شناخت مبانی نظری و ادبیات مربوط به موضوع مکانیابی و تناسب هر کدام از روشهای مکانیابی برای بکارگیری در مورد سیستمهای خدماتی یا عملیاتی و همچنین بررسی اجمالی پژوهشهایی که در ارتباط تنگاتنگ با موضوع مکانیابی سیستمهای خدماتی انجام گرفته است و نیز بکارگیری نرم افزار مناسب جهت کسب یافتههای دقیق باعث میشود تا پژوهش از چارچوب و بنیان قویتری برخوردار شود. بنابراین در این فصل تلاش میشود تا در حد امکان مبانی نظری مبحث مورد توجه قرار گیرد. بدین منظور در این فصل ابتدا مبانی و نظریههای مربوط به مکانیابی بیان گردیده، سپس به تشریح کامل نظریات، مدلها و سوابق پژوهشی مساله حداکثر پوشش پرداخته و پس از آن به توضیح و تفسیر الگوریتم ژنتیک به عنوان روش بکار گرفته شده جهت حل مدل مساله خواهیم پرداخت و درنهایت به سوابق پژوهشهای مشابه پژوهش حاضراشاره خواهیم داشت.
دراین فصل ادبیات موضوعی در سه بخش زیر ارایه میگردد :
- مکانیابی 2- مدلهای مساله حداکثر پوشش 3- الگوریتم ژنتیک
2-2- مکانیابی
مکانگزینی صنعتی از جمله مباحثی است که از گذشتههای دور ذهن جغرافیدانان را به خود معطوف داشته است. ولی بیش از آنان بیشترین رسالت را اقتصاد دانان در تکمیل تئوریهای مکانگزینی به عهده داشتهاند اما با توجه به اینکه، استخراج الگوهای مقیاس و درک تفاوتها و تشابهات موضوع اصلی علم جغرافیاست، مکانگزینی صنعتی نیز در دستور کار علم جغرافیا قرار میگیرد.
منظور از تئوریهای مکانگزینی، ارایه کلیه اصولی است که به موجب آن فعالیتهای صنعتی، مکان بهتر خود را که منطبق با حداکثر سود است
تعیین میکند.
2-2-1- دیدگاههای مطرح در مکانیابی صنایع
دیدگاههای کلاسیک نوین
در این دیدگاه که از آن بعنوان اندیشه حداقلسازی هزینه نیز یاد میشود، مکانیابی بهینه صنایع صرفاً تحت تاثیر عوامل مشخص و قراردادی، نظیر دسترسی به مواد اولیه، نیروی کار، بازار و … قرار دارد. این عوامل و دیگر عوامل تولید لزوماً در یک نقطه متمرکز نبوده و جدایی فضایی آنها مستلزم پیمودن مسافت و صرف هزینه است.
براساس این دیدگاه مطالعه درباره مکانیابی صنایع در قالب اقتصاد خرد و بمنظور تعیین محل دقیق صنایع بر مبنای هزینه و منفعت مطرح است. این نگرش غالباً به هدفهای بخش خصوصی توجه دارد که همواره با هدفهای اجتماعی، سیاسی و عدالت اجتماعی نمیتواند همخوانی داشته باشد در صورت پیاده شدن فروض کلاسیک نوین تمرکز صنایع فقط در یک یا چند شهر یک کشور صورت خواهد گرفت که گرچه از دید بخش خصوصی منطقی میباشد ولی طبیعتاً هزینههای زیادی را بر اجتماع تحمیل خواهد کرد.
دیدگاه رفتاری
رفتارگرایی مکتبی استقراری در روانشناسی است که مدعی تبیین تمامی حیات روانی از طریق قوانین تعامل میان انسان و محیط است. این روش در دهه هفتاد پاسخی بود به انتقادهایی که از بعضی جنبههای تحلیل فضا میشد.
دیدگاه رفتارگرایی یک نوع رهایی از وابستگی شدید به نظرهایی بود که بر پایه انسان اقتصادی از محیط او اثر میپذیرد. رفتارگرایان بجای آنکه درصدد تغییر انسان باشند، دگرگونی محیط را پیشنهاد میکنند. آنها معتقدند این عوامل خارجی است که انسان را از هر جهت تحت کنترل قرار میدهد. از جمله کارهای آنان، تشخیص عوامل ذهنی مهمی است که در تاسیس و ادامه حیات موسسات اقتصادی موثر میباشند و از جمله ویژگیهای شاخص آن، جایگزینی رفتار رضایتبخش بجای رفتار بهینه میباشد که رضایت فرد را بجای بهینه شدن یا بیشینه شدن در نظر میگیرد. در اینگونه از رفتار، معیار ممکن است شخصی و یا غیر اقتصادی باشد.
