یکی از مهمترین تصمیمهای مدیریت مالی، اتخاذ تصمیمهایی در مورد نحوه تأمین مالی برای شرکت میباشد؛ که شامل تصمیمهایی همچون ساختار مالی و ساختار سرمایه و همچنین تعیین بهترین شیوه تأمین مالی و ترکیب آنها است. حال شرکتها برای تأمین مالی راههای مختلفی از قبیل وام بانکی، استقراض خارجی، انتشار سهام، انتشار اوراق مشارکت و…. میباشد که یکی از روشهای تأمین مالی که امروزه مورد توجه مجامع جهانی قرار گرفته، روش تأمین مالی برون ترازنامهای میباشد که شرکت از طریق استفاده از ابزارهای متفاوت که این روش دارا میباشد، تأمین مالی میکند. به طور کلی، شرکت از طریق ابزارهای این روش نقدینگی شرکت را افزایش میدهد. یعنی شرکت میخواهد ضمن تحصیل دارایی، آن دارایی و بدهی مربوط به آن در ترازنامه نشان داده نشود و همچنین استفاده از این ابزارها جهت تأمین مالی، بازده و ریسک عملیاتی و در نهایت ارزش شرکت را تحت تأثیر قرار میدهد. با این وجود مسیر واکنش سرمایهگذاران به این ابزار مدیریتی حائز اهمیت ویژه میباشد.
در این فصل پس از تشریح موضوع پژوهش، به بیان مسأله و اهمیت و اهداف آن پرداخته میشود و در ادامه فرضیههای پژوهش، تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای استفاده شده در پژوهش ارائه گردیده است. در انتها قلمرو پژوهش حاضر بیان میشود.
1-2 بیان مسأله
همواره سرمایهگذاران به دنبال اطلاعاتی کامل و دقیق از صورتهای مالی هستند؛ تا این اطلاعات را در تصمیمگیریهای خود مد نظر قرار دهند. یکی از مهمترین و حتی اگر واقعبینانه به شرایط نظاره کنیم، میتوان گفت مهمترین عامل مؤثر بر تصمیم و واکنش سرمایهگذاران نسبت به اطلاعات، اطلاعات مربوط به سود میباشد. از آنجا که ابزارهای مختلفی بر میزان سود تأثیر میگذارند و یا تأثیر داده میشوند؛ در پژوهش حاضر به دنبال این هستیم که تأمین مالی خارج از ترازنامه که هم یکی از ابزارهای مدیریت است و هم یکی از عوامل تأثیرگذار بر میزان سود، چگونه اثری بر واکنش سرمایهگذارانی آگاه نسبت به اعلان سود میگذارد. تأمین مالی خارج از ترازنامه، نوعی تأمین مالی است که بیشتر شرکتها برای جلوگیری از افزایش بیش از اندازه در اهرم مالی و نقض قراردادهای بدهی خود سعی میکنند، عملیات خود را با نشان ندادن بدهی و دارایی در ترازنامه، تأمین مالی کنند(تقوی و همکاران، 1389: 5). مدیریت شرکت از طریق ابزارهای تأمین مالی خارج از ترازنامه همچون اجاره عملیاتی، برون سپاری، فروش حسابهای دریافتنی، تأمین مالی پروژههای خاص، تبدیل داراییها به اوراق بهادار و کالای امانی میتواند موجب افزایش سودآوری، کاهش ریسک و پایین آوردن اهرم مالی شرکت شود. البته، در ایران به جز اجاره عملیاتی و کالای امانی از دیگر ابزارها استفاده نمیشود و از این دو مورد فقط اطلاعات مربوط به اجاره عملیاتی در دسترس میباشد(مرادزادهفرد، 1388). برخی شیوههای تأمین مالی برون ترازنامهای علاوه بر تأثیر روی ترازنامه، اثر مثبتی نیز روی عدد سود گزارش شده دارند. این شیوه تأمین مالی به خصوص هنگامی بیشتر استفاده میگردد که پاداش مدیران بر اساس سود گزارش شدهی سالانه بوده و میزان آن با سود رابطهی مستقیمی داشته باشد. از طرفی نشان ندادن دارایی در ترازنامه به دلیل انجام تأمین مالی برون ترازنامهای و منظور نکردن استهلاک دارایی در سود (زیان) موجب افزایش سود و از سویی دیگر، موجب افزایش نرخ بازده مجموع دارایی میشود. برخی شیوههای تأمین مالی برون ترازنامهای منافعی از نقطه نظر مالیاتی دارند. بنابر نوع عامل بهوجود آورنده این شیوه تأمین مالی، موارد مذکور میتوانند مورد توجه واقع شوند. در صورتی که ساختار تأمین مالی برون ترازنامهای اثر مالیاتی داشته باشد، تأثیر مستقلی بر جریانهای نقدی و در نهایت ثروت سرمایهگذاران (سهامداران) دارد. البته ممکن است که به صورت غیر مستقیم یا منفی بر ثروت سرمایهگذاران (سهامداران) تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، میتوان به هنگامی اشاره کرد که سهامداران متأثر از تغییرات ظاهری به وجود آمده از حسابداری ساختگی، سهام خود را بفروشند(دستگیر و سلیمانیان، 1386). در نهایت این سؤال مطرح است که آیا تأمین مالی خارج از ترازنامه بر واکنش سرمایهگذاران نسبت به اعلان سود با توجه به متغیرهای عدم تقارن اطلاعاتی و بازده مجموع داراییها تأثیر میگذارد؟
