مسایل مختلفی از بدو تولد یك انسان تا زمان مرگ او ذهن او را مشغول میكنند. آدمی همیشه سعی در تعریف خود برای خویش نموده است. هر کس همیشه به دنبال یافتن ذهنیتی از خویش است. این ذهنیت همیشه در حال ساخته شدن، خراب شدن و دوباره بنا شدن است. شاید یكی از بدویترین مسائلی كه ذهنیت بشر را به خود مشغول كرده است بعد فیزیكی و جسمانی او باشد. هر انسانی متعلق به هر عصر و دورانی كه باشد بی شك اولین چیزی كه در شناخت خویش (به عنوان یك موجود زنده متفاوت با سایر موجودات) با آن مواجه میشود بعد جسمانی و فیزیكی است. كودك از این طریق ذهنیتی از خویش بنا میكند و بر پایة این ذهنیت هویتش را میسازد. خود را به عنوان موجودی زنده به نام انسان كه دارای چنین شكل و شمایلی است میشناسد و پیش از آنكه بتواند از زبان خود استفاده كند از طریق جسم و چهرهاش با اطرافیان ارتباط برقرار میكند، به عنوان مثال با دیدن چهرة محبوبش (مادر، خواهر، برادر و …) لبخند میزند و دستانش را دراز میكند و به او میفهماند كه مرا در آغوش بگیر و یا با دیدن فردی غریبه خود را در آغوش مادر میچسباند و از این طریق به او پناه میبرد، در مراحل مختلف تحول، بدن و ذهنیتی كه ما از بدن خویش بنا میكنیم دچار تحول میشوند. تصویر ذهنی از بدن یكی از مهم ترین مسائل در سلامت روانی افراد مخصوصاً زنان است كه به دلیل ارتباط با ابعاد جسمی، شناختی و عاطفی زنان می تواند مبین رفتارهای سالم یا ناسالم آنان باشد (لطیف نژاد رودسری و دیگران، 1390). منظور از تصویر بدن، همان احساسی است كه هر فرد نسبت به ظاهر فیزیكی خود دارد. تصویر ذهنی زنان از بدنشان از مسائل مهم در سلامت روانی آنان و یکی از مفاهیم مهم تصویر از خود می باشد (کارلسون[1]، 1996) و عبارت است از احساسات، ادراکات و افکاری که فرد از بدن خویش دارد و مواردی از قبیل ارزیای جذابیت جسمی
و عواطف مربوط به اندازه و شکل بدن را در بر می گیرد ( گروگان[2]، 2006) این تصویر از زمان تولد شکل گرفته و همانطور که رشد می کند کامل شده و در طی مراحل زندگی فرد تغییر می کند (شولتز[3]، 1994) زنان نسبت به بدن خود و تصویر ذهنی از آن بسیار حساس هستند (یونسی، 2001). زنانی که تصویر بدنی ضعیفی دارند، مشکلات روانی بیشتری در آنها دیده شده که این امر می تواند کلیه جنبه های زندگی آنها را تحت الشعاع خود قرار داده، و باعث نگرانی در مورد جذابیت های جسمی، احساس کلی عزت نفس و سلامت عمومی آنها شود (کارلسون، 1996). با توجه به موارد بالا در این نحقیق به دنبال بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیت، سلامت روان با تصویر تن در دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی هرسین هستیم.
بیان مسأله
بطور كلی افراد دارای هر فرهنگ، زبان، نژاد و ملیتی كه باشند نگرشی نسبت به ظاهر فیزیكی خود دارند و هر یك تصویری از بدن و ظاهر خویش دارند و هر یك تصویری از بدن و ظاهر خویش در ذهن ثبت میكنند و بر اساس این تصویری كه از بدن خویش بنا كردهاند عملكردشان تحت تأثیر قرار میگیرد. این مسأله را میتوان در استفاده از انواع متفاوت لباسها، وسایل زینتی، و آرایشی گوناگون، ورزشهای متنوع، انواع مختلف مدلهای مو وغیره مشاهده كرد. تصویر بدن طبق تعریف تصویر ذهنی هر شخصی از اندام خود بخصوص از دید دیگران است. عدهای این اصطلاح را فقط در مورد ظاهر فیزیكی بكار میبرند اما برخی آن را در مفهومی گستردهتر كه اعمال بدنی، حركات و هماهنگی را نیز در بر میگیرد، مورد استفاده قرار میدهند (پورافكاری، 1380). در بیش از دو دهه گذشته، تحقیقات گسترده ای بر روی تصویر بدن نوجوانان و جوانان صورت گرفته است که انگیزه آن توجه به تصویر بدن افراد جوان تر و بررسی چگونگی تاثیر تصویر بدن بر آنها است. فرون[4](1997) معتقد است تصویر بدن در قلب نوجوانی است. مک کندلس[5](1970) نیز اعتقاد دارد که بخش وسیعی از هر نوجوان بدنش است و بدنش نیز خود اوست (به نقل از ویلرز[6]، 2006). به اعتقاد گارنر