زنان نقش بسیار مهمى در آموزش جامعه و در سطح اولیه در خانواده خود دارند. ایشان به دلیل جایگاه و نقش بارز و مشخصى كه در تربیت و رشد نسلهاى آینده دارند، از مهمترین عوامل منتقلكننده فرهنگ و یا به عبارتى آفرینش انگارهاى فرهنگى به شمار مىروند. به
واسطه زنان بسیارى از سنتها و آمیزههاى فرهنگى و اجتماعى و آموزشى و فردى پایدار و به نسل بعد منتقل مىشود، یا در اثر نادیده انگاشتن و كماهمیت جلوه دادن از سوى آنها، كمرنگ شده و یا از بین مىرود. اگر دقیقتر بنگریم اولین نقش زنان آموزش است. به جرئت مىتوان گفت اولین شغل زنان در جهان معلمى است. وقتى كودكى متولد مىشود باید به وى آموخت كه چطور راه برود، حرف بزند، با دیگران ارتباط برقرار كند و … بیشتر اینها توسط مادر آموزش داده مىشود و این مهم نشان مىدهد از نقشهاى اصلى زنان، آموزش در خانواده است.
مادر در سطوح بالاتر دانشآموز را آموزش مىدهد، به دانشجویان درس مىدهد، به كارمندان خود شیوه فعالیت را مىآموزد و …
كودكان در خانواده اطلاعات اولیه چگونه بودن، چگونه سخن گفتن و چگونه با دیگران ارتباط برقرار كردن را یاد مىگیرند؛ مواردى كه نقش كلیدى در موفقیت یا شكست فرد در فعالیتهاى خانوادگى و اجتماعى وى در آینده دارد.
بنابراین بنیان جامعه، خانواده است و خانوادههاى آموزشدیده، جامعهاى آموزشدیده را در پى دارند. از منظرى دیگر، اگر آموزش را از اركان توسعه بدانیم بدون در نظر گرفتن زنان كه نیمى از جمعیت كشور هستند، دستیابى به توسعه و آموزش عمومى میسر نخواهد بود. زنان معلمان واقعى جامعهاند. آنچه زنان انجام مىدهند، اثر بسزایى بر بیشتر پروژههاى توسعهاى دارد، حتى اگر نقش زنان به روشنى در طراحى و اجراى برنامهها در نظر گرفته نشده باشد.
1-1- بیان مسئله:
فرآیند پیشرفت و توسعه یا عقب ماندگی كشور در مقایسه با كشور های دیگر ، یك مقوله چند وجهی است و از ابعاد متعددی قابل بررسی می باشد . امروزه با توجه به اینكه توسعه از اهدا ف دولت ها و ملت ها می باشد ، انتظار می رود نظام آموزشی در این زمینه تاثیر قابل توجه و یا حتی اساسی داشته باشد . به نظر می رسد آموزش و پرورش از طریق تحولاتی كه در رفتار فردی و نگرش های اجتماعی ایجاد می كند ، در رشد و پویایی سیاسی و ا قتصادی و فرهنگی جامعه موثر باشد .
آموزش و پرورش علاوه بر انتقال دانش و علوم ،ارزش هایی چون نظم و انظباط و تعهد و اطاعت و احساس مسئولیت را در نوجوانان ایجاد و تقویت می كند و موجب كاهش آسیب های اجتماعی شده و افراد را تواناتر و قدرت مشاركت آنان در فعا لیت های اجتماعی – اقتصادی را بیشترمی كند . از طرفی دیگربا تغییراتی كه در نگرش ها و هنجار های فردی بوجود می آورد ، موجب می گردد كه وا لدین به تدریج كیفیت فرزندان را به كمیت آن ترجیح دهند و خوا هان فرزندان كمتری باشند .
با توجه به اینكه فرایند ترقی كشور دارای مولفه های متعددی است كه یكی از آنها نقش زنان در نظام آموزشی است و به دلیل برسی کامل و یافتن کاستی های موجود در این زمینه به بررسی تطبیقی با نظام آموزشی عربستان پرداخته ایم .
در اغلب كشور ها و همین طور در كشور ما زنان نقش مهمی در آموزش و پرورش رسمی به خود اختصاص می دهد ما در این تحقیق به دنبال یافتن سوالاتی برایرسشهای اساسی تحقیق می باشم که این پرسشها عبارتند از آیا نقش زنان در نظام آموزشی ما پررنگتر از کشور عربستان می باشد ؟ آیا حضور زنان نظام آموزشی كشور توانسته است تاثیر مثبت در توسعه کشور داشته باشد ؟