چطور ممکن است کسی دوست داشته باشد به جای کودکی باشد که مطیع است ، خجالتی وترسوست.خود را ضعیفتر از همگنانش می بیند ، دریافته است که درست مثل خورشید که هر شب غروب می کند و آسمان تاریک می شود و جهان به سیاهی ، دل مردگی و شبح آلودگی می گراید ، بدون آنکه امیدی روشن و وعده ای دلگرم کننده را کسی بتواند در دلش دوباره پیدا کند به طور منظم و ثابت هر هفته ، پنج بار مجبور است به زندان تیره و آهنی بیفتد ،جایی که اطرافش را کسانی گرفته اند که به نظر نمی رسد او را دوست داشته باشند و با حضور کسی که از او کارهای خارج از توانش می خواهد.
از آن جایی که بچه ها نمی توانند چگونگی احساساتشان را بیان کنند و نمی توانند بگویند چه چیزی آن ها را آشفته کرده است اغلب احساسشان را از طریق غیر معمول مثل پرخاشگری یا اضطراب بیان می کنند و باز از آن جایی که صلاحیت تحصیلی بزرگ ترین مسولیت و تکلیفی است که ما بر دوش کودکان می گذاریم به همین دلیل عدم موفقیت در مدرسه – مانند تب کردن بچه – یک فوریت می باشد و نشانه ی آن است که عیبی در کار است و باید هر چه زودتر اقداماتی برای کشف علت و برطرف کردن آن انجام داد.(مصطفی مدنی.1381.ص584).
مسلما کسی را نمی توان یافت که در طول عمر خود دچار اضطراب نگردیده باشد.همه ی ما به طور حتم احساس ناخوشایند ترس و تشویش را حداقل یک بار در زندگی تجربه کرده ایم.در آن حالت هیجانی قدرت تفکر ، تصمیم گیری و عمل از ما سلب می گردد و به شخص ناتوانی تبدیل می شویم که تنها به دنبال راه حلی برای فرار از آن حالت هستیم.(مهدی دهستانی.1390.ص162).
حال تصور کنید ، این حالت چقدر می تواند برای کودک خردسال عذاب آور و غیر قابل تحمل باشد و چه پیامدهایی می تواند برای او به دنبال داشته باشد.
شاید ما به عنوان معلم نتوانیم ظهور این حالت را در دانش آموزانمان پیشگیری کنیم.اما می توانیم در تعدیل ان ، کاهش صدمات و پیامدهای اثراتش بر یادگیری و تا اندازه ای رفع آن موثر باشیم.
فصل اول
کلیات
این فصل به بیان مسئله ای اختصاص یافته است که شاید نگرانی شمار زیادی از والدین و معلمین را فراهم آورده است.
ترس و اضطراب حضور در مدرسه و کلاس در سال اول تحصیل خصوصا در روزهای اولیه اگر چه ممکن است عادی تلقی گردد اما اگر ادامه یابد و به راهبردهای معمول که معمولا در برخورد با اینگونه بچه ها ،بچه هایی که به سبب وابستگی زیاد به مادر یا … در روزهای اولیه شروع مدرسه در سال اول تحصیل دارای اضطراب و بی قراری می گردند ، کارساز هستند جواب ندهند.باید به آن ، اگر نشود گفت بیماری ، به عنوان یک مانع نگاه کرد و در سبب رفع آن برآمد.
بنابراین سعی کرده ام مسئله ی موجود را به وضوح و روشنی توصیف نمایم.اگر چه نتایج حاصله قابل تعمیم نیست اما تا حدودی می تواند برای وضعیت های مشابه قابل استناد باشد.
توصیف وضعیت موجود وتشخیص مسئله
محل اقدام: پوشینه بافت
مالکیت: دولتی
دوره تحصیلی: ابتدایی
جنسیت: دخترانه
در کلاس پایه اول ابتدایی ، دانش آموز پایه اول در هنگام حضور در کلاس ، دچار اضطراب و ترس می گردد و همین امر علاوه بر هم زدن نظم کلاس ، سبب اختلال در یادگیری وی نیز گردیده است.
دانش آموز نامبرده ، هنگام حضور در کلاس و یا هنگام پاسخ گفتن به سوال اعم از درسی و غیر درسی ، صحبت با معلم خود و دیگر اولیای مدرسه و حتی هنگام صحبت با هم کلاسی های خود دچار اضطراب می شود بطوری که از آمدن به مدرسه خودداری می کند.
گردآوری اطلاعات (شواهد1)
ترس و اضطراب ناشی از حضور در کلاس به خوبی در رفتار نامبرده مشهود بود.آن چنان که سبب هراس وی از مدرسه شده بود.
