تولید محصول و ارائه خدمات به مشتریان در زمان معین و کسب درآمد و تحمل هزینهای که در بلندمدت سود معقولی را برای شرکت داشته باشد هدف اصلی واحد تجاری میباشد. جهت تعیین اهداف یک واحد تجاری و استفاده از منابع این واحد جهت دستیابی به اهداف تعیینشده برنامهریزی و کنترل از وظایف مهم مدیران است. مدیران در مرحله برنامهریزی و کنترل جهت پیشبینی سود نیاز دارند از گرایش هزینهها، یعنی چگونگی تغییر رفتار هزینهها آگاه شوند. اطلاعات موردنیاز در این زمینه را نمیتوان به سهولت از صورتهای مالی استخراج کرد. گرایش هزینه به چگونگی واکنش هزینهها در برابر تغییر در سطح فعالیت اشاره دارد بهعبارتدیگر مقصود از گرایش هزینهها، مدلی است که بر اساس آن یک هزینه مشخص نسبت به تغییر در سطح فعالیت واکنش نشان میدهد. با توجه به ادبیات مطرحشده در حسابداری بهای تمامشده و حسابداری مدیریت مدلهای سنتی هزینهها رفتاری متقارن نسبت به تغییرات سطح فعالیت نشان میدهند؛ بهعبارتدیگر متناسب با تغییر محرک هزینه تغییر میکنند. میزان تغییر هزینهها به میزان تغییر در سطح فعالیت بستگی دارد نه به جهت تغییر با توجه به تحقیقات اخیر این ادبیات تغییر کرد و رفتار هزینهها موردتوجه بیشتری قرار گرفته است. در اواخر سال 1960 و اوایل 1970 سولومون و استابوس برای اولین بار به رابطه بین فعالیتها و هزینهها اشاره کردند؛ اما توجه جدی محافل دانشگاهی و حرفهای در سال 1980 به این مسئله بیشتر جلب گردید و بر اساس ادبیات رایج پذیرفتهشده هزینه بر اساس تغییر نسبت به سطح فعالیت به دودسته ثابت و متغیر تقسیم میشوند. هزینههای ثابت فرض میشود که از سطح فعالیت مستقل باشند درحالیکه هزینههای متغیر فرض میشود بهصورت خطی و در تناسب با تغییرات در سطح فعالیت تغییر کنند. در سال 2003 فرض رفتار چسبنده هزینهها توسط اندرسون و همکارانش مطرح شد و ادبیات جدیدی مطرح گردید. این ادبیات چنین استدلال میکند که شدت کاهش هزینهها در اثر کاهش حجم فعالیت کمتر از شدت افزایش هزینهها در اثر افزایش حجم فعالیت است و به نوع رفتار هزینه “رفتار چسبنده” گفته میشود (اندرسون و همکاران، 2003).
تحقیقات اخیر که بر روی رفتار هزینهها صورت گرفته است نشان میدهد هزینهها به نسبت تغییرات در فروش، تغییر نمیکنند. برای توضیح این مسئله ما میتوانیم بگوییم هزینهها به نسبت افزایش در فروش افزایش پیدا میکنند، اما به نسبت کاهش در میزان فروش کاهش پیدا نمیکنند این هزینههای نامتناسب اصطلاحاً هزینههای چسبنده نامگرفتهاند. دو تئوری متمرکز بر روی علت وجود هزینههای چسبنده وجود دارد: یکی از تئوریها ارائه میکند که هزینهها بر اثر تصمیمات عمدی و آگاهانه مدیران حالت چسبندگی (حالت نامتناسب بودن) را به خود میگیرند که تحت عنوان ” تئوری تصمیمات عمدی ” نام گرفته است. طبق این تئوری هنگامیکه فروش كاهش مییابد،
برخی از مدیران، این كاهش را موقتی تصور كرده و انتظار بازگشت فروش به سطح قبلی را در آینده نزدیك دارند. بنابراین در تصمیمی سنجیده، منابع مربوط به فعالیتهای عملیاتی را در دورههای كاهش فروش حفظ میکنند؛ زیرا اگر منابع در پاسخ به كاهش فروش، حذفشده و در دورههای افزایش فروش، مجدد تحصیل شوند. هزینههای شركت در بلندمدت افزایش مییابد و تئوری دیگر به این نکته اشاره میکند که هزینههای چسبنده ممکن است در نتیجه عدم توانایی کاهش هزینهها بهاندازه کاهش در فروش، باشد که تحت عنوان ” تئوری تعدیل تأخیری هزینه ” نام گرفته است. مدلهای سنتی رفتار هزینهها (بهعنوانمثال روش حد بالا و پایین و رگرسیون)، ارتباط میان هزینهها و سطوح مختلف فعالیت را بدون توجه به چگونگی تأثیرگذاری اختیاری مدیران در تعدیل داراییهای عملیاتی در دورههای افزایش و كاهش سطح فعالیت شرح میدهند و چسبندگی هزینهها را نادیده میگیرند (نمازی و دوانی پور، 1389).
