با حاکمیت پارادایم مالی رفتاری و به چالش کشیده شدن تئوری های مالی استاندارد به دلیل ناتوانی آنها در تبیین ناهنجاری های مشاهده شده در بازار سرمایه، مطالعه و پژوهش درباره موضوع های رفتاری و روانی سرمایه گذاران اهمیت خاصی یافته است، چرا که به اعتقاد کارشناسان و صاحب نظران این حوزه عامل اصلی بروز این قبیل ناهنجاری ها در بازار سرمایه، مسایل رفتاری و روانی سرمایه گذاران است. بر این اساس، طی سال های اخیر مطالعات گسترده ای در خصوص موضوع های مختلف رفتاری در بورس های دنیا صورت گرفته است. در پژوهش های مذکور، رفتارهای مختلف سرمایه گذاران که به نوعی می تواند عملکرد بازار و کارایی آن را تحت تاثیر قرار قرار دهد، مطالعه و بررسی علمی می گردد. پیش از مطرح شدن مالیه رفتاری در مدیریت مالی و اقتصاد، رفتار سرمایه گذاران در بازار سرمایه بر مبنای نظریه مطلوبیت اقتصادی تفسیر می شد، در حالی که بررسی ها و پژوهش های متعدد علمی در زمینه مالی رفتاری، میزان اهمیت عوامل روان شناختی را مشخص کرد. اگرچه نظریه های مالیه رفتاری جدید است و پیشینهء آن به یک دهه پیش باز می گردد، ولی موضوع دخیل بودن ویژگی های روان شناختی و رفتاری افراد در تصمیم های خرید به دوره های پیشتر باز می گردد.
هدف اصلی ما در این تحقیق آن است که پی ببریم « آیا بین متغیرهای جمعیت شناختی و ویژگیهای شخصیتی سرمایه گذاران انفرادی با تعصبات مالی رفتاری سرمایه گذاران ارتباط دارد یا نه؟ » و همچنین هدف غایی ما آن است که چگونگی این روابط را در قالب مدل مفهومی با استفاده از معادلات ساختاری (SEM) بیان نمایم.
1-2)بیان مسئله تحقیق
چندی پیش که زمان زیادی نیز از آن نمی گذرد، در حوزه مالی به افراد توجه نمی شد. پایه و اساس بسیاری از تعصبات در طی سال های بسیاری می بایست از مجرای چهار مرحله ای تصمیم گیری و یا برنامه ریزی می گذشت. در طی این فرایند ابتدا به طرح و شناسایی مسئله
پرداخته می شد، سپس راه حل های مختلف پیدا می گشت. در مرحله بعد چندین راه حل قابل جایگزین مختلف مورد بررسی و توسعه قرار می گرفت و در مرحله آخر بهترین راه حل انتخاب می گردید. به همین علت آن را << فرایند حل مسئله >> نامیده اند. اعتقاد بر آن بود که انسان عاقل در اتخاذ تصمیمات پیش روی خویش از همه ی این مراحل گذر می نماید تا بهترین تصمیم را اتخاذ نماید. چنین اعتقادی دیدگاه تازه ای را به وجود آورد که همانا ” تصمیم گیری عقلانی ” نام دارد. در حوزه مالی و اقتصادی به طور عام و سرمایه گذاری به طور خاص راه صحیح رسیدن به حداکثر نمودن حقوق صاحبان سهام ( یا گاهی سود ) را گذر از معبر تصمیمگیری عقلانی می دانستند.
نظریه تصمیم گیری منطقی ادعا می کند که تصمیم گیرندگان استراتژی های مختلفی را ایجاد میکنند و به دنبال روش های خاص منطقی برای حل مشکلات با توجه به نوع مشکل، زمان و محیط تصمیم گیری هستند (هیولین،2011)[1].
یافته های یوجین فاما در مورد بازارهای کارا راه را بر این تفکر هموارتر ساخت و نیروی اشاعه به این دیدگاه را در گستره ی جهان فزونی بخشید. پس از مطرح شدن فرضیه ی بازار کارا در دهه ی 1960، تحقیقات بسیاری روی این مفروضات و قابلیت توضیح آن در روندهای بازار سرمایه صورت گرفته است. نظریه امور مالی سنتی در بازار کارآمد بر اساس ( EMH ) است و بر این باور است که قیمت های سهام می تواند بطور کامل تمام اطلاعات مربوط در بازار مالی را منعکس کند، بنابراین سرمایه گذاران عمومی نمی توانند درآمدهای غیرطبیعی را از طریق تجزیه وتحلیل اطلاعات عمومی کسب کنند(فاما، 1970)[2]. تا اواخر دهه 1980 برخی از محققان رفتاری پی بردند که (EMH) نمی تواند بطور کامل پدیده فوق العاده بازار را شرح دهد، هرچند که تصمیم های سرمایه گذاری بطور کامل عقلانی نبودند. هنگامی که سرمایهگذاران با شرایط ناگواری (سردرگمی) در جهت منافع خود روبه رو می شوند، به تصمیم گیری های مختلفی می پردازند. آنها ممکن است توصیه های سرمایه گذاران حرفه ای یا جمع آوری اطلاعات مرتبط را برای ایجاد سود از تصمیمات سرمایه گذاری مطلوب دنبال کنند (کاهنمن و تیورسکی،1979 )[3].
