با نگاهی دقیق به جهان پیرامون این حقیقت آشکار می شود که جهان امروز تفاوت بسیار با گذشته دارد. از ویژگی های جهان امروز می توان به جهانی سازی اقتصاد، تولید انبوه، ظرفیت مازاد در اکثر بازارها ، رقابت بر مبنای زمان ، حجم انبوه اطلاعات و کارایی ارتباطات، دانش، اطلاعات و قدرت روز افزون مشتری اشاره کرد که این همه بیانگر یکپارچگی و پیچیدگی بازار های جهانی و پویایی محیط فرا روی شرکت ها و موسسات تولیدی و خدماتی است. در چنین فضایی این سؤال اساسی مطرح است که راز بقا و موفقیت سازمان ها در بازار های رقابتی امروز چیست ؟
برمبنای نظریات متخصصان مدیریت راهبردی ، پاسخ سؤال در ایجاد ، حفظ و تداوم مزیت رقابتی پایدار یافت می شود . به این معنا که سازمان ها برای مصون ماندن از امواج سهمگین محیطی و نیز سازگاری با الزامات رقابتی ، چاره ای جز کسب و تداوم نفوذ رقابتی پایدار ندارند. در سال های اخیر موضوع استفاده از فن آوری اطلاعات در امور تجاری و کسب و کار و همسویی یا انطباق آن با راهبردهای سازمان به مسأله ی مهمی برای مدیران ارشد اجرایی در اقصی نقاط دنیا تبدیل شده است. متأسفانه بسیاری از مدیران با دنباله روی از این موج ، هزینه های بسیاری را به سازمان خود تحمیل کرده اند و به دلیل کم توجهی به همسویی با راهبردهای سازمان موفق به کسب نتایج قابل قبول و ایجاد ارزش برای سهامداران و ذی نفعان نشده اند .
از نظر هاو ما (1990) مزیت رقابتی تمایز در ویژگی ها یا ابعاد هر شرکتی است که آن را در مقایسه با رقبا قادر به ارائه خدمات بهتر به مشتریان می کند . مزیت رقابتی مشهود از منابع فیزیکی و مشهود سازمان ایجاد می شود و معمولاً از تعهد شرکت نسبت به مقدار زیادی منابع در عرصه های خاص که به راحتی قابل تغییر نیستند ناشی می شود که از آن جمله می توان به سرمایه گذاری سنگین در ماشین آلات اشاره کرد . در مقابل ، مزیت نامشهود مزیتی است که امکان مشاهده آن به شکل فیزیکی به راحتی مقدور نیست و از قابلیت های سازمان منتج می گردد که ناشی از نام تجاری، شهرت، شیوههای برنامه ریزی، سبک های مدیریتی، فرآیندها، ساختارها و سیستم های سازمانی، مکانیزمهای یادگیری ، روش های هماهنگی و نیز کارهای تیمی است . به طور کلی می توان گفت هرقدر مزیت رقابتی ، نامشهود باشد امکان تقلید آن مشکل تر و زمان برتر خواهد بود . ضمن اینکه جابه جایی و جذب مزیت نامشهود بسیار مشکل تر از مزیت مشهود است . شرکت های موفق برای ارزیابی عملکرد خود تنها به شاخص های مالی متکی نیستند بلکه عملکرد خود را از سه منظر دیگر یعنی مشتری ، فرآیندهای داخلی و یادگیری و رشد نیز مورد ارزیابی قرار می دهند .
اگر سازمان ها بتوانند سرمایه های انسانی ، اطلاعاتی و سازمانی خود را به خوبی تعریف کنند، شاخص های مناسبی برای اندازه گیری آن ها طراحی کنند و در نهایت آن ها را با راهبردها و اهداف سازمانی هم سو نمایند ، قادر خواهند بود از نتایج شگفت انگیزی که خواهند داشت در جهت افزایش سود و منافع ذی نفعان بهره ببرند. همان طور که کاپلان و نورتون (2004،ص 47) بیان میکنند: « مهم ترین دلیل برای اندازه گیری دارایی های نامشهود این است که اگر سازمانی بتواند سرمایه های انسانی مانند مهارت و دانش کارکنان خود را با سرمایه های اطلاعاتی مانند سیستم اطلاعاتی مدیریت منابع انسانی و سرمایه های سازمانی مانند کار تیمی و فرهنگ سازمانی همسو کند، موفق به خلق یک مزیت رقابتی قوی خواهد شد که رقبا به راحتی نمی توانند آن را کپی برداری کنند.»