فرضیههای مختلفی در ارتباط با علت رخداد چنین رفتار چسبندهای در هزینهها وجود دارد یكی از نظریههای غالب، اقدام مدیریت در حفظ ظرفیت بیاستفاده در دورههای كاهش درآمد بهمنظور پرهیز از هزینههای تعدیل ظرفیت تولیدی و كاهش سطح داراییهای عملیاتی است. برخی چنین پدیدهای را از منظر تئوری نمایندگی و انگیزههای شخصی مدیران در حفظ سطح ظرفیت تولیدی در دورههای همچنین به بررسی اهمیت توجه به كاهش درآمد نیز تحلیل کردهاند. پژوهشگرانی نظیر اندرسون، بنكر و جاناكریمان در سال 2003 و بنكر و چن در سال 2006، رفتار چسبنده هزینهها در ارزیابی عملكرد آتی شركت و تجزیهوتحلیلهای بنیادی پرداختهاند.
این تحقیق به دنبال آزمون تجربیتأثیر و رابطه علت و معلولی برخی از عوامل مالی از جمله داراییها، بدهیها، جریان نقدی آزاد و تولید ناخالص داخلی بر شدت چسبندگی هزینهها میباشد. پس ما در این پژوهش از متغیرهای مالی که در اینجا عبارتاند از: داراییها، بدهیها، جریان نقدی آزاد و تولید ناخالص داخلی که بهعنوان متغیرهای مستقل اصلی و چسبندگی هزینه بهعنوان متغیر وابسته استفاده میکنیم.
1-2 بیان موضوع و مسئله تحقیق
شناخت رفتار هزینه در واكنش به تغییرات سطح تولید و فروش برای مدیریت شرکتها از اهمیت زیادی برخوردار است. پژوهشهای تجربی اخیر درباره رفتار هزینه نشان داده، میزان كاهش هزینهها به هنگام كاهش فروش، كمتر از میزان افزایش هزینهها به هنگام همان میزان افزایش فروش است. به این رفتار هزینهها چسبندگی هزینهها گفته میشود. مطابق یكی از فرضیههای ارائهشده، چسبندگی هزینهها نتیجه تصمیمات سنجیده مدیران است. هنگامیکه فروش كاهش مییابد، برخی از مدیران، این كاهش را موقتی تصور كرده و انتظار بازگشت فروش به سطح قبلی را در آینده نزدیك دارند. بنابراین در تصمیمی سنجیده، منابع مربوط به فعالیتهای عملیاتی را در دورههای كاهش فروش حفظ میکنند؛ زیرا اگر منابع در پاسخ به كاهش فروش، حذفشده و در دورههای افزایش فروش، مجدد تحصیل شوند، هزینههای شركت در بلندمدت افزایش مییابد. نتایج پژوهش ویس (2010) نیز نشان داده است که رفتار چسبنده هزینهها، دقت تحلیلگران در پیشبینی درآمد را درمجموع کاهش داده که البته با توجه به در نظر گرفتن این مورد که افق پیشبینی و اثرات خاص صنعت این تحلیل را تحت کنترل قرار داده است. با توجه به طبقهبندی هزینهها به هزینههای چسبنده و غیر چسبنده، یافتههای تحقیق ویس (2010) نشان میدهد که دقت تحلیلگران در پیشبینی درآمد برای شرکتهای با رفتار هزینه چسبنده بهطور متوسط 25% کمتر از کسانی است که برای شرکتهای با رفتار هزینه غیر چسبنده تحلیل میکنند. بدیهی است رفتار هزینه نفوذ قابلملاحظهای در دقت پیشبینی تحلیلگران دارد. (ویس،2010).
