به نظر میرسد كه امروزه رقابت اصلی در فرآیند جهانی شدن بین مراكز شهری میباشد و میان دولتها و ملّتها نیست. اما رقابتی كه بین شهرها در عصر جهانی شدن وجود دارد یا خواهد داشت، در جذب افراد متخصص است. اگر در گذشته جذب كارگر ماهر و نیمه ماهر مد نظر بود، اكنون رقابت در جذب كسانی است كه در زمینه تكنولوژیكی و اطّلاعات مهارت دارند. شهرها، امروز و در آینده سعی میكنند محیطی را فراهم سازند كه متخصصین راغب شوند در آن محیط زندگی كنند و در مقابل تخصص خود را بدون دغدغه در اختیار جامعه قرار دهند(سیف الدینی و همكاران، 1386، 10). سیر تحولات جهانی بویژه در حوزه اقتصاد توجه حوزههای حاکمیتی و بنگاههای بخش خصوصی را به اقتصادهای دانش بنیان جلب نموده است. در پیشرفت سریع اقتصادهای دانش بنیان، شهرها و مقوله مدیریت شهری نقش کلیدی را به خصوص در دو دهه اخیر ایفا نموده و از همین رو بسیاری از شهرهای دنیا، منافع اجتماعی و اقتصادی حاصل از اقتصاد خلّاق و توسعه آن را به عنوان یک اولویت راهبردی در برنامهریزی شهری مدنظر قرار دادهاند.
در جهان امروز در شهرهایی که از ساختار مناسب در حوزه اقتصادی و زیرساختهای شهری موردنیاز جهت تامین نیازهای خدماتی مصرفکننده و تولیدکننده و ارتباط گسترده با سایر نقاط جهان برخوردار است، حرکت توسعهای به سمت “شهرهای خلّاق” جهت بهرهگیری موثر از ظرفیتها و توانمندیهای موجود امری ضروری است. چراکه این شهرها میتوانند به عنوان موتورهای محرک شکلگیری خلّاقیت، اقتصاد مبتنی بر دانایی، صنایع خلّاق و اقتصاد پویا عمل نموده و در بسترهای تلفیقی فرهنگی و اجتماعی تبلور یابند. این موتورهای محرک سرمایههای انسانی خلّاق را جذب و رشد و توسعه اقتصادی شهر را به دنبال خواهد داشت.
1-2- تعریف مساله و بیان سؤالهای اصلی تحقیق:
در عصر جهانی شده امروز که تعاملات و فرایندهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به شدت درهم تنیدهاند، توسعه طرحها و برنامههای اقتصاد فرهنگی در شهرهای بزرگ جهان به یکی از ارکان توسعه پایدار شهری تبدیل شده است. شهر به عنوان یک پدیده ماهیتاً فرهنگی و اجتماعی در عین برخورداری از یک کالبد فیزیکی از کالبد محتوایی و فرهنگی نیز برخوردار است. گاهی اوقات شهروندان میتوانند شاهد رشد سریع یك شهر و حركت به سوی پراكندگی شهری باشند كه بسیاری از ویژگیهای اصلی خود را در بین حومههای جدید از دست میدهند به گونهای كه هزینههای زندگی افزایش پیدا میكند. در این زمان مدیران شهری اقداماتی نظیر اجرای برنامههای مؤثر كاربری زمین، منطقهبندی و استفاده مجدد از زمینهای رها شده در مركز شهر، جهت رسیدگی به این مشكلات انجام میدهند.(25 ,Florida, 2004). اما این برنامهها به طور گسترده منجر به درهم آمیختگی و افزایش تراكم و گسترش عمودی شهرها به ویژه در مراكز شهری میشود و مراكز شهری حس مكانی خود را از دست میدهند( 188,2007 ,McCann). هر چند این روند منجر به گسترش مراكز علمی، فناوری، نوآوری و نهایتاً گسترش سرمایههای انسانی خلّاق میگردد، اما تا زمانی كه این چنین توسعهای بر مبانی نظری سنتی شكل بگیرد، پیامدهایی چون افزایش بیكاری، افزایش نابرابری فضایی در داخل شهر و بدتر شدن شكاف اجتماعی و اقتصادی را به دنبال دارند(موسوی، 1393، 20).
