بدون شک ارتقای سلامت روان بدون پرداختن به مولفه های تاثیرگذار در سلامت روان و ویژگی های روحی و روانی افراد امکان پذیر نیست. با این که سال هاست بررسی مسائل روان شناسی در کشور ما باب شده اما پرداختن عامیانه به موضوعات و نداشتن رویکرد علمی و محققانه نسبت به مسائل روان شناختی باعث شده است این علم آن چنان که باید و شاید نتواند به هدف اصلی خود یعنی ارتقای سلامت روان در جامعه منجر شود.
بدون تردید هر قدر مباحث روان شناسی علمی تر و کاربردی تر مطرح شود، این امر بیشتر به سود مردم خواهد بود.
یکی از رایج ترین جلوه های شخصیتی در جامعه ما کمال گرایی و نگرانی بیش از حد در خصوص ارزیابی ها و قضاوت های دیگران است و گاهی فرد در بهترین شرایط از خود رضایت ندارد. در این مطلب به تشریح این ویژگی پرداخته شده و دلایل بروز و پیامدهای آن را بازگو شده است.
کمال گرایی به معنای بی نقص گرایی است و مسئله این نیست که فرد می خواهد به کمال برسد بلکه می خواهد بی نقص باشد و همین امر زمینه را برای آسیب پذیر شدن وی فراهم می کند. زیرا زمانی که فرد خواهان بی نقصی است، هرگونه کاستی و ضعف در انجام کارها را رد می کند و همین امر باعث آشفته شدن و درهم ریختن شرایط روانی وی می شود.
البته باید در نظر داشت که کمال گرایی یکی از وجوه شخصیتی انسان است که در تمام افراد وجود دارد.
گاهی بعضی از افراد احساس می کنند کارها را باید صددرصد درست انجام دهند و در غیر اینصورت بازنده هستنند و یا احساس می
کنند کاری را که به انجام رسانده اند به اندازه کافی خوب نیستند و یا اینکه نوشتن مقالات و طرحهای خود را به بهانه اینکه بایستی آنها را دقیق و بی عیب انجام دهند،به تعویق می اندازند. در چنین صورتی شخص بجای حرکت در مسیر موفقیّت سعی در کامل بودن دارد.
کمالگرایی به عنوان سبک شخصیتی در نظر گرفته میشود که در آن افراد برای انجام اعمال بدون نقص تلاش زیادی کرده و معیارهای بالایی برای ارزیابی رفتار در نظر میگیرند. همچنین، فرسودگی شغلی متغیر دیگری است که میتواند در اثر کمالگرایی ناسازگار فرد تشدیدشده و پیامدهای نامطلوبی بوجود آورد.
پیشرفت صنعت و تکنولوژی ، قدرت و ثروت را افزایش داده ولی امکان زندگی با آرامش وصلح و اطمینان را از انسان سلب کرده است. در حقیقت کیفیت فدای کمیت شده و اعتدال و تناسب کنار رفته و بیماری های عصبی-روانی و روان تنی جانشین آن شده است(1) .بر اساس اعلام سازمان جهانی بهداشت (who) در سال 2010در دنیا بیش از 450میلیون نفر از مردم از یک اختلال روحی روانی رنج می برند، هر ساله حدود 20%از بزرگسالان یک مشکل بهداشت روانی را تجربه می کنند ، نزدیک به یک میلیون نفر مرتکب خودکشی می شوند و از هر 4 خانواده یک خانواده عضوی با اختلالات روانی دارند(2).سلامت روان برای مدت های زیادی در پشت پرده ای از انگ و تبعیض پنهان شده و اکنون پیشرفت علم بشر بستری برای بیان سلامت روان و پرداختن به آن را فراهم نموده است .از طرفی می دانیم که برای همه ی افراد سلامت روحی،جسمی و اجتماعی برای ساخت مسیر زندگی حیاتی است (1).همچنین ارتقاء آن در تمام دوران های زندگی لازم است.اما در برخی از دورانها نظیر بلوغ،نوجوانی، پس از زایمان،بارداری،دوران تحصیل و … ممکن است پرداختن به آن مهمتر باشد.
