شناخت فرد از ماهیت وجودی خود، هویت فردی محسوب می گردد. این شناخت، اساسی ترین و مهم ترین مرحله رشد تلقی می شود بطوری كه مولای متقیان امیرمومنان علی (ع) می فرمایند: من عرف نفسه فقد عرف ربه » حضرت لازمه شناخت از خداوند متعال را خود شناسی بیان می نمایند كه با این شناخت گام های بعدی تسهیل می گردد. لذا آشنایی با هویت به طور اعم و هویت فردی و سبك های هویت به طور اخص ضرورتی انكار ناپذیرمی باشد. به نظر اریكسون (Erikson,1968,120)، هویت عبارت است از افتراق و تمیزی كه فرد بین خود و دیگران می گذارد. از دید او هویت یك سازه روانی اجتماعی است كه شامل طرز فكر، عقاید فرد و نحوه ارتباط او با دیگران می شود. هویت فردی نیز جنبه هایی از هویت است كه كمك می كند فرد خودش را از دیگران جدا كند و شامل دسته ای از ارزش ها، باورها و هدف هایی است كه فرد دارد و از دید دیگران پنهان نیست(جوكار،47-31،1385).اگر چه شناخت از خود (هویت فردی) جهت رشد و ترقی در تمام ابعاد وجودی انسان از جمله مهارت های ورزشی ضروری است اما این شناخت به تنهایی جهت رشد و ترقی در توسعه مهارت های ورزشی كافی نیست. مطمئناً جهت رسیدن به سكوهای افتخار تلاشی مضاعف لازم است كه این تلاش بستگی شدیدی به رغبت درونی فرد دارد، عواملی كه این میل درونی را افزایش می دهد، همانا عوامل برانگیزاننده ی فرد محسوب می گردد كه می تواند به صورت درونی و یا به صورت بیرونی شخص را به فعالیتی وادارد ویا فعالیت فرد را شدت بخشد و یا به فعالیت او جهت بخشد و همچنین عكس این قضیه نیز امكان دارد كه اتفاق بیافتد. انگیزاننده ها به آن دسته از عوامل گفته میشود كه موجب می گردند یك ارتباط سبك های هویت با عوامل برانگیزاننده و احساس موفقیت فرد به انجام كاری بپردازد. در حالی كه انگیزش، واكنش فرد در برابر خواسته های اوست، عوامل انگیزشی یا انگیزاننده ها، پاداشها یا به گونه ی كلی محركهایی هستند كه آتش آرزومندی فرد را برای ارضای این خواسته ها تندتر میكند. این عوامل در عین حال وسیله ی برقراری سازگاری میان نیازهای مختلف و حتی در اولویت قرار دادن این نیاز از میان نیازهای دیگر، خواهند بود(كونتز و همكاران، 137؛1387 ).بنابراین جهت برقراری سازگاری و اولویت بندی بین نیازهای مختلف كه لازمه ایجاد رغبت برای تلاش مضاعف است. علاوه بر شناخت هویت فردی آشنایی با عوامل برانگیزاننده نیز ضرورتی انكار ناپذیر می باشد. رغبت درونی زمانی تداوم خواهد داشت كه فرد موفقیتهای خود را در ابعاد مختلف احساس نماید، عدم احساس موفقیت، رغبت درونی جهت تداوم تمرینات ورزشی و یا اجرای بهینه مهارتهای فوق و نیز تلاش و كوشش وی را از بین خواهد برد و انگیزههای فرد را كم سو خواهد نمود. پس احساس
موفقیت نیز ازعوامل بسیار اساسی در جهت تداوم رشد محسوب میگردد. موفقیت از ماده «وفق» و «وفاق» و به معنای سازگاری، انطباق و همراهی است. انسانی را موفق می گویند كه توانسته باشد بین تلاش ها و اهدافش سازگاری و انطباق ایجاد كند و سعی و كوشش خود را قرین و همراه اهداف خویش قرار دهد. به عبارت دیگر، انسان به هدف رسیده را موفق می گویند.. با توجه به مطالب مذكور، ابتدا سبك غالب هویت هر یك از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان ملایر را شناسایی كرده و عواملی كه فرد را جهت فعالیت تحصیلی ورشد و ترقی وتلاش جهت رسیدن به قله های افتخار وا میدارد، با توجه به سبك هویت، بر مبنای تفاوتهای فردی انسانها مشخص نموده و ارتباط این دو متغیر روشن گردید كه كدام عامل انگیزشی در هر یك از سبك های سه گانه هویت مؤثر بوده است و نیز بررسی گردید كه میزان احساس موفقیت فرد در این راستا چه مقدار بوده و چه تأثیری بر روی دو متغیر سبكهای هویت با عوامل انگیزشی داشته است.