اولبنبار «دبور» در سال 1967 مبحثی با عنوان «شهر تماشایی یا شهر نمایش» مطرح کرد. نظر او ظهور پیش از موعد ایدههای تلفیق فضای اقتصادی و فرهنگی در مقیاس انسانی بهویژه در موضوعاتی نظیر فضاهای مولد جدید، مجموعههای فرهنگی و به نمایش در آوردن محیطهای بصری که در مادر شهرهای اصلی سراسر جهان بسیارند(2006 ,J. SCOTT). ریچارد فلوریدا اولین کسی است که بحث شهرهای خلاق را مطرح نمود او اولین کتاب خود را تحت عنوان کریتیو کلس(Creative Class) در سال 2002 میلادی منتشر و پس از آن در سال 2005 میلادی کتاب دیگری را برای تقویت موضوع خود منتشر نمود(رفیعیان، 1389، 121).
شهر خلّاق مکانی برای رشد و نمو خلّاقیتها است. شهر خلّاق منزلی برای خلاقیتهای هنری، نوآوریهای علمی و تكنولوژیكی و صدایرسای فرهنگهای رو به رشد است. شهری كه همه پتانسیلهای خلّاق خود را جامه عمل میپوشاند و پرچمدار فعالیتهای فرهنگی و توسعهای است. یك شهر خلاق یك شهر پویا از لحاظ یادگیری فرهنگی و بین فرهنگی است. در این شهر، هر شهروند اطمینان خاطر به استفاده از ظرفیتهای علمی، فنی، هنری و فرهنگی خود دارد(ابراهیمی، 1387، 65). عناصر كلیدى كه براى به وجود آمدن مناطق و شهرهاى خلاق مطرحاند شامل: شبكهاى از تولید كنندگان منطقهاى، بازار نیروى كار محلى یعنى تكنسینها و كارگران خلّاقى كه در یك منطقه استقرار دارند و میتوانند در شكلگیرى توسعه خلّاقیت در شهر و منطقه اثرگذار باشند و رقابت و همكارى بین مجموعهاى از شهرها كه بتوانند عنصر خلّاقیت را به منطقه و شهر تزریق كنند. مباحث مطرح درا ین زمینه بیشتر مربوط به مناطق كلانشهرى و شهرهاى بزرگ است و هرچه قدر كه از شهرهاى بزرگتر دور میشویم، بحث مربوط به خلّاقیت، بیشتر به عناصر سنتى تا عناصر جدید ارتباط پیدا میكند.اما امروزه عناصر سنتى مانند جواهرآلات با وجود سنتى بودن، میتوانند به عنوان یك صنعت خلّاقیت آفرین تاثیر خود را بر شكلگیرى شهر خلاق بگذارند(MUSTURD, 2001). همچنین از جمله ویژگیهاى عمومى هر شهر خلاق این است كه مكانى جذاب براى كار كردن و زندگى شهروندان خود (به خصوص براى نسل جوان)، مكانى جذاب براى گردشگران (صنعت توریسم)، توانمند در شكوفایی بخشهاى مختلف اقتصادى (از راه به كارگیرى فناورى و مدیریت صحیح آن) و همچنین مركز جذب بنگاههاى مختلف اقتصادى نوظهور (خوشهها و مراكز تحقیقاتى به ویژه در زمینه فناوریهاى برتر High-Tech) باشد(ابراهیمی، 1387).
نظریه سرمایه خلاق فلوریدا بیان میدارد افراد خلاق موجب قدرتمند شدن شهر و رشد اقتصادی ناحیهای میشوند و این افراد مکانهایی را برای زندگی ترجیح میدهند که دارای ویژگیهای نظیر خلاقیت و نوآوری، متنوع و تسامح باشد.(34 ,Florida, 2005). بنابراین شهرها برای موفقیت در جهان امروز باید افراد بسیار خلاق را جذب و حفظ کنند. شهر خلاق از مباحث جدید در حوزهی مطالعات شهری توسط جغرافیدانان، اقتصاددانان و جامعهشناسان در رسیدن به جامعهی دانا و توسعه دانایی محور مورد تاکید قرار گرفته شده است. در این راستا شهر به عناوین محل شکلگیری خلاقیت دانایی، صنایع خلاق و نوآور و اقتصاد دانایی در یک ترکیبی در نظر گرفته شده است. حال ما برای داشتن شهر خلاق نیازمند بستری مستقیم هستیم تا از طریق آن شهروندان بتوانند شهر خلاق را شکل دهند. فلسفه شهر خلاق آن است که در هر شهری همیشه ظرفیتی بسیار بیشتر از آنچه ما در وهله اول تصور میکنیم وجود دارد. اگر بتوانیم شرایطی فراهم کنیم که مردم بتوانند براساس تخیلات بلند پروازانه فکر، برنامهریزی و عمل کنند و فرصتهای توسعه به طور مداوم تکامل یابد میتوانیم یه تحقق شهر خلاق نزدیکتر شویم(محمدی، 1389، 21-16).