در ابتدای امر بهتر است با برخی از تعاریف از جمله تعریف بهداشت روان و سلامت روان آشنا شویم. سنجش سلامت روانی به شکل کمی امکان پذیر نمی باشد و گاهی تشخیص افراد سالم و بیمار شاید از لحاظ ظاهر امکانپذیر نباشد.برخی افراد گاهی حتی با قرار گرفتن در جمع بعضی از این ویژگی ها را پنهان می نمایندسازمان جهانی بهداشت ، بهداشت روانی را اینگونه تعریف میکند: “بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت قرار دارد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای روانی و جسمی ، سلامت به معنای نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست.” انجمن بهداشت روانی کانادا در یک دید جامع بهداشت روانی را در سه قسمت “نگرشهای مربوط به خود ، نگرشهای مربوط به دیگران و نگرشهای مربوط به زندگی” تعریف میکند. از نظر این انجمن بهداشت روانی یعنی : “توانایی سازگاری با دیدگاههای خود ، دیگران و رویارویی با مشکلات روزمره زندگی.”
4-1- بیان مسأله
سازه کمال گرایی در ادبیات روان شناختی 40 ساله اخیر افزایش مورد توجه یافته است اگرچه تعریف اصلی کمال گرایه – گرایش به داشتن معیارهای بالای افراطی – در این دوره تغییرات اندکی کرده است. با این حال بیشتر تلاشها جنبه های مضر این سازه را از جنبه های مفید آن متمایز کرده اند (ماماچاک به نقل از شعاری نژاد 1373).
فرهنگ و بستر کمال گرایی را عقیده و باوری می دارند که براساس آن اصلاح آرمانی منش اخلاقی هدف اصلی تلاشهای اخلاقی است و یا کمال گرایی، در حکمت الهی به این معنا است که معصوم بودن در زندگی امکان پذیر است. (ویزمن 1980 به نقل از لطف آبادی 1380) معتقد است کمال گرایی نیاز شدید به پیشرفت است و این گرایش به گونه معیارهای شخصی بالا و غیر واقع بنیانه آشکار می شود (لکی اینک 1998 به نقل از مهرابی زاده هنرمند 1382) کمال گرایی را اعتقاد فرد به کامل بودن و احساس اضطراب و فشار روانی بالا و ترس از اینکه نتواند مطابق انتظارات خود زندگی کند تعریف می نماید و اینطور بیان می دارد که پایه های کمال گرایی، حداقل در قسمتی در تعادل با والدین کمال گرا می باشد در این رابطه، کودک به طور مثبت با عملکردهای عالی تقویت می شود، بنابراین وقتی اودریک کوشش شکست می خورد، والدینش به شکست به عنوان مهارتهای پرورش کودک خودشان می نگرند به جای اطمینان دهی و آرامش به کودک، آنان بانا امیدی اضطراب یا آشفتگی واکنش می دهند. در نتیجه در کودک ترس از اشتباهات شکل می گیرد. و واکنشهایش توسط رفتار والدین تقویت می شود. یافته های میچل سن و برنز 1998 به نقل انسیاسی 1380) حاکی از این است که اشکال منفی کمال گرایی به طور مستقیم با عیب جویی، فرسودگی شغلی و با درماندگی والدین در خانه همبسته است و نیز کمال گرایی منفی و القاء شده اجتماعی با کاهش رضایت از خود و زندگی هم بسته است.
کمال گرایی، درواقع باوری غیرمنطقی است که اشخاص نسبت به خود و محیط اطراف خود دارند.افرادی که کمال گرا هستند، معتقدند که خود و محیط اطرافشان باید کامل بوده و هرگونه تلاشی در زندگی باید بدون اشتباه و خطا باشد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)