با توجه به اهمیت روز افزون دارایی های نامشهود در «اقتصاد جدید» ، می توان ( با توجه به مشکلات احتمالی اندازه گیری ) بحث کرد که تمام دارایی های نامشهود (خریداری شده یا ساخته شده توسط شرکت) باید در صورت های مالی (به ارزش منصفانه) به منظور حداکثر سازی ارتباط ارزشی این صورت ها شناسایی و گزارش شوند . ارتباط ارزشی داده شده ی یک صورت مالی، توانایی تأیید یا تغییر در انتظارات سرمایه گذاران از ارزش شرکت است . بنابراین اگر سهام بین سرمایه گذاران مبادله می شود ، قیمت بازار باید نشان دهنده خلاصهای از توافق انتظارات جمعی سرمایه گذاران از ارزش شرکت باشد. بنابراین ارتباط ارزشی و (قابلیت اعتماد) صورتهای مالی میتواند توسط بررسی رابطه بین عملکرد مالی یک شرکت و اعداد حسابداری آن تعیین شود .
1-2- بیان مساله
امروزه بیشتر شركت ها به دنبال روش هایی برای تبدیل كردن ارزش «نامشهود» دارایی های فکری خود به درآمد، كاهش هزینه و دیگر انواع منافع مشهود هستند. برخی شركت ها روی این دارایی ها به عنوان مزیت رقابتی تكیه می كنند. دیگر شركت ها روی درآمد بدست آمده از داراییهای فكری – مانند گواهی های توزیع نرم افزار به عنوان درآمدی با حاشیه سود بالا تكیه می كنند. درهرحال، بدون توجه به استراتژی شركت در این زمینه ، ارزش فعلی و آتی شركت، به طور روزافزونی به داراییهای نامشهود آن مربوط می شود.
در سال 2007 ، داراییهای نامشهود و فكری حدود 90% ارزش 2000 شركت بزرگ جهانی را تشکیل میدهد. این رقم در سال 1978، 20% و در سال 1998، 70% بود.(گرانتر،2007)
از اواسط دهه 80 میلادی،بحث هایی برای ارزیابی قابل اعتماد و كمی كردن ارزش داراییهای نامشهود وجود داشت. با به وجود آمدن رسوایی شركت وردكام، این نگرانیها در حوزه حسابداری وسیع تر شد و حسابداران به دنبال راهی برای توضیح تفاوت بین «ارزش دفتری » یک موسسه و ارزش بازار آن بودند.
هیئت تدوین استانداردهای حسابداری در این زمینه اعلام كرد كه » گزارشهای مالی سنتی نمی توانند محركهای ایجاد ارزش را برای اقتصاد نوین «نمایش دهند. به طور سنتی، شركتها دو نوع دارایی را شناسایی می كنند؛ داراییهای مشهود و داراییهای نامشهود . در حالی كه روشهای ارزیابی داراییهای مشهود (مانند زمین، تجهیزات، مسكن و…) به خوبی توسعه یافته است، دارایی هایی نامشهود به سختی ارزیابی شده و تقریباً غیرقابل مدیریت هستند.بیشتر مدل های ارزشگذاری به این نكته اشاره می كنند كه ارزش یك دارایی نسبت معكوسی با عدم قطعیت مزایای اقتصادی آتی آن دارایی دارد(روبیچك و مایرز،1966 ؛ ربه و ریلی ،1966 )
امروزه، ارزش اقتصادی معمولاً توسط سرمایه نامشهود ایجاد می شود. بانك فدرال رزرو فیلدلفیادر سال2000 تخمین زده است كه بیشتر از یك تریلیون دلار در دارایی های نامشهود سرمایه گذاری شده است.(اكستین،2004) .
متأسفانه حرفه ی حسابداری هنوز نتوانسته چالش اندازه گیری و گزارش نتایج عملكرد واحدهای دانش- محور را به خوبی پشت سر گذارد. تعدادی از مطالعات به این نتیجه رسیده اند كه ارزش ارتباطی اطلاعات حسابداری در دهه های اخیر بدلیل افزایش دارایی های نامشهود گزارش نشده،كاهش یافته است.(براون همكاران،1999؛دامونتیر و رافورنیر ،2002).