حركت به سوی تحقق و ایجاد شهرهای خلّاق راهكار اساسی برای حل این گونه بحرانها میباشد. در این گونه شهرها با تأكید بر نخبگان و متخصصین برنامهریزی شهری، مدیریت شهری، شهرسازان و سایر علوم مربوطه، شهرها تبدیل به مكان جذاب برای مطالعه، محل كار و حفظ نخبگان شهر میگردد و با بهبود كیفیت دانشگاها و مراكز علمی، كیفیت كار، كیفیت زندگی، سطح تحمل و شیوه زندگی میتوان در این مسیر حركت كرد.(95 ,Healey, 2004). همچنین با به كارگیری این معیارها، ارتباط مستقیم بین امكانات و معیارهای شهری در جذب سرمایههای انسانی خلّاق و سرمایههای اجتماعی در زمینه اقتصاد شهری به وجود میآید به گونهای كه با استفاده از این سرمایههای انسانی و اجتماعی خلّاق، می توانیم رشد و توسعه شهری را پیشبینی كنیم(119 ,Higgins and Morgan, 2000).
سرمایه اجتماعی معلول و گسترش دهنده سه مؤلفهی مهم اعتماد اجتماعی، ارتباطات شبكهای (انسجام اجتماعی) و هنجارها (مشاركت اجتماعی) است كه وابستگی و ارتباط متقابل و محكمی با سرمایه فیزیكی، اقتصادی و انسانی دارند و به تسریع توسعه اقتصادی، فرهنگی و اطلاعاتی و رشد و بالندگی جامعه یاری میرساند و موجب ایجاد حس همكاری، همیاری و مشاركت میان اعضای جامعه میشود(موسوی و باقری كشكولی، 1391، 112). امروزه استعدادها، انگیزهها، تمایلات، رؤیاها و خلّاقیت» شهروندان بهتدریج جای مزیتهای سنتی شهرها مانند موقعیت مكانی، منابع طبیعی و نزدیكی به بازارها را میگیرد. خلّاقیت افرادی كه در شهرها زندگی میكنند یا مدیریت شهری را بر عهده دارند، متضمن موفقیت آن شهر در دنیای آینده است»(شهابیان و رهگذر، 1391، 67). همچنین شهرهای خلاق باعث رونق و شکوفایی شهری میگردد که این خود سطح مناسبات یک شهر را در پیوند با سایر شهرها در مقیاس ملی و فراملی گسترش میدهد. ایده شهر خلّاق مبحثی جدید و مورد توجه در حوزه مطالعات شهری و به ویژه مدیریت شهری بوده است که بر بهتر شدن محیط زندگی و ارتقای کیفیت زندگی به واسطه تفکرات نو شهروندان تأکید دارد.
با توجه به مطالب بالا، شهر بناب یکی از شهرهای استان آذربایجانشرقی و مرکز شهرستان بناب است. این شهر از دیرباز یک موقعیت ممتاز جغرافیائی برخوردار بوده و نیز با قرار گرفتن در نقطۀ تلاقی محورهای اصلی آذربایجانهای شرقی، غربی، کردستان، کرمانشاه، عتبات عالیات و دسترسی به راههای هوائی و ریلی، ضمن این که موقعیت خود را حفظ کرده بلکه بر موقعیتش نیز افزوده شده و همیشه به عنوان یک شهر مطرح در شمالغربی کشور مورد توجه قرار گرفته است(اکبری، 1392، 6). مساحت شهر بناب 1192.1 هکتار میباشد. این شهر براساس آخرین سرشماری نفوس مسکن سال 1390 دارای 79894 جمعیت و دارای 13 محله میباشد. بر همین اساس محله 1 (فرهنگیان 1، کوی پاسگاه، فرهنگیان 3، کوی لاله) با 7234 هزار نفر جمعیت و محله 7 (اولاد ذکور) با 3627 هزار نفر جمعیت به ترتیب پرجمعیتترین و کمجمعیت ترین محلات سطح شهر بناب میباشند. در این راستا تحقیق حاضر میکوشد تا با ارزیابی میزان تحققپذیری مولفههای شهر خلّاق و با هدف بررسی مولفههای سرمایه انسانی خلّاق، نوآوری، سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در محلات شهر بناب در راستای افزایش زیستپذیری محلات شهر و حرکت به سوی ایجاد محلات خلّاق میکند. با توجه به مسایل فوقالذکر سوالات اصلی تحقیق به شرح زیر مطرح میگردد:
1). آیا شهر بناب پتانسیل تبدیل شدن به شهر خلّاق را دارد؟
