یکی از تصمیماتی که مدیران واحد اقتصادی به منظور حداکثر ساختن ثروت سهامداران اتخاذ مینمایند تصمیمات مربوط به تامین مالی میباشد. این نوع تصمیمگیریها مربوط به ساختار سرمایه و همچنین تعیین و انتخاب بهترین شیوه تامین مالی وترکیب آن میباشد. ساختار سرمایه عبارت است از: تامین مالی بلند مدت شرکت. که این تامین مالی میتواند بر عملکرد و بازده شرکت اثر گذاشته، لذا در تصمیمگیری سرمایهگذاران و اعتباردهندگان مورد توجه باشد. مطابق تئوری چرخه عمر، شرکتها و بنگاههای اقتصادی همچون تمامی موجودات زنده که متولد میشوند، رشد میکنند و میمیرند، دارای منحنی عمر (چرخهی عمر) هستند و نکتهای که سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به آن توجه زیادی دارند، این است که شرکت در چه مرحلهای از چرخه عمر خود میباشد. از این رو رابطه ساختار سرمایه و چرخه عمر موضوعی است که بسیار مورد توجه میباشد. در نتیجه در این تحقیق تلاش بر این است تا رابطه ساختار سرمایه و چرخه عمر شرکتها مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور، ساختار کلی این پژوهش در قالب پنج فصل تنظیم گردیده است و فصل اول آن (با عنوان طرح تحقیق) چارچوب و محدوده تحقیق را بیان میکند. در واقع در این فصل تلاش میشود تا با بیان کلیات تحقیق، زمینه ارتباط با مخاطب فراهم آید و بتواند مخاطب را در جریان چگونگی انجام این پژوهش قرار دهد. در نتیجه در این فصل ابتدا موضوع مورد بررسی تعریف و سپس هدف و علت انتخاب موضوع ذکر خواهد شد. درنهایت، قلمرو تحقیق، فرضیات تحقیق و تعریف عملیاتی متغیرها مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
1-2. بیان مساله
انتخاب ساختار مطلوب سرمایه و شیوههای مختلف تامین مالی، یکی از دغدغه های اصلی مدیران مالی شرکتهاست. ساختار سرمایه نامناسب در هر شرکتی زمینههای مختلف فعالیت شرکت را تحت تاثیر قرار میدهد و میتواند به بروز مسائلی نظیر عدم کارایی بازار محصولات، نداشتن کارآمدی و ناتوانی در به کارگیری مناسب نیروی انسانی و موارد مشابه منجر شود. امروزه ساختار سرمایه به عنوان مهمترین پارامتر موثر بر ارز شگذاری و جهتگیری شرکتها در بازارهای سرمایه مطرح شده است. محیط متحول و پرشتاب کنونی، درجه بندی شرکتها را از لحاظ اعتباری نیز تا حدودی به ساختار سرمایه آنان منوط ساخته و برنامهریزی استراتژیک آنان را به منظور انتخاب منابع موثر برای دستیابی به هدف بیشینه سازی ثروت سهامداران ضروری کرده است(سجادی و دیگران،1390). تلاش برای درک اینکه چرا شرکتها ترکیبهای مختلفی از بدهی و سرمایه را جهت تامین مالی انتخاب میکنند یکی از موضوعات بحث انگیز میباشد. در پاسخ به این سوال گفته شده است که انتخاب ساختار مطلوب سرمایه به ویژگی شرکتها بستگی دارد. در این میان، یکی از مواردی که در خصوص وضعیت و ملاحظات تامین مالی شرکتها حائز اهمیت است، چرخه عمر واحد اقتصادی است (حقیقت و بشیری، 1391). مطابق نظریه چرخه عمر، موسسات اقتصادی در طول عمر خود دارای رفتارها و ویژگیهای مختلفی میباشند. بدین معنی که ویژگیهای مالی و اقتصادی یک شرکت تحت تأثیر مرحلهای از چرخه عمر است که شرکت در آن قرار دارد. یکی از این