آلن پرو که از سردمداران این نگرش است اعتقاد دارد که تصمیمات مکانیابی در شرایط گوناگون به لحاظ دانش، اطلاعات و توانایی انسانها در بکارگیری این اطلاعات اتخاذ میگردد. وی ماتریس رفتاری را بعنوان ایده جایگزین انسان اقتصادگرا در تحلیل و فهم مسایل واقعی مکانیابی ارایه مینماید. در این ماتریس تصمیمگیریها تابعی از دو بردار میباشند، یکی کمیت و کیفیت اطلاعات دریافتی و دیگری قابلیت استفاده فرد یا گروه از این اطلاعات.
دیدگاه ساختاری
بروز بحران اقتصادی در سطح جهان و پیامدهای مترتب بر بخش صنعت لزوم دیدگاه دیگری را در مطالعات صنعتی اقتضا نمود. دیدگاهی که در آن مسایل واحدهای صنعتی را در چارچوب نظام یک کشور تعیین میکند.
براساس این دیدگاه که نزدیکی خاصی با نگرش سیستمی دارد. پدیدههای گوناگون فضای زندگی را نمیتوان به صورت جداگانه و مستقل از یکدیگر مطالعه کرد بلکه هر پدیدهای جزیی از کل یک ساختار است و تنها در درون این ساختار میتوان آن را تحلیل کرد.
در مکانیابی صنعتی، دیدگاه ساختاری توجه خود را به اقتصاد سیاسی و تاثیر آن بر روی مکانیابی متمرکز میکند زیرا فضا توسط اقتصاد سیاسی تعیین مییابد و عقلایی بودن خود را از آن میگیرد بدون تردید این قبیل ساختهای فضایی بر اقتصاد سیاسی کشور اثر بازخوردی دارند.
این سه نگرش را میتوان در قالب یک نگرش فراگیر سیستمی مورد توجه قرار داد. بدین معنی که تحلیل فضای صنعتی بر مبنای نگرش رفتاری ولی در قالب روشهای کلاسیک نوین و شاخصهای مربوط انجام میگیرد و سپس با در نظر گرفتن معیارهای کلی و ویژگیهای کلی ساختار حکم نهایی استخراج میگردد (عزیزی،1388).
2-2-2- تئوریهای مکانیابی
مسأله مکانیابی، در سطوح استراتژیک تصمیمگیری بوده و اهمیت اساسی در موفقیت آن دارد.مکان مناسب نقش مهمی در رقابتپذیری یک شرکت در بازار داشته و باید به گونهای انتخاب شود که باعث دستیابی به مزایای رقابتی و استراتژیک در مقایسه با سایر رقبا شود. پیشینه نظری مکانیابی تسهیلات به خوبی توسعه یافته است. از زمانی که مسأله کلاسیک وبر فرمولبندی شده است تاکنون نظریه مکانیابی بخش فعالی از پژوهشهای را، مخصوصا در 30 سال گذشته به خود اختصاص داده است. در حال حاضر، مکانیابی تسهیلات میتواند به صورت بدنه بزرگی از دانش، مدلهای متنوع، متدولوژیها و تکنیکهای حل مختلف در زمینههای مختلفی از جمله مهندسی صنایع، پژوهش در عملیات، مدیریت عملیات، اقتصاد شهری و علوم سیاسی دیده شود (پرتوی، 2006).
در سالهای اخیر، تعدادی از محققین مخصوصا افرادی که در زمینه مسایل کاربردی به پژوهش میپردازند به توسعه مسایل پایه موجود به صورت چند هدفه و بررسی آنها در این حالت پرداختهاند. به طور سنتی این مدلها تقریبا فقط از دیدگاه خصوصیات مکان، تصمیمات مربوط به جایابی را اتخاذ مینمایند. بررسی دقیق و گسترده نرخ دستمزد، هزینه مواد و تجهیزات، هزینههای حملونقل و مالیات بسیار رایج میباشند. علاوه بر این برخی محققین مباحث کیفی مشخصی از جمله وضعیت جامعه، دسترسی به نیروی کار، وجود اتحادیههای کارگری، مشخصات فرهنگی، کیفیت مدارس و عواملی از این دست را نیز در نظر گرفتهاند. در سالهای اخیر برخی از محققین این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند که چگونه عوامل مؤثر بر مکانیابی هنگامی که مسأله در مقیاس بین المللی مورد بررسی قرار میگیرد، پیچیدهتر میشوند. برخی از محققین چارچوبی استراتژیک که هم معیارهای داخلی و هم معیارهای خارجی را در بر میگیرد، پیشنهاد دادهاند. اما چارچوب آنها صرفا بر مبنای قضاوت کیفی بوده و نه بر مبنای تحلیل ریاضی و سیستم پشتیبانی تصمیمگیری (یزدانشناس و فرقانی ، 1386). تئوریهای اصلی مکانیابی در جدول 2-1 آورده شده است :