:
امروزه با بروز تحولات سریع محیطی در عرصه سازمان ها، نظیر استفاده از فناوری اطلاعات و شبکههای جهانی که موجب سهولت جریان اطلاعات در سطوح مختلف سازمان است، تخت شدن سازمانها (یعنی فرایند کم شدن تعداد لایههای سلسله مراتب سازمان ها، که معمولاً باعث عدم تمرکز و آزادی عمل مدیران سطوح پایینتر میگردد) و حرکت آنها به سمت ساختارهای پویایی مانند ساختارهای دایرهای و شبکه ای، افزایش میزان رقابت در دستیابی به بازار کار، خدمات و تولیدات سایر کشورها، سازمانها به سمت کاهش نیروی انسانی و افزایش سطح کیفیت نیروی کار روی آوردهاند. بنابراین سازمانها کمتر مایل به جلب اطاعت اعضاء خود از طریق اجبار هستند بلکه بیشتر به سمت تعهد درونی شده و افزایش اعتماد در سازمان هستند. همه این عوامل با یکدیگر باعث شدهاند که اهمیت فرآیند توانمندسازی در سازمانها روز افزون گردد.
پژوهش حاض سعی دارد تا تأثیر انواع هوش مدیران بر توانمندسازی کارکنان در شرکت خطوط لوله و مخابرات ناحیه جنوب شرقی رابررسی کند. در این فصل از تحقیق، محقق به طور خلاصه و با توجه به موضوع تحقیق، به بیان مساله اصلی پژوهش، ضرورت انجام تحقیق، فرضیههای تحقیق، اهداف اساسی از انجام تحقیق، روش تحقیق، روشهای گردآوری اطلاعات پرداخته، و در پایان اصطلاحات و واژههای تخصصی مطرح میگردند.
1-2)مساله اصلی تحقیق
در شکل سنتی سازمان ها، دارای ساختار سلسله مراتبی و قدرت تمرکز در رأس هرم، تغییرات عمدهای در حال رخ دادن است. به اعتقاد بسیاری از مدیران عالی، در محیطی که شدت رقابت جهانی و فن آوریهای نوین از ویژگیهای آن به شمار میآید، دست برداشتن از کنترل متمرکز باعث افزایش انعطاف پذیری سازمانها خواهد شد. در این میان، توانمند سازی کارکنان بهترین فلسفه عدم تمرکز است (پلانکت و اتنر، 1997). از نظر هال (1994) تغییرات محیط کار، سازمانها را مجبور کرده که بقای خود در دنیای متلاطم امروز در سیستم مدیریت خود بازنگری کنند و “تواناسازی کارکنان“ موضوع اصلی مربوط به عملکردهای رهبری و مدیریت شده و برای سازمانهااین امکان را فراهم ساخته که رقابتیتر شوند. (سلیمی و گودرزی، 1382، 285). توانمندسازی روش ارزشمندی است که بین کنترل کامل مدیریت و آزادی عمل کارکنان توازن برقرار میکند امروزه برای پاسخ به تغییراتی که در محیط رخ میدهد سازمانها به کارکنانی توانمندتر از گذشته نیاز دارند (هاردی و سالیوان، 1998).
