خانواده از نهادهای مهم وبنیادی جامعه است که نقش اساسی در زندگی فرد وجامعه دارد.اهمیت خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی مساله ای غیر قابل تردید است رابطه بین کودکان ووالدین وسایر اعضای خانواده را می توان به عنوان نظام یا شبکه ای دانست که درکنش متقابل با یکدیگرهستند.این نظام به طورمستقیم وغیرمستقیم ازطریق سبک هاوروش های مختلف فرزندپروری درکودکان تاثیرمی گذارد.اکثرروانشناسان صرف نظراز مکتبی که به آن معتقدند،کنش های متقابل میان والدین وفرزندان خود رااساس تحول عاطفی تلقی می کنند(بالبی،[1] 1969; وفروید،[2] 1964 ،به نقل ازمهرابی زاده وهمکاران، 1379).یکی از مهم ترین مباحث در این حوزه« فرزندپروری » نامیده می شود.هرخانواده ای شیوه های خاصی را درتربیت فردی واجتماعی فرزندان خویش به کار می گیرد این شیوه ها،سبک های فرزندپروری[3] نامیده می شوند که والدین این شیوه هارا بلافاصله بعداز تولد کودک شروع می کنند(سانتراک[4]، 2007).تاثیرمحیط خانواده بررشد کودک اغلب به وسیله ی مشاهده تعامل والد-فرزند مورد بررسی قرارگرفته است .در این مشاهدات معمولا” ویژگی های رفتاری والدین به وسیله ی دو بعد ارزیابی شده است: الف) پذیرش(گرمی) ،شامل حمایت وپرورش عاطفه ی مثبت بین والدین وکودک است. ب) کنترل، شامل آن دسته از رفتارهای والدین است که رفتار کودک خود را هدایت می کنند مانند: راهنمایی وکنترل ، بازدارنده یا تسهیل کننده. با تاکید بر سبک های فرزندپروری ،سه گروه مجزا از خانواده ها وجود دارندکه عبارتنداز: خانواده های مقتدر[5]،خانواده های مستبد[6] وخانواده های سهل گیر[7](سانتراک، 2007).سبک فرزندپروری مقتدرانه،با ترکیبی از کنترل بالا،حمایت هیجانی بیشتر،سطح مناسب استقلال وروابط دو سویه بین کودک ووالدین،شناسایی می شود.درخانواده های مقتدر(دمکراتیک)[8]؛ نسبت به استقلال فردی تاکید می شود،هریک ازاعضای خانواده دارای وظایف ومسئولیت های متفاوتی هستند،تمام اعضای خانواده باید مسئولیت پذیر باشندوبتوانندکارکردهای فردی خویش را انجام دهند تادر نهایت کارکردخانواده مختل نشود.درخانواده های مقتدراستقلال فردی اهمیت دارد وهمچنان که هرعضواز اعضای خانواده وظیفه ای برعهده دارد،ازحق وحقوق خاصی نیز برخوردار است وبین فرزندان ومحیط خانواده ارتباط دو سویه ای وجود دارد.بنابراین،انجام دادن وظایف متناسب با کارکردخانواده ومسئولیت پذیری باعث می شودامتیازهای ویژه ای برای فرزندان شکل گیرد.شیوه فرزندپروری مستبدانه،با کنترل سخت ،سطح بالای محدودیت،انضباط ناپایدار وخشن،میزان پایین حمایت هیجانی وگرمی مشخص می شود.خانواده ها ی استبدادی مبین روابط معیوب با فرزندان می باشند.در این خانواده ها ،قوانین خشن ومحدود کننده ،ممنوعیت ها وتابوها به شدت تمام حاکم است.در این خانواده ها یک یا دونفرحاکم براعمال ورفتار بقیه اعضای خانواده هستند(غالبا”پدر) ،در بعضی مواقع هم ماننددیکتاتور عمل می کند.فقط او تصمیم ها را می گیرد،هدف را تعیین می کند،راه را نشان می دهد،وظیفه را مشخص می کند،امورزندگی را ترتیب می دهد،همه بایدمطابق میل اورفتارکنند ،دستور او بایدبدون چون چرا اجرا شود ودرکوچکترین رفتارواعمال سایراعضای خانواده دخالت می کند.آنچه اوخوب تلقی کند خوب می شود وآنچه اوبد می داند،بد تلقی می
شود. کودکان پرورش یافته در این خانواده ها متمایل به ساکت بودن،مودب بودن،خجالتی وازنظراجتماعی،غیرمثبت،درمانده،بسیارهمرنگ وفاقدکنجکاوی هستند (ماسن[9]،2001).سبک فرزندپروری سهل گیرانه ،با فقدان کنترل والدین وپاسخدهی به خواسته های کودک مشخص می شود(استینبرگ[10]وهمکاران،1994).درخانواده های سهل گیر هیچ ملاک ومعیاری برای تربیت کودکان وجودندارد اگرهم وجود داشته با شد بنابه شرایط ومقتضیات دگرگون می شود.هرج ومرج حاکم برخانواده ومشخص نبودن ضوابط ،پیروی ازتمایلات را شدت می بخشد وکودک را از برخورد با واقعیت ها ی زندگی دورمی سازد.این کودکان افرادی بی بندوبار ،سهل انگاروخودخواه وبی هدف هستند؛ملاکی برای رفتار واعمال خود ندارند،احساس مسئولیت نمی کنند وبنابراین؛زندگی اجتماعی آنان مطلوب نیست(ماسن، 2001).