بیان مساله
نیروی انسانی ارزنده ترین سرمایه هر کشور است و پیشرفت و توسعه هر جامعه ای در گرو بالا بودن سطح علمی و شایستگی نیروی انسانی آن می باشد. تربیت نیروی انسانی وظیفه ای است که نظام آموزشی عهده دار انجام آن است، لذا پیشرفت و توسعه با کارآمدی نظام آموزشی به خصوص آموزش عالی ارتباط تنگاتنگی دارد. دانشجویان در هر کشوری به عنوان قشر روشنفکر ، کارآمد و آینده ساز به شمار می آیند. جوانان سرمایه های انسانی و محور اصلی توسعه در هر جامعه ای هستند . با ورود به دانشگاه، جوانان در زمره قشر کارآمد و نیروی خلاق هر کشوری قرار می گیرند. این مهم زمانی تحقق می یابد که هدف اصلی ورود به دانشگاه یعنی موفقیت وپیشرفت تحصیلی فراهم گردد، لذا وظیفه نهادهای آموزشی است که این موضوع را مورد مداقه و بررسی قرارداده و علل وعوامل پیشرفت تحصیلی را مشخص نمایند(باقر زاده وهمکاران ، 1389) بنابراین تحقیقات زیادی با محوریت این موضوع و بررسی عوامل مرتبط با آن، تا کنون صورت گرفته است . یکی ازمباحثی که در زمینه پیشرفت تحصیلی می تواند مورد بررسی قرار بگیرد مساله هویت و سبک های گوناگون هویتی در افراد مشغول به تحصیل می باشد . مطالعاتی در زمینه رشد هویت وجود دارد که تفاوت های فردی مهمی را در رفتار و ویژگی های فردیتی بین دانش آموزان دبیرستانی آشکار ساخته است این یافته ها نشان می دهند که دانش آموزانی که در اندازه گیری هویت نمره بالای میانگین می آورند موفق تر، قابل اعتمادتر، ساز گارتر، خودکارآمدتر و از لحاظ فردیتی منسجم تر (بهداشت روانی بالاتر ) از دانش آموزانی هستند که نمره هویت آنها پایین تر از حد متوسط است(عبدی زرین و همکاران ، 1389 ) بی تردید شناخت انسان از خود اورا درمسیر تکاملی اش ورسـیدن بـه اهـداف و مقاصـدش یـاری مـی کنـد . مولای متقیان علی علیه السلام می فرمایند : کسی که خود را نشناسـد از راه رسـتگاری و نجـات دور شـده و بـه وادی جهل و گمراهی کشیده می شود ( کوهستانی و دیانی،1382 .) به نظـر مـی رسـدکه توجـه بـه خصـایص و ویژگی هایی که در هر یک ما به عنوان انسان وجود دارد و شناخت قابلیت ها و توانایی هایی که هر یـک از مـا دارا می باشیم، برای طی کردن مسیر پر پیچ و خم زندگی و رسیدن به اهداف و مقاصد گونـاگون خـود اعـم از اجتماعی، سیاسی، علمی، مادی و معنوی، می تواند مددرسان و یاری دهنده ما باشد . ایجاد یک هویت و دسـت یابی به یک تعریف منسجم از خود مهم ترین جنبه رشد روانی اجتماعی در دوره نوجوانی و جوانی است . جوان نیاز دارد که خود را به عنوان یک انسان منحصر به فرد مطرح ساخته، جایگاه خود را در نظام اجتماعی بیابد و کسب هویت پاسخی است به نیاز وی تا خود را متمایز از دیگران و مجـزا از دیگـران درك نمایـد (مـداحی و نیز بر این باور است که اصلی تـرین تکلیـف تحـولی نوجـوان شـکل دهـی هـویتی منسجم و تحول یافته است( اریکسون، 1968، به نقل از حسینی نسب، 1388 ). از این رو بررسی و شناخت خود و آگاهی از ویژگی ها و خصایصی که در ما وجود دارد می تواند راهگشای ما در مسیر زندگی و در رسیدن به اهداف و مقاصد ما باشد . شخصی که برای خودش هویـت نیرومنـدی قائـل است در واقع اعتقاد دارد که از استواری در وجود و قلمـرو مربـوط بـه آن برخـوردار اسـت و همچنـین هویـت متزلزل و یا مبهم به نا پایداری در هستی فرد باز می گردد( کاظمی حقیقی ، 1377 ). خصایص و ویژ گی هایی که ما به خود نسبت مـی دهـیم هویـت مـا را تشـکیل مـی دهـد ( امیـدیان ، 1388 .) در فرهنگ عمید هویت چنین تعریف شده است: “هویت”، یعنی حقیقت شـئ یـا شـخص کـه مشـتمل بـر صـفات جوهری او باشد (معین، ص 5228 ). هویت همان پنداره فرد از خود می باشد و از طریق آن، فـرد بـه مفهـوم یکپارچه ای از خود دست پیدا می کند و بر آن اساس در زندگی خود به قضاوت ارزشی مـی پـردازد (بـرور و گاردنر 2 1996). انتقال از نوجوانی به جوانی، یعنی زمانی که شخص به یک فرد مستقل تبدیل مـی گـردد، بـا تشـکیل هویـت همراه است و مهمترین موضوع مرحله آخر نوجوانی رسیدن به هویت شخصی می باشد. بـرای بیشـتر نوجوانـان تشکیل هویت احتمالا به معنای رویارویی با یک سری کوشش ها و تکاپوهای نسـبتا کوچـک اسـت . در مـورد بحران های هویت در این دوران روان شناسان و نویسندگان مطالب زیادی گفته اند. ممکن است مسائل هـویتی جوانانی که به دانشگاه می روند با مسائل هویتی دانشجویانی که به دانشگاه نمی روند متفاوت باشد. در این مورد اطلاعات زیادی وجود ندارد که نشان دهد تفاوتها بیشتر در چه زمینه هایی است( پور دهقان ، 1383 ). نوجوانانی که ارزش های پذیرفته شده توسط خود را که مبنای رشد هویت مثبت برای آنها بوده درونی کـرده اند از افرادی که واجد هویت منفی هستند یا هنوز اتخاذ نکرده اند، از سلامت روانی بیشتری برخوردارنـد . طبـق نظر اریکسون دانشگاه، فرصتی را فراهم می کند تا فرد را در انتخاب های زندگی و شـکل گیـری یـک هویـت پایدار یاری رساند و چهار چوبی را برای تصمیم گیری و حل مسائل و مقابلـه بـا مشـکلات روزمـره فـراهم مـی کند( کشاورزی ارشدی ، 1388 ). از طرفی، حالات گوناگونی ازهویت در افراد وجود دارد که توسط دانشمندان این حوزه به آن پرداخته شـده است . همچنین، است. از جمله معروفترین این دسته بندی ها، سبک های ارایه شده توسط مارسیا هویت دارای اشکال گوناگونی از جمله : هویت فردی ، هویت خانوادگی ، هویت ملی ، هویـت دینـی و … مـی باشد ، که هر کدام تعاریف مخصوص به خود را دارند. هویت علمی، هم از جمله این موارد است . موضوعی که در این پژوهش به آن خواهیم پرداخت . خصیصه ای که برای یک فارغ التحصیل دانشـگاهی و بـه عنـوان یـک کارشناس مد نظر است ، به این صورت که وی ن باید دانش اندوخته ای مقلد و گنجینه ای از اطلاعـات گسـترده، بلکه وی می تواند اندیشمندی پرسش گر ونقادی مجتهدباشد. در این حالت محصول آرمانی، انسـانی فرهیختـه است که می تواند بر نظام هـا ی پیرامـونی خـویش تـاثیر گـذار باشـد . انتظـار ا ز یـک فـرد دارای هویـت علمـی بایسته،آن است که وی به جای مدرك گرایی و سود طلبی از مدارك علمی ، دارای نیرومندی در شور و شـوق یادگیری و تولید علم بوده ، و از کاوش ها و جستجوهای علمی دلسرد نگردد . در واقع پرسش از هویت علمـی، سوال از آن است که مولفه “علم و کنش علمی” در ساختار هویتی فرد چه جایگاهی دارد و چه نقشی ایفـا مـی کند، که چقدر وجه علمی فرد می تواند موجب شناسایی او باشد. این مفهوم می تواند به عنوان شاخص خـوبی برای میزان درگیری تک تک اعضای جامعه علمی با مفهوم علم، کار علمی و غیره به کار رود. به این معنی هر چه مولفه هویت علمی در میان مولفه های سازنده هویت فرد اهل علم ( دانشجو، دانشمند، آموزگار علم) نقش محوری تری ایفا کند، می توانیم امیدوار باشیم تکاپو برای رشـد علمـی در فـرد جـدی تـر خواهـد بـود (مهـرام وهمکاران ، 1385 ) رشد هویت تحت تاثیر عوامل متعددی بوده و خود متقابلا بر عوامل متعددی در فرد و اجتماع تاثیر می گذارد .