از طرفی سازمانها به منظور کسب جایگاه رقابتی در عرصه بین المللی، نیازمند انطباق سریع با تغییرات محیطی بوده و اعمال تغییرات سریع مستلزم آن است که سازمانها دارای رهبران و کارکنانی باشند که انطباق پذیر بوده و به صورت مؤثر کارکنند؛ بطور مداوم سیستمها و فرایندهای را بهبود بخشیده و مشتری مدار باشند. ازاینرو، محیط کسب و کار مدرن اقتضا میکند رهبرانی داشته باشیم که بتوانند رهبری بخردانهای ایفا کرده و بذر اعتماد را در سازمان بکارند که هدف نهایی ازاین امر، همانا تضمین موفقیت سازمانی و عملکرد بهینه در بازار جهانی بشدت رقابتی است (رضائیان، 1380، 150). تغییر در ظرفیت رهبری عموماً نتیجه و محصول تغییرات فزاینده در زندگی سازمانی، افزایش همکاریهای مبتنی بر اعتماد و تعاملات خلاقانه فردی در محیط کاری است. در مدلهای نوین رهبری مهارت هایی همچون کمک به افراد، توانمندسازی و شنود که بهایجاد اعتماد، تعهد و اخلاق کار منجر میشوند از اهمیت فزایندهای برخوردار گشته اند (هاپکینز، 2007). این امر بیانگر آن است که مهارتهای متعدد رهبری نوین، نیازمند مدیریت راهبردی هیجانات است. توانایی رهبران در درک و مدیریت هیجانات و احساسات خود و دیگران، به افزایش مشارکت و تعهد کارکنان نسبت به سازمان، ارتقاء انگیزه و بهره وری آنان و در آخر سودآوری بالاتر سازمان منجر خواهد شد. در همین راستا، رهبرانی که از سطح بالاتری از هوش (عاطفی، فرهنگی، هیجانی و معنوی) برخورداراند، قادر به تدوین ارزش هایی خواهند بود که مورد قبول کارکنان و سازمان بوده و این امر فرا یند بهبود پتانسیل نیروی کار را تسهیل میکند. از اینرو این دسته از هوش میتواند به عنوان شاخصی برای شناسایی و گزینش رهبران سازمانی به حساباید.
تحقیق حاضر باتوجه به نقشی که توانمندسازی کارکنان میتواند در برداشتن موانعی که باعث میشود افراد نتوانند کارشان را به صورت مؤثر و کامل به انجام برسانند، ایفا نماید سعی دارد تانقش هوش مدیران را در توانمندسازی کارکنان شرکت خطوط لوله و مخابرات ناحیه جنوب شرقی بررسی نماید.
1-3)ضرورت انجام تحقیق
استفاده صحیح از نیروی انسانی به مثابه ارزشمندترین و بزرگترین ثروت هر جامعه به صورت مسئله ای حائز اهمیت همواره مورد توجه دولتها بوده است، به عبارت دیگر میتوان گفت که انسان هم هدف توسعه و هم عامل آن محسوب میشود و تحقق اهداف توسعه تا حد قابل توجهی به نحوه ی اداره و مدیریت این ثروت و منبع حیاتی بستگی یافته است.
توانمندسازی مفهومی مبهم و متفاوت داشته و افراد مختلف بر اساس ویژگی های خود از آن برداشت متفاوتی دارند. این مفهوم برای نخستین بار در دهه 1990 توجه بسیاری از صاحبنظران را به خود جلب نمود. از نتایج توانمندسازی کارکنان میتوان به بهبود رضایت شغلی و رضایت مشتری اشاره کرد. برای اجرای موفق توانمندسازی به تغییر فرهنگ سازمانی نیاز است. توانمند سازی به عنوان یک مفهوم ذهنی تاثیر به سزایی در بهره وری سازمان و اثربخضی آن داردو با اجرای آن کارکنان در کنترل و انجام وظایف خود از انعطاف بیشتری برخوردار هستند. با توجه به پیچیدگیهای محیط بیرونی سازمان و رشد فزاینده تکنولوژی و بساری عوامل دیگر تنها سازمانهای از این رهگذر قادر به عبور به سمت اهداف سازمانی هستند که بتوانند برنامه های توانمند سازی را به خوبی اجرا نمایند و این اهمیت این موضوع را دو چندان مینماید این مقاله به بحث توانمد سازی پرداخته، مزایا و موانع آن را توضیح داده، برنامه های آن را تشریح کرده و در نهایت الزامات، اصول و راهکارهایی را در جهت حصول به یک برنامه توانمندسازی موفق برای سازمانها مطرح میکند بنابراین مهم است تا ویژگی مدیرانی که توانایی توانمندسازی کارکنان را دارند شناسایی شده و با تقویتاین ویژگیها در دیگر مدیران توانمند سازی دراین سازمان محقق شود.