ویژگیهای متفاوت مربوط به بحث عدم تقارن اطلاعاتی میباشد. شرکتهای به بلوغ رسیده نسبت به شرکتهای در حال رشد، دارای عدم تقارن اطلاعاتی کمتری هستند. با توجه به پیش بینی تئوریهای موجود، شرکتهایی که مشکلات بیشتری در رابطه با عدم تقارن اطلاعاتی دارند (به خصوص شرکتهای جوان)، باید تامین مالی خود را مطابق با تئوری سلسله مراتبی به انجام برسانند (یوتامی و اینانگا،2012). با درنظر گرفتن مفهوم چرخه عمر واحد تجاری، انتظار داریم که مشکل عدم تقارن اطلاعات در میان شرکتهای جوان نسبت به شرکتهای بالغ بیشتر باشد(یوتامی و اینانگا،2012). با بالاتر رفتن عدم تقارن اطلاعات، هزینه سرمایه شرکت بیشتر میشود و شرکتها برای کمتر کردن هزینه سرمایه، ساختار سرمایه خود را تغییر میدهند (مطابق با تئوری سلسله مراتبی). بنابراین میتوان گفت که چرخه عمر شرکت بر روی انتخابهای ساختار سرمایه تاثیرگذار میباشد و این موضوع باید توسط مدیران در نظر گرفته شود. نظریه سلسله مراتبی ارتباط نزدیکی با مساله چرخه عمر شرکت دارد و به صورت کلی رفتار تامین مالی شرکت را بیان میکند، به این صورت که شرکتها ترجیح میدهند در مرحله اول از منابع تامین مالی داخلی و بعد از آن استقراض و در نهایت از منابع خارجی (انتشار سهام) استفاده کنند. مطابق با این تئوری، در شرکتهای نوپا و شرکتهای رشدی سطح استفاده از استقراض، در مقایسه با انتشار سهام، بالاتر است و شرکتها ترجیح میدهند بیشتر از طریق استقراض تامین مالی شوند. اما شرکتهای بالغ استفاده از استقراض را کاهش میدهند و بیشتر به استفاده از وجوه داخلی خود اتکا میکنند. در مرحله افول شرکتها نیز، دوباره سطح استفاده از استقراض افزایش مییابد(دیکنسون،2011). پس در واقع انتظار میرود که یک رابطه U شکل بین مراحل چرخه عمر و ساختار سرمایه شرکتها وجود داشته باشد. با توجه به اهمیت این موضوع، در این پژوهش به این مسئله پرداخته میشود تا تعیین گردد که آیا این رابطه در بین شرکتهای ایرانی برقرار است و شرکتهای ایرانی مطابق با تئوری سلسله مراتبی عمل میکنند و آیا ساختار سرمایه شرکتها متاثر از مراحل چرخه عمر شرکت میباشد؟ اما هنگام بررسی این موضوع یک سری سوالات مطرح میشود. به عنوان مثال برای تعیین مراحل چرخه عمر شرکت به طور معمول از دو روش آنتونی و رامش و نیز روش الگوی جریانهای نقدی استفاده میشود. پس این سوال نیز به وجود میآید که آیا این رابطه در مراحل چرخه عمر منتج شده از هر دو روش صدق میکند؟ آیا نتایج به دست آمده از دو روش با یکدیگر سازگاری دارند و نتایج یکدیگر را تایید میکنند؟
از طرف دیگر برای بررسی رابطه چرخه عمر و ساختار سرمایه، نسبتهای مختلفی برای اهرم مالی به عنوان معیار اندازهگیری ساختار سرمایه وجود دارد. آیا این رابطه U شکل بین مراحل چرخه عمر و ساختار سرمایه با هر کدام از این نسبتها برقرار است؟
از این رو در این پژوهش تصمیم گرفته شد که رابطه ساختار سرمایه با مراحل مختلف چرخه عمر شرکتها در تمامی حالتها مورد بررسی قرار گیرد، تا صحت پیشبینی رفتار شرکتها مطابق تئوری سلسله مراتبی و متاثر بودن ساختار سرمایه شرکتها از مراحل چرخه عمر در شرکتهای ایرانی به طور دقیق و جامع ارزیابی شود.