نیاز اصلی واساسی ما درزندگی داشتن احساس خوب بودن درمورد خودمان است .عزت نفس یک اصطلاح روانشناختی است برای ارزیابی کلی عاطفی فرد ازارزش خود،قضاوت درباره خود ونگرش نسبت به خود.عزت نفس شامل اعتقادات(برای مثال:” من خوب هستم” ،”من شایسته هستم” )واحساسات مانند: شادی،نا امیدی،غرور وشرم است(هویت[11]، 2009).مانیازداریم خود را ازنظرجسمی ،فکری،احساسی وعاطفی انسان خوب وباارزش بدانیم .چنین احساسی ،انگیزه ومحرک مابرای توفیق وانجام اموری است که مادرزندگی برعهده می گیریم.این احساس معمولا”ازدوران کودکی آغازمی گردد وتحت تاثیرفرهنگ وجامعه تقویت می شود وپس ازگذشت سال ها به یک احساس قوی ومحکم مبدل می شودکه تغییرآن بسیار دشوار است.بنابراین به منظورفهم بهتر رفتارهای فرد،شناخت وادراک یا عقیده ای که فردنسبت به خود داردحائز اهمیت بسیار است.موضوع سلامتی ،از بدو پیدایش بشر در قرون وسطی واعصار متمادی مطرح بوده است .گاه از آن سخن به میان آمده،عموما” بعد جسمانی آن،مد نظر قرار گرفته وکمتر کسی به سایر ابعاد به ویژه بعد روانشناختی آن توجه کرده است.سلامت روانی از موضوعات مهمی است که در سال های اخیر مورد توجه جدی دانشمندان ،مسئولان بهداشتی وسیاستگذاران دولتی قرار گرفته است.به طوری که سازمان بهداشت جهانی ،سلامت روانی رایکی از اصول مراقبت های اولیه بهداشتی در دستور کار کشورهای عضو قرار داده است.سلامت جسمی،روانی واجتماعی لازمه رشد وشکوفایی انسان هاست(محسن کوشان وسعیدواقعی،2007).در جهان شیوع اختلالات روانی[12] در تمام عمربیش از 25 درصد وشیوع این اختلالات در هر مقطع زمانی حدود 10 درصد در جمعیت بالغ تخمین زده می شود.در ایران نیزشیوع اختلالات روانی در تمام عمر (درجمعیت بالای 15 سال )بیش از 20 درصد برآورد شده که در این میان اختلالات خلقی واضطرابی بیشترین شیوع را دارند(وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی، 1387).بی تردید یکی ازدلایل مهم توجه پژوهشگران به مفهوم عزت نفس تاثیربالقوه آن برسلامت روانی است.عزت نفس پدیده ای روانشناختی است که تاثیرقطعی برابعادعاطفی وشناختی انسان دارد(کروکر[13]،2002). وکارکرد آن درمقابله با فشارهای زندگی به عنوان یک منبع پرتوان شناخته می شود.شخصی که ازعزت نفس بالا برخوردار است خودرا به گونه ی مثبتی ارزیابی نموده وبرخورد مناسبی نسبت به خودو دیگران دارد.بنابراین عزت نفس موجب ارتقای سلامت روانی افراد می گردد(جابری وآشتیانی،1997).بهره مندی ازعزت نفس ،گذشته از آن که بخشی از سلامت روانی شمرده می شودبه پیشرفت تحصیلی نیز وابسته است(بیابانگرد،1382).مهمترین احساسات نظام اموزشی ،آماده ساختن افراد برای کسب دانش ،مهارت ها ی شناختی وشغلی جهت ورود به اجتماع است جامعه ماهم در حال پیشرفت وتوسعه است وعزت نفس ازجمله مهمترین عوامل تاثیرگذار بر پیشرفت تحصیلی است.والدین در شکل گیری نگرش فرزندانشان به تحصیل نقش دارند .مهمترین نقش والدین ایجاد محیط آرام ومساعد برای مطالعه وانجام تکلیف است.دخالت خانواده در تعلیم وتربیت می تواندپیشرفت آموزشگاهی را پیش بینی کند.