همچنین کاربرد دیگر آن در مدیریت منابع انسانی است، به این معنا که سازمانها میتوانند در مرحله جذب مدیران، با تست هوشهای مختلفی که از متقاضیان استخدام بعمل میآورند، پیشبینی کنند، کدام یک از آنان، به طور بالقوه توانائی ساخت یک محیط توانمندساز را دارد.
1-4) اهداف اساسی از انجام تحقیق
بر سر راه توانمند سازی موانع و مقاومت های زیادی وجود دارد هنر مدیریت عالی سازمان این است که این مقاومتها را شکسته و توانمندسازی را با یک فرایند منطبق با اهداف سازمان و منطبق با نظام های درون سازمانی و همچنین سازگار با ساختار سازمانی در کالبد سازمان که منابع انسانی آن است به بهترین نوع ممکن نهادینه نماید. بنابراین اهدافی که از انجام این پژوهش انتظار میرود عبارتند از:
- زمینهسازی برای توانمندسازی کارکنان از طریق تقویت هوش مدیران.
- زمینهسازی برای توانمندسازی کارکنان از طریق انتخاب مدیرانی که دارای هوشهایی هستند که بیشترین ارتباط را با توانمندسازی کارکنان دارد.
1-5)پیشینههای پژوهش
1-5-1)پژوهشهای انجام گرفته در ایران
شعبانی(1387) در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان بررسی رابطه هوش هیجانی و کیفیت ارایه خدمات کتابداران کتابخانههای دانشکدههای دانشگاه تهران با هدف مشخص نمودن رابطه هوش هیجانی و کیفیت ارائه خدمات کتابداران دانشکدهای دانشگاه تهران از بین دو گروه کتابدار و دانشجو؛ کلیه کتابداران دانشکدهای دانشگاه تهران که با مراجعان ارتباط مستقیم و رو در رو داشتند و از بین دانشجویانی که عضو فعال کتابخانههای این دانشکدهها بودند انتخاب شدند که یافتههای مربوط به پژوهش نشان داد که بین هوش هیجانی و کیفیت خدمات کتابداران دانشکدههای دانشگاه تهران، رابطه مستقیم معنادار برقرار است، اما تفاوت معناداری بین مردان و زنان کتابدار دربرخورداری از هوش هیجانی، ارزیابی کیفیت خدمات موجود و نیز میان کتابداران دارای تحصیلات دانشگاهی در رشته کتابداری و اطلاع رسانی و افراد فاقد این تحصیلات یافت نشد.
نوبری (1387) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان بررسی رابطه هوش هیجانی با توانمند سازی کارکنان سازمان بازرگانی استان آذربایجان شرقی با هدف تعیین روابط بین هوش هیجانی و توانمندسازی کارکنان سازمان بازرگانی استان آذربایجان شرقی با طرح یک فرضیه اصلی و سه فرضیه فرعی به جمع آوری اطلاعات پرداخت نتایج حاصل از پژوهش نشان میداد که 21/37 درصد از درصد از تغییر پذیری توانمندی کارکنان سازمان بازرگانی استان آذربایجان شرقی ناشی از هوش هیجانی بوده است.
سلیمی، معصومه، (1388) در پایان نامه خود با عنوان بررسی تاثیر مهارتهای ارتباطی بر توانمندسازی کارکنان سازمان آب منطقهای استان آذربایجان شرقی به بررسی تاثیر مهارتهای ارتباطی مدیران بر توانمندسازی کارکنان سازمان آب منطقهای استان آذربایجان شرقی پرداخته شده است. نتیجه تحقیق نشاندهنده این بود که مدیران سازمان آب منطقهای به دلیل عدم آشنایی و شناخت کافی از ابعاد روانشناختی کارکنان نتوانستند با استفاده از مهارتهای ارتباطی خود بر توانمند سازی کارکنان تاثیر بگذارند.