1-3. ضرورت انجام تحقیق
تخصیص بهینه منابع مالی منجر میشود که صنایع مختلف به حداکثر بازدهی و حداقل هزینه برسند. از آنجا که شکل ساختار سرمایه میتواند در بیشتر کردن بازده و در مقابل آن کمتر کردن هزینه دارای یک نقش اساسی باشد، در نتیجه اتخاذ تصمیمات مالی با توجه به موقعیت شرکت در یکی از مراحل چرخه عمر، میتواند شرکتهای سهامی و مدیران آنها را به سمت هدف خود، که حداکثر کردن ارزش شرکت و ثروت سهامداران است، هدایت کند(ستایش و کرمی،1390). در این شرایط مدیران شرکتها نیز میتوانند با در نظر گرفتن موقعیت خود در نمودار چرخه عمر و موقعیت شرکت، ترکیب مناسبتری برای ساختار سرمایه خود پیدا کنند. این مساله که شرکت ها چگونه سیاستهای تامین مالی خود را انتخاب و تنظیم مینمایند، مباحث فراوانی را در تئوری های مالی به خود اختصاص داده است. با مراجعه به تحقیقات و ادبیات مدیریت مالی مشاهده می شود که از عمدهترین دلایل ناکامی شرکتها فقدان یا عدم کفایت سرمایهگذاری و تامین مالی نامناسب و ناکافی آنان است(کاسار2004).
از سویی دیگر با بکارگیری دیدگاه چرخه عمر به این مهم واقف میشویم که روشی را که اکنون برای ارزیابی و توصیف یک سازمان به کار می بریم، ضرورتاً نمیتوانیم برای ارزیابی و تشریح آن در آینده مورد استفاده قرار دهیم. اقداماتی که برای یک مساله در زمان رشد لازم است مسلماً با اقداماتی که برای همان مساله در دوران افول ضروری است، تفاوت دارند. توجه به مواردی نظیر چرخه عمر شرکت و تصمیمات تامین مالی شرکتها در مراحل مختلف چرخه عمر، گویای اهمیت ساختار سرمایه شرکتها می باشد. مدیر مالی در به حداقل رساندن هزینه تامین مالی و رسیدن به ساختار بهینه سرمایه ایفاگر نقش مهمی می باشد. مدیر مالی باید بتواند همزمان با پیشروی در مراحل مختلف چرخه عمر، استراتژی های متناسب با این مراحل را تدوین نماید. با توجه به اهمیت ساختار سرمایه در حفظ و بقای شرکتها در طول چرخه حیات آنها، لازم است تا با بهرهگیری از نتایج تحقیقاتی که در حوزه ساختار سرمایه در داخل و خارج کشور انجام شده است، فرضیاتی را درباره اثرگذاری و اثرپذیری مقوله ساختار سرمایه با چرخه عمر شرکت، به محک آزمون گذاریم.
از طرف دیگر میتوان گفت شناخت مراحل چرخه عمر شرکت میتواند به سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به عنوان مهمترین استفادهکنندگان از اطلاعات حسابداری در پیشبینی وضعیت آتی شرکت کمک کند. به عبارتی دیگر آگاهی از مرحلهای که شرکت درآن قرار دارد و در نظر گرفتن تاثیر آن بر ساختار سرمایه شرکت، به استفادهکنندگان اطلاعات حسابداری کمک مینماید تا ارزیابی بهتری از اطلاعات مالی شرکت، نیازهای جاری وآتی آن (نظیر نیاز به سرمایهگذاری و تأمین مالی) و نیز عملکرد و قابلیتهای مدیریت به عمل آورند (حقیقت وقربانی ،1386).
1-4. هدف تحقیق
با توجه به اینکه شرکتها با توجه به مراحل چرخه عمر خود و غلبه بر مشکلات خاص آن مرحله، از الگوهای رفتاری متناسب با آن پیروی میکنند(Adizes, 1989)، شناخت اثرات مراحل چرخه عمر بر تصمیمات تامین مالی، به مدیران این امکان را میدهد که الگوی رفتاری مناسبتری را به کار گیرند. در نتیجه هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه ساختار سرمایه شرکتها و چرخه عمر آنها میباشد. اهداف فرعی این تحقیق نیز عبارتند از:
الف) تعیین دوره حیات(چرخه عمر) شرکتها در هر یک از روشهای آنتونی و رامش و الگوی جریانهای نقدی
ب) بررسی میزان تطابق نتایج حاصل از بررسی رابطه چرخه عمر شرکتها و ساختار سرمایه آنها در هر دو مدل چرخه عمر
ج) بررسی الگوی رفتاری هر یک از نسبتهای اهرمی به عنوان معیارهای اندازهگیری ساختار سرمایه در مراحل مختلف چرخه عمر شرکتها به صورت جداگانه.
