران از یک سو مبین وضعیت بازاری سهم واز سوی دیگر وضعیت سودآوری و اعلام سود شرکت است. (یحیی زاده فر, محمود; حجابی, روح اله, 1389) قیمت سهام یک شرکت منعکس کننده انتظارات سرمایه گذاران از ارزش ورشد آینده شرکت است، اگر پیش بینی شود سود شرکتی رشد می یابد، انتظاررشد قیمت سهام آن شرکت نیز وجود دارد. (بورس س. س., 91)تحلیل بنیادی بر این فرض استوار است که هر اوراق بهاداری دارای یک ارزش ذاتی با یک ارزش صحیح بر اساس برآوردهای سرمایه گذار است، این ارزش تابعی از متغییر های بنیادی شرکت می باشد که برای ایجاد بازده های مورد انتظار و ریسک مربوط به آن باهم ترکیب می شوند با ارزیابی این متغییرهای بنیادی تعیین کننده ارزش اوراق بهادار می توان برآوردی از ارزش ذاتی را تعیین کرد، فعالان بازار از میان روشهای ارزشیابی سهام به روش قیمت بر سود(عایدی)سهم توجه روز افزونی دارند. (روشن , سید علیقلی; حسینی, سید حسن; نوایی زند, کامبیز; دریکنده, علی, 1391)
در بازارهای پیشرفته سرمایه گذاران تمایل دارند نسبت قیمت به سهام بالا را برای شرکتهایی که دارای نرخ رشد بالای 30تا 40درصد در سال هستند در نظر بگیرند،تحلیلگران مالی نیز عموما براین نظر توافق دارند که برای تعیین قیمت منصفانه سهم حتما باید نرخ رشدسودآنهادرنسبت قیمت به سودمنعکس گردد. (جمشیدی ویسمه, مهسا;, 1392)
با توجه به توضیحات ارائه شده متغییر مستقل تحقیق نسبت قیمت به سود و متغییرهای وابسته در این تحقیق «بازده مورد انتظار سهامداران» و «بازدهی بازار» می باشند. از طریق تعیین همبستگی بین ضریب قیمت به سود با بازده مورد انتظار سهامداران تاثیرپذیری انتظارات سهامداران از اطلاعاتی که در مورد سهام منتشر شده مشخص میشود و میزان همبستگی این دو متغییر مقدار کمی این وابستگی را آشکار می سازد، تعیین همبستگی بین بازدهی بازار و ضریب قیمت به سود نیز تاثیر اخبار و اطلاعات منتشره بر کل بازار را معین می کند، با در نظر گرفتن اینکه هدف این تحقیق تعیین حساسیت بازده هر سهم نسبت به اطلاعات موجود در بازار می باشد که تصمیمات سهامداران را تحت تاثیر قرار میدهد و همین عامل کارایی بازار را معین می کندو با توجه به طبقه بندی آزمونهای کارایی توسط هاگن که قبلا به آن اشاره شد، برای تعیین اینکه آیا بازار مورد نظر این تحقیق دارای کارایی نیمه قوی می باشد یا خیر؟از مدل های عاملی استفاده می کنیم، دلیل استفاده از مدل های عاملی این است که در مدل بازار عنوان میشود که نرخ بازدهی اوراق بهادار تابعی از نرخ بازدهی شاخص بازار است، اما برای اوراق بهادار انواع متعدد دیگری ار فرآینده ایجاد بازدهی وجود دارد، در «مدل های عاملی» یا «شاخصی» فرض میشود که نرخ بازدهی اوراق بهاداربه تغییرات عوامل یا شاخص های مختلفی حساس است، در مدل بازار فرض میشود که فقط یک عامل یعنی نرخ بازدهی شاخص بازار وجود دارد اما در تلاش برای تخمین دقیق تر نرخ های بازدهی مورد انتظارواریانس ها و کوواریانس های اوراق بهادار، بطور