تحقیقاتی که در زمینه تعلیم وتربیت ودر رابطه با تحول صورت پذیرفته است،نشان داده اند که نگرش ،شیوه های تعاملی ورفتار والدین وارتباط آن ها با مدرسه با تحول اجتماعی کودک وعملکرد تحصیلی فرزندان رابطه وجود دارد(کریستنسون وشریدان،2001؛به نقل ازمعتمدی،1387)باتوجه به مطالب ذکر شده روش تربیت فرزندان از اهمیت وحساسیت زیادی برخورداراست ومی تواند از بروز بسیاری از آسیب های روانی واجتماعی پیشگیری کند.سبک های فرزندپروری می تواند پیش بینی کننده رشد روانی –اجتماعی ٬عملکرد تحصیلی٬رفاه یاسلامت ٬سازگاری در دوره نوجوانی ویا حتی مشکلات رفتاری فرزندان در آینده باشد.ازسوی دیگرسازه عزت نفس نیز عامل مهم در رشد سالم شخص به حساب می آید وموجب پیشرفت تحصیلی ونیز مانع بروز اختلال وپریشانی است چنین پذیرش گسترده ای از اهمیت خودارزشمندی وتاثیرآن دررشد سالم شخص سبب گردیده تا در دهه های اخیر مورد توجه روانشناسان قرار گرفته ونقش آن در ابعاد مختلف زندگی فردی واجتماعی فردمورد مطالعه قرار گیرد.
بیان مساله
ارتباط والدین وفرزندان از جمله موارد مهمی است که سال ها نظر صاحب نظران ومتخصصان تعلیم وتربیت را به خودجلب کرده است.خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک ومحیط اطراف اورا به وجود می آورد،کودک در خانواده پندارهای اولیه رادرباره ی جهان فرا می گیرد،ازلحاظ جسمی وذهنی رشد می یابد،شیوه های سخن گفتن را می آموزد،هنجارهای اساسی رفتار را یاد می گیردوسرانجام نگرش ها ،اخلاق وروحیاتش شکل می گیرد وبه عبارتی اجتماعی می شود(نقل از هیبتی،1381).ازاینرو خانواده بیش از تمام محیط های اجتماعی دیگر در رشد وتکامل فرد تاثیر دارد و کودک پیش از این که از اوضاع اجتماعی متاثر شود،تحت تاثیر شیوه های تربیتی خانوادهاست.درطول سده های گذشته دیدگاه های فلاسفه و شاعران و بسیاری دیگر از دیدگاهها موید این اصل بوده است که انسان نیاز دارد خود را خوب ومنطقی جلوه دهد.درصدسال گذشته بسیاری از روانشناسان پذیرفته اندکه انسان دارای نیاز به عزت نفس است. عزت نفس عبارتست از احساس ارزشمند بودن٬ عزت نفس وخودارزشمندی از اساسی ترین عوامل رشد مطلوب شخصیت دانش آموزان محسوب می شود.حس ارزشمند بودن هرفرد ازمجموع افکار٬احساس ها٬عواطف وتجربیات اودرطول زندگی ناشی می شود.اغلب پژوهشگران معتقدند که عزت نفس بر سایر متغیرهای شخصی و فعالیت های فرد تاثیرمی گذارد.یکی ازمهم ترین متغیرهاسلامت روانی است.کارشناسان بهداشت روانی سلامت فکر وروان را قابلیت ارتباط موزون وهماهنگ با دیگران ،تغییر واصلاح محیط فردی واجتماعی ،حل تضادها وتمایلات شخصی به طورمنطقی وعادلانه ومناسب عنوان می کنند ومعتقدند سلامت روانی تنها نداشتن بیماری نیست بلکه توان واکنش در برابر انواع گوناگون تجربیات زندگی به صورت انعطاف پذیر ومعنی دار است. عزت نفس نازل معمولا” به آسیب های روانی منجرمی شود. بیشتر صاحب نظران برخورداری از عزت نفس رابعنوان عامل مرکز ی واساسی در سازگار ی عاطفی واجتماعی فرد می دانند وعزت نفس درسلامت روانی نقش بسزایی داردبراهمیت آن تاکید دارن.