1-5-2)پژوهشهای انجام گرفته در خارج از ایران
نولند(2008) در مقاله پژوهشی خود با عنوان هوش هیجانی و موفقیت رهبری تیم تازه تاسیس در صنعت روشنایی از دانشگاه کاپلا، با هدف تعیین ارتباط بین هوش هیجانی و موفقیت در توسعه محصولات این پژوهش نشان میدهدکه ضریب هوش هیجانی فردی، بین اشخاص، ارتباط منفی با سن و سطح تجربه دارد.
طبق یافتهها و نتایج پژوهشهای مربوط به هوش هیجانی که تاثیر هوش هیجانی را بر روی انواع مختلف متغیرهای وابسته مورد مطالعه قرار داده اند؛ میتوان چنین نتیجهگیری کرد که هوش هیجانی به عنوان متغیری مهم، تلقی شده است.
براساس نتایج پژوهشهای انجام شده در داخل و خارج کشور، بین هوش و توانمندسازی، سبک رهبری تحول آفرین، موفقیت ورزشی، سبک دلبستگی ایمن، ثبات ازدواج، توانایی حل مساله، موفقیت رهبری، عملکرد رهبری، رابطه مستقیم و معنادار و مثبتی در جوامع آماری مربوط به خودشان مشاهده شده است. همچنین طبق یافتهها و نتایج پژوهشهای مربوط به توانمند سازی که تاثیر توانمندسازی را بر روی انواع مختلف متغیرهای وابسته مورد مطالعه قرار داده اند؛ میتوان چنین نتیجهگیری کرد که توانمند سازی به عنوان مقولهای مهم، در مدیریت سازمانها میباشد. براساس نتایج پژوهشهای انجام شده در داخل و خارج کشور، بین توانمندسازی و اثربخشی، سبکهای مدیریت توانمندسازی، رفتار خلاق، شکوفایی شغلی، سطح اعتماد بین فردی، قدرت حل مساله، مسؤولیت پذیری، رابطه مستقیم و معنادار و مثبتی در جوامع آماری مربوط به خودشان مشاهده شده است. در پژوهشها هوش بیشتر در زمینه تعیین ویژگیهای لازم برای رهبری و مدیریت سازمانها مورد بحث و بررسی و مطالعه قرار گرفته است. و پژوهشها نشان دادند که کارکنان به عنوان سرمایه های سازمانی از ویژگیهای عاطفی خاصی برخوردار میباشند، متون پژوهشی و غیر پژوهشی متنوعی در حوزه هوش هیجانی سازمانها به نظر میرسد که شناسایی خصیصههای مطلوب هوش برای کارکنان در عصر حاضر نیاز به پژوهشهای بیشتری دارد، به نظر میرسد که مطالعات موردی بیشتری در بین جوامع سایر سازمانها باید انجام پذیرد تا نتایج مطلوب، استنتاج شوند. می توان گفت که رهبری و مدیریت سازمانها با توجه به موقعیت خاص خود، نیازمند مطالعات پژوهشی بیشتری میباشند؛ با توجه به پیشینههای پژوهشی میتوان چنین نتیجه گرفت که: مدیریت و رهبری سازمانها نیاز به هوش بالایی دارد با این حال، برای شناسایی ابعاد و زوایا و زمینههای لازم و تدوین برنامههای سنجش و آموش هوش هیجانی و توانمند سازی وتاثیر و تاثرات این متغیرها بریکدیگر و سایر متغیرهای سازمانی سازمانها و شرکتهای خصوصی، زمینههای مطالعات پژوهشی فراوانی وجود دارد.
1-7)فرضیههای تحقیق
1-7-1)فرضیه اصلی
انواع هوش (عاطفی، فرهنگی، هیجانی و معنوی)مدیران بر توانمندسازی کارکنان تاثیر معنیداری دارد.
1-7-2)فرضیههای فرعی
هوش عاطفی مدیران بر توانمندسازی کارکنان تاثیر معناداری دارد.