اغلب به بهانه های مختلف غیبت می نمود و همین امر سبب عقب ماندگی وی از درس می شد. حتی هنگام حضور در کلاس هم نه تنها نمی توانست برای یادگیری تمرکز نماید ،برای فعالیت های لذت بخشی چون هنر و ورزش،که اغلب دانش آموزان دوست داشته و با شوق و علاقه به آن می پردازند ،هیچگونه انگیزه و شوقی نشان نمی داد و برای زنگ آخر و رفتن به خانه بیقراری می کرد.
پرسش های پژوهش
1-منشا مدرسه هراسی دانش آموز مورد نظر درونی است یا منشا بیرونی دارد؟
2-اضطراب این دانش آموز تنها مربوط به محیط مدرسه است یا در محیط های دیگر مانند خانه نیز مشاهده می گردد؟به عبارت دیگر آیا این ترس و اضطراب تنها وابسته به محیط مدرسه و عوامل آن است؟
3- اگرترس وی ناشی از عوامل درونی است ،این عوامل چه چیزهایی می تواند باشد؟
4- نداشتن اعتماد به نفس ، خود کم بینی و عدم باور توانایی های خود می تواند از عوامل بروز این حالت در این دانش آموز بخصوص گردیده باشد؟
5- هم سطح نبودن میزان یادگیری او در کلاس با دیگر دانش آموزان در بوجود آمدن ترس از مدرسه و اضطراب وی موثر بوده است؟
6- ویژگی های فیزیکی مدرسه سبب بروز حالت هراس از مدرسه در وی شده است؟
7- احساس نا امنی در مدرسه می تواند سبب مدرسه هراسی او گردیده باشد؟ و این ناامنی از کجا ناشی می شود؟
8-آیا بیان خاطرات اطرافیان خصوصا برادر بزرگتر او که در پایه ششم تحصیل می کند بجای پشتگرمی و امنیت سبب بروز حالتهای مزبور گردیده است؟
9- طرز برخورد اولیای مدرسه با یرخی از دانش آموزان می تواند یکی از عوامل بوجودآورنده ای حالت در وی گردیده باشد؟
10- مدرسه هراسی او ناشی از دو پایه بودن کلاس می باشد؟
11-تعداد زیاد اعضای خانواده و شلوغی خانه و عدم توجه کافی به او در خانواده در بروز ترس از مدرسه موثر است؟
12-آیا ترس از مدرسه به سبب اضطراب جدا شدن از مادر می باشد؟
13- وابستگی بیش از حد کودک و مادر می تواند در بوجود آوردن مدرسه هراسی موثر باشد؟
اهمیت و ضرورت پژوهش
اگر بپذیریم که هدف آموزش و پرورش ، ساختن انسان هایی سالم ، مفید و خوشبخت است به همراه پیشرفت فکری و عقلانی ، لزوم توجه به سلامت روانی و رفتاری کودکان روشن می شود.
وجود حالت ترس و اضطراب از جمله مواردی است که اگر به موقع و به درستی به آن پرداخته نشود می تواند بتدریج به حالت بیمارگونه ای تبدیل شود و سلامت روانی کودک را به خطر اندازد.و حداقل پیامد آن محدود شدن فعالیت عادی کودک می باشد.
اضطراب و ترس از مدرسه سبب اجتناب و بی میلی شدید دانش آموز برای رفتن به مدرسه می گردد به بطوری که کودک به بهانه های گوناگون از رفتن به مدرسه امتناع می ورزد و همین امر سبب عدم یادگیری دروس و عقب ماندن از سایر همکلاسی هایش می شود.
این دقیقا موردی بود که من در کلاسم با آن مواجه شده بودم و از آن جایی که دانش آموز مورد نظر من روحیه ی آرام و به دور از پرخاشگری داشت ، عقب ماندگی درسی اش موجبات تمسخر وی توسط همکلاسی هایش شده بود و این امر مزید بر علت ، اضطراب و ترس وی را از مدرسه افزایش می داد.
ترس از مدرسه ، اگر باعث نشود که دانش آموز درس و مدرسه را رها کند ، یک عمر همراهی زجر آور را همراه خواهد داشت. و از آن جایی که بسیاری از ما ، لحظات سخت اضطراب و ترس را در کلاس درس تجربه کرده ایم و شاید هنوز هم آن را در نهانخانه ی خود ، به دنبال داشته باشیم.بهتر دیدم درباره ی دلایل ظهور و راه های رفع آن کنکاشی داشته باشم.شاید نتایج بدست امده از راه های رفته در ارتباط با این دانش آموز بخصوص بتواند مورد استفاده دیگر همکاران در موارد مشابه قرار گیرد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)