در سراسر تاریخ، جنگ تلفات وحشتناکی را برای کودکان تحمیل کردهاست اما مهارتهای جنگی مدرن، کودکان را بیرحمانهتر و حسابشدهتر از قبل معلول میکند و مورد سوءاستفاده قرار میدهد. بهدلیل درگیر شدن در جنگهای پیچیده که علل متعدد و دورنماهای کوچکی از پایداری اولیه را دارد، کودکان ظاهراً برای قدرت و ثروت به درگیریهای رایج و دائمی گرفتار میشوند. در طول دههی 1990 بیش از 2 میلیون نفر کودک درنتیجه مخاصمات مسلحانه، مردند و اغلب آنها از روی عمد، موردهدف قراردادهشده و کشته شدند. بیش از سه برابر آن تعداد، برای همیشه عاجز شدند و بهطور جدی صدمه دیدند.1 حتی تعداد بیشتری قربانی بیماری، سوء تغذیه و خشونتهای جنسی شدند. درگیریهای مدرن امروزی بهطورخاص برای کودکان مرگبار هستند، زیرا تفاوتهای کمی بین جنگجوها و غیرنظامیها ایجاد میشود. در دهههای اخیر، میزان غیرنظامیهای زخمی و کشتهشده بهطور چشمگیری از 5% تا بالای 90% قربانیها افزایش یافته است.
امروزه، جنگ اغلب دلالت برسطوح وحشتناک خشونت و وحشیگری از تجاوز و ویرانی محصولات تا خراب کردن چاهها و کشتار دستهجمعی علنی دارد. تجاوزهای وحشیانه علیه کودکان و جوامع آنها منجربه این شد که 20 میلیون بچه درحالحاضر از خانههایشان، یا بهعنوان پناهنده یا بهطور ناخودآگاه آواره شوند2 و کودکان خودشان میتوانند بهعنوان جنگجو درگیر شوند و در مهلکهای گرفتار شوند که در آن نه تنها اهداف جنگ نیستند، بلکه حتی مقصر فجایع میباشند. در هر زمان بیش از 000/300 بچه در جنگها به عنوان سرباز مورد استفاده قرار میگیرند.3
پایان جنگ سرد، امیدها را برای پایاندادن به جنگ ایجادشده توسط رقابت ابرقدرت را افزایش داد در عوض آن، جهان شاهد استرس مخاصمات مسلحانه بیشتر داخل ایالات، بلکه بین آنها بوده است اما حتی این به اصطلاح درگیریهای داخلی، ابعاد بینالمللی و منطقهای دارند و غالباً بهعنوان جنگهای قبیلهای یا برخوردهای قوی با کنارگذاشتهشدن بسیاری از این درگیریهای خانمان سوز توسط آن کشورها، مؤسسه و افرادی با منافع استراتژیک تشدید میشوند و بودجهی آنها تأمین میشود. بازماندهی استعمار در فروپاشی نظم عمومی منعکس میشود، قومیت و مذهب به کار برده میشود تا کاری برای منافع گروههای کوچک یا شخصی با تأثیرات ویرانکننده انجام دهد.
بدون محدودکردن بحث، این رساله چندین فاکتور دیگر تشدیدکننده درگیریهای مدرن را شناسایی میکند:
- درگیریها روی منابع طبیعی: الماسها، جنگهای طولانی مدت در آنگولا و سیرالئون را حمایت مالی میکنند. در سودان و جاهای دیگر درگیریهای داخلی بر پایه نفت خام استوار میباشد و سود حاصل از موادمخدر غیرقانونی بهطورقابل ملاحظهای در جنگ افغانستان و کلمبیا نشان داده میشود.
- هیچکدام از این موقعیتها نتوانست برای مدت طولانی بدون دادوستد در قسمتهای مرفه جهان وجود داشتهباشد. دادوستدهای
- جهانی که بعضی قانونی و بعضی دیگر غیرقانونی میباشد، تبانی بینالمللی را ایجاد کردهاست که جنگ را نهتنها ممکن، بلکه آنرا بسیار پرفایده میسازد.
- میزان فروش سلاحهای جهانی بینالمللی مخصوصاً نیروهای کوچک به شعلهور شدن و تداوم جنگهایی کمک میکند که کودکان را قربانی میکنند. درواقع نیروهای کوچک که برای استفاده آسان میباشند اکنون آنقدر بهسادگی در دسترس میباشند که فقیرترین جوامع میتوانند دسترسی به سلاحهای کشنده را بهدست آورند.
- با منعشدن توسط بدهی خارجی و ضروریات انطباق بنیادی، بسیاری از کشورهای درحال توسعه مجبور شدهاند نظام اقتصادیشان را سازماندهی کنند و خدمات اصلی را قطع کنند و وسعت بخش عمومی را کاهشدهند. در این پروسه، آنها اغلب نظام اقتصادیشان را ضعیف میکنند و ناخواسته درهایی را برای غارتگران مشتاق قدرت و منفعت باز میکنند.