2). میزان تحققپذیری مولفههای شهر خلّاق در محلات شهر بناب چگونه است؟
3). راهکارهای علمی برای تحققپذیری مولفههای شهر خلّاق در محلات شهر بناب کدام است؟
1-3- سابقه و ضرورت انجام تحقیق:
شهر خلّاق از جمله مباحث جدید در حوزه مطالعات شهری است که در رسیدن به جامعه و توسعه دانایی محور همواره مورد تاکید قرار گرفته است. بیشتر ادبیاتی که در زمینههای شهرهای خلاق و نوآور به نگارش در آمدهاند، علاوه بر نقش خلّاقیت در رشد و شکلدهی شهر، به این نکته نیز تاکید دارند که با حذف محدودیتها و موانع(فیزیکی، اجتماعی، فرهنگی و ..) از شهرها، خلّاقیت تبدیل به نیروی محرکه رشد و توسعه اقتصادی شهرها، مناطق و ملتها خواهد شد. شهر با استفاده از اصطلاحاتی چون «شهر خلاق»(34 ,Landry, 2008). و «طبقه خلاق» (7 ,Florida, 2002)، که بیانگر اهمیت فرهنگ و هنر در بافت شهری است، به طور فزایندهای مفهومسازی میشود. از میانهی دههی 1990 به بعد، ابتدا در بریتانیا و سپس در آمریکا، مفهوم شهر خلاق به یک پارادایم معمول و یک مدل جدید از گرایش به برنامهریزی سیاستهای شهری تبدیل شده است(4 ,Reckwitz, 2009). چالرز لندری نظریهپرداز شهری، و ریچارد فلوریدا اقتصاددان، نمایندگان اصلی آنچه میتواند به عنوان مفهوم شهر خلاق تعریف شود، بودهاند. این به شکلی غالب توسط مقامات شهری، برنامهریزان شهری، تاجران، و هر شخص درگیر در توسعه شهری، با هدف باز تعریف شهر؛ به عنوان یک مرکز خلاق، به کار گرفته شده است. اولین كسی كه به مطالعه و ارائه مطالبی درباره شهرهای خلّاق پرادخت ریچارد فلوریدا بود(خسروی، 1389، 111).
او معتقد بود خلّاقیت و نوآوری با هم به عنوان عناصر كلی حركت شهرها به سمت موفقیت هستند(موسوی، 1393، 22). به گونهای كه این نوآوریهای فن شناختی منجر به دگرگونی شهرها و افزایش سرمایهگذاری در آنها میشوند(موسوی، سعیدآبادی و قهر، 1389، 43). این خلّاقیت و نوآوریها از سرمایههای انسانی خلّاق منتج میگردند و منجر میشود افراد خلّاق زمینههای قدرتمند شدن شهر و رشد اقتصادی ناحیهای را فراهم سازند. در نتیجه اقتصاد شهر خلّاق براساس نوآوریها و ایدههای شهروندان خلّاق به بالاترین سطح بازدهی دست مییابد و با پویایی كه در همه ابعادش وجود دارد به پایداری خواهد رسید. این افراد مكانهایی را برای زندگی ترجیح میدهند كه دارای ویژگیهایی نظیر خلّاقیت، نوآوری، تنوع و تسامح باشند (قورچی، 1391، 66). همچنین این طبقه خلّاق با شكل دادن روابط بین فرآیندهای اجتماعی و فعالی تهای اقتصادی، شبكههای خلّاق را ایجاد میكنند، به طوری كه با برقراری ارتباط بین مردم، مكانها و شبكهها، میتوان به سمت تحقق شهر خلّاق حركت كرد(138 ,Evans, 2009). در این حركت به سمت تحقق شهر خلّاق، مدیریت شهری نقش كلیدی را برعهده دارد. مدیریت شهری با اهدافی چون شهر برای مردم، برخورداری اقتصادی، شهر دانش، شهر اكولوژیك، شهر متصل، شهر پیش رو و استفاده بهینه از منابع منجر به ارتقای كیفیت زندگی و زیست پذیری شهر كمك خواهد كرد (خان سفید، 1391، 94-92). ارتقای کیفیت زندگی با توسعه فضاهای عمومی و جمعی بعنوان بستر شهر خلّاق حاصل میشود زیرا فضاهای عمومی با درگیركردن مفاهیمی چون مشاركت، تنوع، سرزندگی، جذابیت، ارزش اقتصادی و هویت بخشی به عنوان موتور محركه شهر خلّاق عمل میكند بنابراین توجه به فضای عمومی نیازمند مدیریت شهری خلّاق است تا از تخریب فضاهای عمومی شهر جلوگیری كند و باعث افزایش: خلّاقیت در ساكنین گردد (كلانتری و همكاران، 1391، 78-74).