1-5. سوال تحقیق
همانگونه که در بخشهای قبلی تشریح گردید، هدف اصلی از انجام تحقیق حاضر، بررسی رابطه چرخه عمر شرکتها و ساختار سرمایهی آنها در دو مدل مختلف چرخه عمر میباشد. بر این اساس پرسشهای اصلی که در این تحقیق به دنبال یافتن پاسخی برای آن هستیم به این صورت مطرح میگردند:
- آیا ساختار سرمایه شرکتها در مراحل مختلف چرخه عمر منتج شده از روش آنتونی و رامش با یکدیگر تفاوت معناداری دارند؟
- آیا ساختار سرمایه شرکتها در مراحل مختلف چرخه عمر منتج شده از روش الگوی جریانهای نقدی با یکدیگر تفاوت معناداری دارند؟
- آیا رابطه ساختار سرمایه با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش الگوی جریانهای نقدی قویتر از رابطه آن با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش آنتونی و رامش است؟
1-6. فرضیههای تحقیق
با توجه به مطالعات یوتامی و اینانگا(2012) و فرلینگهاس و همکاران(2005) و نیز بر اساس تئوری سلسله مراتبی، انتظار میرود که یک رابطه U شکل بین مراحل مختلف چرخه عمر و ساختار سرمایه شرکتها وجود داشته باشد. به عبارتی ساختار سرمایه شرکتها در مراحل مختلف چرخه عمر با یکدیگر متفاوت است. با توجه به اینکه برای تعیین چرخه عمر شرکتها از دو مدل آنتونی و رامش(1992) و الگوی جریانهای نقدی(دیکنسون2011) استفاده میشود و ساختار سرمایه نیز بر اساس چهار نسبت اهرمی اندازهگیری میشود، در نتیجه فرضیههای این پژوهش به شکل زیر تعریف میگردند:
الف) فرضیههای مرتبط با ارتباط ساختار سرمایه و مراحل چرخه عمر شرکت در مدل آنتونی و رامش
فرضیه اصلی 1:نسبت کل بدهی به کل دارایی در مراحل مختلف چرخه عمر منتج از روش آنتونی و رامش با یکدیگر متفاوت است.
فرضیه فرعی 1-1: نسبت کل بدهیها به کل داراییها در شرکتهایی که در مرحله رشد قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله بلوغ(در روش آنتونی و رامش) قرار دارند بیشتر است.
فرضیه فرعی 1-2: نسبت کل بدهیها به کل داراییها در شرکتهایی که در مرحله بلوغ قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله افول(در روش آنتونی و رامش) قرار دارند کمتر است.
فرضیه اصلی 2: نسبت بدهیهای بلند مدت به کل دارایی در مراحل مختلف چرخه عمر منتج از روش آنتونی و رامش با یکدیگر متفاوت است.
فرضیه فرعی 2-1: نسبت بدهیهای بلند مدت به کل داراییها در شرکتهایی که در مرحله رشد قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله بلوغ(در روش آنتونی و رامش) قرار دارند بیشتر است.
فرضیه فرعی 2-2: نسبت بدهیهای بلند مدت به کل داراییها در شرکتهایی که در مرحله بلوغ قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله افول(در روش آنتونی و رامش) قرار دارند کمتر است.
فرضیه اصلی 3: نسبت کل بدهی به سرمایه در مراحل مختلف چرخه عمر منتج از روش آنتونی و رامش با یکدیگر متفاوت است.
فرضیه فرعی 3-1: نسبت کل بدهی به سرمایه در شرکتهایی که در مرحله رشد قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله بلوغ(در روش آنتونی و رامش) قرار دارند بیشتر است.
فرضیه فرعی 3-2: نسبت کل بدهی به سرمایه در شرکتهایی که در مرحله بلوغ قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله افول(در روش آنتونی و رامش) قرار دارند کمتر است.
