دیدگاه یادگیری اجتماعی
آلبرت بندروا- نظریه یادگیری اجتماعی هم از اصول شرطی سازی کلاسیک و فعال استفاده کرده و هم به آن اصول را جهت تبیین رفتار اجتماعی انسان اضافه کردهاست. برای مثال این نظریه اهمیت زیادی برای نقش الگوهای اجتماعی در فرایند اجتماعی شدن قائل است. والدین، همسالان، معلمان، هنرپیشه های تلویزیون و…مهمترین الگوهایی هستندکه بر نوجوانان تأثیر میگذارند. بندورا این یادگیری راکه درآن ازطریق مشاهده اعمال دیگران و پیامدهای آن مطلب می آموزیم، یادگیری مشاهده ای(الگوپذیری یاتقلید) نامیده است. رفتارانسان همیشه محصول یادگیری اجتماعی و شرایط محیط کنونی اجتماعی است. برای نوجوانان تجربیات گذشته شامل شیوه های رفتار والدین، تجربیات آموزشگاهی و کودکی و همسالان میباشد. شرایط کنونی مشتمل است بر تعامل بین والدین و نوجوان، تعامل با همسالان و تجربیات آموزشگاهی جاری. زمانی که تحول مهمی در انتظار نقش اجتماعی پدید میآید، پیشبینی می شودکه رفتارها هم تغییرکنند. در نوجوانی ما نقش تحولات را بین نوجوانان و والدین، نوجوانان و همسالان، نوجوانان و مؤسسه های آموزشی شاهدیم. تغییر در انتظارات اجتماعی لزوماًً تغییرات رفتاری چشمگیری در پی ندارد. در آن مواردی که تغییرات چشمگیری(مانندجوانان بزهکار یا آشفته) روی میدهد، بندورا خاطر نشان میسازد که اجتماعی شدن نارسا (تجربیات گذشته) یا فشارهای روانی در محیط اجتماعی فعلی علل آن هستند. با وجود این، او احساس میکند که تعداد نوجوانانی که درآنها در تغیییرات چشمگیر فوق روی می دهدکم است که تقریباً ۱۰ درصد جمعیت نوجوانی را به عنوان یک دوره طوفانی و فشار نمی دانند. در حالی که بندورا اهمیت متغیرهای سرشتی را در رشد شخصیت انکار نمی کند با این حال آن ها را در مورد مطالعه قرار نداده است زیرا معتقداست در این زمان مطالعه تأثیرات یادگیری اجتماعی مفیدتر است(مهلینگ[۴۰]،۲۰۱۱ ؛ ترجمه مهرزاد و رستمی، ۱۳۹۰).
دیدگاه رشدی- شناختی
تفکر انتزاعی نه فقط از این نظر مهم است که به نوجوانان انعطاف پذیری و مهارت ذهنی بیشتری میدهد بلکه از این نظرحائز اهمیت است که بر رشد عاطفی و اجتماعی نوجوان، رشد هویت، روابط با والدین و همسالان، باورهای مذهبی، اخلاقی و سیاسی و رفتارجنسی تأثیرمی گذارد(بیابنگرد، ۱۳۸۲).
دیدگاه اعتقادات مذهبی
تحقیقات کوهلن و آرنولد[۴۱] نشان داد که نوجوانان در سنین ۱۲ تا ۱۵ سالگی دارای اعتقادات مذهبی بیشتری هستند و در سن ۱۸ سالگی این اعتقادات کاهش مییابد. خانواده و اجتماع در تثبیت اعتقادات مذهبی نقش بسیار مهمی را دارند. نوجوانان به شدت تحت تأثیر خصوصیات اخلاقی خانواده و محیط و گروه همسالان خود قرار می گیرند و از آنان پیروی میکنند. ارزشها در دوران بلوغ متحول می شود و از جمله نوجوانان نسبت به اعتقادات مذهبی نیز تردید و شک میکند(احمدی، ۱۳۷۳).
