:
الف) بیان مسأله:
پیگیری پروندههای حقوقی در موضوع طلاق در سطوح مختلف دادرسی اعم از دادگاههای خانواده، تجدیدنظر، و دیوان عالی کشور، این
نگارنده را با سؤالات اساسی مواجه نموده است که چه تفاوتی میان شرط وکالت مطلق در طلاق و تفویض دائمی طلاق وجود دارد که با احساس دغدغه مطالعه و تحقیق مبانی فقهی و حقوقی شرط ضمن عقد تفویض دائمی طلاق به زوجه و نیز وکالت مطلق در طلاق پرداخته و از حیث صحیح یا باطل بودن آن به کنکاش علمی در حد توان و تطبیق قوانین موضوعه با فقه اسلامی و آگاهی از سکوت موجود و ارائه پیشنهادهای تکمیلی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
ب ) سؤالات تحقیق:
1- آیا شرط ضمن عقد تفویض دائمی طلاق از ناحیه زوج به زوجه اساساً صحیح میباشد یا باطل؟
2- در صورت بطلان شرط تفویض دائمی، موجبات فساد و بطلان عقد را فراهم میآورد یا اینکه شرطی بلااثر است؟
3- آیا شرط ضمن عقد وکالت مطلق درطلاق از حکم شرط تفویض دائمی طلاق تبعیت مینماید؟
ج) فرضیههای تحقیق:1- درج تفویض دائمی طلاق به صورت شرط ضمن عقد از ناحیه زوج به زوجه یا غیر زوجه یک تأسیس کاملاً غیر شرعی و باطل میباشد.
2- شرط ضمن عقد تفویض دائمی طلاق علیرغم باطل بودن آن موجبات فساد و بطلان عقد نکاح را فراهم نمیآورد.
3- شرط ضمن عقد وکالت مطلق درطلاق برای زوجه منافاتی با احکام اولیه شرعی نداشته و تأسیسی کاملاً صحیح و منطبق بر شرع و قانون است. بنابراین ماهیتی متفاوت از شرط تفویض دائمی طلاق به عنوان شرط باطل دارد.
د) اهداف تحقیق:
1- روشن نمودن این نکته که بین تفویض دائمی و وکالت مطلق در طلاق تفکیک مفهومی غیر قابل انکاری از نظر اطلاق وجود دارد که این موضوع حکم هر کدام را متمایز از دیگری میسازد.
2- معلوم نمودن این نکته که محاورات عمومی مردم و حتی بخشی از جامعه حقوقی بر بار نمودن احکام یکسان بر این دو موضوع کاملاً ناصواب و غیر علمی است.
3- از ضرورتهای این تحقیق این است که ظرافتهای مباحث حقوقی را هر چه بیشتر به جامعه حقوقی اعم از وکلاء، قضات، دانشگاهیان و طلاب روشن نماید و در تحلیلی فقهی و حقوقی به واکاوی مرزهای مشترک و متفاوت دو موضوع مورد تحقیق با اسلوب فقه اصیل جواهری پویا و حقوق استدلالی پرداخته و عمق موضوع را عیانتر نماید.