فرضیه اصلی 4:نسبت بدهی تعدیل شده به سرمایه تعدیل شده در مراحل مختلف چرخه عمر منتج از روش آنتونی و رامش با یکدیگر متفاوت است.
فرضیه فرعی 4-1: نسبت بدهی تعدیل شده به سرمایه تعدیل شده در شرکتهایی که در مرحله رشد قرار دارند نسبت به شرکت هایی که در مرحله بلوغ(در روش آنتونی و رامش) قرار دارند بیشتر است.
فرضیه فرعی4-2: نسبت بدهی تعدیل شده به سرمایه تعدیل شده در شرکتهایی که در مرحله بلوغ قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله افول(در روش آنتونی و رامش) قرار دارند کمتر است.
ب) فرضیههای مرتبط با ارتباط ساختار سرمایه و مراحل چرخه عمر شرکت در مدل الگوی جریانهای نقدی
فرضیه اصلی 5: نسبت کل بدهی به کل دارایی در مراحل مختلف چرخه عمر مدل الگوی جریانهای نقدی با یکدیگر متفاوت است.
فرضیه فرعی5-1: نسبت کل بدهیها به کل داراییها در شرکتهایی که در مرحله ظهور قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله رشد قرار دارند بیشتر است.
فرضیه فرعی 5-2: نسبت کل بدهیها به کل داراییها در شرکتهایی که در مرحله رشد قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله بلوغ قرار دارند بیشتر است.
فرضیه فرعی 5-3: نسبت کل بدهیها به کل داراییها در شرکتهایی که در مرحله بلوغ قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله رکود قرار دارند کمتر است.
فرضیه فرعی 5-4: نسبت کل بدهیها به کل داراییها در شرکتهایی که در مرحله رکود قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله افول قرار دارند کمتر است.
فرضیه اصلی 6: نسبت بدهیهای بلند مدت به کل دارایی در مراحل مختلف چرخه عمر مدل الگوی جریانهای نقدی با یکدیگر متفاوت است.
فرضیه فرعی 6-1: نسبت بدهیهای بلند مدت به کل داراییها در شرکتهایی که در مرحله ظهور قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله رشد قرار دارند بیشتر است.
فرضیه فرعی 6-2: نسبت بدهیهای بلند مدت به کل داراییها در شرکتهایی که در مرحله رشد قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله بلوغ قرار دارند بیشتر است.
فرضیه فرعی 6-3: نسبت بدهیهای بلند مدت به کل داراییها در شرکتهایی که در مرحله بلوغ قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله رکود قرار دارند کمتر است.
فرضیه فرعی 6-4: نسبت بدهیهای بلند مدت به کل داراییها در شرکتهایی که در مرحله رکود قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله افول قرار دارند کمتر است.
فرضیه اصلی 7: نسبت کل بدهی به سرمایه در مراحل مختلف چرخه عمر مدل الگوی جریانهای نقدی با یکدیگر متفاوت است.
فرضیه فرعی 7-1: نسبت کل بدهی به سرمایه در شرکتهایی که در مرحله ظهور قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله رشد قرار دارند بیشتر است.
فرضیه فرعی 7-2: نسبت کل بدهی به سرمایه در شرکتهایی که در مرحله رشد قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله بلوغ قرار دارند بیشتر است.
فرضیه فرعی 7-3: نسبت کل بدهی به سرمایه در شرکتهایی که در مرحله بلوغ قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله رکود قرار دارند کمتر است.
فرضیه فرعی 7-4: نسبت کل بدهی به سرمایه در شرکتهایی که در مرحله رکود قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله افول قرار دارند کمتر است.
فرضیه اصلی 8: نسبت بدهی تعدیل شده به سرمایه تعدیل شده در مراحل مختلف چرخه عمر مدل الگوی جریانهای نقدی با یکدیگر متفاوت است.
فرضیه فرعی 8-1: نسبت بدهی تعدیل شده به سرمایه تعدیل شده در شرکتهایی که در مرحله ظهور قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله رشد قرار دارند بیشتر است.