شک در همه چیز، شک در اعتقادات خود، اعتقادات والدین و شک در تعلیمات مذهبی حتی شک در زندگی بعد از مرگ، شک در آفرینش انسان از طرف خداوند، شک در عدالت خدا و بالاخره شک در وجود خدا ایجاد می شود(صادقی اهری، ۱۳۸۲). در بلوغ دوران طغیان علیه سنتها و عادات است و هر چه که به نظر نوجوانان بدون دلیل علمی باشد مورد شک و تردید قرار میگیرد. شک و تردید اگر پایه علمی داشته باشد و به منظور کشف واقعیت عنوان شود پسندیده و مطلوب است ولی اگر پایه منطقی نداشته باشد، مذموم شناخته (فرنام، ۱۳۹۲). مشکل از همین جا شروع می شود که نوجوانان در شکهای خود باقی می مانند و تثبیت میشوند و نمی توانند خود را قانع نمایند و به دلیل عدم کنترل درونی دچار سرگشتگی و حیرانی میشوند (صادقی اهری،۱۳۸۲).
دیدگاه آمادگی زیست شناختی
برای سالهای متمادی تلاشهای انسان برای درک علل رفتارهای ضد اجتماعی تحت تأثیر این دیدگاه قرار داشت که نوجوانان ” مشکل دار” متولد میشوند. به عنوان مثال گدارد یکی از روانشناسان آمریکایی، سالها تلاش کرد تا نشان دهد بزهکاری از هوش پایین ناشی می شود. به نظر او کودک به علت داشتن قضاوت و استدلال ضعیف از زمان تولد به سوی جرم و جنایت تمایل دارد. اصل کلاسیک گدارد که هر شخص کودن یک بزهکار بالقوه است، به نظر او دلیل خوبی برای عقیم سازی و زندانی کردن آن ها است(گدارد[۴۲]، ۱۹۸۰).
تحقیقات معاصر در زمینه عوامل زیست شناختی معمولاً بر همبسته های رفتار ضد اجتماعی متمرکز شده اند و به فرضیهها و نظریاتی از این قبیل اعتقادی ندارند. در دو دهه اخیر تحقیقاتی در مورد استعداد ژنتیک انتقالی مربوطه به رفتارهای پر خطر انجام شده است. بعضی از محققان گزارش دادهاند که دوقلوهای همسان در مقایسه با دوقلوهای دو تخمکی در کارهای خلاف مجرمیک نمره های مشابه به هم دارند و کودکان فرزند خوانده به والدین و خواهران و برادران زیستی خود شبیه اند.
عوامل زیست شناختی دیگری نیز مورد تحقیق قرار گرفته اند، هر چند نتایج صریح و آشکار در مورد نقشی که هر یک از این ها ممکن است در رفتارهای پر خطر ایفا کنند، بیان نشده است. تفاوتها در پرخاشگری بین مردان و زنان این معنی ضمنی را در بر دارد که مردان تمایل بیشتری به رفتارهای پر خطر دارند. به نظر نمی رسد که پرخاشگری به تنهایی پیشبینی کننده بزهکاری باشد بلکه فقط در حضور عوامل اجتماعی و روانشناختی دیگر مشکل ایجاد میکند. به علاوه سطح تستوسترون خون، به طور آشکار ارتباطی با گرایش به رفتارهای پر خطر و خلاف قانون ندارد(الوئوس[۴۳]، ۱۹۸۶).
همچنین نابهنجاری های عصب شناختی نیز به عنوان سرچشمه و منبع رفتار ضد اجتماعی فرض شده اند. به ویژه آنهایی که برای نقص توجه همراه با بیش فعالی و ناتوانی های یادگیری پایه زیست شناختی قائلند، بر این فرض تأکید دارند(الوئوس، ۱۹۸۶).
دیدگاه های اجتماعی – فرهنگی
مطالعات زیادی در مورد تأثیرات تجربه های نوجوانان در ارتباط ها، گروه ها و اجتماع ها روی رفتارهای پر خطر صورت گرفته است. مطالعات مکرر ثابت کردهاند که تجارب اجتماعی منفی پیشایندهای انحراف نوجوانان هستند(شریعتی راد، ۱۳۹۰).
مطالعات طولی نشان دادهاند که نوجوانی مشکلات شدید رفتاری خواهند داشت که قبلاً در دوران کودکی مشکلات رفتاری زیادی را نشان دادهاند. فارینگتون و وست[۴۴] (۱۹۹۱) این نوجوانان را به عنوان افرادی که از خانواده هایی آمده اند که والدینی خشن و مسامحه کار و حتی در مواردی والدین بد زبان نیز داشته اند، توصیف کردهاند. این نوجوانان احتمالاً تا ۸ سالگی پرخاشگری و خشونت را یاد می گیرند(فارینگتون و وست ۱۹۹۱).
“