در جستجوی سابقه شهرهای کشورمان، اسنادی مربوط به نامهی کمیسیون ملی یونسکو با استانداری فارس را میتوان مشاهده کرد که در آن درخواست شده، مقدمات معرفی شهر شیراز با سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی سازمان ملل (یونسکو) فراهم شود. در صورت عملی شدن این موضوع شیراز نخستین شهر ایران در مجموعه شهرهای خلاق یونسکو میشود. برای ثبت نهایی شیراز در بخش ادبیات شهرهای خلاق یونسکو، لازم است ضوابط ویژهای مانند امکان برگزاری برنامههای هنری و جشنوارههای ادبی، انتشارات فعال، واحدهای ادبیات در دانشگاه، کتابخانه و فروشگاههای مهم کتاب برپا شود(رفیعیان، 1389، 16). در کشورمان نیز در سالهای اخیر در مورد شهر خلّاق تحقیقاتی انجام شده است که در این پژوهش به چند مورد از آنها در ذیل اشاره میشود.
– احمد موذنی در پایاننامه دکتری جامعهشناسی(1390)؛ به بررسی جایگاه تنّوع اجتماعی در ایجاد شهرهای خلاقآور مورد مطالعه: شهر اصفهان پرداخته است. و نتیجهگیری میکند که استان اصفهان از لحاظ درصد مهاجرپذیری در بین استانهای ایران در رتبهی دهم قرار داشته و رتبهی سوم را پس از استانهای تهران و خراسان رضوی، در میزان حضور افراد غیر بومیبه خود اختصاص داده است. در میان شهرستانهای استان اصفهان، بالاترین درصد مهاجرپذیری را داشته، اما از لحاظ درصد افراد غیربومی در میان شهرستانهای استان، از رتبه سوم برخوردار است. همچنین شهر اصفهان از تنوع زبانی برخوردار نیست. بهطور کلی شهر اصفهان، بر طبق آمارها و به لحاظ کمّی از شهرهای مهاجرپذیر ایران به حساب آمده و پتانسیل حرکت به سمت شهر خلاق و نوآور زا داراست.
– پویان شهابیان و عرفانه رهگذر(1391)؛ در مقالهای تحت عنوان پیوند محیط خلاق با شهر» به بررسی مفاهیم مرتبط با رویکرد شهر خلّاق، با بررسی چند تجربه موفق جهانی در زمینه استفاده از فضاهای باز و عرصه محیطهای دانشگاهی در پرورش خلّاقیت، لزوم توجه جدی به این موضوع را در راستای افزایش بهرهگیری از فضاهای دارای پتانسیل ارتقای خلّاقیت و توسعه شهرهای کشور مورد تاکید و بررسی قرار میدهد. و با توجه به بررسی تجارب جهانی نتیجهگیری میکنند که میتوان با برنامهریزی صحیح جهت استفاده بهینه از اینگونه فضاها (محیطهای دانشگاهی) تا چه اندازه میتوان در ایجاد فضاهای عمومی موفق و ارتقای خلّاقیت گام برداشت.
– بهرنگ کلانتری، وحید یاریقلی و اکبر رحمتی (1391)؛ در مقالهای تحت عنوان « فضاهای جمعی و شهر خلاق» به بررسی مزایای فضاهای عمومی همچون سرزندگی، تنوع، هویت، جذابیت، ارزش اقتصادی، مشارکت و نقش آنها در شکلگیری شهر خلّاق میپردازند. و نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد توجه به نقش و ارتقای وضعیت فضاهای عمومی از بدو پیدایش شهرها و به ویژه در طول بیش از یک سده گذشته همواره مورد توجه بوده است. به طوری که امروزه فضاهای شهری، مکانهایی هستند که به عموم شهروندان تعلق داشته، منحصر به جنبه کالبدی و فیزیکی نبوده و در حقیقت با حضور انسان و فعالیت اوست که معنا پیدا میکنند. این فضاها به نوبه خود میتواند بستری برای بروز خلّاقیتهای افراد باشند. بنابراین با توجه به اینکه افراد خلّاق نیاز به فضایی برای زندگی، کار، الهامبخشی و نمایش کارهای خود دارند، فضاهای عمومی میتوانند به کانونی برای بروز خلّاقیت در بین شهروندان تبدیل شوند.
