جنگ به عنوان یک عامل فشارزای روانی پیامدهای گستردهای را در زمینههای مختلف فردی و اجتماعی بر جامعه تحمیل میکند. مشکلات جسمی و روانی فرد جانباز که معمولا در خانواده نقش اول را دارد و اثرات غیرمستقیم آن بر خانوادههای آنان از جمله ناگوارترین تبعات این پدیده میباشد (عراقی، 1382). نیمی از جانبازان به سبب معلولیت خویش باعث ایجاد تنش در محیط خانوادهی خود میشوند (قهاری، 1382). این مسائل به نوبهی خود همسر و فرزندان جانبازان را تحت تأثیر قرار میدهد و باعث پایین آمدن کیفیت زندگی و رضایت زناشویی در آنها میشود. اگر چه تعریف منفرد و جهانی از مفهوم کیفیت زندگی در دست نیست، اما یک توافق گسترده در زمینه چند بعدی بودن این مفهوم وجود دارد که دربرگیرنده ابعاد رفاه اجتماعی، فیزیکی و روانی است ( فوه، وانگ و لو، 2000). کیفیت زندگی مفهوم وسیعی است که عرصههای مختلف زندگی، همچون وضعیت مالی، کار، عشق، مذهب همچنین سلامت جسمی، روانی و اجتماعی را در بر دارد ( جانسون، داهلسترون و براسترون، 2005). در مطالعات کیفیت زندگی، خود فرد تنها مرجع برای ارزیابی کیفیت زندگی اوست در نتیجه یک ناراحتی خاص که برای یک نفر ممکن است ادامه زندگی را غیر ممکن میسازد، از نظرفرد دیگر تنها به عنوان ناراحتی قلمداد میشود (پوور، 2003). یکی از جنبههای بسیار مهم ارتباط بین زن و شوهر رضایتی است که زن و شوهر از ازدواج خود تجربه میکنند (لوکاس، 2003). پژوهشها نشان دادهان که رضایت از ازدواج، رابطهای قوی با احساس خوشبختی و شادکامی (سینها و ماکرجک، 1990؛ ویلسون و اسلوالد، 2005)، بهزیستی (داینر، گوم، سو و اوشی، 2002) و سلامت عمومی زوجین دارد (لمب، لی و دماریس، 2003). رضایت زناشویی وضعیتی است که در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع، احساس خوشبختی، رضایت از ازدواج و رضایت از همدیگر دارند ( کارنی و برادیوری، 2005). عدم رضایت از زندگی زناشویی با وضعیت سلامتی ضعیفتر، علائم افسردگی، مشکلات شخصیتی، رفتارهای نامناسب و وضعیت ضعیف اجتماعی همبسته است (مالتی و همکاران، 2004). ازدواج ناهماهنگ، عامل خطری برای افسردگی است (ساپینگتون، 2001)، در مقابل رضایت زناشویی با کاهش خطر ابتلا به افسردگی همراه است. همسرانی که اختلاف دارند، افسردهتر هستند و رفتار خصمانهتر و خلقی مضطربتر دارند (برامیت و همکاران، 2000). تنظیم هیجان شکل خاصی از خودنظمبخشی است و به عنوان فرایندهای بیرونی و درونی دخیل در بازبینی، ارزشیابی و تعدیل ظهور، شدت و طول مدت واکنشهای هیجانی تعریف شده است (تامپسون[14]، 1994) که در سطح هشیار، نیمه هشیار و ناهشیار بکار گرفته میشود. پژوهشها نشان میدهد که استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان مثبت پیشبینیکنندهی عاطفهی منفی پایین است (مارتینی و بوسری[15]، 2010). تنظیم هیجان نقش مهمی در سازگاری ما با وقایع استرسزای زندگی دارد. (آیزنبرگ[16]، 2000).