بالقوه مدلهای چند عاملی نسبت به مدل بازار سودمندترند. بعنوان فرآیند ایجاد بازدهی در مدل عاملی تلاش میشود تا عوامل اصلی اقتصادیای رابیابیم که بطور سیستماتیک قیمت کلیه اوراق را تغییر می دهند. فرض بر این است که هر جنبه ای ازنرخ بازدهی اوراق بهادارکه از طریق مدل عاملی توضیح داده نمیشود عامل اختصاصی یا ویژه ی آن اوراق بهادار است و از این رو با عوامل اختصاصی نرخ های بازدهی سایر اوراق بهادار همبستگی ندارد. با دانستن این نکته که یک یا چند عامل نرخ های بازدهی اوراق بهادار را تحت تاثیرقرار می دهند، هدف اصلی و اولیه تجزیه و تحلیل اوراق بهادار تعیین این عوامل و حساسیت نرخ های بازدهی اوراق بهادار نسبت به تغییرات آنهاست (شارپ, ویلیام اف; الکساندر, گوردون جی; بیلی, جفری وی, 1390). با این توضیح در این تحقیق نیز از مدل تک عاملی برای تعیین حساسیت سهامداران نسبت به اخبار منتشره در مورد ضریب قیمت به سود سهام در مورد بازدهی سهام استفاده شده است.
بر اساس این مدل نرخ بازدهی مورد انتظار ورقه بهادار iرا می توان به شرح زیر نوشت:
Rit=ait+biFi
Rit: بازده مورد انتظار در زمانt
:Fitمقدار عامل در دوره t
bi: حساسیت ورقه بهادار iنسبت به این عامل
a : نرخ بازده اختصاصی (بازده بدون ریسک)
(شارپ, ویلیام اف; الکساندر, گوردون جی; بیلی, جفری وی, 1390)
در اینجا مقدار عامل مورد نظر یعنی عاملی که همان متغییر مستقل تحقیق می باشد و حساسیت بازدهی سهام و نیز میزان کارایی اطلاعاتی بازارنسبت به آن عامل بررسی میشود ضریب قیمت به سود می باشد، با جایگذاری ضریب «قیمت به سودسهام»بجای عامل حساسیت یعنی Fit وتعریف bi بصورت زیر بعنوان حساسیت سهام i نسبت به ضریب قیمت به سود ؛
این فرمول با لحاظ اثر تغییرات ضریب قیمت به سود، بازده مورد انتظار سهم i را تعیین می کند (جمشیدی ویسمه, مهسا;, 1392). برای اندازه گیری اثر اطلاعات جاری در مورد ضریب قیمت به سود بازده اختصاصی حاصل از این اثرات با استفاده از فرمول زیر محاسبه میشود (ایزدی نیا, ناصر; ابزری, مهدی; ساوه درودی, سعید, 1386) ؛
eit: بازده اختصاصی سهمi
: بازده متوسط سهم در صنعت
:بازده هر سهم در زمان t
در استفاده از این ضریب باید توجه کرد که نمیتوان دو شرکت کاملاً متفاوت را برای ارزشگذاری بهتر آنها مقایسه کرد،زیرا برای مقایسه دو شرکت از نظر ضریب قیمت به سود باید دو عامل اصلی زیر را در نظر گرفت؛ نرخ رشد شرکت و صنعتی که شرکت در آن فعال است، در رابطه با نرخ رشد شرکت باید در نظر گرفت که آیا اندازه رشد گذشته شرکتها میتواند معرف نرخهای انتظاری از رشد آینده آنها باشد؟ و در مورد صنعت مقایسه شرکتها زمانی سودمند خواهد بود که شرکتهای مورد مقایسه مربوط به یک صنعت باشند. (بورس م. آ., 1391)
بعد از تعیین بازده اختصاصی هر سهم از مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای (CAPM) وفرمول زیر استفاده می کنیم؛ (شارپ, ویلیام اف; الکساندر, گوردون جی; بیلی, جفری وی, 1390)