– هانیه توکلی و حسین حسنپور(1392)؛ در مقالهای تحت عنوان «بررسی معیارهای شهر خلاق با تاکید بر توسعه پایدار شهری(نمونه موردی پیرانشهر)» پرداختهاند. و نتیجه حاصله از این مقاله نشان میدهد با اصلاح برخی شاخصها و تعمیم آن در محیط شهری میتوان شهر پیرانشهر را در زمره شهرهای خلاق به شمار آورد. نتایج نشان میدهند شاخص آموزش فرهنگی و الکترونیکی با امتیاز نرمال 0.148323 و شاخص توسعه و نگهداری فضای سبز با امتیاز نرمال 0.113980 دارای رتبه و امتیاز بالاتری نسبت به دیگر شاخصها میباشند.
– میرنجف موسوی(1393)؛ در مقالهای تحت عنوان «رتبهبندی محلات شهر سردشت از نظر حركت به سوی خلّاقیت با تأكید بر تحقق شهر خلّاق » پرداخته است و نتایج حاصله از این پژوهش نشان میدهد که محلات آزادگان و ترمینال به سبب وجود مراكز علمی، بیشترین میزان استفاده از خدمات فرهنگی را به خود اختصاص داده اند و همچنین بالاترین میزان نوآوری و اختراعات و ابداعات در محلات آزادگان و ترمینال با 64 درصد بوده است. در این میان شاخصهای تعداد مراكز علم و فناوری، تعداد اختراعات به ترتیب با میزان 33% و 31% بیشترین نقش را در تحقق شهر خلّاق سردشت دارند. همچنین بر اساس مدل تاپسیس، محلات استادیوم و آزادگان در شاخصهای مورد مطالعه در بالاترین سطح از نظر میزان خلّاقیت قرار دارند. محاسبات ضریب همبستگی چندگانه نیز روشن كرد كه 14.8 درصد از تغییرات
تحقق محلات خلّاق شهر سردشت ناشی از بهبود و افزایش به كارگیری مؤلفههای شهر خلّاق است به گونهای كه به ازای یك واحد تغییر در اثر انحراف معیار، معیارهای تحقق شهر خلّاق 0.652 واحد تغییر در تحقق محلات خلّاق شهر سردشت ایجاد میگردد. در نتیجه برای قرارگرفتن هر یك از محلات در مسیر تحقق شهر خلّاق، استراتژیهایی چون تشكیل انجمن نخبگان و اتاقهای فكر نخبگان مدیریت شهر، توزیع عادلانه خدمات و امكانات علمی و فناوری، اختصاص مكانهایی به طبقه خلّاق جامعه و قرار دادن امكانات دسترسی به اینترنت برای طبقه خلّاق و سایر شهروندان و … بسیار تأثیرگذار میباشند.
– مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران(1392)؛ در پژوهشی تحت عنوان «شهر خلّاق (مبانی نظری و شاخصها)» به بررسی شهر خلّاق از دیدگاه مبانی نظری، مفاهیم و شاخصها میپردازد. در این گزارش مفاهیم و شاخصهای شهر خلّاق با نمونه عملی آنها در سطح جهان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و سپس كلانشهر تهران را با این نمونه ها مورد مقایسه قرار داده و در نهایت نتیجهگیری میکنند كه تهران با وجود سابقه تاریخی، هنری، فرهنگی، ظرفیتهای مذهبی، جاذبههای فرهنگی شامل موزههای هنری و نمایشنامهها، راهاندازی كریدور علم و فناوری و صنایع خلّاق میتواند در جهت تحقق شهر خلّاق حركت كند.