فرضیه فرعی 8-2: نسبت بدهی تعدیل شده به سرمایه تعدیل شده در شرکتهایی که در مرحله رشد قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله بلوغ قرار دارند بیشتر است.
فرضیه فرعی 8-3: نسبت بدهی تعدیل شده به سرمایه تعدیل شده در شرکتهایی که در مرحله بلوغ قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله رکود قرار دارند کمتر است.
فرضیه فرعی 8-4: نسبت بدهی تعدیل شده به سرمایه تعدیل شده در شرکتهایی که در مرحله رکود قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله افول قرار دارند کمتر است.
ج) فرضیههای مرتبط با مقایسه رابطه چرخه عمر و ساختار سرمایه در دو مدل
فرضیه اصلی 9: رابطه نسبت کل بدهی به کل داراییها با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش الگوی جریانهای نقدی قویتر از رابطه آن با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش آنتونی و رامش است.
فرضیه اصلی 10: رابطه نسبت کل بدهی بلند مدت به کل داراییها با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش الگوی جریانهای نقدی قویتر از رابطه آن با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش آنتونی و رامش است.
فرضیه اصلی 11: رابطه نسبت کل بدهی به سرمایه با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش الگوی جریانهای نقدی قویتر از رابطه آن با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش آنتونی و رامش است.
فرضیه اصلی 12: رابطه نسبت بدهی تعدیل شده به سرمایه تعدیل شده با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش الگوی جریانهای نقدی قویتر از رابطه آن با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش آنتونی و رامش است.
1-7. روش تحقیق و مراحل انجام آن
این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش از نوع تحقیقات همبستگی است که مبتنی بر تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعآوری شده از جامعه آماری مورد نظر است. جهت انجام تحقیق جاری، ابتدا با استفاده از روش کتابخانهای مبانی نظری مرتبط با موضوع تحقیق از منابع داخلی و خارجی استخراج شده است، که شامل شناسایی متغیر وابسته، متغیرهای مستقل و متغیرهای کنترلی و پیشینه تحقیق است. آنگاه با استفاده از تحلیلهای آماری مناسب به آزمون فرضیههای تحقیق پرداخته شده است. تحلیل آماری مورد استفاده جهت آزمون فرضیه ها آزمون رگرسیون چند گانه است. جهت انجام فرایند فوق از نرم افزارهای SPSS 19و Eviews 8 استفاده شده است.
مراحل انجام این تحقیق عبارتند از :
- تعیین مراحل چرخه عمر شرکتها در هر یک از روشهای آنتونی و رامش و روش الگوی جریانهای نقدی
- تعیین ساختار سرمایهی شرکتها با استفاده از هر یک از 4 نسبت اهرم مالی به عنوان معیار اندازهگیری ساختار سرمایه
- تعیین رابطه بین چرخه عمر شرکتها و ساختار سرمایه آنها در هر یک از دو روش چرخه عمر، با استفاده از هر یک از نسبتهای اهرمی تعریف شده به عنوان معیار ساختار سرمایه
- و درآخر بررسی میزان قدرت رابطه بین ساختار سرمایه شرکتها و چرخه عمر آنها در دو مدل چرخه عمر
1-8. متغیرهای تحقیق
در این تحقیق متغیرهای مورد استفاده به سه دسته تقسیم میشوند:
1-8-1. متغیر مستقل
متغیر مستقل این تحقیق، چرخه عمر شرکت میباشد که از دو روش آنتونی و رامش(1992) و روش الگوی جریانهای نقدی(دیکنسون،2011) برای تعیین آن استفاده میشود.
1-8-2. متغیرهای وابسته
متغیرهای وابسته این تحقیق ساختار سرمایهی شرکتها میباشد که از نسبتهای اهرمی زیر برای اندازهگیری آن استفاده میشود:
TDTA=
LTDTA=
TDTC=
= نسبت بدهی تعدیل شده به سرمایه تعدیل شده
1-8-3. متغیرهای کنترل
متغیرهای کنترلی این تحقیق نیز عبارتند از: اندازه شرکت، رشد شرکت، سودآوری و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار شرکت.