بهطورکلی میتوان گفت یک شرکت با هزینههای چسبنده، زمانی که سطح فعالیت کاهش پیدا میکند، کاهش بیشتری در درآمد دارد، درصورتیکه یک شرکت با چسبندگی کمتر، کاهش درآمد کمتری را در زمان کاهش فعالیت نشان میدهد. تحقیق حاضر میتواند کاربردهایی برای مدیران و حسابرسان داشته باشد. یکی از اهم وظایف مدیران کنترل عملیات و امور مالی سازمان است. مدیران باید اطلاعات خوبی برای تصمیمگیری داشته باشند تا با استفاده از تواناییهای رهبری خود نیروهای شرکت را به اجرای این تصمیمات تشویق کنند. آنها میتوانند با توجه به حساسیت تغییرات هزینه به متغیرهای مالی و اقتصادی سهم هزینههای چسبنده را از کل هزینهها ارزیابی کرده و در اتخاذ تصمیمات مناسب و مقتضی مؤثر باشند. حسابرسان از طریق مقایسه روابط میان اطلاعات مالی و غیرمالی منطقی بودن مبالغ صورتهای مالی را ارزیابی میکنند. آگاهی از نتایج این پژوهش پیشبینی دقیقتر سودآوری شرکتها و پیروان و تصمیمگیری دقیق مدیران و همچنین تدوین بهتر برنامههای آتی شرکت و بودجهریزی را به دنبال دارد و بحث در مورد این مطلب باعث گسترش بحث رفتار هزینهها در حسابداری مدیریت استراتژیک در ایران نیز میشود. با توجه به اهمیت کاهش چسبندگی هزینهها در شرکتها، در این تحقیق به دنبال پاسخ به این مهم هستیم که آیا چسبندگی هزینهها در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران رخ میدهد؟ چه عواملی بر چسبندگی هزینه در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران تأثیرگذارند؟
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق
با توجه به آنچه گفته شد درواقع تناسب بین هزینهها و سطح فعالیت بهگونهای که در مدل سنتی هزینهیابی عنوان میشود همیشه برقرار نیست و برآورد رفتار هزینه بدون در نظر گرفتن رفتار چسبندگی هزینهها گمراهکننده خواهد بود. آگاهی از رفتار هزینه برای حسابداران، محققین و تمام کسانی که با حوزه مدیریت در ارتباطاند و تغییرات در هزینهها را برحسب تغییرات در درآمد ارزیابی میکنند، دارای اهمیت است. استنباط مدیریتی از این تحلیل این است که چسبندگی هزینه قابلتشخیص و کنترل است. مدیران باید دلیل خود را برای چسبندگی هزینه از طریق توجه به حساسیت تغییرات هزینه به نسبت کاهش حجم، ارزیابی کنند و ظرفیت واکنش شرکت را در برابر کاهش تقاضا برای کالاها یا خدمات افزایش دهند. این امر به بهبود فرایند پاسخگویی کمک میکند. با مشخص کردن چسبندگی هزینه، صاحبان شرکت میتوانند تحلیل کنند که آیا مدیران باعث وارد آمدن هزینه برای بنگاه میشوند (مدیروس و کاستا، 2004).