با بدتر شدن وضعیت، کمکهای فوری بینالمللی برای قربانیان مخاصمات مسلحانه کم و غیرمنصفانه میباشد. بین سالهای 1994 تا 1999 سازمان ملل متحد 1305 میلیارددلار برای کمکهای فوری درخواست داد که آن کمتر از 9 میلیارددلار دریافت کرد. در سال 1999 درحالیکه کشورهای اهداکننده معادل 59 سنت به ازای هرشخص در هرروز فراهم کردند بهمنظور اینکه به 3.5 میلیون مردم متأثر از جنگ در استان کوزوو (جمهوری فدرال یوگسلاوی) و سایر قسمتهای جنوبشرقی کمک کنند. در آفریقا 12 میلیون نفر از مردم متأثر از جنگ هر یک معادل 13 سنت به ازای هر روز دریافت کردند.4
علاوه بر کمکهای فوری، جامعهی بینالمللی از طریق توجه زیاد به ایجاد صلح و حفظ صلح و گسترش مخاصمات مسلحانه واکنش نشان دادهاست. برای مثال موفقیت در السالوادور، نامیبیا و نیکاراگوئه وجود داشت اما همچنین شکست غمانگیز در سومالی، یوگسلاوی سابق و در روآندا که 000/800نفر کشته شدند وجود داشت.5
وحشیگریهای انجام شده بهطور همیشگی علیه کودکان در جنگ، یک ایراد جدی را برای قانون بینالمللی ایجاد میکند. علی رغم این حقیقت که جامعهی بینالمللی اسناد زیادی را برای حمایت از حقوق بشر و برای تعقیب مجرمان کشتارهای جمعی ایجاد کرده است اما این تعهدها تنها به اندازهی تمایل حزبهای ایالات و سایرین برای حمایت کردن از آنها مؤثر میباشند و بسیاری وظایف و مسئولیتهایشان را بدون مجازات نادیده گرفتهاند.
1.بیان مسئله و اهمیت موضوع
کودکان بهعنوان آسیبپذیرترین گروه جامعه همواره در برابر فشارهای ناشی از مشکلات زندگی قرار میگیرند چرا كه عدم توانایی بدنی و فیزیكی آنها و بیتجربگیشان در برابر زندگی، آنان را سخت شكننده و آسیبپذیر میكند. حمایت از کودکان که آینده سازان جهانند، نیاز به تغییر رویکرد جدی از سوی اندیشمندان و سیاستمداران جهان دارد. اگر بر آنیم كه فردا در صلح و آرامش باشد، باید امروز به آن بیندیشیم. چرا كه كودك امروز جنگ، لامحاله سرباز جنگ افروز فردا خواهد شد.كودكی كه با خشونت و بیرحمی بزرگ میشود، این بیرحمی را نسبت به همنوعان خود نشان میدهد.
كودكی كه جنگ را تجربه میكند، برای دیرزمانی احساس عدم امنیت میكند. این عدم امنیت به شكلهای مختلف در رفتار او بروز میكند. ترس از تاریكی و حیوانات، و ترس از قرار گرفتن در موقعیتهای ناآشنا. كودكانی كه دچار این علائم شدهاند، تكرار مكرر این حادثه در ذهنشان صورت میگیرد. در نقاشیها و بازیهای این كودكان باز هم این ماجرا تكرار میشود، در كابوسهای شبانهشان، در رویاها و تخیلشان. كودكی كه در معرض جنگ قرار میگیرد نگاهش به زندگی و جهان دگرگون میشود.
این حق كودكان است كه در محیطی آرام و شاد زندگی خود را آغاز كنند و از آن لذت ببرند. برقراری امنیت و آسایش برای كودكان از مهمترین وظایف ما بزرگترهاست. ایجاد ناامنی و خشونت آنان را هم از آغاز میپژمراند. دیدن صحنههای خشونتبار جنگ با چهره وقیح و بیرحمش چیزی نیست كه برای بیپناهی آنان قابل تحمل باشد. لذا هدف از ارائه این پایان نامه، بررسی آثار مخرب جنگ بر زندگی کودکان و مخصوصاً دختران جوان می باشد که ممکن است در تمام مراحل و ابعاد زندگی آنها تأثیر گذار باشد. همچنین ضمن بررسی راههای جبران و جلوگیری از جنگ و عواقب آن، به بررسی کنوانسیونهای مرتبط با این موضوع از دیدگاه حقوق بینالملل نیز پرداخته شده است.