در كشورمان مشکل همیشه این است كه همیشه به دنبال مداخلات وسیع كالبدى و عوض كردن فرم فضاهاى شهرى هستیم. آنچه در شهرهاى سرزنده و خلاق دنیا اتفاق مىافتد، غالباً این طور است كه مستقیم به كالبد پرداخته نمىشود، بلكه سعى مىشود حیات شهرى را آرام آرام بیاورند و اجازه دهند این حیات در كالبد رشد كند. در عین حال اجازه نمىدهند كالبد از كنترلشان خارج شود. بنابراین آنچه كه به وجود مىآید، یك ماسك یا یك پوسته نیست كه همیشه این سوال را ایجاد كند كه چرا این را كه ما ساختهایم، رونق ندارد. بلكه حیات پررونقى در بافت شكل گرفته كه كم كم ایجاد شده و به تدریج موجب تغییرات مثبتى در كالبد هم مىشود.در حالت کلی جهت حركت به سمت ایجاد و تحقق شهر خلّاق به دلایل جایگاه شهر به عنوان محل شكلگیری بسترهای جامعه دانایی، اهمیت و محور بودن شهرها در توسعه اقتصادی (اقتصاد دانایی)، جایگاه و اهمیت شهر به عنوان یكی از الزامات اساسی تشكیل خوشههای علم و فناوری و نقش و جایگاه شهرها در جذب، انجام تحقیقاتی در این زمینه بسیار ضروری و مهم است.
1-4- هدفها:
تحقیق حاضر در زمرۀ تحقیقات کاربردی است و هدف آن ارزیابی میزان تحققپذیری مولفههای شهر خلّاق و همچنین ارائه راهکارهای در جهت جهت تحقق شهر خلّاق در محلات شهر بناب است. با توجه به این مسائل اهداف تحقیق حاضر عبارتند از :
- بررسی مؤلفههای شهر خلّاق در محلات شهر بناب.
- شناسایی میزان تأثیرگذاری هر یك از مؤلفهها در تحقق شهر خلّاق در محلات شهر بناب.
- رتبهبندی محلات شهر بناب از نظر میزان خلّاقیت.
- ارائه راهكارهایی جهت تحقق شهر خلّاق در محلات شهر بناب.
1-5- فرضیه ها:
1). به نظر میرسد محلات شهر بناب از نظر مولفههای شهر خلّاق پتانسیل شهر خلّاق را دارند.
2). به نظر میرسد میزان تأثیرگذاری هر یك از مؤلفههای شهر خلّاق در تحقق شهر خلّاق در سطح محلات شهر بناب متفاوت است.
1-6- كاربردهای متصور از تحقیق:
هدف از این تحقیق ارزیابی میزان تحققپذیری مولفههای شهر خلّاق و با هدف بررسی مولفههای سرمایه انسانی خلّاق، نوآوری، سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در محلات شهر بناب در راستای افزایش زیستپذیری محلات شهر و حرکت به سوی ایجاد محلات خلّاق میباشد. حركت به سوی تحقق و ایجاد شهرهای خلّاق راهكار اساسی برای حل این گونه بحرانها میباشد. با ایجاد محلات شهری خلّاق در شهر بناب با تأكید بر نخبگان و متخصصین برنامهریزی شهری، مدیریت شهری، شهرسازان و سایر علوم مربوطه کاربردهای مفیدی دارد که عبارتند از: گسترش امكانات و توزیع عادلانه آنها در محلات شهر ، ساماندهی مطلوب بافتهای تاریخی و بافتهای فرسوده محلات سطح شهر بناب و ارائه امكانات و خدمات ارتباطی به آنها و ایجاد مراكز علمی در سطح محلات بافت فرسوده شهر، بهبود وضعیت اقتصادی ساكنین محلات شهر و غیره میباشد.
1-7- مراجع استفاده كننده از نتیجه پایاننامه:
مطمئناً نتایج حاصل از این پژوهش و راهحلهای پیشنهادی در آن میتواند راهگشای بسیاری از محققان، پژوهشگران و دستاندرکاران حوزۀ مطالعات شهری و ارگانهای دولتی در حیطه شهرهای خلّاق باشد، بنابراین برای برخی از سازمانها و نهادهایی که با مسائل برنامهریزی شهری در ارتباط دارند از جمله:
1). شهرداری بناب 2). شورای اسلامی شهر بناب 3). فرمانداری شهر بناب 3). پارکهای تحقیقات علم و فناوری 4). معاونت توسعه و برنامه ریزی استان 5). استانداری 6). دانشجویان، دانشپژوهان 7). و سایر متخصصان علاقمند به مسائل شهری میتواند مُثمر ثمر باشد.
1-8- روش انجام تحقیق:
دستیابی به هدفهای علم با شناخت علمی میسر نخواهد بود. مگر زمانی که با روششناسی درست صورت پذیرد. به عبارت دیگر، تحقیق از حیث روش است که اعتبار مییابد نه موضوع تحقیق(خاکی، 1384: 155). تحقیق حاضر با توجه به اهداف تحقیق و مؤلفههای مورد بررسی، از نظر ماهیت از نوع تحقیقات کاربردی، و از لحاظ روش تحقیق از نوع روشهای توصیفی- تحلیلی است.