نتایج پژوهشها نشان میدهند که ظرفیت افراد در تنظیم مؤثر هیجانها بر شادمانی روانشناختی، جسمانی و بینفردی تأثیر میگذارد. در رویکردهای نوین، علت اختلالات هیجانی به نقص در کنترلهای شناختی نسبت داده میشود، به طوری که ناتوانی در کنترل هیجان منفی، ناشی از از وجود افکار و باورهای منفی دربارهی نگرانی و استفاده از شیوههای ناکارآمد مقابلهای است. سبکهای مقابله مشتمل بر کوششهایی از نوع عملی و درونروانی برای مهار مقتضیات درونی و محیطی و تعارضهای میان آنهاست. لذا مفهوم تنظیم هیجان، به دقت مرتبط با مفهوم مقابله است. سبکهای مقابله در سه بعد 1- شناختی (با تفکر) 2- مداخلات رفتاری 3- ترکیبی از دو بعد شناختی و رفتاری، هیجان را تنظیم میکنند (گروس، 2001). پژوهشها نشان میدهند که تفاوتهای افراد در استفاده از سبکهای مختلف تنظیم
هیجان موجب پیامدهای عاطفی، شناختی و اجتماعی مختلفی میشود، چنانکه استفاده از سبکهای ارزیابی مجدد با هیجانهای مثبت، عملکرد میانفردی بهتر و بهزیستی بالاتر ارتباط دارد. از این رو هدف پژوهش حاضر مقایسهی تنظیم هیجان، رضایت زناشویی و کیفیت زندگی در فرزندان متأهل جانبازان اعصاب و روان و سایر متأهلین میباشد.
1-2- بیان مسئله
جنگ هشت ساله عراق علیه ایران لطمات و خسارات همه جانبهای به کشور ما وارد کرد. از جمله این خسارات جبران ناپذیر شهید، مجروح و مفقود شدن جمع کثیری از بهترین اقشار مردم کشورمان بود. آسیبهای روحی و روانی که به خانوادههای این گروه وارد شد نیز قابل توجه است و اثرات سوء آن نیز همچنان ادامه دارد. از جمله این مسایل بهداشت روانی خانواده جانبازان یعنی همسر و فرزندان آنها است که در اثر کم توجهی به نیازهای اولیه آنان در معرض خطر قرار گرفته است. آسیبهای روانی هم مثل آسیبهای جسمی اگر به موقع و به سرعت تشخیص داده نشوند و تدابیر درمانی لازم صورت نگیرد آثار و عوارض و پیامدهای ناگواری بر خانواده و اجتماع بر جا خواهد گذاشت. تقریبا صددرصد آسیبدیدگان اعصاب و روان از اختلال خواب، ضعف و سستی، سردرد و سرگیجه، احساس از دست رفتن انرژی، خستگی، دردهای عضلانی و مفصلی، عدم تمرکز حواس، یأس و ناامیدی، عدم احساس لذت از زندگی و افکار مرگ شکایت دارند (بحرینیان و برهانی، 1382). فرزندان جانبازان اعصاب و روان از اولین مراحل رشد روانی، به طور مکرر و مستمر در معرض فشارها و ضربات روانی هستند و به همین دلیل بروز اختلالات روانی و رفتاری در آنها به دور از انتظار نخواهد بود (رضاییان و محمدی، 1379؛ سیگال، 1971؛ آبرامس، 1999؛ دیویدسون و میلر، 2001 و هاسین، 2001). همچنین تحقیقات گوناگون نشان دادند که میزان سلامت روانی و رضایتمندی از زندگی در همسران جانبازان اعصاب و روان و فرزندان آنها پایینتر از سایر افراد است ( بحرینیان و برهانی، 1382). و این عوامل منجر به پایین آمدن کیفیت زندگی فرزندان این گروه میشود.
