حوزه رفتار مصرفکننده به مانند دریایی است که هر کس میتواند فقط بخشی از آن را بشناسد، رفتار مصرفکننده تحت تاثیر عوامل درونی و بیرونی شکل میگیرد و با توجه به اینکه مصرفکنندگان در محیطی پویا و دائما در حال تغییر فعالیت میکنند؛ و محصولات و خدمات مصرفی دائماَ در حال تغییر و تحول میباشند به منظور شناخت این جریان دائمی و ایجاد یک آمیخته بازاریابی مناسب برای یک بازار تعریف شده، مدیران بازاریابی باید شناخت دقیقی از رفتار مصرفکننده داشته باشند. (ابراهیمی و همکاران،1384). به عقیده آقای مک دانیل رفتار مصرفکننده به تشریح چگونگی تصمیم خرید مصرفکنندگان و نحوه استفاده از کالا یا خدمت خریداری شده، میپردازد. مطالعه رفتار مصرفکننده همچنین شامل تجزیه و تحلیل عوامل تاثیرگذار بر تصمیم گیری خرید و استفاده از محصول میباشد (مکدانیل[1]، 1998). همچنین با مطالعه عوامل موثر بر وفاداری مشتریان، تولیدکنندگان در مییابند که چگونه میتوانند درباره محصولات مصرفی که دائماً در حال تغییر و تحول میباشد، با دست گذاشتن بر روی ابعادی که از نظر مشتریان دارای اهمیت بیشتری است، در جذب مشتریان و ایجاد مشتریان وفادار، به موفقیت بیشتری دست یابند. (رابینز، 1378). بازاریابان باید خواستهها، نیازها، ادراك و رفتار خرید مشتریان را مورد مطالعه قرار دهند تا با کمک آن بتوانند در خصوص رقابت در توسعه سهم بازار، توسعه محصول جدید، تغییرات قیمت، تغییرات ویژگیهای محصول، تبلیغات و تغییر کانالهای توزیع تصمیم بگیرند (محمدیان،1390). مصرفکنند برای درک بهتر اینکه چرا و چگونه افراد خودشان را در رفتارهای مطمئن درگیر میکنند و از عادتهای رفتاری پرمخاطره خودداری میکنند، تا به
امروز مدلهای رفتاری گوناگونی مطرح شدهاست. تمایلات رفتاری به عنوان عوامل کلیدی در بسیاری از مدلها در نظر گرفته شدهاست (شیسران و آبراهام[2]، 2003). علاوه بر این، در حال حاضر تبدیل کردن (برگرداندن) تمایلات به تصمیم در انتخاب یک برند خاص، به عنوان یک چالش اصلی در امر تحقیق رفتار مصرفکننده در نظر گرفته شدهاست (اسنیهولتا[3] و همکاران، 2005). در این تحقیق رابطه بین رضایت مشتری، اعتماد به برند، ارزش ویژه برند و تصویر ذهنی برند بر وفاداری به برند مورد بررسی قرار میگیرد.
1ـ2ـ بیان مسأله
بازاریابی همانطور که کاتلر بیان کرده، عبارت است از فرآیندی اجتماعی و مدیریتی که افراد یا گروهها بهوسیله آن، آنچه را که نیاز دارند و میخواهند از طریق خلق و تبادل محصول با دیگران به دست میآورند (کاتلر، 1386). شناسایی نیازها و خواستههای مشتری و توجه به انتقادهای مشتریان کار بازاریاب است و استراتژیها بایستی براساس نیازهای شناخته شده مشتری تدوین شده باشند (شلبری و همکاران 1391). رفتار مخاطبان به رفتاری مؤثر گفته میشود كه مخاطب در جست وجو برای خرید و مصرف محصولات به منظور ارضای نیازهایش از خود نشان میدهد (شانک[4]، 2005). رفتار مخاطب، فرآیند تصمیمگیری و فعالیت فیزیكی است كه شخص را وادار به مشاهده و تصمیمگیری، استفاده و در اختیار گرفتن محصولات یا خدمات میكند (یاه و گوردون[5]، 2011).
در بسیاری از کشورها امروزه نامهای تجاری در زمره اصلیترین سرمایههای سازمانی به شمار میآید و به همین جهت مدیریت نامهای تجاری یکی از جایگاههای مدیریتی در ساختار سازمانهای امروزی بوده و تحت حمایت مدیریت ارشد سازمان است. برندهای قدرتمند، برندهایی هستند که سعی در ارائه هر چه دقیقتر مطلوبیتهای فعلی و آینده مشتری دارند. آنها بهترین هستند چون ادراک مشتریان آنها را بهترین میداند. در مقابل برندهای ضعیف به علت عدم شناخت و تجربه مشتریان از آنان، و یا در شرایط نامساعدتر تجربه تلخ مشتریان از ایشان، مخاطرات وسیعتری در بازار دارند. بازاریابی در سیر تکاملی خود در مرحلهای قرار دارد که بازاریابان تنها در اندیشه یافتن مشتریان جدید نیستند. امروزه هدف از بازاریابی، مدیریت تقاضا از طریق رشد دادن و سوق دادن مشتریان تا حد بلوغ در نردبان وفاداری به سازمانهاست. (رابینز، 1378). یکی از مهمترین مفاهیم برخاسته از ادبیات نام و نشان تجاری، مفهوم وفاداری به نام و نشان تجاری میباشد، چراکه وفاداری به نام و نشان تجاری میتواند باعث افزایش سهم بازار شرکت شود؛ و سهم بازار رابطه نزدیکی با نرخ بازگشت سرمایه و سودآوری شرکت دارد. طبق نظر ریچارد اولیور، وفاداری به نام و نشان تجاری ” یعنی به رغم تاثیرات موقعیتی و تلاشهای بازاریابی که به صورت بالقوه میتواند باعث تغییر در رفتار مشتری شود، تعهد عمیق به خرید مجدد و یا انتخاب مجدد محصول و خدمات، به طور مستمر در آینده را در مشتری حفظ نمود.” (اولیور[6]، 1993). این تعریف بر دو جنبه مختلف از وفاداری به نام و نشان تجاری تاکید میکند: رفتاری و نگرشی (آکر،1991). وفاداری رفتاری شامل خریدهای تکراری یک نام و نشان تجاری بوده، درحالیکه وفاداری نگرشی به نام و نشان تجاری، شامل میزان تعهد ذاتی به ارزشهای منحصربفرد یک نام و نشان تجاری میباشد. امروزه دیگر رضایت مشتریان به تنهایی کافی نبوده و شرکتها علاوه بر رضایت مشتری به دنبال وفاداری آنها هستند. تحقیقات بسیاری نشان دادهاند که رضایتمندی کلید نهایی موفقیت نیست. در حقیقت مفاهیم بازاریابی هم که تا دیروز بر این مهم تاکید میورزیدند، دیگر آن را به رسمیت نمیشناسند. بلکه امروزه تنها مشتری مشعوف و شادمان و مشتری که احساس تعلق خاطر و تعلق قلبی پیدا کردهاست، برای سازمانها سرمایه به شمار میروند. سرمایهای که سودآوری و عمر طولانی دارند (اولیور، 1993).