با گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش، صنعت و تکنولوژی شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه دگرگون شد. بینشها و نگرشهای فرهنگی وفلسفی تغییر یافت و تقسیم کار و تحصیل موجب پیچیدگی و تنوع بیشتر زندگی گردید و به دنبال این تحولات نظام آموزش و پرورش دستخوش دگرگونی شد.
آموزش مهارتهای فنی ، علمی و تخصصی به بیرون از محیط خانواده انتقال یافت و این فکر را به وجود آورد که آموزشگاه ها و مراکز آموزشی می توانند جایگزین خانواده در امر آموزش و پرورش دانش آموزان گردند. بررسی و مطالعاتی که توسط مربیان علوم تربیتی و روان شناسان و جامعه شناسان در این موارد انجام شده بازگشت دوباره به اهمیت جایگاه خانواده در جامعه و نقش حساس آن در تربیت کودکان و نوجوانان را با بهره مندی از شیوه های تازه بر رشد روان شناسی تربیتی مورد تایید قرار می دهد.
خانواده ها باید بیاموزند که فرزندان محصول تربیتی والدین هستند و شخصیت آنان که نسل آینده را تشکیل می دهند در محیط خانواده قالب پذیر می شود.
هدف آموزش خانواده باید این باشد که خانواده با استفاده از شیوه های درست آموزش و پرورش در برخورد رفتاری با فرزندان خود به گونه ای عمل کنند که آنان را برای یک زندگی سالم در آینده تربیت نمایند.
مشغله والدین در بیرون از خانه، دشواری های زندگی و پیچیدگی های شیوه های آموزش و پرورش که حاصل تحولات سریع اجتماعی است، کارکردهای خانواده را محدود ساخته و موجب گردیده خانواده توانایی برنامه ریزی علمی و سنجیده در آموزش و پرورش نداشته باشد. اما اهمیت خانواده از لحاظ تربیتی در دنیای امروز ضرورت همکاری و هماهنگی موثر آن با آموزشگاه را ایجاب می کند همکاری و هماهنگی مدرسه و تبادل آگاهیها و تجارب والدین و مربیان و هماهنگی میان والدین و مسئولین آموزشگاه آنان را در شناخت نیازهای معقول و مختلف کودکان و نوجوانان یاری بخشیده و به توانمندی و قابلیت این دو نهاد موثر در چارچوب رفع کمبودها و نیازهای آنان خواهد افزود.
هر چه خانواده به رمز و رموز تربیت و پرورش آگاه تر باشد هماهنگی و همکاری موثر بین مدرسه و خانواده امکان پذیر است و زمینه اجرایی برنامه های مشترک و هدف های همسان تربیتی این دو نهاد در رابطه با تقسیم کار و تربیت کودکان و نوجوانان آسانتر فراهم می شود.
برنامه آموزش خانواده از موثرترین اقداماتی است که به خانواده کمک می کند تا در تربیت کودک و نوجوان از لحاظ روحی، عاطفی، اخلاقی و برخورد رفتاری به گونه ای عمل کنند که در همکاری با آنچه درمدرسه از نظر تربیتی سازمان یافته تر انجام می گیرد موفقیت آمیز و تضمین کننده اجتماعی آنان در آینده باشد.
تحقیقات انجام شده ثابت کرده اند که فضای فرهنگی و تربیتی خانه و معیارها و ارزشهایی که پدران و مادران در خانه برقرار می کنند و برداشت های آنان از مدرسه و در نتیجه همکاری مستقیم با معلمان از جمله مهمترین و قطعی ترین عوامل موثر در پیشرفت درسی پرورشی و عاطفی دانش آموزان است و همچنین میزان حضور والدین در کلاسهای آموزش خانواده گام بسیار مهمی است که می تواند رمز موفقیت آموزش و پرورش در تربیت نسل آینده باشد.
اخلاقی وفرهنگی خانواده در توانایی تربیت کودکان ونوجوانان وپروردن آنها از اهمیت فوق العادهای برخوردار است ودر صورت انجام وظیفه خانواده می تواند از کانون کار و عبادت مرکز تربیت وکانون ایجاد تعالی ورشد باشد.
کودک ونوجوان درس زندگی وانسانیت را در خانواده می آموزد ووالدین از این بابت می توانند همچون کارگزاران الهی در خدمت او باشند.[1]
همکاری و پیوند خانه و مدرسه مدتها مورد بی توجهی قرار گرفته بود ، اما در سه دهه اخیر با توجه به افزایش جمعیت دانش آموزی ثابت شده است که اولیای دانش آموزان می توانند در آموزش فرزندان خویش نقش موثر و به سزایی را ایفا کنند. در تحقیقات و بررسی های این موضوع به اثبات رسیده است که باید بین اولیاء دانش آموزان و مربیان مدرسه همکاری و هماهنگی تنگاتنگی وجود داشته باشد در غیر این صورت این خلا می تواند در ابعاد تحصیلی و شخصیتی ، اخلاقی، روانی و … دانش آموزان اثرات نامطلوب و گاها جبران ناپذیری را در پی داشته باشد. متاسفانه در بعضی ازمدارس مناطق محروم به خصوص مدارس حاشیه ، اولیاء همکاری و مساعدت لازم و کافی را با مربیان ندارند و این مشکل بستگی به عوامل متعددی دارد که از آن جمله می توان فقر اقتصادی، فقر فرهنگی و علمی را نام برد. چنانچه اولیا فرزندان خود را به کلی به مدرسه واگذار کنند و از نیاز های تربیتی فرزندان خویش که درچارچوب تربیت عمومی و رسمی نمی گنجد غافل شوند بدون شک نمی توانند امیدوار باشند که فرزندانشان در آینده با هیچگونه مشکل درسی ، شخصیتی روبه رو نخواهند شد. اگر معلین و مربیان فکر می کنند بدون یاری جستن و هماهنگی با خانواده ها درآموزش و تربیت دانش آموزان و شکوفا سازی درست استعدادهای آنان موفق می شوند سخت در اشتباه هستند.
[1]- علی قائمی امیری ، کودک وخانواده نا بسامان (تهران انجمن اولیا ومربیان ،1369)ص 37