یکی از متغیرهایی که در این پژوهش به آن پرداخته شده است کیفیت زندگی است. کیفیت زندگی ساختار پویا و ذهنی است که به مقایسه ی وضعیت گذشته با حوادث اخیر در همه ی جوانب مثبت و منفی آن می پردازد. ذهنی بودن ماهیت کیفیت زندگی به ادراک افراد درباره ی وضعیت زندگی شان بجای گزارشات دیگران می پردازند (حیدری، سلحشوریان، رفیعی و حسینی، 1387). طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی، عبارت است از “ادراک افراد از وضعیت زندگی در عرصه ی فرهنگ و سیستم ارزشی که فرد در آن زندگی می کند و با اهداف، انتظارات، معیارها و امور مهم مرتبط است” (دوایهی و سینگ، 2001؛ به نقل از شمس اسفندآباد و نژاد نادری، 1388).کیفیت زندگی، سه بعد سلامت را در برمیگیرد: بعد جسمانی، روانی و اجتماعی ( عباسزاده، باقری و مهران، 1388). در یک تقسیم بندی جامع تر، کیفیت زندگی را ارزیابی افراد از خود دانسته اند که در هشت خرده مقیاس مرتبط، سلامت را می سنجد: عملکرد جسمانی، نقش جسمانی، درد بدنی، عملکرد اجتماعی، نقش هیجانی، سلامت عمومی، سرزندگی و سلامت روان (شمس اسفندآباد و نژاد نادری، 1388). کیفیت زندگی در جانبازان اعصاب و روان پایین است. فرزندان جانبازان اعصاب و روان از نظر عاطفی – روانی در وضعیت دشوارتری به سر می برند، و از زندگی خود لذت کمتری می برند. بنابراین کیفیت زندگی یکی از مسایلی است که در مشاوره با این گروه باید به آن توجه کرد. کیفیت زندگی پایین بر رضایت زناشویی و روابط بین زوجین تاثیر می گذارد.
یکی دیگر از متغیرهای این پژوهش رضایت زناشویی است که به عنوان میزان ادراک زوج از اینکه شریکشان نیازها و تمایلات آنها را برآورده می کند تعریف میشود (بارپیو، لانگر، 2005؛ پلگ، 2008). هاکینز رضایت زناشویی را اینگونه تعریف می کند: “احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر، زمانی که همه ی جنبه های ازدواجشان را در نظر می گیرند” (هدیکی، تک و یوشیهیشا، 2005). اینگونه به نظر می رسد که رضایت زناشویی به صورت مستقیم و غیر مستقیم با پایدار بودن واحد خانواده و کیفیت بهتر زندگی رابطه داشته باشد در حالیکه مشخص شده است نارضایتی از ازدواج منجر به استرس، اضطراب و حتی انحلال واحد خانواده می گردد (شاکلفرد، بسر و گوتز، 2008). در صورتی که احساس زوج ها نسبت به زندگی مشترک مطلوب باشد، زوج ها از رفاه، امنیت و سلامت برخوردار هستند در غیر این صورت، این عدم رضایت زناشویی بر کیفیت زندگی و سایر روابط زوجین تاثیر مخرب می گذارد (برادبوری، 2004).
مردم از راهبردهای مختلفی برای مدیریت و تنظیم هیجانهایشان استفاده میکنند. تنظیم شناختی- هیجانی به راهبردهایی که افراد در شرایط پریشانی به کار میبرند تا هیجانهای خود را کنترل کنند، تعریف شده است ( گروس، 2003). تنظیم هیجان وجه ذاتی گرایشهای پاسخ هیجانی است (آمستادتر، 2008). هنگامی که فرد با یک موقعیت روبرو میشود، احساس خوب و خوشبینی، به تنهایی برای کنترل هیجانهای وی کافی نیست، او نیاز دارد که در این لحظات بهترین کارکرد شناختی را نیز داشته باشد. فرد میکوشد تا هیجانهای خود را کنترل کند (گروس، ریچارد و جان، 2006). تنظیم هیجان ما را قادر میسازد با انعطافپذیری بیشتری به وقایع محیطی متنوع پاسخ دهیم. توانایی تغییر دادن رفتار همراه با تغییر محرک در کنشوری سازگارانهی هیجان اهمیت خاصی دارد. نظریههای جدید در قلمرو هیجان، بر نقش مثبت و انطباقی هیجان تأکید دارد (فردریکسون، 2001). طبق این نظریهها هیجان میتواند نقش سازنده ای در حل مسله و پردازش اطلاعات (مایر و سالووی، 1995)، فرایند تصمیمگیری (ایزن و روزن زویگ، 1994) داشته باشد. با این همه نباید فراموش کرد که هیجان همواره سودمند نیست و بیشتر اوقات باید آنها را تنظیم و مدیریت کرد. مفهوم کلی تنظیم شناختی هیجان دلالت بر شیوهی شناختی دستکاری ورود اطلاعات فراخواندهی هیجان دارد (تامپسون،1994). به عبارت دیگر، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، به نحوهی تفکر افراد پس از بروز یک تجربهی منفی و واقعه آسیبزا برای آنها اطلاق میشود. تنظیم هیجان در مدیریت هیجانها نقش اساسی ایفا میکند (سارنی، مومه و کمپوس، 1998) و شکل خاصی از خود نظمبخشی است (تیس و براتسلوسکس، 2000). تحقیقات مختلف نشان دادهاند که توانمندی افراد در تنظیم شناختی – هیجانی میتواند نقش مهمی را در سازگاری فرد با وقایع استرسزای زندگی بازی کند (ایسنبرگ، فابس، گاسری و ریسر، 2000؛ گروس، 2000).