1-8-1- روش و ابزار گردآوری اطلاعات:
هر پژوهشی به لحاظ بنیانهای اندیشهای و چارچوب نظری – مفهومی خود، روش و اسلوب خاصی را طلب میکند. معمولا آن دسته از مقولات کلی با پایههای وسیع نظری، روش تحقیق کلی و یکپارچهنگری را ایجاب میکند. در این پژوهش نیز با توجه به وجود زمینههای کنکاش نظری و مقولههای نسبتاً کلی، دو روش مختلف اسنادی و میدانی در فرآیند تحقیق، انتخاب و اتخاذ گردیده است.
1- مطالعات کتابخانهای و اسنادی: در این بخش به جمعآوری اطلاعات جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و تاریخی و … در مورد شهر بناب از کتابها، مقالات، پایاننامهها و منابع موجود در شهرداری و دیگر ادارات مربوط استفاده گردید ابزار گردآوری اطلاعات برای بررسی معیارهای شهر خلّاق شامل 20 شاخص شهر خلّاق میباشد. (جدول 1) كه از سرشماری عمومی نفوس مسكن، سالنامههای آماری، شهرداریها، مراكز آموزش عالی، پاركهای علم و فناوری، مراكز رشد و سازمانها و نهادهای ذیربط جمعآوری شده است.
2- مطالعات میدانی: که در واقع مکمل مطالعات کتابخانهای است. در این بخش با پخش پرسشنامهها در سطح محلات شهری اقدام به جمعآوری دادههای شاخصهای شهر خلاق(سرمایه انسانی، نوآوری، سرمایه اجتماعی، کیفیت زندگی) شهر بناب گردید.
جدول1-1: شاخصهای شهر خلّاق
سرمایه انسانی خلاق | تعداد فرهنگیان و هنرمندان، تعداد دانشجویان، تعداد شاغلان دارای تحصیلات عالی، مهاجرین وارد شده برای تحصیلات عالی، میزان تراکم جمعیت |
نوآوری | تعداد واحدهای تحقیق و توسعه، تعداد محققان واحدهای تحقیق و توسعه، تعداد اختراعات، تعداد پارکها و مراکز رشد علم و فناوری، تعداد خوشههای صنعتی، فعالیتهای تحقیق و توسعه |
سرمایه اجتماعی | مشارکت اجتماعی، علاقه فراوان به جامعه، اعتماد اجتماعی، تعاون و همیاری، شرکت در شبکه روابط اجتماعی |
کیفیت زندگی | فرهنگ و گردشگری، اوقات فراغت، وضعیت زیست محیطی، وضعیت اقتصادی، وضعیت کالبدی |
منبع(موسوی، 1393، 21).
1-8-2- روش تجزیه و تحلیل دادهها:
دادههای که به روشهای مختلف تهیه میشود، پس از تلفیق و ترکیب یافتهها با توجه به نیاز تحقیق طبقهبندی میشود. سپس از طریق روش توصیف و استنباط دادهها به کمک نرمافزارهایی همچون Spss، Excel و … پردازش شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. همچنین برای ترسیم نقشههای رتبهبندی و سطحبندی محلات شهر بناب از نظر مولفههای شهر خلّاق از نرم افزارهای AutoCad و 10.2 Arc GIS استفاده گردیده است. در نهایت پس از جمعآوری اطلاعات با تشکیل بانک اطلاعاتی مورد نیاز در پایگاه Spss اقدام گردید در تجزیه و تحلیل دادهها جهت ارزیابی میزان خلّاقیت و در نهایت میزان برخورداری، از مدل تاپسیس استفاده شده است. همچنین برای ارتباط بین متغیرها، آزمونهای آمار استنباطی مانند ضریب رگرسیون چندمتغیره به كار برده خواهد شد.
1-8-3- قلمرو تحقیق (زمانی، مكانی، موضوعی):
– زمان: محدوده زمانی تحقیق محلات شهر بناب در سال 1392 میباشد.
– مکان: قلمرو مکانی تحقیق، شهر بناب میباشد این شهر در جنوب غربی استان آذربایجانشرقی قرار دارد.
– موضوعی: ارزیابی میزان تحققپذیری مولفههای شهر خلّاق در محلات سطح شهر بناب میباشد.
Richard Florida.
1.. Creative Class.
. Creative Class.
. Charles Landry
. Richard Forida.