تحقیق حاضر به بررسی ارتباط بین دارایی های نامشهود و عملکرد مالی شركت ها در بازار بورس اوراق بهادار تهران می پردازد و با بررسی ارتباط بین میزان داراییهای نامشهود گزارش شده در ترازنامه شركت ها وعملکرد مالی آن ها به دنبال پاسخگویی به این سوال است كه آیا دارایی های نامشهود دارای ارزش ارتباطی هستند؟ به عبارت دیگر، آیا داراییهای نامشهود گزارش شده توسط شركتها ارتباط معناداری با عملکرد مالی آن ها دارند؟
1-3- اهمیت موضوع
اقتصاد امروز ، اقتصاد محصولات نامشهود است ؛ این محصولات عمدتاً توسط دارایی های نامشهود شرکت ها ساخته می شوند .(فخاریان ؛1380)
روند تحول اقتصاد در جهان به سوی تولید و عرضه محصولات نوین است که منشأ اصلی ایجاد آنها، دیگر همانند گذشته سرمایه های فیزیکی نیست. سهم تولیداتی نظیر اطلاعات، خدمات مشاوره ای ، تحقیق و توسعه ، خلاقیت و نوآوری و امثالهم در سازمان ها روبه افزایش است. انجمن حسابداران خبره انگلستان چنین پیش بینی کرد که در سال 2005، کشاورزی و صنعت در بریتانیا فقط 15% از کل اقتصادرا تشکیل خواهد داد و 85% بقیه متعلق به خدمات و دانش خواهد بود.( فخاریان، 1380).
در چنین شرایط پیچیده ای ، ارزش گذاری دقیق و قابل اعتماد شرکت ها دشوار شده است و با توجه به این که روش های متداول حسابداری ، این گونه دارایی ها را محاسبه و در ارزشیابی کل شرکت منظور نمی کند.فاصله بین ارزش بازار شرکت ها و ارزش دفتری روز به روز بیشتر می شود.این فاصله به ویژه در شرکت های مبتنی بر دانش و شرکت های متکی به فناوری پیشرفته وسیعتر است .
در سال 1997 ارزش بازار شرکت مایکروسافت معادل 1488 میلیارد دلار تعیین شد. این مبلغ که برابر مجموع ارزش سهام شرکت های بوئینگ، مک دولاند، شرکت نفتی تکزاکو و شرکت بوش بود، 4/13 برابر ارزش دفتری شرکت را نشان می داد.به بیان دیگر تنها 7% ارزش بازار شرکت مایکروسافت با استفاده از روش های متعارف حسابداری اندازه گیری و به عنوان داراییهای فیزیکی در ترازنامه منعکس شده بود و 93% بقیه عبارت بود از داراییهای نامشهود شرکت شامل دانش و سرمایه های فکری ، تحقیق و توسعه و نام و اعتبار شرکت .
در سال 1994 تحقیق انجام یافته در 2000 شرکت آمریکایی نشان داد که دارایی های مشهود فیزیکی فقط یک سوم ارزش بازار را تشکیل می دهد . این تفاوت به هنگام ادغام و خرید شرکت ها محاسبه و منعکس می شد . در سال 1995 شرکت آی بی ام برای خرید شرکت لوتوس مبلغ 2/3 میلیارد دلار پرداخت که از این مبلغ 8/1 میلیارد دلار برای تحقیقات در جریان پرداخت شد .
مفاهیم دارایی های نامشهود از گذشته برای قضاوت در رابطه با ارزیابی عملکرد مالی شرکت مورد توجه مدیران و سرمایه گذاران بوده است. مدیران برای رسیدن به اهداف سود بخصوص در شركتهای با تكنولوژی پیشرفته به دنبال اكتساب داراییهای نامشهود هستند و در برخی موارد این داراییها ارزشی بیشتر از ارزش كل داراییهای شركت دارند.
بدون توجه به اینكه چه نوع دارایی هایی تحت عنوان دارایی های نامشهود در صورهای مالی گزارش می شود موضوع دارایی های نامشهود برای سیاستگذاران و محققان حسابداری موضوع جالبی بوده است. صورت های مالی همواره برای اینكه قادر به نمایش عدم قطعیت و مزایایی اقتصادی آتی این دارایی ها نبوده اند مورد سرزنش قرار گرفته اند. همانطور كه در بالا گفته شد، دارایی های نامشهود می توانند نقش عمده ای در عملکرد مالی شركت ایفا نمایند. این امر انگیزه ای برای محقق شد تا ارتباط دارایی های نامشهودگزارش شده با عملکردمالی شركتها را مورد آزمون قرار دهد.
1-4- اهداف پژوهش
هدف اصلی این پژوهش، تعیین رابطه ی موجود بین داراییهای نامشهودگزارش شده و عملکرد مالی شركت ها دربازار بورس و اوراق بهادار تهران است. میتوان با ارایه رهنمودهای متكی بر نتایج پژوهش، به این هدف دست یافت تا بدین گونه ، باعث كمك به سرمایه گذاران و استفاده كنندگان صورتهای مالی جهت تصمیم گیری های مالی شود.