1-9. قلمرو تحقیق
1-9-1. قلمرو موضوعی تحقیق
قلمرو موضوعی این پژوهش بررسی رابطه ساختار سرمایه و چرخه عمر شرکتها در دو مدل مختلف چرخه عمر میباشد.
1-9-2. قلمرو مکانی تحقیق
قلمرو مکانی این پژوهش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.
1-9-3. قلمرو زمانی تحقیق
قلمرو زمانی تحقیق دوره 7 ساله از سال 1385 تا سال 1391 میباشد.
1-10. روشهای گردآوری اطلاعات
در این پژوهش بخشی از دادهها که عمدتا جهت بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش مورد استفاده قرار خواهند گرفت، به روش کتابخانهای جمعآوری خواهند شد. بخش دیگری از دادههای مورد نیاز که در ارتباط با متغیرهای مطرح شده در فرضیههای پژوهش میباشند، و به عنوان داده مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند به روش میدانی گردآوری خواهند شد. این دسته از اطلاعات جهت آزمون فرضیههای تحقیق، اطلاعات خام شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران میباشند. که در این تحقیق اطلاعات مالی از:
– نرم افزار رهآورد نوین،
– پایگاههای اطلاعاتی مانند سایت کدال، سایت سازمان بورس اوراق بهادار، سایت شرکت بورس اوراق بهادار و سایر بانکهای اطلاعاتی مرتبط جهت محاسبه متغیرها و لوحهای فشرده منتشره از سوی سازمان بورس اوراق بهادار تهران جمعآوری خواهند شد.
1-11. نوآوری
با وجود اینکه مطالعات فراوانی در خصوص چرخه عمر شرکتها و ساختار سرمایهی آنهانه به صورت جداگانه صورت گرفته است، اما رابطه بین این دو متغیر در تحقیقات ایرانی به شکل جامع بررسی نشده است. لذا در این پایاننامه به بررسی رابطه بین چرخه عمر شرکتها و ساختار سرمایهی آنها پرداخته میشود تا ضمن بررسی آن، تطابق رفتار شرکتهای ایرانی در تامین مالی با تئوری سلسله مراتبی نیز مورد بررسی قرار گیرد. از این رو، با توجه به اینکه در رابطه با تعیین مراحل چرخه عمر شرکت دو روش(روش آنتونی و رامش و نیز روش الگوی جریانهای نقدی) تعریف شده است، در نتیجه رابطه چرخه عمر شرکتها و ساختار سرمایه آنها در هر دو روش مورد بررسی قرار خواهد گرفت. از طرف دیگر، با توجه به اینکه برای اندازهگیری ساختار سرمایه از چند نسبت اهرمی استفاده میشود، در نتیجه در این تحقیق، رابطه هر یک از نسبتهای اهرم مالی به طور جداگانه با مراحل چرخه عمر مورد آزمون قرار میگیرد تا یک بررسی همه جانبه در زمینه رابطه چرخه عمر شرکتها و ساختار سرمایه آنها انجام گیرد. در آخر نیز میزان معناداری و قدرت توضیحی رابطهی هر یک از نسبتهای اهرمی با مراحل چرخه عمر شرکت در هر یک از مدلها با یکدیگر مقایسه میگردد تا درنهایت مدلهای مناسبتر جهت بررسی رابطه چرخه عمر و ساختار سرمایه معرفی گردد.
1-12. تعریف واژههای کلیدی
واژههای کلیدی این تحقیق عبارتند از: ساختار سرمایه، چرخه عمر، روش آنتونی و رامش، الگوی جریانهای نقدی.
ساختار سرمایه: ساختار سرمایه شامل ترکیب بدهیها و حقوق صاحبان سهام است که به عنوان منابع تامین مالی شرکت از آنها استفاده میشود(آنتونی و همکاران،2002). درواقع ساختار سرمایه شامل قسمت چپ ترازنامه میباشد.(قالیباف اصل،1373). برای اندازهگیری ساختار سرمایه از نسبتهای اهرمی استفاده میشود.
Leverage: بیانگر اهرم مالی است. که مطابق با تحقیق نیکبخت و پیکانی(1388)، در این پژوهش از چهار نسبت زیر برای اندازهگیری آن استفاده میشود.
A. Frielinghaus, B. Mostert and C. Firer