2.علت انتخاب موضوع
در رابطه با انتخاب این موضوع، انگیزههایی وجود دارد. با توجه به اینکه یکی از روشهای انجام پژوهشهای علمی، مخصوصاً رشته حقوق مواجه شدن با مشکلات و خلأهای موجود در جامعه میباشد، لذا اینجانب طی راهنمایی استاد معزز و محترم، تصمیم گرفتم که در زمینه جنگ و تأثیرات آن بر حقوق کودکان، پژوهش خود را آغاز نمایم.
بنده به این امر واقف میباشم که جنگ، تأثیرات ناگوار و منفی روی سلامت جسمی و روانی کودکان میگذارد و حتی ممکن است زندگی آینده آنها را هم به مخاطره بیندازد. بنابراین به بررسی راهها و پیشنهاداتی برای جلوگیری از مخاصمات پرداختهام.
3.روش تحقیق
عمده روش تحقیق روش کتابخانهای بوده که با مراجعه به مقالهها، کتابها و سایر منابع موجود، مقوله جنگ و آثار آن بر کودکان و جوامع بهدقت موردمطالعه و بررسی قرار میگیرد. سپس به بررسی این آثار پرداخته و نتیجهگیری لازم به عمل میآید. لذا روش تحقیق، روش توصیفی و تحلیلی میباشد.
4.پرسشهای تحقیق
– پرسش اصلی تحقیق
جنگ چه آثار و عواقبی بر زندگی کودکان دارد؟
-پرسشهای فرعی تحقیق
- آیا راهکارهای قانونی و بینالمللی میتواند در بهبود آسیبهای روانی کودکان مؤثر باشد؟
- چگونه تحریمهای اقتصادی میتواند بر دولتها و زندگی اجتماعی کودکان اثرگذار باشد؟
- کنوانسیون حمایت از حقوق کودکان، چگونه کودکان را موردحمایت قرار میدهد؟
- آیا مشارکت زنان طی پروسه صلح میتواند تأثیرگذار باشد؟
- بیماریهای واگیردار مخصوصاً ایدز چه تأثیری بر زندگی کودکان دارد؟
5.فرضیات تحقیق
– جنگ، تلفات بیشماری را برای کودکان به وجود میآورد و آنها را مورد سوء استفاده قرار میدهد.
– تجاوزهای ناشی از جنگ، سبب میشود کودکان به عنوان پناهنده یا آواره و یا در اردوگاهها مستقر شوند.
– آموزش در طول جنگ میتواند یک امر مهم در مقابله با ضربه روحی ناشی از جنگ در کودکان باشد.
– استفاده از سلاحهای جنگی از قبیل مین و بمبهای خوشهای آثار جبرانناپذیری در زندگی کودکان حتی پس از جنگ دارد.
– راهنماییهای لازم از لحاظ بهداشتی و آموزشی به کودکان درطول و بعداز جنگ میتواند تاحدی از اثرات منفی جنگ بر روی کودکان و حتی زنان کاهش دهد.
6.اهداف تحقیق
هدف از انجام این تحقیق، مطالعه و بررسی آثار و تبعات جنگ بر جامعه و بخصوص کودکان میباشد که این پیامدها، نتایج و آثار شومی را در زندگی فرد و دیگر افرادی که با وی در ارتباط هستند را در بردارد. بنابراین میتوان اهداف فرعی زیر را مدنظر قرار داد:
- بیان پیامدهای وقوع جنگهای مسلحانه بر زندگی کودکان.
- بررسی راهکارهای لازم جهت کمک به کودکان در طی و بعد از جنگ.
- بررسی حمایت از حقوق آنان به لحاظ امنیت جسمی و روحی، تعلیم و تربیت مناسب، و تغذیه و بهداشت آنها.
- بررسی راههای حمایت روانی از کودکان در طی جنگ و حتی تأثیراتی که ممکن است جنگ بر روی روان آنها بگذارد را شناسایی و راهکاری برای آن در نظر گرفت.
7.سازماندهی تحقیق
در این پایاننامه سعی برآن بوده تا وضعیت کودکان در مخاصمات مسلحانه را بررسی و ارائه کنیم. مطالب مطروحه در چهار فصل مورد بحث و بررسی قرار خواهدگرفت. فصل اول به بررسی جنگ علیه کودکان سرباز و در حال فرار پرداخته میشود. در فصل دوم ضمن بررسی تلفات جنگ بر کودکان، به راههای مقابله با این صدمات و تلفات پرداخته میشود. فصل سوم، سلاحهای سبک و سلاحهای کشتارجمعی را مورد ارزیابی قرار داده و فصل چهارم هم حمایت از قانون دفاع از کودکان و زنان در جنگ و روند صلح جهانی مورد بررسی قرار میگیرد. در پایان هم نتیجهگیری و پیشنهاداتی ارائه میگردد.