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش
یکی از مهمترین زمینهها برای مدیریت، اعتماد سرمایهگذاران نسبت به اعلان سود میباشد. زیرا، مدیریت با داشتن پشتوانه مالی از طریق جذب سرمایهگذار در شرکت قدرت تطبیق و واکنش خود را نسبت به رویدادهای داخلی و خارجی همسان میسازد. حال سرمایهگذار که کیفیت سود را به عنوان مهمترین محرک خود در انتخاب سرمایهگذاری مد نظر دارد؛ ممکن است با ابزار مدیریتی به نام تأمین مالی خارج از ترازنامه روبهرو شود، با وجود این که ابزار مورد نظر تنظیمکننده نسبت اهرمی و نسبت سودآوری شرکت است؛ سرمایهگذار با آن چگونه برخورد میکند و یا میتوان این ارتباط را به صورت یک سؤال به این شکل بیان کرد که سرمایهگذاران این ابزار مدیریتی رابه عنوان توانایی مدیریت در بالا بردن عملکرد و استفاده بهینه از سرمایه شرکت میدانند یا نوعی پنهانکاری مدیریت به منظور بالا بردن سود ودر نتیجه حفظ موقعیت شغلی و منافع خود؟ با این وجود به دلیل نبود پژوهشی که تغییرات واکنش سرمایهگذاران نسبت به اعلان سود را از جنبه تأمین مالی خارج از ترازنامه رسیدگی و شناسایی کند. لذا، پژوهش حاضر ضرورت انجام را به منظور شناخت بیشتر تأثیرات تأمین مالی خارج از ترازنامه بر سود و متعاقباً ان چگونگی واکنش سرمایهگذاران را بااهمیت و اساسی میداند. یکی از شرایط رقابت کامل، شفافیت اطلاعات است و فقدان آن باعث پیدایش رانت میگردد. شفافیت اطلاعات را با مقداری تورش میتوان تقارن اطلاعات تعریف نمود. تقارن اطلاعات بدین معنی است که طرفین مبادلهکننده به یک اندازه از کیفیت کالای مورد مبادله و شرایط مبادله در بازار اطلاع داشته باشند. عدم تقارن اطلاعات به حالتی اطلاق میشود که یکی از طرفین مبادله کمتر از طرف دیگر در مورد کالا یا وضعیت بازار، اطلاعات داشته باشد. به عبارت دیگر، توزیع اطلاعات بین کلیه استفادهکنندگان از اطلاعات، ناهمسان باشد(هاشمی، 1381). مشکل عدم تقارن اطلاعات متأثر از تفاوت اطلاعاتی انگیزههای متناقض میان استفادهکنندگان از اطلاعات میباشد. این موضوع به طور بالقوه میتواند منجر به اختلال در عملکرد بازار سرمایه شود(آکرلاف، 1970). با توجه به اثرات تأمین مالی خارج از ترازنامه بر محتوای اطلاعاتی صورتهای مالی و متعاقباً احتمال به وجود آمدن عدم تقارن اطلاعاتی در بازار میتوان واکنش سرمایهگذاران را از این منظر سنجید. همچنین با اتکا بر اثرات فراوان تأمین مالی خارج از ترازنامه (اجاره عملیاتی) بر متغیرهای نسبت سودآوری (بازده مجموع داراییها)، واکنش سرمایهگذاران به این نسبت به دلیل وجود کلیدیترین عدد (سود) در آن حائز اهمیت بوده و تغییرات ناشی از تأمین مالی خارج از ترازنامه در نسبت بازده مجموع داراییها را در تصمیمهای سرمایهگذاران نسبت به اعلان سود، میتوان مشاهده کرد.
1-4 اهداف پژوهش
1-4-1 هدف اصلی
- شناخت تأثیر تأمین مالی خارج از ترازنامه بر واکنش سرمایهگذاران نسبت به اعلان سود
1-4-2 اهداف فرعی
- شناخت تأثیر اجاره عملیاتی بر واکنش سرمایهگذاران نسبت به اعلان سود، با توجه به سطح عدم تقارن اطلاعات
- شناخت تأثیر اجاره عملیاتی بر واکنش سرمایهگذاران نسبت به اعلان سود، با توجه به بازده مجموع داراییها