وگارفینکل[7] (1981 به نقل ازاسپینا[8] وهمکاران،2002) تغییرات در تصویر بدن شامل دو جنبه مرتبط اما متفاوت است: تحریف ادراکی اندام فرد که منجر به برآورد بیش از اندازه قسمت هایی از بدن می شود، و تغییرات عاطفی-شناختی که با نارضایتی و نگرانی نسبت به شکل و اندام فرد مرتبط است. تصویر بدن یک سازه روان شناختی چندبعدی و پیچیده است که شامل خود ادراکی های مرتبط با بدن و خودنگرشی هایی شامل تفکرات، عقاید، احساسات و رفتارها می باشد(کش[9]، 2004). زنانی که از بدن خودناراضی هستند، امکان دارد لباس هایی بخرند و یا بپوشند که قسمتهای ناخوشایند را پوشانده و یا بر قسمتهای خاصی تاکید داشته باشد. این نوع از پوشش به فرد کمک می کند تا خودپندارۀ خود را در راستای تصویر بدنی ایدهآل سوق دهد. همچنین از رژیم غذایی نیز امکان دارد به عنوان ابزاری برای کسب تصویر بدنی مطلوب و نزدیک به تصویر بدنی ایدهآل، استفاده شود(رابینسون[10]، 2003). به هر حال تصویر بدنی شكل گرفته لزوماً تصویر مرتبط با واقعیتهای بدن نیست، بلكه تصویری ذهنی از بدن است، تصویری از نوع، شكل، زیبایی وغیره كه ممكن است فراسوی واقعیتها شكل گیرد و همچنین این تصویر جنبه عاطفی نیز دارد و بر رفتارهای فرد تأثیر میگذارد (پورافكاری، 1381). مطالعات فرون(1997) و پادین[11] و همکاران (1981) حاکی از آن است که هماهنگی نوجوانی با تغییرات جسمانی ناشی از بلوغ، تاثیر بسیاری بر سازگاری اجتماعی، سلامت روانی[12]، عملکرد روان شناختی و رفتارهای سالم دارد(به نقل از ویلرز[13]، 2006). سلامت روانی به نحوه تفکر، احساس و عمل اشخاص بستگی دارد. سلامت روانی یكی از مباحث مهمی است كه در رشد و بالندگی خانواده و جامعه موثر میباشد. سازمان بهداشت جهانی[14] (2004) سلامت روانی را به عنوان حالتی از بهزیستی كه درآن فرد توانمندی خود را شناخته از آنها به نحو موثر و مولد استفاده كرده و برای اجتماع خویش مفید است تعریف میكند. به طور كلی بهداشت روانی ایجاد سلامت روان به وسیله پیشگیری از ابتلا به بیماریهای روانی، كنترل عوامل موثر بروز آن، تشخیص زودرس، پیشگیری از عوامل ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم در برقراری روابط صحیح انسانی است(میلانی فرد، 1386). از عوامل مرتبط دیگر با سلامت روان و تصویر بدن می توان شخصیت و ویژگی های شخصیت در افراد را نام برد. شخصیت از بنیادی ترین مفاهیم روان شناسی است. روان شناسی شخصیت حوزه ای است که به بررسی ویژگی های فردی اعم از هیجانی و رفتاری می پردازد که معمولاً ثابت وقابل پیش بینی اند ودر زندگی روزمره قابل پیگیری هستند. ویژگی های شخصیتی افراد می تواند الگوهایی برای پیش بینی رفتار وحالت های روانی آنان فراهم آورد و تفاوت های فردی افراد عاملی مهم است که نشان می دهند چرا برخی از افراد بهتر از دیگران با شرایط ومتغیرهای محیطی کنار می آیند و از سطوح مختلف انگیزش، رضایت و سلامت روان برخوردارند(رولینسون وهمکاران[15]، 1988؛ به نقل از یارمحمدیان، 1384). از سوی دیگر، در رابطه با ارتباط ویژگی های شخصیت و تصویر تن می توان گفت ظاهر یکی از بخش های بسیارمهم شخصیت و خودپنداره، تصویر تن است. خودپنداره نظام پویایی است که با اعتقادات، ارزشها، رغبتها، استعدادها و توانایی های فرد ارتباط دارد. این عوامل از تعیین کننده های مسیر زندگی فرد هستند. خودپنداره ارزیابی کلی فرد از خودش است. این ارزیابی ناشی از ارزیابی های ذهنی فرد از ویژگی های خود است که ممکن است مثبت یا منفی باشد. خودپنداره مثبت نشان دهنده این است که فرد خودش را در مقام شخصی با نقاط قوت وضعف می پذیرد و این امر موجب بالارفتن اعتماد به نفس او در روابط اجتماعی می شود. خودپنداره منفی منعکس کننده احساس بی ارزشی و بی لیاقتی ونیز ناتوانی خود است (یونگ و اسکالویک[16]، 2003). لذا با توجه به مطالب بیان شده، سوال کلی در تحقیق حاضر این است که: آیا بین ویژگی های شخصیت، سلامت روان با تصویر تن رابطه وجود دارد؟