هوش فرهنگی مدیران بر توانمندسازی کارکنان تاثیر معنیداری دارد.
هوش هیجانی مدیران بر توانمندسازی کارکنان تاثیر معنیداری دارد.
هوش معنوی مدیران بر توانمندسازی کارکنان تاثیر معنیداری دارد.
1-8)روش تحقیق
از آنجا که هدف از این تحقیق، توصیف شرایط و پدیدههای مورد بررسی، به منظور شناخت بیشتر شرایط موجود و یاری رساندن به فرآیند تصمیمگیری میباشد، این تحقیق را براساس چگونگی بدست آوردن دادههای مورد نظر میتوان در زمره تحقیق توصیفی به شمار آورد، و چون دادههای مورد نظر از طریق نمونهگیری از جامعه، برای بررسی توزیع ویژگیهای جامعه آماری انجام میشود این تحقیق از شاخه پیمایشی(زمینه یابی) بوده که به شیوه مقطعیصورت میپذیرد.
1-9)روشهای گردآوری اطلاعات
نظر به اینکه این تحقیق یک پژوهش توصیفی و کاربردی است لذا برای جمع آوری اطلاعات از روشهای ذیل استفاده شده است:
- روش کتابخانه ای: در بخش مطالعات کتابخانههای، از منابع مکتوب (کتابها، مقالات، پایاننامهها و. . . ) واینترنت استفاده شده است.
- روش میدانی: از ابزار پرسشنامه برای گردآوری نظریات کارکنان و مدیران(اطلاعات اولیه) جهت ارزیابی رابطه بین انواع هوش مدیران و توانمند سازی استفاده میشود.
1-10) قلمرو تحقیق
1-10-1) قلمروموضوعی
حوزهی نگرش این تحقیق بحثهای توانمندسازی و همچنین انواع هوش اعم از هوش عاطفی، هوش معنوی، هوش هیجانی و هوش فرهنگی است که در حوزهی روانشناسی و مدیریت رفتار سازمانی است.
1-10-2) قلمرو زمانی تحقیق
تحقیق حاضر در سال 1392 شمسی صورت گرفته است.
1-10-3) قلمرو مکانی تحقیق
قلمرو مکانی تحقیق در شرکت خطوط لوله و مخابرات ناحیه جنوب شرقی انجام گرفته است.
1-11) تعاریف عملیاتی
توانمندسازی نیروی انسانی: مفهومی روان شناختی است که به حالات، احساسات و باور افراد به شغل و سازمان مربوط میشود و به عنوان فرایند افزایش انگیزش درونی تعریف شده است که دارای 7 بعد زیر است:
اختیار، تصمیم گیری، اطلاعات، استقلال، خلاقیت و نوآوری، دانش و مهارت و مسولیت.
هوش عاطفی: شامل آگاهی داشتن نسبت به عواطف و چگونگی ارتباط و تعامل این عواطف با بهره هوشی است، یعنی فردی که میخواهد در زندگی خود موفق بوده و جزء بهترین افراد باشد، بایداز عواطف و احساسات خود و دیگران آگاه بوده و از عواطف استفادهی منطقی ببرد.
هوش فرهنگی : هوش فرهنگی رابعنوان قابلیت افراد برای تعامل موثر در شرایطی با ویژگی گوناگونی فرهنگی تعریف مینمایند. هوش فرهنگی ذهنی شامل قابلیتهای فراشناختی و شناختی (فرآیند شناخت و دانش شناخت) میشود.
هوش هیجانی: هوش هیجانی را شامل توانایی درک هیجان و آگاهی از هیجانها، توانایی دستیابی و ایجاد احساسات، تسهیل فعالیتهای شناختی، تعامل سازگارانه و توانایی تنظیم هیجانها در خود و دیگران میدانند.
هوش معنوی: بیانگر هوشی خاص است که انعکاسدهنده مجموعه منحصر بفردی از تجربیات و ظرفیتهای انسانی است که همه افراد با درجات مختلف آن را دارا هستند.