تورسکی و کاهنمن طی سلسله مقالاتی به توسعه کاربردهای دانش روانشناسی در علوم مالی و اقتصادی پرداختند که این دو در سال1979 تئوری چشم انداز را ارائه نمودند و پیشنهاد کردند که تئوری چشم انداز برای توضیح رفتار تصمیم گیری تحت شرایط نامطمئن است .باتوجه به تئوری چشم انداز عوامل روانی سرمایه گذاران، فرایند تصمیم گیری واقعی خود را به انحراف از عقلانیت می برد و همچنین به استدلال سیمون (1975)[4] ادامه عقلانیت محدود است، در نتیجه سرمایه گذاران اغلب فرایند تصمیم گیری خود را مختصر می کنند و مستعد ابتلا به ابتکارات رفتاری که ممکن است خطاهای سیستماتیک ایجاد کنند و منجر به انتخاب سرمایه گذاری رضایت بخش شود. اما این به منظور حداکثر رساندن تصمیم گیری نیست. به طور کلی اگر فرایند تصمیم گیری سرمایه گذار مطابق با مسیر منطقی که شامل روش شناسایی، تقاضا شناخت محصولات مالی و ارزیابی جایگزین ها باشد، چنین سرمایه گذاری منطقی تلقی خواهد شد. علاوه براین با توجه به مشاهدات عملی رفتار سرمایه گذاران فردی، سرمایه گذاران معمولا خود قابلیت درک عقلانیت را دارند. از آنجا که سرمایه گذاران اعلام تجاری شرکت خود یا انتخاب فرایند را به عنوان یک رفتار منطقی از تصمیم گیری می دانند، به همین دلیل عملکرد بسیاری از سرمایه گذاران هنوز هم ظاهرا تعصبات رفتاری را نشان می دهد. براساس تئوری چشم انداز سرمایه گذاران سهام را به منظور نقد کردن سود سرمایه گذاری خواهند فروخت، اما آنها ممکن است ریسک داشتن یک سهام را ترجیح دهند تا اینکه سهام را به خاطر ضرری که اصطلاحا به آن اثرتمایلی می گویند بفروشند (استاتمن و شفرین، 1985)[5]. علاوه بر اثر تمایلی، انواع دیگری از تعصبات سرمایه گذاری وجود دارد. برای مثال، اگر سرمایه گذاران توانایی های خود را در پیش بینی دقیق دست بالا بگیرند، ممکن است به عنوان افرادی دارای اعتماد به نفس بسیار بالا در نظر گرفته شوند. همچنین تعصبات سرمایه گذاری می تواند منجر به کاهش بازگشت در سرمایه گذاری گردد (هایداک، 1987)[6]. رفتار توده وار تعصب رفتاری دیگری است که در بین سرمایه گذاران وجود دارد، در این نوع رفتار، سرمایه گذاران علائم بازار یا ایده های سرمایه گذاران حرفه ای را به عنوان پایه و اساس تصمیم گیری خود بکار می گیرند(گراهام، 1999)[7]. بنابراین براین اساس اثرات تعصبات سرمایه گذاری باید از بیشترین نگرانی های سرمایه گذاران فردی باشد. به عبارت دیگر دلایل اصلی تشکیل تعصبات سرمایه گذاری چیست ؟
بسیاری از تحقیقات با استفاده از ابعاد مختلف به سنجش صفات شخصیتی از قبیل شخصیت درونی/ برونی [8](Rotter,1986)، انواع سرمایه گذار (مدل K&BB)(بایلارد و همکاران، 1986 )[9] و انواع شاخص های Myers _ Briggs (Mbti )( مایرز و همکاران، 1985)[10] می پردازند.
در این تحقیق پنج صفت بزرگ (هارن و میچل، 2003)[11] که عبارتند از روانژندی، برونگرایی، گشودگی نسبت به تجربه، وظیفه شناسی و موافق بودن را برای بحث در مورد رابطه بین صفات شخصیتی و تعصبات سرمایه گذاری به کار می گیرد، زیرا پنج صفت بزرگ شایع ترین و آسان ترین صفات برای متمایز کردن معیارها هستند. و همچنین سه تعصبات مالی رفتاری پیشنهاد شده که عبارتند از: اثرتمایلی، اطمینان بیش ازحد و رفتار توده وار، به عنوان متغیر نهفته در نظر گرفته شده است. به علاوه، این مطالعه متشکل از متغیرهای جمعیت شناسی از جمله سن، جنسیت، سطح تحصیلات و منطقه مسکونی است که تاثیرگذاری برروی تعصبات سرمایه گذاری را آشکار می کنند. به هرحال روابطی که باعث اتصال صفات شخصیتی و متغیرهای جمعیت شناسی با تعصبات رفتاری می شود در ادبیات ایران مورد آزمایش قرار نگرفته بویژه برای یک تحقیق جامع از ادبیات مرتبط در سرمایه گذاری تعصبات رفتاری.
بنابراین در این پایان نامه به بررسی رابطه بین صفات روانی و متغیرهای جمعیت شناسی بر تعصبات مالی رفتاری سرمایه گذاران انفرادی در بورس اوراق بهادار تهران در سال 1390 از طریق مدل معادلات ساختاری ( SEM) بیان می شود، که در نتیجه منجر به بدست آوردن دو مدل مفهومی برای این تحقیق می گردد.
[1] – Huei Lin,2011
[2] – Fama,1970
[3] – Kahneman & Tversky1979
[4] -Simon(1975)
[5]- Statman & Shefrin1985
[6]- Haydak,1987
-4 Graham,1999
[8] – Rotter,1986
[9] – Bailard & Biehl & kaiser,1986
[10] – Myers & Mccaulley1985
4-Haren & Mitchell(2003(
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)