در آخر با توجه به مشکلاتی که جانبازان اعصاب و روان با آن مواجه هستند و تأثیری که این مشکلات بر روی فرزندان این گروه میگذارد پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا بین تنظیم هیجان، رضایت زناشویی و کیفیت زندگی در فرزندان متأهل جانبازان اعصاب و روان و سایر متأهلین تفاوت وجود دارد یا نه؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
جنگ به عنوان یک عامل فشارزای روانی پیامدهای گستردهای را در زمینههای مختلف فردی و اجتماعی بر جامعه تحمیل میکند. مشکلات روانی و جسمی فرد جانباز که معمولا در خانواده نقش اول را دارد و اثرات غیرمستقیم آن بر خانواده از جمله ناگوارترین تبعات این پدیده میباشد (عراقی، 1382). نیمی از معلولین به سبب معلولیت خویش باعث ایجاد تنش در محیط خانواده خود میشوند (قهاری، 1382). تحقیقات انجام شده بر روی همسران و فرزندان جانبازان نشان دادهاند که مشکلات سلامت روان، اضطراب، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه، اختلال در روابط بین فردی و علایم جسمانی در خانوادههای جانبازان به مراتب بیشتر از سایر افراد است که این مشکلات اثرات منفی شدید و ماندگاری را بر سازگاری زناشویی، کارکرد عمومی خانواده و سلامت روان همسر و فرزندان آنها دارد که منجر به پرخاشگری، خشونت در خانواده، مشکلات جنسی، طلاق، فرزندپروری نامناسب میگردد (بحرینی و برهانی، 2004). با توجه به جوی که فرزندان جانباز در آن بزرگ میشوند و مشکلاتی که با آن مواجه هستند از نظر روانی دچار مشکلاتی میشوند که در کیفیت زندگی و رضایت زناشویی آنها نیز تأثیر میگذارد. با توجه به موارد گفته شده، پژوهش حاضر درصدد است با بررسی وضعیت روانشناختی فرزندان متأهل جانبازان اعصاب و روان در متغییرهایی مثل تنظیم هیجان، رضایت زناشویی و کیفیت زندگی و مقایسه آن با سایر متأهلین بتواند با برنامه ریزی و اعمال آموزشهای لازم حمایت لازم، را جهت فرزندان متأهل جانبازان اعصاب و روان به عمل آورد و به آنها کمک کنند تا با حل مشکلات خود زتدگی بهتری داشته باشند.
1-4- اهداف تحقیق
اهداف تحقیق به دو دسته کلی و جزئی تقسیم می شود:
1-5- هدف کلی :
مقایسه بین تنظیم هیجانی، رضایت زناشویی و کیفیت زندگی در فرزندان متأهل جانبازان اعصاب و روان و سایر متأهیلن
1-6- اهداف جزیی:
- مقایسه تنطیم هیجان در دو گروه فرزندان متأهل جانبازان اعصاب و روان و سایر متأهلین
- مقایسه رضایت زناشویی و در دو گروه فرزندان متأهل جانبازان اعصاب و روان و سایر متأهلین
- مقایسه کیفیت زندگی در دو گروه فرزندان متأهل جانبازان اعصاب و روان و سایر متأهلین
1-7- فرضیه های تحقیق:
- بین میزان تنظیم هیجانی فرزندان متأهل جانبازان اعصاب و روان و سایر متأهلین تفاوت وجود دارد.
- بین میزان رضایت زناشویی فرزندان متأهل جانبازان اعصاب و روان و سایر متأهلین تفاوت وجود دارد .
- بین میزان کیفیت زندگی فرزندان متأهل جانبازان اعصاب و روان و سایر متأهلین تفاوت وجود دارد .
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)