بدین روی ،برخی همچون براون در سال 1997 ادعامی کندکه عزت نفس ارزشمندترین نیاز روانشناختی ماست وپیش نیاز سلامت روانی به شمار می رود.ازدیگرعوامل مرتبط باعزت نفس پیشرفت تحصیلی است. پیشرفت تحصیلی موضوعی است که بخصوص درحال حاضر مورد توجه تمامی کشورهای جهان است وهر ساله مقدرا زیادی از بودجه جوامع صرف تحصیل کودکان ونوجوانان می شود.محققان ازدیربازسعی در فهم مجموعه عوامل تعیین کننده وموثردر پیشرفت تحصیلی داشته اند.بدیهی است که شکل گیری ذهن علمی قوی ودستیابی به توانایی های لازم درجهت کسب موفقیت تحصیلی به صورت خلق الساعه تحقق نمی پذیرد وعوامل تشکیل دهنده این ظرفیت طی سالیان تحول شخصیت شکل می گیرد. وبه این ترتیب نقش کانون خانواده در ایجاد این ظرفیت ها برجسته می گردد.سبک های فرزندپروری می تواند به عنوان یکی از متغیرهای مهم محیطی اثرات ویژه ای بر رشد عمومی وابعاد مختلف رفتارکودک٬بخصوص درزمینه سلامت روانی٬جسمانی وعملکردتحصیلی داشته باشد.روش های تربیتی والدین اثرات طولانی بررفتار ،عملکرد،انتظارات ودر نهایت برشخصیت افراد درآینده دارند.مثلا” والدین سختگیرو دیکتاتورمانع پیشرفت وخلاقیت کودک می شوند .والدینی که اجازه نمی دهند کودک ابراز وجود کند مانع بروز استعدادهای بالقوه او می شوند ودر نتیجه این قبیل کودکان در آینده افرادی روان آزرده وپرخاشگر خواهند شد(نقل از مهرابی زاده هنرمند وهمکاران،1379(.ارتباط وپیوند اعضای خانواده ورعایت احترام متقابل یکدیگر٬درسلامت روانی –جسمانی دانش آموزان تاثیربسزایی دارد٬به گونه ای که الگوهای رفتاری وی را دربزرگسالی بنیان نهاده وموجبات امنیت خاطر وعزت نفس را در وی فراهم می آورد.عزت نفس از مهمترین عوامل تعدیل کننده فشارروانی –اجتماعی بوده وبرزمینه های روابط خانوداگی،تعامل های اجتماعی ،موفقیت تحصیلی وسلامت روانی تاثیرگذاربوده ونحوه برخورد٬پذیرش٬دوست داشتن ومساعدت بادانش آموز وی را برای ایفای نقش های اجتماعی یاری می دهد. با توجه به اینکه سبک های فرزندپروری والدین که نحوه تربیت والدین به کودکان را منتقل می کندوبه شیوه غالب تربیت فرزندان از سوی والدین اشاره دارد وبرچگونگی رشد وتکوین شخصیت کودکان تاثیربسزایی داردو نیز با توجه به اهمیت عزت نفس درکشورهای غربی تحقیقات گسترده ای صورت گرفته است.هریک از سبک های فرزندپروری با بروزرفتارها وویژگی های خاص در فرزندان رابطه نشان داده اند؛برای مثال عزت نفس بالا،پیشرفت تحصیلی وکفایت های اجتماعی ازجمله متغیرهایی است که با فرزندپروری مرتبط اند.همچنین مشکلات رفتاری وسایر مشکلات روانشناختی با فرزندپروری رابطه دارند.واین امر در شکل گیری شخصیت فرد موثر است و نیز میتواند برسلامت روان تاثیرزیادی داشته باشد.با توجه به مطالب فوق این پژوهش به بررسی رابطه سبک های فرزندپروری وعزت نفس با سلامت روان وپیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختردوره متوسطه در شهرکرمانشاه پرداخته است.
[1].Bowlby
[2].Freud
[3].parenting styles
[4].Santrock
[5].authoritative
[6] .authoritarian
[7] .permissive
[8] .democratic
[9] .Masun
[10] .Steinberg
[11].Hewitt
[12].mental disorder
[13] .Baumeister ‚ Crocker