همچنین طبق یک تحلیل سنتی افزایش نامتناسب هزینهها نسبت به فروش یک نقطهضعف کنترلی مدیریت در نظر گرفته میشود که این تحلیل ممکن است گمراهکننده باشد زیرا اگر هزینهها چسبنده باشند با افزایش فروش متناسب با آن حرکت میکنند درحالیکه با کاهش فروش متناسب با آن کاهش پیدا نمیکنند این در حالی است که حسابرسان به طرز مشابهی به هنگام اجرای رویههای تحلیلی فرض میکنند که هزینهها متناسب با نوسانات فروش تغیر میکند؛ بنابراین درک بهتر از نحوه تغیر هزینهها نسبت به نوسانات فروش برای حسابرسان در بهبود اجرای رویههای تحلیلی راه گشا خواهد بود.
با توجه به نکات فوق بررسی و مطالعه بیشتر در خصوص چسبندگی هزینهها لازم به نظر میرسد
ﺿﺮورت دارد ﺑﺎ اﻧﺠﺎم ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﻮاﻫﺪی به دست آﯾﺪ ﺗﺎ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻓﺮاروی ﻣـﺪﯾﺮان موردبررسی ﻗـﺮار ﮔﯿـﺮد. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺗﻌﻤﻖ در ﻣﻮرد ﻧﮑﺎت زﯾﺮ اﻫﻤﯿﺖ ﻣﻮﺿﻮع را ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ میکند:
1- تأثیر دارایی و بدهی و جریان نقدی آزاد و تولید ناخالص داخلی بر چسبندگی هزینهها
2- بهروز بودن موضوع چسبندگی هزینهها در مقایسه با پژوهشهای دیگر.
3-هیچ تحقیق داخلی تاکنون به بررسی و شناسایی رابطه بین دارایی و بدهی و جریان نقدی آزاد و تولید ناخالص داخلی بر چسبندگی هزینه در شرکتهای فعال پذیرفتهشده در بورس تهران نپرداخته است. این پایاننامه برای اولین بار به شناسایی رابطه بین دارایی و بدهی و جریان نقدی آزاد و تولید ناخالص داخلی بر چسبندگی هزینه در شرکتهای فعال پذیرفتهشده در بورس تهران میپردازد. فلذا این موضوع بدین شکل اولین بار در این تحقیق صورت میگیرد.
1-4 اهداف تحقیق
ارزش و اعتبار قوانین هر علم و تحقیقی به روششناختی که در آن بکار میرود بستگی دارد و هدف علمی این تحقیق ارزش و اعتبار بخشیدن به فرضیه تحقیق میباشد تا این تحقیق بتواند در بالا بردن سطح دانش عمومی موردنیاز استفادهکنندگان مؤثر باشد و همچنین زمینهساز بستر مناسبی برای تحقیق آتی در سایر مراکز آموزشی و پژوهشی باشد. اهداف این تحقیق بهصورت به شرح زیر میباشد.
اهداف تحقیق حاضر بر اساس تقسیمبندی اهداف به اهداف اصلی و فرعی به شرح زیر قابلطبقهبندی میباشد:
هدف اصلی:
تعیین رابطه بین دارایی، بدهی، جریان نقدی آزاد و تولید ناخالص داخلی با چسبندگی هزینه در شرکتهای قلمرو تحقیق.
اهداف فرعی:
- تعیین رابطه بین دارایی با چسبندگی هزینه در شرکتهای قلمرو تحقیق.
- تعیین رابطه بین بدهی با چسبندگی هزینه در شرکتهای قلمرو تحقیق.
- تعیین رابطه بین جریان نقدی آزاد با چسبندگی هزینه در شرکتهای قلمرو تحقیق.
- تعیین رابطه تولید ناخالص داخلی با چسبندگی هزینه در شرکتهای قلمرو تحقیق.
Solomon and Astabus
Anderson, M.C., Banker, R., & Janakiraman, S. (2003)
sticky
Anderson, M.C., Banker, R., & Janakiraman
Banker, R. Chen, C
Weiss.D. (2010)
Medeiros, O.R., & Costa, P.S., (2004)